استراتژی برد-برد
انصاف نیست اگر تاثیر خبر مناظره ناصر رفیعی با حسن آقامیری در فضای مجازی را با عبارتی غیر از «ترکیدن توپ خبر» توصیف کنیم. نزدیک 40هزار مخاطب آنلاین در لایو اینستاگرام این مناظره و دو روز، بالا ماندن هشتگ «رفیعی-آقامیری» در توییتر را نشانهای از کدام اتفاقات باید دانست؟
مناظره به دعوت حاجآقای رفیعی از آقای حسن آقامیری قرار است انجام شود. این ماجرا عجیبتر میکند. شاید اگر دعوت معکوسی اتفاق افتاده بود، الان داستان به شکل دیگری روایت میشد. در آن صورت، یک شخصیت مشهور اینستاگرامی که در افکار عمومی، خارج از جریان اصلی روحانیت محسوب میشد یک منبری سرشناس و محبوب را به کارزار اندیشه فراخوانده بود. اما حالا دوز تواضع ماجرا بالاتر رفته و داستان را دراماتیکتر کرده است. شهرت آقامیری هم دوز هیجان ماجرا را بالا میبرد. طلبهای که دیگر مجاز به ملبس بودن نیست و با سخنان آتشین و فریادهایش در موضوعات اجتماعی و اقتصادی شناخته میشود، در مناظره باید هماورد نفسگیری باشد. بخشی از مخاطبان لایو با تصور تماشای یک فوتبال تمامعیار اندیشهای پای آن نشستهاند؛ چیزی در حد دربی اما سرنوشتسازتر!
بالاخره جهنم میرویم یا بهشت؟
همان اول معلوم میشود رفیعی خوب حرفهای طرف بحثش را دنبال کرده است. محورهای احتمالی بحث را سه قسمت میکند: نقدهای اجتماعی، نقدهای اقتصادی و نقدهای معارف دینی. برای دوتای اول تلویحاً اشاره میکند که خودش هم شاید نقدهایی داشته باشد و آنها فعلاً موضوعیت ندارند. مستقیم میرود سر بحث معارف دینی؛ آیا همه گناهکاران بالاخره بخشیده میشوند و به بهشت میروند؟ حتی کافر و مشرک هم خالد در جهنم نخواهد بود؟ آقامیری مخالفتی با این برداشت از حرفهایش نمیکند و بحث روی همین موضوع جلو میرود.
آقامیری باحرارتی که یک شاگرد از دریافتهای شخصی از منابع داشته، تندتند و بلندبلند بحث میکند. هیجانش از اینکه مثل دو طلبه دیگر، آرام به صندلی تکیه نداده و سعی میکند در مقابلترین حالت روبهروی حاجآقای رفیعی قرار بگیرد، معلوم است. تندتند شربت آلبالو را سر میکشد و به شوخی و جدی از آدمهای پشت دوربین میخواهد که لیوانش را شارژ کنند. ادبیاتش عامه و غیررسمی و شوخطبعانه است. در تحلیل به هر دستاویزی چنگ میزند. گاهی از آیات قرآن، شاهد میآورد و گاهی از ادعیه. بیشتر تفسیر میکند و خیلی نزدیک به نص باقی نمیماند. حرفش این است که گناهکار تا زمانی که گناه در او باقی است در جهنم است چراکه جهنم خود اوست نه جایی بیرون از او.
تا این جای بحث، توافق جاری است غیر از قید «تا زمانی که» آقامیری اصرار دارد که پس از دنیا هم فرصت برای جبران وجود دارد و گرفته شدن فرصت از گناهکاران را منافی رحمت خدا میداند. چند جور استدلال میکند. «گفتهاند «الدنیا مزرعه الاخره» نگفتهاند فقط همین یک دنیا هست که! شاید پس از این هم دنیاهایی باشد» یا میگوید «اختیار جزو ذات انسان است. نمیشود اختیار را از او گرفت. اگر اختیار دارد پس در جهانهای بعد و در جهنم هم باید فرصتی برای جبران داشته باشد» یا اینکه «خلود در جهنم میان علمای اسلام مورد بحث بوده و برخی به آن معتقد نیستند» علیرغم تلاش حاج آقا رفیعی، اصلاً بین گناه «کفر و شرک» و سایر گناهان فرق نمیگذارد یا دستکم از تصریح به این موضوع طفره میرود. شاید چون میداند نص آیات قرآن تصریح دارد که گناه کفر هرگز بخشوده نخواهد شد. اما بیشتر از همه روی این اصرار دارد که «ما به عقوبت برای عقوبت معتقد نیستیم. خداوند برای تربیت، عقوبت میکند. بنابراین وقتی گناهکار بر اثر عقوبت، تربیت شد، جهنم گناهش از او زدوده میشود. جهنم تا وقتی بر گناهکار وجود دارد که گناه در اوست. حسود، آتش حسد خود را میکشد و وقتی از حسد پاک شد جهنم هم تمام میشود.»
رفیعی آرام نشسته و بیشتر گوش میکند. دست به چانه گرفته و ابروهایش، گره اندیشیدن و شنیدن به طرف بحث را دارند. گه گداری حرفهای آقامیری را تأیید میکند. خصوصاً جاهایی که استدلالهای آقامیری به «رحمانیت» خداوند بیشتر متکی میشود. برخلاف مسیر پراکنده آقامیری در مباحثه و این شاخه و آن شاخه پریدنهایش، روی دو چیز تکیه میکند: اول) آیا «کفر» و «شرک» هم بخشیده میشوند یا نه؟ دوم) زمان عمل و کاشتن بذر برای انسان مختار، در این دنیاست و قرآن تصریح دارد که پس از این مهلت، بازگشتی نیست.
رفیعی نزدیک به نص باقی میماند و تلاش میکند برای حرفهایش ادله نقلی بیاورد یا از آیات یا نهایتاً از روایات. آقامیری اما آزاد و رها، به ادله عقلی و استدلالهای مبتنی بر دودوتاچهارتاهای عقلانی تمسک میجوید. این اتفاق به علاوه آرامش در یک سوی بحث و هیجان و آب وتاب در سوی دیگر، دوکفه مناظره را نامتوازن کردهاند. طبیعی است که برای
آن دسته از مخاطبان که با تصور دربی پای مناظره نشستهاند، سکوت همراه با تأمل رفیعی، باخت تلقی شود. ولی از جهت محتوایی، انگار بحث عمیقی حول رحمت الهی و عدل الهی شکل گرفته است. دوموضوعی که از قضا در تاریخ اندیشه اسلامی هم محل مباحثات فراوانی بودهاند.
به هرحال خود محتوا جذاب است. مردم میخواهند بدانند براساس نظر دو کارشناس دین بالاخره تکلیفشان چیست. حتی در تلویزیون، نه تنها در برنامههای گفتوگومحور بلکه در برنامههای نمایشی هم، آخر آخرش، محتوا حرف اول میزند. همه میخواهند بدانند حرفت چیست.
مگر آخوندها هم باهم بحث میکنند؟
این را خود آقای سرلک که بهعنوان مجری یا میاندار، بدون عبا وسط جمع سهنفره نشسته است به کنایه میگوید و اذعان میکند حضور در پلتفرم اینستاگرام که مخاطبی احتمالاً متفاوتتر از صداوسیما دارد، این مسأله را شفاف به طیف گستردهتری از مردم منتقل میکند. برای کسانی که با حجرههای طلبگی، آشنایی اجمالی داشته باشد این موضوع واضحتر از آن به نظر میآید که جایی مورد تاکید واقع شود اما خود آخوندها که با عامه مردم بیشتر از همه در ارتباط هستند، خوب میدانند که برای عوام پذیرش وجود اختلاف نظر در دین، موضوعی دور از تصور و لااقل عجیب و غریب است. تصور بخشی از افکار عمومی این است که اگر دین واحد است، لابد آخوندها بهعنوان دینشناس نباید اختلاف نظری داشته باشند که روی آن بحث کند. اما در سالهای اخیر حتی
اختلاف نظر در فتاوای مجتهدان، این تصور را با چالش مواجه کرده و حالا مخاطب میخواهد بداند بین آخوندها واقعاً چه خبر است. در واقع خود میزانسن، جذاب است.
بحث داغ در حوزه معرفت دینی چه شکلی است؟
مردم از کدام منابع، دریافتها و برداشتهای دینی و در اصل، مبانی عملشان را کسب میکنند؟ از سنتهای خانوادگی؟ از منابر مساجد؟ از کتابها؟ از تلویزیون؟ از شبکههای اجتماعی؟ از سایتها؟ کدام یک از اینها دست برتر را دارند؟ اینها سؤالات مهمی هستند اما نه آنقدر که لبههای تماس معرفت دینی با سایر حوزهها نظیر سیاست، اقتصاد و اجتماع مهماند. مردم زیرساختهای دینیشان را ناخودآگاه از مجموعهای از منابع میسازند اما فقط وقتی نسبت به وجود آنها خودآگاه میشوند که مشکلی و چالشی و تضادی پیش بیاید. اینها فرصتهایی هستند که رسانه میتواند پیچ و مهرههای
معرفت دینی مردم را با یک بحث داغ و چالش در آنها تنظیم کند. برای هر انسانی نفحاتی هست که اگر آنها را به موقع بفهمد و چنگشان بزند، چندین گام در معرفت دینی پیش رفته است. همین نفحات برای جامعه انسانی هم اتفاق میافتد و رسانه برای نخبگان آن، محملی است که این نفحات را بیابند و استفاده کنند. بخشی از جذابیت این لایو اینستاگرامی، نمونهای از این نفحات بود. ما چه میدانیم پس از آن، چند نفر به چند کتاب و منبع دیگر مراجعه کردهاند تا درباره گناه و صواب و بهشت و جهنم بیشتر بدانند.
حمایت از اصل گفتوگو
بسیاری از واکنشها، نفس «اهمیت گفتوگو» را یادآور شدهاند. یکی از کاربران توییتر نوشته است: «برنده این مناظره، جامعه است که به شدت نیازمند این نوع مناظرات در باب اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است تا سطح آگاهی،
آستانه تحمل، تساهل و تسامح بالا بیاید. انشاءالله که حاکمیت و رسانه ملی هم از گسترش و بسط این نوع مناظرات حمایت کنند.»
صداوسیما به اینستاگرام باخته است
تعداد زیادی از واکنشها، معطوف به محمل رسانهای وقوع این مناظره و رقیب آن بوده است. بسیاری از کاربران توییتر بر باخت صداوسیما تاکید و تصریح کردهاند و حجم این دست توییتها آنقدر زیاد بوده که یکی از کاربران به طنز نوشته است: «یه نفر امروز در مورد لایو #رفیعی_آقامیری ننوشت «بازنده اصلی این مناظره صداوسیما بود؛ مُرد!»
نقد رویکرد استادیومی به مناظره دینی
تعداد قابل توجهی از کاربران توییتر از عبارات «برنده» و «بازنده» برای رفیعی و آقامیری در مناظره استفاده کردهاند اما در مقابل بسیاری هم این رویکرد را نقد و تاکید کردهاند که به یک مباحثه معرفتی در حوزه دین نباید چنین رویکرد استادیومی داشت چراکه مانع باز شدن فضای گفتوگو میشود. یکی از کاربران نوشته است: «چی شد که فکر کردین مناظره باید برد و باخت داشته باشه؟ مگه مسابقهاس؟»
نقد آقای رفیعی
بسیاری از کاربران، اخلاق و تواضع و آرامش آقای رفیعی را در بحث ستودهاند اما بخشی از کاربران کمصحبتی او را به حساب ضعف او در مناظره گذاشته و این موضوع را یا از جهت قدرت محتوایی یا دستکم از حیث قدرت رسانهای نقد کردهاند. یکی از کاربران متکی به ادله نقلی بودن در بحث را نقد کرده و نوشته است: «برای آنهایی که تنها اندکی باجریانهای گوناگون حوزوی آشنایی داشتند از قبل به خوبی معلوم بودکه رویکرد نصمحورِ قِشری در مقابل رویکرد تأویلی و مبتنی بر فلسفه و عرفان شکست خواهد خورد و حرف چندانی برای گفتن نخواهد داشت»کاربر دیگری این موضوع را ضعف رسانهای دانسته و نوشته است: «رفیعی به لسان اهل قم حرف میزد؛ آقامیری به لسان اهل قوم حرف میزد؛ رفیعی رساله بلده و آقامیری رسانه».
نقد آقای آقامیری
کاربران بسیاری حرفهای آقامیری را مخالف عدل الهی دانسته و به انحاء مختلف به او واکنش نشان دادهاند. برخی صحبتهای او را جوازی برای گناه دانستهاند. یکی از کاربران نوشته است: «بهشت را در ذهنها خراب نکنیم!!بهشتی که در آن قاتلها باشند از ترامپ تا نتانیاهو دیگر بهشت نیست.»
محور اصلی واکنشها به مناظره
بازتابهای این مناظره به شکل عجیبی خوب بوده است. حجم بالای آنها به علاوه متن و محتوایشان، در نوع خودش میتواند منشأ تحلیلهای گستردهای باشد تا تغییراتی در جاهایی ایجاد شود.
ما از بحث خاطره نداریم
اصلاً یادتان میآید آخرین مناظره در حوزه اعتقادات دینی، کی انجام شد؟ البته این سؤال را باید از کسانی پرسید که الان لااقل 50سالشان باشد چون متولدین دهه60 به بعد یا اصلاً مناظرهای ندیدهاند یا خیلی کوچک بودهاند و از آنها خاطرهای ندارند.
اوایل انقلاب، تلویزیون جایی بوده که سیدمحمد بهشتی بهعنوان یکی از چند انقلابی مهم و سرشناس در آن به مباحثه علنی با نفر اول حزب توده مینشسته است.تریبون نماز جمعه، زمانی محلی برای طرح بحثهای اختلافی حتی در حوزهای چون حدود اختیارات ولایت فقیه بوده است. در مقاطعی از حوزه علمیه سروصدای مباحثات داغ علما با یکدیگر در حوزههای مختلف دینی و سیاسی بلند میشده است.حالا اما اوضاع مناظرهها و مباحثه در هیچ تریبونی خوب نیست. این را خود آخوندها هم میگویند.
فرازهای غمانگیز مناظره
رفیعی: به آقای علیعسگری گفتم در صداوسیما مناظرههای دینی بگذارید. مچ دستم را محکم گرفت و کشید سمت خودش، گفت: تو رو خدا، خودت هستی؟ گفتم: حتماً من که پایهام، اما خبری نشد.
سرلک: حجم واکنشها به این مناظره بهگونهای است که باید آن را یک «اتفاق» بدانیم. خود ایجاد فضای گفتوگو در حوزه دین، آن هم در جایی مانند اینستاگرام، اتفاق تازهای است که مورد استقبال مخاطبان هم قرار گرفته است.
رفیعی: من از سازمان تبلیغات، حوزه علمیه و سایر متولیان درخواست میکنم چنین گفتوگوهایی در حوزه مسائل دینی باید شکل بگیرد. جاهایی مثل موسسه امام خمینی (رحمهاللهعلیه)، دانشگاه باقرالعلوم (علیهالسلام) میتوانند این کار را انجام دهند.
آقامیری: همین که ما سه تا آخوند نشستهایم و با هم گفتوگو میکنیم، خودش بُرد است. مردم این تصور را از ما ندارند.
رفیعی: من چندین بار از همین آقای رکنی (به فردی در خارج دوربین اشاره میکند و میخندد) تهیهکننده برنامه بسیار خوب «سمت خدا» خواهش کردم همین گفتوگوهای برنامه را دونفره و به صورت مناظره برگزار کنند. خیلی پربینندهتر و موثرتر خواهد بود.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0