از پاسخ به یک شبهه درباره علامه طباطبایی(ره) تا بایستههای ترویج فرهنگ کتابخوانی
به گزارش «فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی»؛ هر چند هنوز هم اخبار حوزه فرهنگ و اندیشه متأثر از تحولات اخیر کشور است، اما رسانهها و به خصوص خبرگزاری های مطرح، گریزی هم به مناسبتهای تقویمی و رویدادهای اقتضایی در روزهای سپری شده داشتهاند. آنچه در ادامه میآید، خلاصهای از مهمترین محتواهای انتشار یافته در خبرگزاریهای کشور در عرصه فکر و فرهنگ و اندیشه است که تقدیم خوانندگان عزیز و همیشه همراه میگردد؛
خبرگزاری فارس
این خبرگزاری به مناسبت ایام سالگرد ارتحال علامه طباطبایی(ع)، مطلب جالبی کار کرده با این عنوان که «آیا مرحوم علامه طباطبایی مخالف انقلاب بود؟»
در بخشی از این مقاله آمده است: «در چند سال اخیر، قولی به علامه طباطبایی نسبت داده شده که ایشان فرمودهاند اولین شهید انقلاب، اسلام است. عدهای با استناد به چنین سخنی معتقدند که این شخصیت برجسته اسلامی مخالفت شدیدی با جریان انقلابی داشته است. محسن کدیور و سیدحسین نصر از جمله کسانیاند که این سخن را به شکل فراگیری تکرار کردند و عده زیادی بیهیچ پرسش از منبع آن، سخن را پذیرفته و باور کردند. متأسفانه امروزه خیلی از افراد با اثرپذیری از چنین سخنانی علامه طباطبایی را در طیف علمای ضدنظام قرار دادند و او را به نحوی مصادره کردند.»
در قسمت دیگری از این مطلب همچنین آورده شده است: «کدیور، جلسهای با سیدحسین نصر درباره علامه طباطبایی برگزار میکند و نصر در این گفتوگو ادعا میکند که خودش این جمله ادعایی کدیور یعنی «اولین شهید انقلاب، اسلام است.» را از زبان علامه شنیده است. این درحالی است که نصر در دی ۱۳۵۷ از ایران به آمریکا رفته و تاکنون هیچ حضوری در ایران نداشته است لذا این امر ادعای نصر در مورد زاویه علامه با انقلاب و دوری گزیدن ایشان از سیاست را خدشهدار میکند.»
فارغ از این استدلالها، بارها خانواده مرحوم علامه نسبت به این انتساب کذب واکنش داده و آن را دروغ دانستند. نجمهسادات طباطبایی دختر علامه و همسر شهید قدوسی چند سال پیش در گفتوگویی با مرکز اسناد انقلاب در مورد شبهه مخالفت علامه با جریان نهضت اسلامی گفته بود: «حاج آقا (علامه) از فعالیتهای آقای قدوسی کاملاً مطلع بودند و کارهای ایشان را قبول داشتند. اصلاً اینطور نبود که ایشان را از این قبیل فعالیتها و مبارزات منع کنند. میدانستند در کشور چه خبر است و با شناختی که نسبت به حکومت شاه داشتند، سفارش میکردند که آقای قدوسی بیشتر مراقب باشند.» او همچنین گفته است: «یکبار یک نفر گفت: علامه با انقلاب مخالف بود. به او گفتم: اغلب شاگردان علامه در انقلاب فعال بودند؛ آقای بهشتی، آقای مطهری، آقای جوادی آملی و دیگران. اگر علامه با انقلاب مخالف بود چرا شاگردانش را از مبارزه منع نکرد؟»
خبرگزاری فارس همچنین به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی به انتشار بخشهایی از صحبتهای علی رمضانی، مدیر عامل خانه کتاب و ادبیات ایران و دبیر سیامین دوره هفته کتاب در خصوص وضعیت مطالعه و سرانه آن در کشور پرداخته که اخیراً در گفتگو با یکی از شبکههای تلویزیونی آنها را بیان داشته است.
این مقام مسئول فرهنگی بیان می دارد: «بررسی سرانه مطالعه یک مسئله چند وجهی است. در برخی روشهای آماری میانگین سرانه مطالعه در کشور بیش از حدود ۳۰ دقیقه است ولی در برخی متفاوت است. این اختلاف در روش آمارگیری وجود دارد که آیا مطالعه ادعیه و فضای مجازی جزو سرانه مطالعه محسوب میشود یا نه. این اولین بزنگاه خطای آماری در ایران است. روش آماری در کشورهای مختلف برای سنجش سرانه مطالعه متفاوت است.
وی در ادامه می افزاید: «سه مؤلفه در محاسبه مقدار سرانه موثر است. مولفه اول سطح سواد عمومی است. در این کشور نهضت را جدی گرفتیم و تعداد افراد باسواد که توانایی خواندن دارند، افزایش پیدا کرد. مؤلفه دوم، اقتصاد است؛ فضای اقتصادی چگونه است؟ مردم برای خرید کتاب میتوانند سرمایهگذاری کنند؟ مؤلفه سوم، اوقات فراغت است.
در کنار این سه مؤلفه در قیاس با کشورهای دیگر باید ببینیم که مطالعه روزنامه، مطبوعات، فضای مجازی و ادعیه را دخیل مقدار سرانه میکنیم یا خیر. این عدد هر مقدار که باشد، جای پیشرفت و رشد دارد. مردم هم مایل هستند. البته میزان سرانه مطالعه در کشور مطلوب نیست و باید به سمت بهتری حرکت کند.»
خبرگزاری حوزه
خبرگزاری حوزه مصاحبهای داشته با حجتالاسلام سیدسجاد ایزدهی، رئیس پژوهشکده نظامهای اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با موضوع «غیرت دینی» و «غیرت ملی» است که در آن همچنین به طور خاص به نوع گفتار و کنش سلبریتیها در قضایا اخیر کشور نیز پرداخته است.
بخش هایی از این مصاحبه را در ادامه میخوانیم: «اگر انسان یک ملیتی برای خود قائل نباشد، طبیعتاً غیرت ملی هم برایش قائل نمیشود؛ انسانها زمانی صحبت از غیرت ملی میکنند که فارغ از شخص، خانواده، شهر و آن چیزی که اطرافشان وجود دارد، چیزی تحت عنوان هویت ملی قائل شده و سرنوشت خود را با آن جامعه و هویت گره زده و دشمن آن ملت را دشمن خود تلقی کند… هویت ملی ایران در حدود ۱۴۰۰ سال گذشته، فارغ از هویت مذهبی مردم نیست؛ نمیشود کسی بگوید من هویت ملی دارم؛ اما در این هویت ملی، تراث دینی را نادیده بگیرد.
عزاداری ها، عبادات، مناسک، ائمه اطهار(ع) و… جزو هویت ملی ما هستند؛ حتی اشعار ما از حافظ، سعدی و… هم که در او بروز از دین و دینداری است، جزو هویت ملی ماست… نمیشود کسی بگوید من هویت ملی دارم؛ اما هویت مذهبی ندارم و این دو را تفکیک کند؛ لذا اگر کسی به ایران علاقه داشته باشد؛ به معنای ایرانی که در او تمام هویتهای مذهبی وجود دارد و پوشش زن همواره یک حُسن تلقی میشود و همواره دشمنستیزی یک حُسن و هنجار تلقی میشود، او غیرت ملی دارد.
اگر کسی هویت ملی داشته باشد و هویت مذهبی و دینی هم داشته باشد؛ طبعاً تعلق خاطر مضاعف دارد و چون این تعلق را دارد، طبیعتا غیرت مضاعف هم به خرج خواهد داد… در کف صحنه کسانی نسبت به هویت و بقای این نظام غیرت نشان میدهند که انتصاب مضاعف داشته باشند؛ هم به ایرانیت ایران اسلامی و هم به اسلامیت ایران اسلامی و وقتی به مظاهر امروز ایران همچون قانون اساسی، انقلاب اسلامی، رهبری و ساختار غیرت دارند، طبیعتا ظهور و بروز بیشتری به خرج خواهد داد.
بسیاری از این افراد به ظاهر سلبریتی، عملاً بیش از اینکه میخواهند جامعه را از بین ببرند، خودشان از بین رفتهاند و عملاً معدوم شدهاند؛ زمانی باید بگذرد تا معلوم شود که این افراد چگونه فریب خوردهاند؛ البته برخی بیان کردهاند که اشتباه شده است و به اشتباه خود اقرار کردهاند و انسان در دفعه اول میپذیرد.
معمولاً سلبریتیها اندیشمند نیستند؛ این افراد بیشتر دیده شدهاند تا اینکه انسانهای فرهیختهای باشند؛ مشهورند تا اندیشمند باشند و طبیعتاً خطا میکنند؛ مردم باید حواسشان باشد که زندگی خود را به این افراد گره نزنند؛ چون معمولاً افراد فرهیخته و اندیشمندی نیستند.»
خبرگزاری مهر
این خبرگزاری به انتشار یادداشت اخیر حجتالاسلام دکتر عبدالحسین خسروپناه، معاون علوم انسانی و هنر دانشگاه آزاد اسلامی پرداخته که این استاد حوزه و دانشگاه در این مطلب نکات مهمی را در قالب سومین هشدار به متولیان فرهنگی کشور متذکر شده است.
در بخشی از این یادداشت آمده است: «حکمرانی مطلوب در اسلام، حکمرانی ولایی است. ولایت یعنی پیوند ناگسستنی ولی با مردم (مولی علیهم) و مردم با یکدیگر و مردم با ولی که از طریق بینش توحیدی، محبت اخوتی، تدبیر تعاونی و تلاش جهادی ممکن خواهد بود. این الگوی حکمرانی، چتر محبت و اخوت و تعاون را بر سر همگان حتی غیرمسلمان میگستراند و مقاصد اصلی خود را عقلانیت و معنویت و عدالت در راستای حیات طیبه میداند.
حکمرانی ولایی در حکومت نبوی و علوی و قیام حسنی و حسینی علیهمالسلام نمایان و درس آموز است. حکمرانی ولایی در زمانه ما باید با ابزار هوش حکیمانه (نه هوش مصنوعی) و رسانه و فضای مجازی (از زیرساختها و سخت افزار تا مدیریت و برنامهریزی) همراه باشد.
به همین دلیل است که گفته میشود اولویت اول در نظام اسلامی، حکمرانی فضای مجازی و رسانهای است که البته با حکمرانی رسانه تفاوت دارد. حکمرانی رسانهای یک رویکرد حاکم بر حکمرانی سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و صنعتی و کشاورزی و غیره است.
تحقق این ایده نشاید مگر با بر کنار رفتن متولیان فرهنگی بیتدبیر و خسته و فرسوده از صدر تا ذیل و جایگزینی مدیران فکور و عالم و معتقد به حکمرانی ولایی و نیز بهکارگیری منظومه فکری امامین انقلاب در الگوی حکمرانی ولایی با هوش حکیمانه.»
خبرگزاری مهر همچنین با محوریت واکاوی نقش روحانیت و علمای شیعه در انقلاب مشروطه مصاحبه ای داشته با قاسم تبریزی، پژوهشگر تاریخ معاصر کشورمان و مسئول کتابخانه اسناد انقلاب اسلامی که در بخشی از آن آمده است: «مشروطه نهضتی بود که توسط روحانیت و مراجع شروع شده بود. قید اسلامیت آن هم به دلیل شخصیت رهبران انقلاب و هم به دلیل حرکت اسلامی که ما اندکی قبل از آن در نهضت تنباکو داشتیم، کاملاً روشن بود. این از مجموعه مکاتیب مراجع ثلاث نجف، کتاب «تنبیه الامه و تنزیه المله» مرحوم نائینی، لوایح شیخ فضلالله و… مشخص و روشن است. اگر این نگرش و دید را نگاه کنیم میبینیم که اصل نهضت از نجف و تهران در مساجد و منابر و در انتقاد از استبداد، مشکلات اقتصادی مردم، مظالم حکام ولایت، عقبماندگی وغیره آغاز شد.»
تبریزی همچنین در قسمت دیگری از این مصاحبه بیان می دارد: «حوادث مشروطه دارای دو لایه است: یک لایه آشکار و یک لایه پنهان که پیوند مستحکمی بین این دو لایه برقرار است. لایه پنهان که تقریباً به ندرت در تاریخ، ذکری از آن به میان آمده است. شاید دو سه کتاب بیشتر- اگر اشتباه نکنم – راجع به انجمنهای سیاسی مخفی، در سالهای قبل از انقلاب منتشر نشده است. اما بعد از انقلاب به تدریج، با کنجکاوی و اسنادی که محققان جوان و متعهد به آن دست یافتند، این لایههای پنهان به تدریج مورد مطالعه و پژوهش قرار گرفت و موجب تحلیلهای تاریخی متفاوتی گردید. در پیش از انقلاب و حتی در دورهی پس از انقلاب در همان لایهی آشکار هم تحریفات کاملاً متعمدانهای صورت میگیرد… اگر روشنفکری ما با خطا و گاهی کجراهه یا حتی بیراهه جلو میرفت، چنانچه از درون جامعه و فرهنگ ما برخاسته بود قابل اصلاح بود و این همه دچار مصائب و مشکلات نمیشدیم. اما چون برای خودش حوزهی مأموریتی داشت و کاملاً وابسته به انگلستان بود، این مسأله واقع نشد.»
خبرگزاری تسنیم
خبرگزاری تسنیم در گفتگو با حجتالاسلام دکتر علی ذوعلم، رئیس اندیشگاه بیانیه گام دوم مؤسسه تنظیم و نشر آثار رهبر معظم انقلاب و عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به بررسی موضوع حجاب در دو ساحت دینی بودن و قانونیشدن پرداخته و دلایل کمکاریهای فرهنگی در این زمینه را مورد تحلیل قرار داده است.
در بخشی از این گفتگو می خوانیم: «حجاب مسئله امروز نیست. شاید یک قرن هست که این مسئله در کشورهای مختلف اسلامی مطرح است. در جامعه ما هم مطرح بوده و این موج جدید غربگرایی و نگاه تمدنی غرب که لاابالیگری و شکستن هنجارهای سنتی دینی و اجتماعی را هدف گرفته، موجب شده که بخشهایی از جوامع اسلامی به سمت کمحجابی یا کماعتنایی به هنجار پوشش رو بیاورند. این چالش وجود داشته و هنوز هم هست. پس مسئله به بعد از انقلاب اسلامی مربوط نمیشود، بلکه قبل از انقلاب هم این مسئله به شدت وجود داشت… امروز شاهد این هستیم که دهها و صدها رسانه، تریبون و کانال مجازی و… در این جنگ تلاش میکنند که بتوانند این هنجار را نقض و آن را بیاعتبار کنند. اما خوشبختانه جامعه زنان ما در مقابل این موج مقاومت بسیار جدی و عمیقی از خودش نشان داده و امروز بیش از هر کسی، خود زنان مسلمان ما هستند که به این مسئله پایبند هستند و علیه بیتوجهیها و کماعتناییهایی که به این مسئله شده، اعتراض دارند.
این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه مصاحبه به نکته مهمی اشاره کرده و می افزاید: «اینکه شریعت اسلامی احکامی دارد که ثابت است و در گذر زمان تغییر پیدا نمیکند، مطلب بسیار روشنی است. در مسئله حجاب همینطور است. مگر ما میتوانیم با آن چیزی که نص قرآن کریم است و در سنت پیامبر و ائمه علیهمالسلام بوده و همه مذاهب اسلامی آن را قبول دارند، تساهل بورزیم، بیان نکنیم و کتمان کنیم؟ کتمان این حقیقت، کتمان یک حقیقت شرعی و دینی است و ما حق نداریم این کار را انجام دهیم. حتی اگر نتوانیم در عمل آن را محقق کنیم، ولی نمیتوانیم آن را کتمان کنیم.
رعایت حجاب در جامعه حتماً یک حکم شرعی است. اگر در یک جامعه مثلاً اکثر مردم نماز نخواندند، ما میتوانیم دیگر خیلی روی این حکم شرعی تأکید نکنیم؟ این نشاندهنده عدم توان یا اراده ما بوده که نتوانستیم این حکم شرعی را اقامه کنیم.بنابراین حجاب، یک حکم شرعی است و طبق تعبیر شهید مطهری، پوشش و پوشیدگی، منطقی و فقهی است که فقها باید روی آن بحث کنند. آن چیزی که در جامعه از این جهت مرجعیت دارد، نظر فقیه عادل حاکم بر جامعه است که رهبر معظم انقلاب و حضرت امام در این مطلب نظرشان کاملاً صریح است. فتواهای مراجع ما هم کاملاً روشن است.»
خبرگزاری ایرنا
خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا) با دکتر سیدجواد میری، استاد جامعهشناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در خصوص «اعتراضات نسل جدید و چگونگی پاسخ» گفتگویی تفصیلی داشته است. میری در بخشی از این مصاحبه میگوید: «تغییری که امروز شاهد آن هستیم را باید در حوزههای گوناگون سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بسط داد. برای نمونه در حوزه سیاست، افرادی که در این حوزه یا عرصه مرجعیت و… هستند میانگین سنی آنها به دهه اول ۱۳۰۰ باز میگردد. پس دیدگاههای آنها در حوزه سیاستگذاری نیز اعمال میشود؛ در صورتی که ما با نوجوانانی مواجه هستیم که در دهه ۸۰ به دنیا آمدهاند.
درست است که هر دو این افراد در قرن چهاردهم به دنیا آمدهاند و از نظر تاریخ تقویمی در یک قرن همزمانند اما تفاوت۸۰ ساله میان آنها از نظر زمان فناوری ممکن است هزار سال فاصله باشد. این اتفاق، فهم یا ذهنیت بینالاذهانی ما را سخت و دشوار کرده است؛ بنابراین چنین مسائلی سبب شده سیاستمداران و سیاستگذاران فهم دقیقی از تحولات اجتماعی نداشته باشند. همین نیز سبب میشود وقتی با نسل دهه ۸۰ یا نسل زِد(Z) مواجه میشویم زبان گفتوگو با این افراد را ندانیم. درست است که همه به زبان فارسی سخن میگوییم اما زبان فرهنگی و فناوری که آنها در آن رشد و نمو میکنند با زبان فرهنگی ما بسیار متفاوت است.»
این جامعهشناس شناختهشده در بخش دیگری از صحبتهای خود بیان میدارد: «ناآرامیهای اخیر نشان میدهد امر اجتماعی بلند بلند صدای خود را فریاد میزند. حال در این تحولات به نوعی نسل جوان و نوجوان توانسته میانداری کند و صدای آنها بیشتر شنیده میشود این بدین معنا نیست که بقیه جامعه خاموش است بلکه بقیه بخشهای جامعه خیلی حساب شده حرکت میکند.
در جامعه ایرانی، شعوری شکل گرفته که تحولات جهانی را درک میکند و در وضعیت بغرنج به سر میبرد. جامعه ایرانی درک میکند اگر حاکمیت سیاسی فرو بریزد ممکن است رخدادهای ناگواری برای جامعه ایرانی بیفتد. ایرانیان میبینند که در سه دهه اخیر در خاورمیانه پروژه حذف دولتها رخ داده است. اگر ۱۰۰ سال پیش استعمار کهن تلاش میکرد امپراطوریها از هم گسیخته شوند و ساختن حاکمیتها ایجاد شود اما استعمار نوین برعکس حرکت میکند و معتقد است حاکمیتها باید از بین بروند؛ اینکه حاکمیت عراق، لبنان، سوریه، یمن و افغانستان از بین بروند و اگر بتوانند ایران و ترکیه را هم در چنین مسیری قرار میدهند…»
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0