فقه بحران

شرایط اضطراری اجتماعی را شرایط بحران می‌دانیم وقتی احکام شرایط اضطراری را بیان می‌کنیم می‌توان گفت که داریم از «فقه اضطرار» سخن می‌گوییم. در واقع «فقه بحران» می‌تواند حکایت برشی از فقه به طور عام داشته باشد. در نتیجه فقه بحران در واقع احکام شرایط اضطرار در جامعه است.

شرایط اضطراری اجتماعی را شرایط بحران می‌دانیم وقتی احکام شرایط اضطراری را بیان می‌کنیم می‌توان گفت که داریم از «فقه اضطرار» سخن می‌گوییم. در واقع «فقه بحران» می‌تواند حکایت برشی از فقه به طور عام داشته باشد. در نتیجه فقه بحران در واقع احکام شرایط اضطرار در جامعه است. آنگاه که اضطرار وجه اجتماعی پیدا می‌کند و طیفی از انسان‌ها با آن درگیر می‌شوند بحران نامیده می‌شود. اصولا در کلمه بحران حیث اجتماعی بودن و فراگیر شدن وجود دارد.

«فقه بحران» یک اصطلاح نیست و قسمت مشخصی از فقه قلمداد نمی‌شود. فقه را گاهی بر اساس تلقی که از سوی محقق حلی(ره) در شرایع تنقیح شده به چهار قسم(عبادات، عقود، ایقاعات و احکام)  تقسیم می‌کنند و گاه دسته‌بندی‌های مختلف دیگری ارائه می‌شود. بیش از پانزده، شانزده الگوی دسته‌بندی فقه ما در طول تاریخ داشته‌ایم و و بعضی متاخرین نیز الگوهای جدید پیشنهاد داده‌اند. خود ما یک الگوی خاص چهاروجهی را پیشنهاد داده‌ایم با الهام از حدیث معروف و به رابطه انسان با خدا، رابطه انسان با خود، رابطه انسان با دیگر مخلوقات و رابطه انسان با دنیا اشاره کرده‌ایم. دنیا به معنای عالم نه به معنای جهان انسانی.

خلاصه، در طبقه بندی‌های کلان چیزی به نام فقه بحران نداریم. در لایه‌های دیگر دانش فقه، با این اصطلاح در طبقه بندی مختلف چیزی وجود نداشته است. من تنها می‌توانم به بعضی از دسته‌بندی‌های فقها در خصوص قواعد فقهیه، اشاره کنم و به نحوی عنوان فقه بحران را بر یکی از اقسامی که در تقسیم قواعد فقیه برخی بزرگان ما به خصوص مرحوم شهید اول(ره) فرموده است، تطبیق بدهم. این می تواند بصورت محدود و مجمل فقه بحران قلمداد شود. عناوینی مانند قاعده مشقت، قاعده لاضرر، قاعده لاحرج و… را ذیل آن مورد اشاره قرار می‌دهند که ناظر به حال عسرت و اضطرار است. شرایط بحران احکامی از این دست را می‌طلبد و بر اساس قواعدی از این قسم، احکامش باید اصطیاد شود.

بنابراین نکته دوم بنده این است که ما اگر بخواهیم در دسته‌بندی‌های فقه و دانش گسترده فقه، بدانیم فقه بحران چه جایگاهی دارد و جزء کدام قسم قلمداد می شود، باید گفت :فقه بحران» عنوان مصطلحی نیست ولی می‌شود به گونه‌ای فقه بحران را مرتبط با قاعده لاحرج یا مشقت دید. یک برشی از احکامی که مربوط به شرایط اضطرار که احیانا جامعه را در بر می‌گیرد دید. این دست از احکام موقت که بسیاری از آنها از احکام ثانوی قلمداد شوند، به نحوی در واقع اولی محسوب می‌شوند.

از سوی دیگر می‌توان گفت «فقه بحران» برشی از فقه با موضوع احکام جامعه بحران زده می‌باشد. احکامی که برای رتق و فتق مکلفین است و باید مورد رعایت قرار بگیرد که آنها را می‌توان تحت عنوان فقه بحران قلمداد کنیم. در این صورت می‌توان آنرا به عنوان فقه مضاف قلمداد کرد.

مساله دیگر این است که چه عناصری در احکام فقه بحران دخیل است؟! بحران نسبی است. نسبی به این معنا که این وضعیت‌ها در سنجش و قیاس با یکدیگر می‌توان مشخص شوند. فقه بحران یک وضعیت نسبی مختلفی است و تابع این وضعیت‌هاست. عواملی که در ایجاد این وضعیت‌های مختلف مفروض‌های گوناگون دخیل‌اند، در احکام مندرج و قابل طرح در فقه بحران می‌توانند دخالت کنند. ما باید ببینیم بحران از چه جنسی است. بحران سیاسی، بحران اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، روحی و روانشناسی و… این یه جور طبقه بندی است. دسته‌بندی‌های مختلف دیگری نیز می‌توان به تناسب اهمیت مساله پیش‌آمده و بحران رخ داده، مشخص کرد. به هر حال احکام، تحت تاثیر شدت و خفت بحران تغییر پیدا می‌کنند.

لهذا یکی از عناصر و عواملی که در تعیین حکم وضعیت بحران و در واقع فصول فقه بحران نقش آفرین و تعیین کننده است، دسته‌های بحران …

عناصر و عواملی که احکام فقه بحران را باید تحمل کنند و فقه بحران متوجه آنهاست را می‌توان به اشکال مختلف فرض و تقسیم کرد:

  1. احکامی که در فقه بحران معطوف به دولت وحکومت اسلامی است.
  2. احکامی که در فقه بحران معطوف به طبقه خاصی از جامعه است مثل طبقه مرفه و متمکن جامعه.
  3. احکامی که در فقه بحران مربوط به آحاد جامعه است که در معرض بحران هستند.
  4. و….

بر این اساس می‌توان پرسش‌های ذیل را طرح نمود و در فقه بحران باید به آنها پاسخ گفت:

اختیارات و تکالیف دولت در شرایط بحران چیست؟! آیا دولت اختیار دارد که جامعه را الزام به قرنطینه خانگی کند؟! یا کسانی که قرنطینه را نقض می‌کنند، جریمه کند و تعذیری را برای متخلفین منظور کند؟! یا حتی کسانی که با خروج از منزل موجبات افزایش این بیماری را فراهم می‌آورند، می‌تواند دولت آنها را مجازات نماید؟! فرض بفرمایید دولت تا چه اندازه حق ایجاد محدودیت برای اجتماعات و مساجد و موسسات و دانشگاه‌ها دارد؟! چه چیزی را در شرایط بحرانی به طور موقت جرم قلمداد کند و جرم‌های جدیدی را تعریف کند که در نظام قضایی و فرایند دادرسی مسئولین مرتبط و قضات نسبت به جرم‌های جعل شده ترتیب اثر دهند و افراد مرتکب را جریمه کنند؟! دولت بحرانی می‌تواند ارزش‌گذاری کند وبگوید در شرایط بحرانی جان انسان‌های جوان را نجات دهیم؟! دولت در شرایط بحران چه وظایفی دارد؟! آیا دولت موظف به تکلف معیشتی مردم است؟! آیا موظف به تامین خسارت وارده از بحران هست؟! تا چه حدی؟

لینک کوتاه مطلب : http://fekrat.net/?p=1765