شاخصههای شخصیت شهید مطهری
استاد شهید مطهری از نوابغ و نوادر دوران معاصر در عرصه فکر و اندیشه است که امام خمینی(ره) از وی به پاره تن خودشان تعبیر میکنند. عالم، زمانشناس، ارتباط با بدنه عامه جامعه و مواجهه فعالانه با شبههکنندگان و تحریفکنندگان علیه دین اسلام از ویژگیهای بارز استاد شهید است. بررسی و معرفی ابعاد، ویژگیها و شاخصههای شخصیتی شهید مطهری، موضوع گفتگوی اختصاصی «فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی» با حجتالاسلام دکتر احمد فرحانی، استاد سطوح عالی حوزه و دانشگاه قرار گرفت. آنچه در ادامه میآید، مشروح این گفتگوست:
* شهید مطهری یکی از نمادهای درخشان انقلاب اسلامی ایران است. اندیشمندان مختلفی سلوک علمی و اجتماعی استاد را واکاوی کردهاند. به نظر شما شهید مطهری چه شاخصههایی در خود داشتند؟
بسماللهالرحمنالرحیم؛ عرض سلام و احترام خدمت خوانندگان محترم رسانه فکرت؛ سالگرد شهید آیتالله مرتضی مطهری را تبریک و تسلیت عرض مینمایم و نیز لازم است به سیره استاد علامه طباطبایی و امام خمینی(ره) تأسی نمود؛ چرا که دو قطب علمی و معنوی زمانه، برای این شهید، گریه و افسوس و حسرت خوردند و تعابیری برای این شهید بهکار بردند که نمونهاش را در جایی سراغ نداریم.
شاخصۀ شخصیت شهید مطهری این بود که ایشان دو بالِ مهم برای شیعهبودن را همزمان داشتند. زمانیکه ما به روایات مراجعه میکنیم، میبینیم که شیعۀ حضرت امیرالمومنین(ع) دارای دو شاخصه میباشد. «حکیم بالله و عامل بطاعه الله» بنابراین شاخصه اصلی، عمومی و جامع شخصیت شهید مطهری، یک پیوستار حقیقی از بینش و گرایش بود؛ به بیان دیگر ایشان تجسم و تجسدِ معارف انسانی (که اتفاقاً خود نیز تألیف کرده) بود. ایشان بسیار زیبا توضیح میداد که انسان یک پیوستار از بینش و گرایش (حکمت و عمل) است. بنابراین شهید عزیز در هرجایی که احساس تکلیف میکرد، با آن بینش خود، اقدام عملیاتی، جراحی نظری و اجتماعی مینمود و در هیچکدام از مثالها و مسائل مداهنه نداشت.
* شهید مطهری درحالی که سطوح عالی علمی بهویژه در حوزه فلسفه اسلامی را طی کرده بودند، اما در مسیر ارتباط با جامعه زمان خود بسیار موفق بودند. به نظر شما نگاه استاد برای ورود به عرصه اجتماعی و تأثیرگذاری دینی بر مردم چه بود؟
ضعفی که در اقطاب و فرایند تکامل اهل شیعه عارضِ علماء، مردم و روابطشان گردید؛ این بود که عدهای به سراغ علوم (اصطلاحاً) سنتی، کلاسیک و قدیمی میرفتند که از آن به علوم مکتبی یاد میشود (یادگیری ادبیات، حدیث، رجال، درایه، تفسیر، فقه و اصول و… از این قسماند) و سپس به علوم دینی وارد میشدند. بزرگانی در این عرصه و زمینه قدم برداشتند که دارای نبوغ و استعداد سرشاری بودند. (مانند مرحوم کلینی، شیخ کلینی، شیخ صدوق، سید رضی، سید مرتضی، محقق خراسانی، شیخ اعظم انصاری و …)
اما در مقابل این جریان، افرادی را داشتیم که واردِ علوم اصطلاحاً حکمی میشدند (مانند الهیات، تجربیات، هیئت، طب، پزشکی و…) و از عرصههای فقهی و اصولی دور میماندند که اصطلاحاً فلاسفهمان فقیه و فقهایمان فیلسوف نبودند و یا اظهار نمیکردند. در این دسته بزرگانی همانند ابنعربی، ابنسینا، شیخ اشراق، حافظ، مولوی، میرداماد، صدرا، فارابی و… قدم برداشتند و در علوم جدید به شدت خوب کار کردند؛ لکن در فقه، اصول، کلام نقلی، تفسیر و… کمتر وارد شده بودند.
چنین تابویی اولین بار به شکل متوسط توسط علامه حلی و محقق اصفهانی (استاد مرحوم آیتالله بهجت، مظفر، علامه طباطبایی) شکسته شد. بنابراین علامه حلی و محقق اصفهانی در زمره اندیشمندانیاند که هم حکیم و هم فقیه بودند. اما سپس به شکل شدیدتر، این تابو توسط حضرت امام خمینی(ره) و علامه طباطبایی شکسته شد. میدانیم که حضرت امام(ره) و علامه طباطبایی، جامعِ معقول و منقول بودند و از آنها به دانشمند تمام عیار یاد میشود.
بنابراین این نکته حائز اهمیت است که جامعِ تجلی این دو طلوع و میعاد (امام خمینی(ره) و علامه طباطبایی) شهید آیتالله مرتضی مطهری میباشد. یکی از عباراتی که حضرت امام(ره) در وصف ایشان فرمودند این بود که: «آثار قلم و زبان ایشان بیاستثناء برای عارف و عامی سودمند است و اگر حیات معنوی و علمی انقلاب را بخواهیم، باید بر آثار شهید مطهری باقی بمانیم». علامه طباطبایی نیز با روحیه عرفانی سترگ خویش، تعبیر خاصی پیرامون این شهید دارند که مینویسند وقتی شهید مطهری به سر کلاس میآمد، من به رقص میآمدم و مطلب از او ضایع نمیشد.
بنابراین چنین اوصافی در باب شخصیت شهید مطهری، تجلی این بود که ایشان توانست جامعِ بین نظر و عمل (منِ فردی و منِ اجتماعی) باشد و این مسیر تکاملی علمای شیعه که از این دوره به بعد که فقیهان فیلسوف، و فیلسوفان فقیه باشند، و حتی فلسفه و فقه مضاف گردد و نیز مبحث امتدادی کار کردن را شهید آیتالله مطهری در جامعه نهادینه کرد.
زمانی فلاسفۀ ما برترین شعرا و هنرمندان بودند و این خسیسهای که میگویند اندیشه را با هنر انتقال دادن، بعدها توسط هالیوود و رسانههای غربی باب شد؛ لذا قبل از آن به دست عُرفا، فلاسفه و حُکمای ما بود که با آثار هنری خویش، تزریق اندیشه میکردند.
* یکی از خدمات مهم شهید مطهری در عرصه اسلامشناسی مبارزه با تحریفهایی بود که از سوی برخی افراد در فضای اسلامی رخنه کرده بود. به نظر شما ایشان تحریف باورهای دینی را تا چه اندازه در بدنه اسلام خطرناک میدانستند؟
ایشان در مباحثی که احساس تکلیف مینمود، ورود میکرد. وقتی ملاحظه نمودند که اصلیترین شبهات، شبهات نظری است و نهلههای فلسفیای که از اُمانیستها و لیبرالیستهای غربی و نیز از مارکسیستها و کمونیستهای اوراسیایی وارد ایران میشود و باعث تخریب اندیشههای نظری و نیز تخریب تولد یک نظام سالمِ جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی میشود؛ ایشان احساس تکلیف نمود و پا به عرصه نهاد و بسیار زیباتر از خودشان، اندیشهها و نحلههای فکری و فلسفی و نگرشهای انسانی را تحلیل و توضیح میداد و در نهایت بهخوبی به نقد و بررسی آنها میپرداخت. بنابراین ایشان مانع از تحریفهای بینشی میشد؛ چرا که اگر جلوی این نوع تحریفات گرفته نشود، امتداد آن در سایر عرصههای مضاف فقهی، فلسفی، عملی و اجتماعی گریبان ما را میگیرد. بنابراین ویژگی شهید مطهری این بود که در ناحیه علت، جلوی چنین نحلههای فکری ایستادگی میکرد و راه ورود آنها را مختومه میکرد.
* یکی از ویژگیهای بارز استاد زمانشناسی ایشان بود. در یکی از سخنرانیهای آتشینشان گفتند: «شمر زمانهات را بشناس، شمر ۱۴۰۰ سال پیش مُرد.» این جملات نشاندهنده زمانشناسی ویژه استاد بود. به نظر شما عنصر توجه به معیارهای زمانه تا چه اندازه در سلوک علمی و اجتماعی استاد متبلور بود؟
یکی دیگر از شاخصههای شخصیت شهید مطهری، زمانشناسی ایشان بود. در نظر بگیریم که زمانی فلاسفۀ ما برترین شعرا و هنرمندان بودند و این خسیسهای که میگویند اندیشه را با هنر انتقال دادن، بعدها توسط هالیوود و رسانههای غربی باب شد؛ لذا قبل از آن به دست عُرفا، فلاسفه و حُکمای ما بود که با آثار هنری خویش، تزریق اندیشه میکردند. در آن زمان برخی از آثار شهید مطهری به عنوان هنر نوشتاری، فلسفهای در قالب نوشتار تزریق اندیشه نمود، و جوایزی در مجامع بینالمللی از آنِ خود کرد. بهترین زمانشناسی ایشان را میتوان در کتاب «اسلام و مقتضیات زمان» دید. ایشان در این کتاب به عنصر زمانشناسی اهمیت زیادی داده و کاملاً فرا زمانی عمل نمودهاند. امروزه میبینیم که بعضی از بایستهها، گزارههای هستانی و تذکری شهید مطهری، دارای مصداقهای جالبی در خطوط سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و… دارد.
* اگر شهید مطهری در دوران ما میزیست با چه پدیدهای به مبارزه میپرداخت؟
به اعتقاد بنده اگر امروزه شهید مطهری زنده بود و تصمیم به مبارزه داشت؛ قطعاً تشخیصهای ایشان دقیقاً مشابه تشخیصهای مقام معظم رهبری میبود. بنابراین اگر این شهید بزرگوار امروز در بین ما بود، حتماً فرمان جهاد تبیین، جهاد کبیر، آتش به اختیار و… را سر میداد و توضیح میداد که جهاد کبیر، جهادِ با اندیشه و نظر است و کار او جنگیدن با تفکر غرب بود.
* سپاسگزاریم از وقتی که در اختیار رسانه فکرت قرار دادید.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0