سریال المسیح کاملاً صهیونیستی است/ در این فیلم تفکر لیبرالی حاکم است
برنامه تلویزیونی «مکث» ویژهبرنامهی ماه مبارک رمضان با اجرای نادر طالبزاده است که هر روز حدود ساعت 17:30 از شبکه سوم سیما پخش میشود. سبک این برنامه شباهت زیادی به برنامه «عصر» دارد و از قوت و جذابیت بالایی برخوردار است. در این گزارش به مهمترین نکات مطرح شده در دو قسمت اول این برنامه تلویزیونی اشاره خواهد شد.
قسمت اول
موضوع نخستین قسمت از این برنامه که ششم اردیبهشتماه پخش گردید، تحلیل و بررسی «سریال المسیح»[1] به کارگردانی «مایکل پترونی»[2] و محصول کمپانی «نتفلیکس»[3] بود. میهمانان برنامه نیز «شهریار بحرانی»، کارگردان و «عبدالحمید قدیریان»، طراح صحنه و کارگردان هنری بودند.
در ابتدا کلیپی جهت آشنایی مخاطبان با کمپانی فیلمسازی نتفلیکس پخش گردید. در این کلیپ، به چند فیلم ساختهشده توسط این کمپانی اعم از «خلافت»[4]، «بادیگارد»[5] و «نخبه»[6] اشاره شد تا رویکرد اسلامستیزانه نتفلیکس مشخص شود. همچنین به اعلام خبر نتفلیکس مبنی بر پخش سریالی به نام «تهران» در آیندهای نزدیک اشاره شد.
شهریار بحرانی، در ابتدا به اهمیت موضوع این سریال و مخارج بالای ساخت آن اشاره کرد، و سپس بیان داشت: «در این فیلم بازگشت حضرت مسیح (ع) درحال بیان و تعریف است، هرچند که بسیار معماگونه است و ما متوجه نمیشویم شخصیت اصلی داستان، خود حضرت عیسی (ع) است، یا شخصی ایرانی است که در فیلم تصویر شده تا احساسات ضد ایرانی را تهییج کند، و خودش را به جای حضرت عیسی (ع) جا زده است. ما مسلمانان نسبت به حضرت عیسی (ع) ارادت ویژهای داریم؛ و حتی کودکانمان را مسیح و عیسی مینامیم. مردم نسبت به موساد و سیا موضع تندی دارند، اما در این فیلم قهرمانان اصلی مأموران موساد و سیا هستند، و ما باید مسیح را از این دیدگاه ارزشیابی کنیم. به همین دلیل دیدن این فیلم اذیتکننده است.»
در ادامه برنامه، نخستین سکانس سریال المسیح پخش شد. سکانس اول از سوریه و خرابیهای مناطقی از این کشور آغاز میشود. سپس تصاویری از شلوغیهایی با حضور داعش که در حال تهاجم به شهر هستند پخش شده و شخصیت مسیح ظاهر میشود و درحالی که میان مردمان سوری قرار دارد، آیاتی از قران را تلاوت میکند. جالب اینکه، شخصیت اصلی داستان چند کلمهای هم فارسی صحبت میکند و بشارت رهایی انسان و نابودی داعشیها را میدهد. سپس طوفان شنی عظیم رخ میدهد و بیش از یک ماه به طول میانجامد، و داعشیهایی که قصد حمله به دمشق را داشتند، زیر شن مدفون میشوند.
عبدالحمید قدیریان، پس از پخش این سکانس، به قوت سکانس آغازین اشاره کرد و البته به این نکته پرداخت که داستان فیلم، منطقهای لازم را ندارد، چراکه طوفانِ رخداده در فیلم، ربطی به داعشیهایی که با تانک قصد حمله به شهر را دارند، ندارد.
این کارگردان هنری درخصوص بیمنطقیهای موجود در اثر گفت: «سازنده، مجموعه مفاهیمی در ذهن دارد و برای هرکدام قصهای نوشته است؛ اگرچه برخی از این قصهها بیمنطق هستند، اما سعی میکند مفهوم مدنظرش را برساند. در همین سکانس، در حال معرفی مسیح با یک هیمنهای است که در اصل قصهسازی است؛ همچنین تحریف نیز صورت گرفته است، چراکه داعش و نابودی آن ربطی به این موضوع ندارد.»
مجری برنامه، وقوع طوفان شن که از سوی قهرمان قصه رخ داده را مرتبط با تاریخ معاصر دانست و گفت: «امام (ره) طوفان شن را به عنوان یک معجزه الهی خواندند، و در این فیلم از این حادثه استفاده شده است.»
نادر طالبزاده همچنین به حضور حضرت مسیح در دوران ظهور حضرت ولیعصر (عج) اشاره کرد و درخصوص ارتباط این مسئله با حضور المسیح در این فیلم، تصریح داشت: «یک عنصر مهم ظهور، حضرت مسیح (ع) است و ما فکر میکنیم که وقتی ایشان وارد صحنه میشوند چه اتفاقی رخ میدهد. در این اثر، تجسم به آینده صورت گرفته است. نکته جالب دیگر [اینکه] سیا و موساد درگیر میشوند و سعی میکنند شخصیت المسیح را بشناسند. لوکیشنهای فیلم هم در ابتدا سوریه و سپس در مسجدالاقصی است، و عجیب است که رژیم صهیونیستی به سازندگان اثر اجازه داده تا در مسجدالاقصی فیلمبرداری کنند؛ درحالی که به کسی چنین مجوزی داده نمیشود.»
بحرانی نیز ضمن اشاره به حمایتهای ویژه اسرائیل از این اثر، بیان داشت: «همانطور که با فیلم همراه میشویم، احساس میکنیم فیلم کاملاً اسرائیلی و صهیونیستی است. شخصیتهای مثبت در این اثر، مثل عوامل موساد، در نظر مردم جهان منفور هستند.»
دومین کلیپ پخش شده در این برنامه، سکانسی از صحبتکردن دو مأمور (مرد و زن) سازمان سیا است. در این صحنه، مأمور زن بدون در اختیار داشتن اطلاعات خاصی از مسیح داستان، احتمال میدهد او ایرانی (شیعه) باشد. مأمور مرد نیز میگوید: «مسیح، 2000 نفر سوری فلسطینی را با خود به بیابان برده است.» مأمور زن از او میپرسد: «یک شیعه با چند نفر سنی چهکاری میتواند داشته باشد؟»
بحرانی در خصوص سکانس فوق به این نکته اشاره کرد که در ادامه این جمعیت به مرزهای فلسطین اشغالی میرسند. وی در این باره گفت: «آنها گویا منتظر هستند و میدانند لشکری از شیعه و سنی به سمت اسرائیل حرکت میکنند و لذا در حال کوچککردن این مسئله هستند.»
قدیریان نیز ضمن اعلام نگرانی از ساخت چنین اثری تصریح داشت: «ما (اهالی فرهنگ) باید نگران شویم. اینها هرچه جلوتر میروند متفکرانهتر کار میکنند، و ما از آیندهی پیشرویمان غافل هستیم و راجع به آیندهمان صحبت نمیکنیم. من وقتی چنین آثاری را میبینم، نگران میشوم که چرا عکسالعمل نشان نمیدهیم و کار نمیکنیم.»
کارشناس دیگر در ادامه صحبتهای قدیریان به آسیبشناسیِ نپرداختن به مسئله ظهور اشاره کرد، و بیان داشت: «بایستی تا حداقل 3 یا 4 فیلم درباره ظهور میساختیم. ما در مورد ماجراهای استراتژیک نظام و پیشرویمان کار فکری، فرهنگی و معرفتی انجام نمیدهیم. هنر ما یک هنر سرگرمی است و اگر بخواهد همینطور پیش برود، باعث میشود در مواجهه با مشکلات آینده نیروهایمان را از دست بدهیم.»
سومین سکانسی که از سریال المسیح در برنامه مکث پخش شد، صحنهی حضور مسیح در مسجدالاقصی است. در این سکانس، مسیح در میان جمعی ایستاده و صحبت میکند. او میگوید: «خاکی که ما روی آن ایستادهایم قرار بود نشانی از اتحاد باشد. دیگر نمیتواند عامل تفرقه نوع بشر باشد. تاریخ به پایان رسیده است. …اگر بگویم آن روز رسیده است چطور؟ روزی که دیگر روز حساب با خدا است. قدم پیش بگذارید تا شروع کنیم.» چند ثانیه بعد یک کودک به سمت مسیح میآید و در همین هنگام، نظامیان صهیونیست وارد صحنه شده و به همان کودک شلیک میکنند. مسیح بالای سر کودک رفته، و با قراردادن دستانش روی سینه کودک، او را زنده میکند.
شهریار بحرانی، پس از پخش این سکانس بازهم به مبهمبودن فیلم اشاره کرد و گفت: «با تعاریفی که بعداً از شخصیت اصلی داستان ارائه میشود، به نظر میرسد این کار او شعبدهگونه بوده است. بالاخره فیلم مشخص نمیکند که آن کودک زنده مانده، یا نه.»
در پایان برنامه، قدیریان تصریح داشت: «همه معتقدیم باید وارد میدان شویم و روی معارفمان کار کنیم و آنها را به تصویر بکشیم؛ تا وقتی به تصویر نکشیم، ظرایف معارف مشخص نمیشود. بایستی ابتدا فضا را بازکنیم، و سپس میتوانیم اثری که مبتنی بر معارف دین و قرآن باشد و کمترین خدشه را داشته باشد، تولید کنیم تا مردم تصویر ببینند و در فضا قرار بگیرند.»
قسمت دوم
موضوع دومین قسمت از برنامه تلویزیونی «مکث» ادامهی تحلیل و بررسی سریال «المسیح» بود و «شهریار بحرانی» و «دکتر مجید شاهحسینی» به عنوان کارشناس در برنامه حضور داشتند. برنامه با پخش یک کلیپ مختصر در خصوص رویکرد اصلی سریال و کارگردان اثر آغاز شد که آن را مشاهده میکنید:
شهریار بحرانی بحثش را اینگونه شروع کرد که در سریال المسیح یک منجی دروغین ساخته شده است. وی در این باره گفت: «مسیحایی که در این فیلم معرفی میشود، همه (مسلمانان، مسیحیان و…) را قبول میکند، و حتی جاسوسهای موساد و سیا را نیز میپذیرد. این درحالی است که خود شخص مسیح، نه مسلمان است و نه نماز میخواند و نه مسیحی است. در فیلم نشان داده نمیشود که مسیح پیرو چیزی باشد. یک تفکر لیبرالی خطرناک در فیلم حاکم است و در واقع قصد عبور از دین را دارد.»
اسلامهراسی
پس از رسیدن بحث به اسلامهراسی موجود در سریال المسیح، کلیپ زیر پخش گردید که دیدن آن مقدمهی مطالعهی نظر کارشناسان برنامه است:
دکتر مجید شاهحسینی درباره اسلامهراسی موجود در اثر، بیان داشت: «اولین چیزی که به نظر من میرسد، ضعف ساختار این سریال است. این اثری است که در آن پخش اولویت اول، و تولید اولویت دوم است؛ به همین دلیل است که کلیشههای سستِ اسلامهراسانه که در هالیوود میدیدیم، در این سریال عیناً تکرار شده است.»
شاهحسینی به رفتار شخصیت مسیحِ سریال نیز پرداخت، و تصریح داشت: «رفتار مسیحنمای فیلم با مسلمانان نسبت به یهودیان و مسیحیان متفاوت است. وقتی مسلمانان را به کنار مرز فلسطین میبرد، با مسلمانان خیلی خشن برخورد میکند. هیچ احترامی برای مسلمانان قائل نیست، و آنها را در همان منطقه رها میکند. تا وقتی او بین مسلمانان است، یک ویرانشهر میبینیم؛ جایی که انسانها خشن هستند. همین آدم وقتی به سراغ اسرائیلیها میرود، رفتارهایش نرم میشود. بازجوی یهودی – صهیونیست او را تهدید به شکنجه میکند، اما او مثل یک حکیم پاسخ میدهد. انگار هیچ دغدغهای ندارد الّا اینکه یهودیان را از گناهانشان مبرا کند. با آمریکاییها نیز خیلی لطیف صحبت میکند. این همان اسلامهراسی است.»
ایرانهراسی
رویکرد دیگری که در سریال مذکور به شکل جدی دیده میشود، تلاش برای ایجاد ایرانهراسی در ذهن مخاطبان است. تماشای این کلیپ جهت مطالعهی ادامه تحلیلهای ارائهشده از سوی کارشناسان برنامه ضروری است:
دکتر شاهحسینی به نحوهی پرداخت به ایران در سریال المسیح اشاره کرد و گفت: «یک ایرانِ تخیلی و کاملاً بلاوجه و موهوم در سریال ساخته شده است. نگاه به ایران در این اثر کاملاً کلیشهای است.»
در ادامه، مصاحبهای با «دکتر مایکل جونز»، متخصص کاتولیک و سردبیر مجله جنگهای فرهنگی از آمریکا پخش گردید. جونز در تحلیل این سریال بیان داشت: «این سریال برای مدت طولانی ادامه پیدا میکند و آغاز و میانه دارد، اما پایان ندارد. داستان چطور به پایان میرسد؟ همه ما دست خالی هستیم! نکته اینجاست که اگر این داستان پایان نداشته باشد، نمیتوان اهداف سازندگان را فهمید. آیا این شخصیت ضد مسیح است؟ در میانه فیلم شواهدی وجود دارد که مردم درحال ناراحتشدن هستند و پردههای ابهام از جلوی چشمانشان کنار میرود. حتی اگر ضد مسیح هم نباشد، آیا پیامبر دروغین است؟ نتفلیکس و هیچ کدام از شبکههای مثل آن، هرگز فیلم را به صورت کامل نمیسازند. این یعنی تا ابد ادامه پیدا میکند و هرگز متوقف نمیشود تا بتوانیم درباره آنچه پیش از پایان رخ داده، قضاوت کنیم.»
دکتر شاهحسینی در ادامه صحبتهایش به دیالوگ مهم شخصیت اصلی فیلم یعنی: «پایان تاریخ فرا رسیده» پرداخت و تصریح داشت: «ما با یک فیلم آخرالزمانی مواجه هستیم. حدوداً 20 سال قبل در یک تقسیمبندی پنجگانه، فیلمهای آخرالزمانی را به انواع آخرالزمان طبیعی، تکنولوژیک، اسطورهای، علمی-تخیلی و دینی تقسیم کردیم. ظاهر این فیلم به آخرالزمان دینی میخورَد، اما گویا فرم جدیدی به نام «آخرالزمان پست مدرن» متولد شده است.»
وی درباره مشخصات این فرم، گفت: «در جهان پست مدرن امر قطعی نداریم، همهی امور تا حدی قابل پذیرش است؛ جهان پر از مفاهیم التقاطي است. در این سریال همه چیز التقاطي است: مسیح و ضد مسیح در کنار هم هستند. التقاطي میان کسی که به زبان فارسی، عبری، انگلیسی و عربی صحبت میکند وجود دارد. گاهی وقتها به شیوه مسلمانان استدلال میکند، اما جایدیگر فرازی از تورات و انجیل میخواند؛ یعنی التقاط میان ادیان اسلام، مسیحیت، یهودیت و بوداعی. در این جهانِ شکاکیت و نسبیتگرایی اما دو نقطه، یعنی موساد و سیا، ثابت هستند که وجه پروپاگاندای فیلم را برملا میکنند. به غیر از موساد و سیا همه امور دیگر، باورها و مفاهیم [موجود در اثر] نسبی هستند.»
دکتر شاهحسینی در جمعبندی صحبت خود در مورد فرم پست مدرن فیلم، بیان داشت: «گویا این آخرالزمان پست مدرن ساخته و رونمایی شده تا همهی باورها را بزند و همهی نظام ارزشی انسانها را نابود کند. فقط دو سازمان جاسوسی تکلیف خود را در شرایط آخرالزمانی میدانند و بقیه بلاتکلیف هستند. [در فیلم اینطور تصویر شده که] اگر اینها نباشند نظام جهان بههم میریزد؛ اینها ولو با خشونت، نظمی را در جهانِ بینظم برقرار کردهاند. و چون بیننده بیشتر از همه با این دو جاسوس سیا و موساد همراه است، خواسته یا ناخواسته به آنها دلبسته میشود و طرف آنها قرار میگیرد.»
شهریار بحرانی در پایان برنامه به کمکاری در حوزه ساخت آثار هنری استراتژیک پرداخت و گفت: «با یک فیلم ضعیف مواجه هستیم، و قابل دیدن نیست. اما احساسی که نسبت به موضوع داریم خیلی احساس خوبی است. ای کاش ما کار کرده بودیم و حرف حق را میزدیم. تاوقتی این کار را نکنیم، دشمن از اینگونه فیلمها میسازد.»
[1]. Messiah
[2]. Michael Petroni
[3]. Netflix
[4]. موضوع داستان، زنان سوئدی هستند که به داعش میپیوندند. همه نشانهها و مناسک اسلامی مانند حجاب، مسجد و نماز در حکم نمادهای گروههای تروریستی ترسیم میشوند.
[5]. در این فیلم زنی مسلمان تصویر شده و در آخرین قسمت این سریال مشخص میشود مغز متقکر باند تروریستی همین زن باحجاب است.
[6]. داستان دختری باحجاب و باهوش به نام نادیا است که عملاً منزوی است و تا زمانی که دست از حجاب برنداشته، منزوی باقی میماند.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0