سینمای فیلم‌فارسی و روشنفکرنمای ایران، اسلام رحمانی و تقلید سخیف از لیبرالیسم و سرمایه‌داری

جای بسی تأسف است که گاهی در سینمای ایران، سرمایه‌های حاصل از فروش انفال (نفت و گاز) به جیب کارگردانان بی‌هویت فرانسه‌پرست یا هالیوودپرست ایرانی  رفته است و بوق و کرنای اسکار و کن نیز، در مسیر غربی‌شدن و لیبرالیزاسیون معنویت و فرهنگ و هنر ایران نواخته شده‌اند و جوایزی در این جشنواره‌های کاملا سیاسی وایدئولوژیک، به برخی آثار درجه دو  وسه ایرانی داده شده است که مطلعین از سینما و هنر ایران را در تعجب فرو برده است؛ در حالی که شدت لیبرالیسم القا شده در چنین آثار ایدئولوژیک و غربزده به حدّی است که برخی غربی‌های منصف و متدین را نیز به تهوع واداشته است.

همین ایام اخیر بود که نشریه‌ای غربی، عکس رهبر حکیم و مقتدر انقلاب را در کنار رهبر چین و روسیه بر جلد خود انداخته بود و نوشته بود آمریکا و ترامپ با این «سه ابرقدرت جدید جهان» چه باید بکنند؟ گاهی با خود اندیشیده‌ام که اگر انقلاب نمی‌شد، اکنون در کجای هنر و فرهنگ جهانی ایستاده‌بودیم؟ تلویزیون بسیار ضعیف ایران با صرفاً یک زبان فارسی، فیلم‌های روحوضی و مبتذل بدون فیلمنامه و داستان، فیلمفارسیِ هندیزاسیون شده پهلوی، لختی‌گری و موسیقی‌های سخیف فاسد، صحنه‌های بی‌حیا، شهوت بدون مهار، سنت‌شکنی و غربزدگی شدید دانشجویان هنر و سینما و فرهنگ و اقتصاد در دانشکده‌های بی‌هویت و پوزیتیویست و اندک سینمای روشنفکری متمایل به اگزیستانسیالیسم و صوفی‌گری، دستاوردهای پنجاه ساله لیبرال‌های باستان‌گرایِ پهلوی در مدیریت فرهنگ و هنر و رسانه‌های ایران بود که مسیری حقیرانه به سمت «ژاپُنیزاسیون با طعم مونتاژ» و تقلید حداکثری از ابتذال‌گرایان غربی و درافتادن در پان‌ایرانیسم کورش‌پرستانه، طی می‌کردند. واقعا این مسیر اکنون ما را به کجا رسانده بود؟ اگر مثل حکومت عثمانی، به چندین مینی‌کشور نیمه مستقل تبدیل نشده بودیم، قطعا کشوری بسیار ضعیف بودیم که برده‌ای از کاسه‌لیسان کدخدای بی‌خدایان شده بودیم و حقارت و تقلید میمون‌وار از خدمتکارانِ یهود ماده‌گرا، از کارهایمان می‌بارید و نه یکی از سه ابرقدرتی که آمریکا از آنان می‌ترسد.

این را گفتم که اشاراتی داشته باشم به ابتذالِ فعلی ادامه‌دهندگان سیستم اطلاعاتی‌ـ فرهنگی شبکه «بَدامن» و «دفتر فرح پهلوی» و «سازمان پرورش افکار» و «ساواک» و «مدارس و کالج‌های آمریکایی و فرانسوی و آلمانی و انگلیسی» در ایران پهلوی. در مقابل بد نیست که اشارتی داشته باشم به سینمای اشراقی و  متعالی و رسانه‌های موفق جبهه مردمی و حزب‌اللهی در ایران که مورد توجه هنرمندان و آزادگان و دانشمندان منصف جهان واقع شده است و قدرتی فرهنگی برای ایران به وجود آورده است که اکنون بسیاری از شبکه‌های رسانه‌ای ما را در ماهواره‌هایشان تحریم کرده‌اند، از ترس اینکه مبادا ندای آزادگی ما به گوش مردمان اسیر در کشورهای غربی و غربزده برسد؛ همچنین موفقیت چشمگیر سینماگران ایرانی در ژانرهای حماسی و جنگی و تراژیک دفاع مقدس، ملودرام‌های سینمای سیاسی و اجتماعی ضداستکباری و دشمن‌شناس، سینمای قدرتمند تاریخ مقدس، انیمیشن‌های راهبردی و فنی ایرانی، سریال‌های حماسی و اجتماعی وسیاسی و اطلاعاتی خوب ایرانی و سایر موفقیت‌های هنرمندان و اهالی رسانه جبهه انقلاب اسلامی که امروز با مقبولیت جدی منطقه‌ای و جهانی رو به سوی تشکیل جبهه جهانی مقاومت و بیداری جهانی آورده‌اند و حداقل در پانزده سال اخیر در مقابل سیل ویرانگر عملیات روانی و پروپاگاندای اغواگر غربی، بسیار موفق عمل کرده‌اند و علاوه بر کنترل روانی و ذهنی مردم منطقه در طوفان سهمگین صدها شبکه استکباری و هزاران فیلم و انیمیشن ضدانسانی و لیبرال در ده جنگی که آمریکا در منطقه به راه انداخته است، توانسته‌اند بر سه فتنه بزرگ فرهنگی‌ـ سیاسی‌ـ امنیتیِ سال‌های 78 و 88 و 96 نیز پیروز شوند و بر هزاران میلیارد سرمایه شبکه قدرتمند نفوذی‌ـ نفاق داخل وابسته به سرویس‌های غربی فائق شوند. همچنین با رسانه‌های وابسته به جبهه مقاومت توانسته‌ایم بر عملیات روانی و پروپاگاندای شبه‌هالیوودیِ داعش و پدران نامشروعش، طالبان و القاعده نیز، پیروز شویم و امروز ایران را به اعتراف آمریکایی‌ها تبدیل به یکی از ابرقدرت‌های جدید جهان تبدیل کنیم.

بی‌شک در مقابل این فتح بی‌رقیب و عظیم هنری و رسانه‌ای که قابل بهبود نیز هست، دشمن داخلی و خارجی، سکوت نکرده و با تمام توان، پس از بی‌فایدگی کتمانِ قدرت انقلاب، مجبور به شبیه‌سازی و رقیب‌تراشی داخلی و منطقه‌ای علیه رسانه‌های جبهه مقاومت کرده است که اهم فعالیت‌هایشان در مباحث مربوط به معنویت و تفکّر به قرار ذیل است:

  1. ترویج صوفی‌گری لیبرال و سکولار و نافی شریعت.
  2. ترویج شرق‌زدگی و بودایی‌گری مورد پسند آمریکا.
  3. تثبیت و گسترش لیبرالیسم و اباحه‌گری در میان ایرانیان و کشورهای جبهه مقاومت.
  4. ایجاد و ترویج قرائت «اسلام رحمانی» و کاملاً ضدخشونت از دین و معنویت.
  5. تخلیه دین و معنویت ارائه شده از عناصر حماسه و عرفان و عقلانیت و عبودیت.
  6. ترویج فرقه‌ها و عرفان‌های وابسته به «شبکه شعور شیطانی» مانند وهابیت و بهائیت و فرقه شیرازی و یمانی و حلقه.
  7. تعویض جای جلّاد و شهید و گسترش مافیای آشنا به عملیات روانی و سریع در قلم‌گیری از بی‌عرضگی لیبرال‌ها.
  8. ترویج پلورالیسم و قرائت‌های متعدد از دین و دین‌شناسی و اسلام بی‌ضرر برای بیگانگان به نام علم و ادیان.
  9. ترویج نحله‌ها و مکاتب بی‌اعتبار مادّی چون پوزیتیویسم و سکولاریسم و اومانیسم و ناسیونالیسم و… .
  10. عادی‌سازی از گناه و بی‌حیایی در حدّ به رسمیت شناختن گناهان شنیع جنسی و فروش رسمی شراب در جامعه.
  11. بازسازی روشنفکری لائیک در قالبی نوین به نام «روشنفکری دینی» و «نواندیشی دینی» و «اصلاحات مذهبی».
  12. شخصیت‌سازی از اندیشمندنمایان غربزده و مزدوران شبکه ژورنالیسم علم وابسته به سرویس‌های اطلاعاتی.
  13. ترویج اخلاق فرادینی، دین حداقلی، تفکر نوین، دین جدید جهانی، عرفان سکولار واومانیستی.
  14. حمایت از مطرودین و مجرمین جامعه به نام اخلاق و معنویت.
  15. محیط‌زیست‌گرایی طبیعت‌گرا و دئیستی و داروینیستی و کابالیستی و… .

جای بسی تأسف است که گاهی در سینمای ایران، سرمایه‌های حاصل از فروش انفال (نفت و گاز) به جیب کارگردانان بی‌هویت فرانسه‌پرست یا هالیوودپرست ایرانی  رفته است و بوق و کرنای اسکار و کن نیز، در مسیر غربی‌شدن و لیبرالیزاسیون معنویت و فرهنگ و هنر ایران نواخته شده‌اند و جوایزی در این جشنواره‌های کاملا سیاسی وایدئولوژیک، به برخی آثار درجه دو  وسه ایرانی داده شده است که مطلعین از سینما و هنر ایران را در تعجب فرو برده است؛ در حالی که شدت لیبرالیسم القا شده در چنین آثار ایدئولوژیک و غربزده به حدّی است که برخی غربی‌های منصف و متدین را نیز به تهوع واداشته است.

یادم نمی‌رود که آن کارگردان امریکایی منصف که متدینی مسیحی بود، در یکی از جشنواره‌های فیلم فجر گفت: «شما که جز سکس و خشونت و احساسات چیزی نداشتید؛ اینها را ما با درجه‌ای فنی‌تر در هالیوود داریم؛ پس کو تحولات انقلاب و رنج بشر معاصر و عدالت‌جویی و آرمان‌خواهی شما؟» و بعد از ساعتی تفکر دوستان حزب‌اللهی هنرمند بود که با نشان دادن چند مستند از شهید آوینی، او آرام شد و گفت ظاهراً جشنواره انقلاب در جای دیگری است و تمام دی.وی.دی آثار سیدالشهدای اهل قلم را از بچه‌های ما خواست و پس از گرفتن تمام اینها بود که به گمشده‌ مورد انتظارش در ایران انقلاب‎کرده رسید و با خیال جمع به سوی کشورش پرواز کرد. البته این، داستان یک دهه پیش است که هنوز سطح سینمای مستند انقلابی و جبهه مقاومت و بین‌المللی ایران و سینمای تاریخ مقدس و سریال‌ها و انیمیشن‌های متعهد و قوتمند ما به سطح کنونی نرسیده بود؛ والا شاید چند چمدان دی.وی.دی باید به او می‌دادیم. کاری که امروز شبکه‌هایی چون العالم، آی.فیلم، نهال، پویا، افق، پرس.تی.وی، هیسپاین.تی.وی، سحر و… در حال به سرانجام رساندش هستند و دقیقاً به همین دلیل است که جبهه بردگان وهابی کدخدا، اخیراً در همایشی در حجاز اشغال شده، گفته بودند که ماهواره عرب‌ست و نایل‌ست باید تمام شبکه‌های ایرانی و وابسته به جبهه مقاومت را اخراج کنند تا مردم دنیا در بردگی بمانند؛ و مکروا ومکر الله والله خیرالماکرین.

در اینجا لازم است اشاره کنم که سینمای ترکیه و مصر و کشورهای مسلمان نیز با همین حربه‌های شبکه‌های حامی و پشتیبان هنر در ممالک وابسته‌شان، در دام صوفیسم غیرحماسی و سکس و برهنگی و اسلام رحمانی و پلورالیسم و نفی جهاد وشهادت و گاهی افراط و اشعری‌گری و اخباری‌گری افتاده‌اند و از معنویت عقلانی‌ـ حماسی و عرفان فقهی شیعی و سنی‌گری سنتی دور شده‌اند و اسیر چنگال لیبرالیسم و سرمایه‌داری و تخدیر جهانی این افیون عصر شده‌اند.

باید تذکر داد که گرچه در سطح جهانی، بازی‌های رایانه‌ای و کمیک‌استریپ‌های مهیج نیز، در تداوم سینمای ذلت‌پذیر و معنویت عصر نوین، گرفتار توهّمات پست‌مدرن و مالیخولیای غربی شده‌اند؛ ولی فعالیت‌های خوبی در برخی مراکز وابسته به جبهه مقاومت جهانی در حال آغازشدن است که آتیه‌ای نیکو را نوید می‌دهد.

ضمنا باید در نظر داشت که تسلط بر اینترنت و فضای مجازی، در تداوم سلطه صهیونی‌ـ استکباری سازمان‌های ارتباطی‌ـ اطلاعاتی چون «إن.إس.إی» بر قلب و ذهن مردم جهان و تغییر نگرش و رفتار و سبک زندگی و معنویت‌گرایی آنها در مسیر لیبرالیزاسیون و معنویت بدون خداست که متاسفانه مافیای داخلی آن نیز بسیار قوتمند به یاری دشمن برخاسته است ولی روشنگری چند سال گذشته جبهه  بصیرتی سواد رسانه انقلاب اسلامی، باعث شده است که تمام شبه‌استدلال‌های مافیای فروش پهنای باند خارجی به مردم ایران، رنگ ببازد و مردم از اغوا خارج شوند و مقدمه «شبکه ملی اطلاعات» و «شبکه بین‌المللی فضای مجازی جبهه مقاومت» نیز در طلیعه اندیشوری است. به امید روزی که دست یاغیان مفسد وفریبکار فضای ارتباطاتی‌ـ اطلاعاتی نیز از امکانات میلیاردی بیت‌المال مسلمین قطع شود و قدرت و سرعت و پاکی و ارزانی را در استفاده سالم مردم از «شبکه بین‌المللی ارتباطات اسلامی» مهیا کند و فساد و بی‌اخلاقی و بی‌شعوری پمپاژشده فعلی، از زندگی مردم رخت بربندد؛ والبته که ان روز دیر نیست.

راهکارهایی برای بهبود فضای معنویت در رسانه‌ها و سینما و انیمیشن طراز انقلاب اسلامی

در یک کلام بسیار اجمالی می‌توان بیان کرد که معنویت اسلامی، بر هشت پایه توحید، نبوت، معاد، عدالت، عقلانیت، فطرت، طبیعت الهی و مردم‌گرایی بنا شده است و لذا ایجاد تفکر معنوی در اذهان جامعه و تثبیت و نتیجه‌ مثبت گرفتن از آن، از درون تضمین شده است و به راحتی قابلیت بین‌المللی سازی و نفوذ در تمام ساحات وجود را دارد که رهبر حکیم نیز در بیانیه گام دم به همین امور اشارتی مدقانه داشته‌اند؛ ولی معنویت‌های جعلی استکباری که بر پایه‌های شرک، منافع جناحی سرانِ فرقه، دنیاگرایی، اغوا، توجیه استکبار، مغالطه بنیادین و صوری، ظلم واجحاف و توهم‌پردازی بنا شده‌اند ولذا ذاتاً زوال‌پذیر و غیرانسجام‌بخش هستند وفقط به عنوان «افیون سرمایه‌داری» کنونی کاربرد دارند ولذا ما با معنویتی واحد و منسجم روبرو نیستیم وبا فرقه‌های کاذب معنوی روبرو هستیم که هر روز هم اسم و عنوان و محتوا عوض می‌کنند.

در یک ارزیابی از ارتباط بین معنویت و رسانه وسینما وانیمیشن در گام دوم، به یقین می‌توان گفت که علاوه بر نقاط ضعفی که در کلیت مقاله آمد که برخی بخش‌های رسانه و سینمای ایران و کشورهای منطقه برای تزریق معنویت ناب اسلامی به مردمان جهان را تضعیف کرده است، بد نیست اشارتی داشته باشیم که هنوز هم به صورت جدی تقویت فیلمنامه‌های مناسب معنویت‌گرایی به همراهِ تفکر راهبردی و همچنین تجدیدنظر در دروس و رشته‌های دانشگاهی هنر و رسانه و انیمیشن و همچنین ارتباط جدی‌تر با همه ارکان جبهه مقاومت جهانی در عرصه هنر و رسانه، جایش خالی است و از نظر محتوا نیز، جای خالیِ معنویت همراه با عقلانیت و تمدن مستحکم اسلامی و تاریخ سرافرازنه جهان اسلام و دشمن‌شناسی جدی و عرفان حکمی اسلامی ـ شیعی، در سینمای ایران و جبهه مقاومت جهانی‌، احساس می‌شود که ان‌شاءالله در مسیر شدن می‌باشد و حرکت چند دهه اخیر رو به جلو بوده است و ما را از توبه نصوح به مریم مقدس و یوسف پیامبر و مختار و موسای کلیم و سلمان فارسی که سلام خدا بر آنان باد، رسانده است.

همچنین باید در نظر داشت اکنون که تجربه‌های خوبی از همکاری سینما و رسانه‌ها بین ایران و عراق، سوریه، لبنان، فلسطین و یمن به سرانجامی رسیده است، شاهدیم که جای خالی تقویت چهاروجهی طلاییِ «سینمای مقاومت و حماسه» و «سینمای فطرت و طبیعت الوهی و عقلانیت» و «سینمای عدالت و پیشرفت همه‌جانبه» و «سینمای منتقد غرب و ضداستکبار» در سطح جهان دیده می‌شود و نیاز است که مجامع حوزوی و دانشگاهی ما با جدی گرفتن مطالعات میان رشته‌ای، به این امر مهم همت گمارند؛ به عبارت دیگر، تولید برنامه‌های رسانه‌ای وسینمایی در همین راستا، در آثار مشترک سینما و انیمیشن و مستند و برنامه‌های رسانه‌ای بین ایران و کشورهایی چون هند، ژاپن،کُره، چین، آفریقا، ترکیه، مصر، کویت، ویتنام، تایلند، مالزی، اروپای شرقی، روسیه و آمریکای جنوبی، به جدّ باید دیده ‌شود و چند همکاری محدود فعلی سینمای ایران و این کشورها، چندان مطلوب نبوده است.

حقیقت تاریخ آن است که استعمارگران غربیِ اسپانیا و پرتغال، سپس هلند و انگلیس و فرانسه و بلژیک و ایتالیا و درآخر آمریکا، ضربات زیادی به کشورهای فوق رسانده‌اند و هم اکنون نیز، گاهی رشحاتی از مقاومت  یا انتقاد از تمدن غرب و نظامی‌گرایان اقتدارگر آمریکایی، درآثار این کشورها دیده می‌شود؛ ولی می‌توان با کمک به طراحی و تولید و اکران و دیده‌شدن آثار آنان در فضای سایبر، به رشد این چهاروجهی طلایی کمک کرد تا بنیاد سه‌ضلعی خانه عنکبوتی استکبار را هرچه سریع‌تر بر باد دهیم که تفکر و هنر آنان بی‌مایه است، بی‌مایه و خالی از حیث انسان‌شناسی و هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی و فلسفه سیاسی و فلسفه اقتصاد و فلسفه اخلاق و فلسفه تاریخ و سایر مبانی و مبادی اندیشه مستحکمی که بشر در طول تاریخ خود با کمک رسولان الهی و پیغام‌بران حقیقت بدان دست یازیده است و بی‌شک «بی‌مایه فطیر است» و غربی‌ها و شرقی‌ها باید برای رسیدن به رابطه درستی بین معنویت و رسانه و سینما و انیمیشن لازم دارند که از دیوارهای در حال فروریزی طاق کسراهاشان فاصله گیرند و با خلع نعلین، به مأمن امن الهی قدم بگذارند و شاگردی مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام را در حوزه معنویت بر گردن خود به تبرک بگذارند تا بتوانند به مقصد هستی برسند والّا در جهل مرکب تا به ابد بمانند و همچون شوروی و آمریکا و اسرائیل آدم‌کش رو به افول خواهند بود و مردمان ناامید از این جاعلان مدعی خواهند شد تا واپسین دوران رنج نیز به پایان رسد و حجت حق ظهور کند و چه عملی ماندگارتر و مؤثرتر از قلم‌زدن و قدم زدن در این مسیر پرافتخار.

لینک کوتاه مطلب : http://fekrat.net/?p=471