نگاهی نو به ورزش بر اساس آیین جوانمردی

حکایت مشهور پوریای ولی نمونه‌ای است از تجلی و ظهور معنویت در ورزش پهلوانی. بعضی از جوانان ما که در دفاع از حقوق پایمال شدۀ ملت فلسطین به بهای از دست دادن مقام قهرمانی از رویارویی با نمایندگان ورزشی رژیم صهیونیستی امتناع می‌کنند ادامۀ دهندۀ همان سنت حسنه هستند.

نیرومندی از عناصر جوانمردی است و جوانمرد می‌کوشد به فراخور حالش ورزش کند تا سالم و نیرومند باشد تا بتواند بهتر و بیشتر خدمت کند. از این رو ورزش همگانی برای تأمین سلامتی و کسب توانمندی اهمیت بسیاری دارد. همان طور که جوانمردان در گذشته به ورزش توجه داشتند امروزه نیز لازم است به این امر اهتمام بورزیم. ورزش قهرمانی نیز متناسب با وضعیت گذشته در میان جوانمردان کم و بیش رواج داشت که البته هدفمند بود و بخشی از آیین پهلوانی به شمار می‌رفت. بنابراین، هم ورزش همگانی و هم ورزش قهرمانی و کسب توانمندی و مهارت‌های جسمی ضروری و از لوازم جوانمردی است. پهلوانان از پهلوانی خود هم برای رسیدن به اهداف متعالی و خدمت به خلق استفاده می‌کردند و هم بهرۀ معنوی از آن می‌بردند. چنانکه فردوسی حکیم می‌گوید، آنها از نیرو برای رسیدن به راستی و دوری از کژی و کاستی استفاده می‌کردند.

حکایت مشهور پوریای ولی نمونه‌ای است از تجلی و ظهور معنویت در ورزش پهلوانی. بعضی از جوانان ما که در دفاع از حقوق پایمال شدۀ ملت فلسطین به بهای از دست دادن مقام قهرمانی از رویارویی با نمایندگان ورزشی رژیم صهیونیستی امتناع می‌کنند ادامۀ دهندۀ همان سنت حسنه هستند. امروزه ورزش کارکردهای بسیار دیگری هم پیدا کرده است و میدان‌های ورزشی در جهان یکی از عرصه‌های اثرگذار است. میدان ورزش می‌تواند عرصۀ ظهور جوانمردی باشد. از آنجا که معمولا جوانان و نوجوانان ورزشکاران و قهرمانان ورزشی را الگوی خود قرار می‌دهند و می‌کوشند از منش و سبک زندگی آنها پیروی کنند، ورزشکار با اخلاق و جوانمرد تأثیر شگرفی بر بهبود و تعالی اخلاق و منش افراد دارد. عکس این قضیه نیز صادق است. ورزشکاری که در ورزش موفق است و توانسته از این راه به شهرت و ثروت برسد، اما با اخلاق و معنویت بیگانه است تأثیر مخربی بر فرهنگ و اخلاق جامعه خواهد داشت.

ما نباید در هر موضوعی دنباله‌رو چشم بستۀ دیگران باشیم و هر ورزشی را به هر سبکی که در غرب رایج است دنبال کنیم. باید ورزش حرفه‌ای رایج در دنیای امرزو را آسیب‌شناسی کنیم و براساس معیارهای عقلانی و ارزش‌های معنوی خود آن را بازتعریف کنیم. ورزش حرفه‌ای رایج امروز با اشکالات فراوانی مواجه است و نسبتی با جوانمردی ندارد. در بسیاری از موارد هدف‌ از این ورزش‌ها تربیت و رشد متعادل و همۀ جانبۀ فرد نیست و معنویت جوانمردی در آن جایی ندارد. هدف اصلی در این ورزش‌ها پیروزی در میدان‌های ورزشی برای نیل به اهداف و اغراض مادی است. سود و ثروتی هم که حاصل می‌شود بیش از آنکه به جیب ورزشکاران رود، عاید تشکیلاتی می‌شود که در پشت صحنه آن را مدیریت می‌کند، البته ورزشکاران شاخص هم از این طریق به ثروت‌های نجومی دست پیدا می‌کنند. برای عامه مردم نیز دیدن حضوری یا غیرمستقیم صحنه‌های ورزشی چیزی بیش از سرگرمی نیست، البته انسان به سرگرمی نیز نیاز دارد؛ اما اگر از حد بگذرد، چنانکه امروزه چنین است، به عاملی غفلت‌زا و تخدیری و مصداقی از لهو و لعب تبدیل خواهد شد.

ورزشی که هدف آن رسیدن به اهداف مادی با استفاده از هر وسیلۀ غیر اخلاقی است، نه فقط بی‌ارزش بلکه ضد ارزش است. در ورزش جوانمردی جایی برای روش‌های غیراخلاقی، رقابت‌های ناسالم و خودخواهانه، خشونت و دیگر رفتارهای غیراخلاقی نیست. مـتأسفانه در ورزش نهادینۀ دنیای امروز اخلاق و معنویت جایی ندارد. اگر جایی هم سخن از اخلاق می‌رود، سطحی و ظاهری و حداقلی است. البته سخن ما دربارۀ نظام حاکم بر نهادهای ورزشی جهانی و مدیریت آن است، نه دربارۀ افراد. افراد پایبند به اخلاق و معنویت وجود دارند و رفتارهای جوانمردانه هم گاه دیده می‌شود، اما فرهنگ حاکم بر ورزش دنیای امروز به چیزی فراتر از اغراض مادی نمی‌اندیشد.

ورزش باید سلامت جسم، مهارت‌ها، تقویت اراده، تفکر، معنویت و رشد شخصیت را هدف خود قرار دهد، نه اهداف صرفا مادی و نفسانی را. باید به ورزش‌هایی که توانایی انسان را در مواجهه با نیازها و خطرات افزایش می‌دهند بیشتر توجه شود، مثل کوهنوردی، سنگ نوردی، ورزش‌های آبی و ورزش‌های دفاعی که به هنگام حوادث و خطرها می‌تواند در کمک به دیگران و نجات آنها بکار گرفته شود. اگر ورزش امروز ما چنین شود می‌تواند شأنی از جوانمردی محسوب شود.

آنچه درباره ورزش گفتیم در سطح گسترده‌تر و اثرگذارتری دربارۀ هنر و هنرمندی در دنیای امروز و لزوم آسیب‌شناسی و اصلاح آن و نقش سازندۀ هنر متعالی در ارتقاء اخلاق و معنویت و همچنین اثر تخریبی هنر مبتذل و نفسانی بر اخلاق و معنویت صادق است.

 

لینک کوتاه مطلب : http://fekrat.net/?p=2016