عاشورا، ابر رسانهای برای قرون و اعصار
در عصر ارتباطات گفته شده است: «هرچیزی که پیامی را منتقل کند رسانه نامیده میشود، حال آنکه یک ابزار باشد و یا یک پدیده و یا هر مقولهای دیگر.» رسانههای امروزی گرچه حجم وسیعی از اطلاعات را مبادله میکنند؛ ولیکن ماندگار نیستند. مَثَل آن مانند حجم انبوهی از آب میماند که سیلابی راه میاندازد؛ اما نمیماند و حتی گاهی اوقات خرابی هم به بار میآورد! در یکی از تحقیقات آمده است: «اطلاعاتی که یک نوجوان امروزه درطول یک سال از شبکههای اجتماعی کسب میکند با معلومات اکتسابی یک علامه درطول چند دهه مطابقت میکند.» حال کدام یک تأثیرگذارترند؟ هر چقدر در بررسی ابزارهای رسانهای به قبل برمیگردیم، گرچه سنتیتر میشود؛ لکن ماندگارتر است. سنگ نگارهها، سنگ نبشتهها، لوحهای گِلی و… پیامرسان صدها و هزاران سال گذشتگان و نیاکان ما میباشند. البته این ابزارهای رسانهای تاریخی، گرچه پیام خود را برای امروز و آیندگان منتقل میکنند؛ اما مربوط به دورهای خاص با ویژگیهای خاص بوده و صرفاً امروزه جهت مطالعات و تحقیقات تاریخی و جامعهشناختی مورد استفاده واقع میشوند.
به دور از تعصبات اعتقادی و بسیاری مسائل دیگر، اگر تاریخ را ورق بزنیم و یا به تعبیر بهتر، زیر و رو کنیم، در مقایسۀ تمام رویدادها و رسانههای تاریخی، بهطور قطع هیچ ابزار رسانهای- تاریخی را نمیبینیم که همچون «نهضت عاشورا» بهمثابه یک رسانه، پس از گذشت چهارده قرن، همچنان سیال و پویا باشد و نه تنها پیام آن به کمرنگی سوق پیدا نکرده، بلکه بر شدت آن افزوده شده است.
عاشورا تنها حادثهای است که با گذشت زمان درخشش بیشتری پیدا میکند، بهگونهای که هر وجدان بیدار متوجه میشود که با سایر حوادث تاریخی متفاوت است و هیچ حادثهای زلالتر، خالصتر، و الگوپذیرتر از حادثه کربلا نیست و میتوان گفت نابترین و خالصترین و در عین حال تأثیرگذارترین انقلاب تاریخ، کربلاست. چنانچه امام خمینی «رحمة الله علیه» فرمودند: «ما هر چه داریم از محرم و صفر است»، پس میتوان گفت که ریشه انقلاب ما نیز در حادثه کربلا نهفته است. [1]
در سالهای اخیر نیز مصادیق بروز و ظهور آن، بیش از هر زمان دیگری، گستره بینالمللی و جهانی یافته است. راهپیمایی عظیم اربعین، شاهد این ادعاست و این در شرایطی است که تاریخ بشریت، چنین اجتماع عظیمی را در یک نقطه به خود ندیده است. این پیام عظیم، تنها خروجی یک رسانه نیست، بلکه پیام یک فرهنگ است که از آیینها و سنتها گرفته تا حرکتها و جوششها را در خود جای داده است. در این پژوهش، قصد داریم نگاهی به واقعه عاشورا بهعنوان یک رسانه داشته باشیم.
مفهوم رسانه
به وسایل انتقال پیامها از فرستنده یا فرستندگان به مخاطب یا مخاطبان رسانه گفته میشود؛ که شامل روزنامه، کتاب، رادیو، تلویزیون، ماهواره، تکنولوژیهای نوین ارتباطات و اطلاعات و اینترنت و… است. این وسایل دارای ویژگیهایی مانند پیامگیران ناآشنا، سرعت عمل زیاد و تکثیر پیام هستند. [2]
رسانهها در دوران کنونی بخش جداییناپذیر از زندگی مردم شدهاند. مردم درطول شبانه روز از محتواهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و آموزشی و سرگرمی رسانهها استفاده میکنند. نسل کنونی جامعه از ابتدای حیاتش با رسانهها بزرگ میشود و در دنیای اطلاعاتی و ارتباطی امروز، بخش عظیم فرهنگ، ارزشها و هنجارهای جامعه خود و دیگر جوامع را از رسانهها دریافت میکند. به عبارتی در دوران معاصر که به عصر اطلاعات و جامعه اطلاعاتی و ارتباطی معروف است، بخش عظیمی از جامعهپذیری نسلها از طریق رسانهها انجام میشود و نفوذ و تأثیر رسانه تا جایی است که برخی از نظریهپردازان ارتباطی بر این باورند که رسانهها اولویت ذهنی و حتی رفتاری ما را تعیین میکنند و اگر چگونه فکر کردن را به ما یاد ندهند، اینکه به چه چیزی فکر کنیم را به ما میآموزند.
کارکردهای رسانه
«هارولد لاسول»[3] و «چارلز رایت»[4] از جمله پژوهشگرانی هستند که بهطور جدی به نقش و کارکرد رسانهها در جامعه توجه کردهاند. آنها معتقدند که رسانهها دارای کارکردهای مختلفی از جمله نظارت بر محیط، ایجاد همبستگی اجتماعی در واکنش به محیط، انتقال میراث فرهنگی، سرگرمی و پرکردن اوقات فراغت هستند.[5] این دو نظریهپرداز ارتباطات بر این باورند که در کارکرد نخستین، وظیفه رسانهها نظارت، مراقبت، تهیه و رساندن خبر درباره محیط پیرامونی است. دومین کارکرد رسانه، انتخاب و تفسیر اطلاعات در محیط است. رسانه اغلب شامل انتقادات و تجویزهایی برای چگونگی و منش افراد به حوادث است. دراین نقش، رسانهها به تقویت ارزشهای اجتماعی، اجماع و افشای انحرافات، رجوع به پایگاه رهبران افکار، ممانعت از تهدید ثبات اجتماعی و وحشت عمومی، مدیریت افکار عمومی و نظارت بر حکومت و حفاظت میپردازند. از کارکردهای رسانه، انتقال فرهنگ، افزایش انسجام اجتماعی و تعمیق تجربه مشترک، کاستن از نابهنجاریهای اجتماعی و احساس از خود بیگانگی، استمرار اجتماعی شدن پیش و پس از آموزش رسمی و کمک به یکدستسازی و انسجام است.
از نظر «لاسول» رسانهها در حکم انتقال دهنده فرهنگ، برای انتقال اطلاعات، ارزشها و هنجارها از یک نسل به نسل دیگر و از افراد جامعه به تازه واردها، کاربرد دارند. آنها از این راه با گسترش بنیان تجربه مشترک، انسجام اجتماعی را افزایش میدهند. رسانهها با استمرار اجتماعی شدن پس از اتمام آموزش رسمی و نیز با شروع آن درطول سالیان پیش از مدرسه، به جذب افراد در جامعه کمک میکنند. گفته شده است که رسانهها با نمایش و عرضه جامعهای که فرد خود را با آن هم هویت ساخته و معرفی کرده است، میتوانند احساس از خود بیگانگی یا احساس بیریشه بودن او را کاهش دهند.[6]
نقش رسانه در انتقال ارزشها
تحقیقات فراوانی انجام شده است که تأثیر رسانهها را بر نگرشهای کودکان و بزرگسالان تحلیل کردهاند. اگرچه هنوز بیشتر این تحقیقات از نظر استنباط قطعی نیستند؛ اما نمیتوان انکار کرد که رسانههای جمعی انواع گوناگونی از اطلاعات و محتوا (بهویژه هنجارها و ارزشها) را انتقال میدهند.[7] رسانهها بهعنوان فراهم کننده چارچوبهای تجربه برای مخاطبان، نگرشهای کلی فرهنگی برای تفسیر اطلاعات توسط افراد جامعه در جوامع امروزی ایجاد میکنند. رسانهها شیوههایی را که افراد، زندگی اجتماعی را تفسیر میکنند و نسبت به آن واکنش نشان میدهند را با کمک نظم دادن به تجربه ما از زندگی اجتماعی، قالبریزی میکنند.[8] بنابراین در جریان جامعهپذیری انسانها، رسانهها نقش اساسی ایفا میکنند، بدین معنی که ارزشها و هنجارهای خانوادگی و اجتماعی را به نسل جدید انتقال میدهند و آن را درونی میکنند.
«هایبرت»[9]معتقد است که رسانهها، نقش بسیار مهمی در ارائه و شکلگیری عقاید و همچنین آشنا ساختن ما با دنیایی که امکان آن را به نوع دیگری نداریم، ایفا میکند. بسیاری دریافتهاند که رسانهها آثاری مهم و فراگیرنده دارند. این آثار نه تنها مستقیم و فوری قابل مشاهده هستند، بلکه عمیقاً برتاریخ بشریت نیز تأثیر گذاشتهاند.[10]
رسانههای متعارف و غیرمتعارف
در پژوهشهای صورت گرفته در حوزه رسانه، تقسیمبندیهای مختلفی برای رسانه درنظر گرفته شده است که هر یک به فراخور شرایط لازم مورد استفاده قرار میگیرد؛ از لحاظ هدف، محتوا، نیاز، مخاطب و… یکی از تقسیمبندیهای رسانه که بسیار با موضوع پژوهش ما سنخیت دارد، انواع رسانه از لحاظ ماهیت است که به رسانههای متعارف و غیرمتعارف تقسیمبندی شده است. رسانههای متعارف، رسانههایی هستند که در نگاه اول، با بیان آن، در ذهن مخاطب تداعی میشود؛ مانند تلویزیون، رادیو، روزنامه، اینترنت و… که در مباحث بالاتر به آن اشاره شد؛ لکن رسانههای غیرمتعارف، رسانههایی هستند که حوزه بسیار وسیعتری دارند و شاید در نگاه اول به آنها عنوان رسانه اطلاق نگردد؛ ولی بر اساس آن تعریف مهمی که «هرچیزی که پیامی را منتقل کند، رسانه است.»؛ بسیاری از نمادها، رنگها، بوها، اجسام، افراد، حرکات و… را شامل میشود. بهعنوان مثال وقتی بوی سوختگی استشمام شود، حاوی پیام آتشسوزی است، رنگ قرمز، یا آبی ممکن است تداعی کننده تیمهای فوتبال خاصی باشد، ابزار شایعه، امروزه یکی از رسانههای بسیار تأثیرگذار و امثال آن است.[11]حالا که جامعتر و وسیعتر به واقعه عاشورا و نهضت حضرت اباعبدالله «علیه السلام» نگاه میکنیم؛ نه تنها تمامی معیارهای یک رسانه غیرمتعارف را در آن مشاهده میکنیم، بلکه میتوان آن را بهعنوان یک «ابر رسانه» تلقی نمود.
پیام عاشورا
در علوم ارتباطات، ارتباط کامل بین فرستنده و گیرنده(مخاطب) زمانی برقرار میشود که پیام از طریق کانال ارتباطی و یا به بیان دیگر، رسانه به مخاطب یا مخاطبان منتقل شود و مفهوم پیام برای آنها قابل درک باشد. اگر این پیام به هر دلیلی با مداخلههای خارج از سیستم نتواند مفهوم و معنی را منتقل نماید، ارتباط ناقص و یا به کلی ارتباطی ایجاد نمیشود. جدا از محتوای پیام که جزء لاینفک ارتباط و عصاره آن میباشد، ماهیت و قدرت رسانه در تفهیم پیام بسیار مؤثر است و میتواند عامل مهمی در برقراری ارتباط باشد. در ادامه به دیدگاه استاد شهید «مرتضی مطهری» به نهضت حسینی و پیام عاشورا اشاره میکنیم.
موفقیت یک پیام دارای شروطی است از جمله: غنای محتوایی پیام، استخدام وسائل مشروع و پرهیز از وسائل ضد، استفاده از متد صحیح و شخصیت حامل پیام. بحث ما فعلاً درباره دو مطلب است: یکی بحث کلی درباره شرایط حامل پیام، دیگر بحث شخصی درباره تأثیر شخصیت اهل بیت «علیهم السلام» در تبلیغشان، که البته دو جنبه دارد، یکی اینکه اسلام را شناساندند، دیگر اینکه مردم را به ماهیت اوضاع آگاه ساختند. کسانی که بهخاطر یک سلسله اصول و مبادی، قیام کرده و نهضتی برپا میکنند، در حقیقت به جهانیان بعد از خود پیامی و به اصطلاح معروف وصیتی دارند. آیندگان باید با پیام آنها آشنا باشند و ندای آنها را بشناسند . حسین بن علی(ع) فرمود: «همانا برای اصلاح امت جدم و امر به معروف و نهی از منکر قیام کردم.»[12]
نکتۀ دیگر درمورد منطق عاشورا و شهادت است. منطق شهید؛ یعنی منطق کسی که برای جامعۀ خود پیامی دارد و این پیام را جز با خون خود نمیخواهد بنویسد. باستان شناسان در حفرههایی که دائماً در اطراف و اکناف عالم میکَنند، از فلان پادشاه یا رئیس جمهور سنگ نوشتهای مشاهده میکنند که آنها دربارۀ زندگی و فتوحاتشان چیزهایی روی سنگ نوشتهاند که محو نشده؛ ولی در عین حال مردم فراموش میکنند، زیر خاکها دفن میشود، بعد از هزاران سال از زیر خاکها بیرون میآید و دوباره به موزهها میرود.[13]
امام حسین(ع) که منطقش، منطق شهید است؛ آن روزی که پیامش را در صحرای کربلا ثبت میکرد، نه صفحۀ کاغذی بود، نه قلمی؛ بهراستی چرا پیام ایشان جاودانه شد؟چون به صفحه دلها منتقل شد، روی صفحه دلها آن چنان حک شد که دیگر محو شدنی نیست.[14]این پیام نه تنها در قلوب اهل ایمان، بلکه در قلوب سایر آزادگان و اندیشمندان عالم ثبت شد. «سر فردریک جمس» [15] درخصوص نهضت امام حسین(ع) اظهار میکند: «درس امام حسین(ع) و هر پهلوان شهید دیگری این است که در دنیا اصول ابدی عدالت و ترحم و محبت وجود دارد که تغییرناپذیرند که هرگاه بدی مقاومت کند و بشر در راه آن پافشاری نماید، آن اصول همیشه در دنیا باقی و پایدار خواهد ماند.[16]
«توماس ماساریک»[17]در این مورد مینویسد: «بسیاری از مورخین ما از کم و کیف این رسم و ازدیاد عزاداری واقف نبودهاند و جاهلانه سخن میگویند، آنها وضع عزاداری پیروان حسین (ع) را مجنونانه میپندارند و ابداً بدین نکته پی نبردهاند که این مسأله در اسلام چه تحولاتی را بهوجود آورده و با جنبش و نهضت مذهبی که از تعزیهداری در این قوم پیدا شده، در هیچ یک از اقوام و ملل دیگر عالم پیدا نشده است. امروزه، در ممالک مترقی و ثروتمند مسیحی اگر بخواهند چنین ماتم و عزاداری را به پا نمایند با صرف میلیونها دلار باز هم به تأسیس چنین مجامع و مجالس عزاداری موفق نخواهند شد. گرچه کشیشان ما هم از ذکر مصائب حضرت مسیح مردم را متأثر میسازند؛ ولی آن شور و هیجانی که در پیروان حسین (ع) یافت میشود، در پیروان مسیح پیدا نخواهد شد و گویا سبب این باشد که مصائب مسیح در برابر مصائب حسین (ع) مانند پر کاهی است در مقابل یک کوه عظیم پیکر.[18] «دکتر ژوزف»[19]مورخ معروف فرانسوی در کتاب «اسلام و اسلامیان» مینویسد: «امروز در هیچ نقطه از جهان نیست که برای نمونه دو الی سه نفر شیعه یافت شوند و اقامۀ عزا ننمایند.»[20]و دهها و صدها سخن و پیامی که اندیشمندان بزرگ بدان اشاره کردهاند.
سخن پایانی
براساس آنچه گفته شد، عاشورا، نه تنها، یک رسانه نیست، بلکه ابر رسانه است، ابر رسانهای که در هیچ یک از معیارهای متعارف رسانهای امروز نمیگنجد و نخواهد گنجید. ابر رسانهای که پیامهایی را با خود حمل میکند که با پیامهای رسانههای متعارف تفاوت دارد؛ پیام انسانیت و آزادگی، شجاعت و مردانگی، صبر و شکیبایی، به همین خاطر ماندگار است. عاشورا ابر رسانهای است که بر مبنای یک شکست همیشه پیروز، برخلاف معیارهای تاریخی شکل گرفته است که با اهدای جان و خون ماندگار شد. ابر رسانهای که تمام خوبیها را به تقابل تمام بدیها فراخواند، با مظلومیت، تشنگی و غربت جاودان ماند و پیام آن الهامبخش آزادگان عالم گردید که هرسال تکرار و یادآوری میشود. آری، عاشورا یک ابر رسانه ساری، جاری و پویا درطول قرون و اعصار میباشد.
منابع
- اعرابی، نادره، انتقال ارزشی از طریق تلویزیون ایران، پایاننامه کارشناسی ارشد، تهران، دانشگاه بهشتی، 1372.
- دادگران، سید محمد، مبانی ارتباط جمعی، تهران، نشر مروارید و فیروزه، چاپ هشتم، 1384.
- سنگری، محمدرضا – تقریرات جلسات هفتگی راویان کربلا دانشگاه امام صادق (ع) 1385.
- سورین، ورنرو جیمز تانکارد، نظریههای ارتباط جمعی، ترجمه علیرضا دهقان، نشر دانشگاه تهران، چاپ اول، 1381.
- عزیزی، عباس، کتاب دیجیتال امام حسین(ع) از زبان شهید مطهری (ره).
- گیدنز، آنتونی؛ جامعهشناسی، منوچهر صبوری، تهران، نی، 1381، چاپ هشتم.
- مک کوئیل، دنیس، درآمدی بر نظریههای ارتباطات جمعی، ترجمه پرویز اجلالی، تهران، نشر مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها، چاپ اول، 1382.
- ویژه، مسعود، جزوه درس رسانهشناسی، دانشگاه جامع علمی کاربردی استان همدان، 1395.
- هاشمی نژاد، سید عبدالکریم، کتاب دیجیتال درسی که حسین (ع) به انسانها آموخت.
- یوسفی، نریمان، شکاف بین نسلها، بررسی نظری و تجربی، تهران، نشر پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی جهاد دانشگاهی، 1383.
پینوشت:
.[1] سنگري ، محمدرضا ـ تقريرات جلسات هفتگي راويان کربلا دانشگاه امام صادق «عليه السلام»، سال 1385.
.[2] دادگران، سید محمد، مبانی ارتباط جمعی، تهران، نشر مروارید و فیروزه، چاپ هشتم، سال 1384.
[3]. Harold Lasswell.
[4].Charles Wright.
[6] . سورین، ورنرو جیمز تانکارد، نظریههای ارتباط جمعی، ترجمه علیرضا دهقان، نشر دانشگاه تهران، چاپ اول، 1381.ص452
8.گیدنز، آنتونی؛ جامعهشناسی، منوچهر صبوری، تهران، نی، 1381، چاپ هشتم، ص701
[9].Haybart.
[10] .اعرابی، نادره، انتقال ارزشی از طریق تلویزیون ایران، پایاننامه کارشناسی ارشد، تهران، دانشگاه بهشتی، 1372 ص22.
[11] . ویژه، مسعود، جزوه درس رسانهشناسی، دانشگاه جامع علمی کاربردی استان همدان، 1395.
[12] . عزیزی، عباس، کتاب دیجیتال امام حسین(ع) از زبان شهید مطهری، ص294.
[13] . همان، ص295.
[14] . همان، ص296.
[15].Sir Frederick James.
[16] . هاشمی نژاد، سید عبدالکریم، کتاب دیجیتال درسی که حسین (ع) به انسانها آموخت ص266.
[17].Thomas Masaryk.
[18] . همان، ص272.
[19]. Dr.Joseph.
[20] . همان، ص274.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0