مذاق شارع فقه را نظاممند میکند
دوشنبه، ۱۲ خرداد، دومین گعده علمی با محوریت فقه حکومتی، با ارائه ایده «فقه فعال» از سوی آیتالله علیاکبر سیفیمازندرانی با موضوع مذاق شارع، قواعد کلی و مسائل کلی؛ ارکان سهگانه فقه نظاممند به همت دبیرخانه هماندیشی فقه حکومتی و با حضور جمعی از شاگردان و طلاب حوزه علمیه در «معهد الاجتهاد الفعال» برگزار شد. آنچه میخوانید، گزارشی از این نشست علمی است.
تفاوت مفهومی فقه در ادبیات کنونی با ادبیات روایی ـ قرآنی
آیتالله سیفیمازندرانی در تبیین نظریه «فقه فعال» به تفاوت مفهومی فقه در ادبیات کنونی با ادبیات روایی- قرآنی اشاره کرد و گفت: باید فقهی که اسلام و قرآن به ما عرضه کرده و فقیه بحث میکند، فقهی باشد که بتواند حکومت اسلام را اداره کند. فقها در تعریف فقه به احکامی نظر دارند که برنامه عملی است؛ لذا اسمش را حکم فرعی عملی میگذارند، یعنی آنچه باید در خارج عملی شود. فقه در روایات به معنای رایج نیامده است، فقها بیشتر به احکام الزامی میپردازند، چون این احکام تکلیفآور و مستحق ثواب و عقاب است. در همان آیه «نفر» که همه فقها راجع به فقه میآورند، هر کسی که با زبان عرب و آیات شریفه آشنایی داشته باشد، اصلاً به نظرش این تلقی نمیآید. فقهی که موجب انذار است، طبعاً علم به احکام فرعی نیست. آیا در رسالههای عملی جنبه انذار و ترس هست؟ آنچه موجب انذار است، آیات بهشت و جهنم و عذاب و دوزخ است.
فقه نظام از نگاه قرآن و روایات
آیتالله سیفیمازندرانی همچنین با اشاره به آیه ۱۰۵ سوره نساء که میفرماید «إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَالْکِتابَ بِالْحَقِّ لِتَحْکُمَ بَیْنَالنَّاسِ بِما أَراکَاللَّهُ وَ لا تَکُنْ لِلْخائِنینَ خَصیماً» تصریح کرد: «لتحکم» یعنی حکومت بر مردم و «بینالناس» ظهور در اجتماع دارد. مراد در آیه شریفه، قوانینی است که جامعه را به سمت آنچه هدف از بعثت و خلقت و انزال کتب است، سوق میدهد. با توجه به اینکه اجتماعیبودن در متن آیه آمده، میتوان گفت از این آیه، فقه نظام استنباط میشود. کسی که حکم بین ناس میکند، میخواهد نظام اجتماعی را به سمت هدف از انزال قرآن مجید سوق دهد. چنین اقدامی حتماً یک فقه نظاممند میخواهد. روایات و آیات، فقه را به معنای جامع گرفتهاند. آنچه از کتاب و سنت استفاده میشود این است.
مفهومشناسی طاغوت
آیتالله سیفیمازندرانی با اشاره به مقبوله عمر بن حنظله تأکید کرد: در مساله حکومت ائمه (؟ع؟) منصب حکومت را برای فقهای شیعه جعل و منع کردهاند که مکلفان شیعه به حکام طاغوت رجوع کنند. حاکم طاغوت یعنی کسی که از خدا و رسول فرمان ندارد و خود بر مردم حکومت میکند. ممکن است فاسق هم نباشد. در مقبوله عمر بن حنظله امام (؟ع؟) فرمود: از حکامی که ولو به اسم حاکم اسلامی هستند، اما شرایطی که خدا و برای حاکم اسلام معین فرموده را ندارند، نباید تبعیت کرد. حضرت (؟ع؟) فرمود: برحذر باشید از اینکه بخواهید به اینها مراجعه کنید. باید نگاه کنید چه کسی حدیث ما را نقل میکند.
حکم فقیه بر همه احکام اولیه حکومت دارد
وی ادامه داد: عمده فقه حکم بینالناس است، نه اعمال فردی. هدف از انزال کتب و رسل، حکم بینالناس بیان شده است. روایت هم برای فقیه حکومت مطلق قرار داده. حکم او بر احکام اولیه حاکم است. عقل و وجدان و شرع میگویند حفظ دین مقدم است، چون ولایت برای حفظ دین است، پس حکم فقیه بر همه احکام اولیه حکومت دارد. ادله ولایت فقیه، مثل دلیل لاحرج و لاضرر است؛ بر تمام ادله اولیه احکام حاکم است. این است سرّ کلام امام راحل که اگر فقیه حکم به تعطیلی حج کرد، رفتن به حج برای آحاد مردم حرام میشود. آنجا که استکبار جهانی بخواهد حج را وسیلهای برای استعمار قرار دهد، اگر فقیه حکم به منع ذهاب الیالحج کند، حج رفتن بر همه حرام میشود. فقیه تشخیص میدهد. فانی قدجعلته علیکم حاکماً. در درجه اول اهتمام شارع مقدس برای اقامه دین الهی است. برای اجرای حکومت الهی است.
آیتالله سیفیمازندرانی ادامه داد: اگر کسی شم و ذوق فقاهت داشته باشد، میداند در اذا حکم بحکمنا، حکم واقعی مقصود نیست، چون لایزال فقها در احکام اختلاف داشتهاند. آیا ۶ حکم واقعی میتوانیم در یک مساله داشته باشیم؟ اینکه میشود مصوبه؛ منتها هر کس حکم کند حجت است. این حکم بحکمنا یعنی علی نظره و رأیه و اجتهاده و علمه بالحکم. هر چه حکم کرد، کسی حق مخالفت با او ندارد. فرض کنید یک فقیه میگوید هلال ماه را میتوان با چشم مسلح رویت کرد و امروز روز عید است. وقتی حکم کند، کس دیگر نمیتواند بگوید من این مبنا را قبول ندارم و رأی من چیز دیگری است. رأی تو محترم است، اما نه در جایی که فقیه دیگر در آن مورد حکم کرده باشد. مخالفت با حکم صادرشده جایز نیست.
آیتالله سیفیمازندرانی ادامه داد: به کتاب سوم صاحب جواهر نگاه کنید. علتش این است که شقاق و اختلاف و هرج و مرج در جامعه مسلمین ایجاد نشود. تمام شواهدی که امروز از کتاب و روایات و فتاوا بیان کردیم این است که بدون شک کتاب و سنت گویای این معناست، نظر فقهای ما هم همین است که باید فقهی که اسلام و قرآن به ما عرضه کرده و فقیه بحث میکند، فقهی باشد که بتواند حکومت اسلام را اداره کند و جامعه را به سمت هدف پیش ببرد. فقها هم نظرشان همین است، منتها در خصوص احکام فرعی کتاب نوشتهاند. در جای خودشان رسالت بزرگی انجام دادهاند اما معنایش این نیست که فقه مختص به احکام عملی فردی است. اکثر اهتمام شارع به همان فقهی است که به نحو حکومت بر مردم باشد.
نسبت فقه و ولایت
آیتالله سیفیمازندرانی در خصوص نسبت فقه و ولایت گفت: مساله فقه در ضوء ولایت به دو معنا قابل تفسیر است. یکی اینکه در هر بخشی از طهارت تا دیات با این نگاه وارد شویم. برخی خودش مختص به حکومت هست؛ اما مثلاً در طهارت و صلاه و صوم هم مسائلی داریم که بر حسب مصداق به اجتماع و حکومت ارتباط پیدا میکند، مثل همین رؤیت هلال. معنای دوم به یک اصل اعتقادی برمیگردد و یک رویکرد اعتقادی است؛ کما اینکه در صحیحه زراره حضرت فرمود: بنیالاسلام علیالخمس، علیالصلاه و الزکاه و الحج و الحج و الولایه و ما نودی احد بشیء مثل ما نودی بالولایه. زراره سوال کرد لم یابن رسول الله. لانها مفتاحهن و الوالی هو الدلیل علیهن. مفتاح خصوصیاش «حفظ» است. مفتاح یعنی کلید. اگر کلید نباشد، گاوصندوق فایدهای ندارد. اولین معنایی که به ذهن متبادر میشود، همین حافظبودن مفتاح است. ولایت همه ارکان را حفظ میکند و به همین دلیل لم یناد بشیء کما نودی بالولایه. امام رضا (؟ع؟) فرمود: اگر والی نبود، هر بدعتگذاری دین را تغییر میداد. ثروت کلان مسلمین و مؤمنین یعنی معادن و ثروتهای طبیعی به تاراج برده میشد. معنای دیگر این است که بدون ولایت هیچچیز قبول نمیشود. در هر کدام از این دو قسمت روایات زیاد آمده که باید بحث شود.
معنای فقه نظاممند
این استاد سطوح عالی حوزه علمیه گفت: مذاق شارع، قواعد کلی و مسائل کلی، فقه را نظاممند میکند، روح فقه را بر فقه حاکم میکند و فقیه در یک فرع جزئی که میخواهد فتوا دهد باید ملاحظه این عناصر سهگانه را بکند. مقصود از مذاق شارع این است که فقیه از مجموعهای از کتاب و سنت میآید حکمی را به دلالت اقتضا یا سیاق یا ملازمه استنباط میکند و آن را محَکَّم قرار میدهد. مذاق شارع ریشه در ظواهر نصوص دارد و گترهای نیست. بعد از این، قواعد عامه است. ما چهار یا پنج جلد فقط به قواعد عامه پرداختهایم، یعنی هر قاعدهای که از طهارت تا دیات کاربرد دارد. شق سوم، مسائل کلی است. در فقه، مسائل کلیای بیان میشود و بعد فروع متعددی بر آن عارض میشود. این با قواعد فقهیه فرق دارد. این سه عنصر میتوانند نقش اساسی در نظاممندکردن فقه ایفا کنند. ما فقه نظاممند را با این تفسیر قبول داریم.
………………..
پایان / ۱۰۲
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0