مسئله شناسی حوزه زنان
معمولا و در حال حاضر مخصوصا در یکی دو دهه گذشته شرایط به گونهای است که اقبال مسئله زنان زیاد شده است. و از گرایشات و رشتههای مختلف و با دغدغههای مختلف به این حوزه ورود میکنند و دوست دارند در این حوزه فعالیت کنند. چون بیش از نیمی از جمعیت هر جامعهای به ویژه جامعهی ایران خانمها هستند. و کسی هم نمیتواند در رابطه با نقش زنان حرفی بزند. نسل آینده توسط مادران تربیت و رشد میابند و برای بهترین عملکرد در جامعه آماده میشوند. به طبع وقتی نقش کسی تا این حد کلیدی و مهم است و به این سبک و سیاق پیش میرود خواه ناخواه مشکلات و مسائلش هم مورد توجه قرار میگیرد. و با حل مسائلش جامعه به سمت گامهای بهتری پیش میرود. در مورد مسائل زنان نظرات متفاوتی وجود دارد. همواره گفته میشود که خانمها با مشکلات و مسائلی مواجه هستند. و دغدغهی کسانی که به این حوزه ورود پیدا میکنند این است که: «مهم ترین مسئله و چالش چیست؟ و ما باید به چه عرصهای زودتر ورود پیدا کنیم؟» در حوزهی زنان مهم است که ابتدا مشخص شود مسائل این حوزه چه چیزهایی است. مسائل و چالشهایشان چیست. از چه منظر و با چه رویکردی باید وارد شویم و الویتها کدام است. حال به نظر شما مهمترین مسئلهی زنان در جامعه دنیا و مباحث دینی چیست؟
_ استفادهی ابزاری از زن که باعث از بین رفتن بنیاد و نهاد خانواده میشود چرا که زن رکن اصلی خانواده است و در نتیجه جامعه هم نابود میشود.
در نگاه جامعه شناسی مبحثی تحت عنوان شئ شدگی و شئ وارگی وجود دارد که بخصوص در رابطه با خانمها به کار برده میشود. از اصطلاحاتی است که فمنیسم در مورد زنان به کار میبرد. و معتقد است که زنان به ابزار تبدیل شدهاند و به یک شئِ جذاب یا جنسی تبدیل شدهاند. درست است. این مسئله میتواند یکی از دغدغهها باشد. که چه چیزی باعث شده که زنان به یک پدیدهای تبدیل شدهاند که نگاه انسانی نسبت آنها کمتر شده است؟ درست است که این یک مسئله و دغدغه است. اما آیا الویت است؟
_ مسائل عاطفی زنان…
_ بله رویکرد عاطفی هم از منظر روانشناسی مهم است. باید دسته بندی کرد رویکردهای زنان یا دختران مجرد. این فقط مشکل ما نیست چیزی است که بین صاحب نظران این حوزه هم این اتفاق افتاده است. حتی در بررسی مباحث فمینیسمی میبینیم که آنها هم این اتفاق نظر را ندارند. وقتی وارد جنبشی که ادعا میکند در قرن اخیر بزرگترین جنبش در حوزهی زنان است میشویم میبینیم که دیگر حرفی نمیزنند. فمینیسم لیبرال داریم، رادیکال داریم، کمونیسم و سوسیالیسم داریم، پسا مدرن و اسلامی هم داریم و جالب است که یکی از بزرگترین معضلات فمنیسم این است که نحلههایشان مقابل هم قرار میگیرند. یک چیزی میگوید و طرف مقابل سفت میکوبد. مثلا فمینیسم لیبرال به شدت فمینیسم روان کاو را میکوبد.
یا رادیکال مقابل لیبرال میایستد. از بزرگترین دلایل این است که همچنان دغدغهها در ذهن آدمهای مختلف متناسب با نیازها و اطلاعات و زیست بومشان متفاوت است. برای مثال اگر هر کدام از ما در خانواده کسانی را داشته باشیم که درگیر مسئلهی طلاق شده باشند و خانمی پایش به دادگاه باز شده باشد، میگوییم که بزرگترین مسئلهی زنان طلاق از آقایان است. خانم در شرایط سختی قرار گرفته است اما قانون ما قدرت مانور زیادی به زنان نمیدهد. و این دغدغهی ما میشود. اما مثلا کسی که در شهرهای جنوب کشور زندگی میکند و ادبیات و زیست محیط مسائل خیلی خاصی را برای زنان به وجود میآورد که به شدت به خانمها آسیب میزند ولی همچنان انجام میشود. و اگر ما وارد زیست بوم کشورهای عربی و شهرهای حاشیهی خلیج شویم، میبینیم که این مسئله بسیار حائز اهمیت است. چرا ما زیاد شاهد خود سوزی زنان در جنوب کشور هستیم؟ حال فرض کنید خانمی در تهران که تحصیل کرده است و بدو بدو میکند و از خانوادهی متوسط رو به بالا است و دوست دارد که با جنس مخالف هم برابر باشد (حرفی که فمنیسم لیبرال میزند) و ممکن است که مهمترین دغدغهاش این باشد که چرا اجازهی ورود به ورزشگاه را ندارد.
گاهی حضور زنان در ورزشگاه به عنوان دغدغهی اصلی خنده آور است. و جنگهای روانی بسیاری هم در پی دارد. تفاوت آرا و عقایدی که در مبحث زنان وجود دارد در نظر اندیشمندان و صاحب نظران این حوزه هم وجود دارد. یعنی اینگونه نیست که فقط عوام متناسب با مسائل اطراف خود دغدغههای متفاوتی داشته باشند. بلکه این تفاوت در دغدغهها در صاحب نظران هم وجود دارد. نمیتوان مسائل زنان را الویت بندی کرد. حال ما دسته بندیای از مسائل زنان را بررسی خواهیم کرد. البته نمیتوان گفت که این دسته بندیها دقیق هستند. هرگز خصوصا در رویکرد کیفی نمیتوان مسئلهای را به همه تعمیم داد. مسائل متناسب با شرایط تعریف میشوند. پس ما چند مدل از دسته بندیها را بررسی میکنیم چون امروزه هدف ما مسئله شناسیِ حوزهی زنان است. ….
مهمترین مسائل حوزهی زنان در دسته بندی به این شکل گفته میشود. خیلی از صاحب نظران معتقد هستند که مهمترین مسئله در حوزهی زنان مبحث کرامت و شخصیت زنان است. بیس و اساس است. و اگر نتوانیم زن را به لحاظ آفرینش کرامت و شخصیت درست تبیین کنیم خواه ناخواه نمیتوان انتظار کارکرد مؤثر از او را داشت. و کسانی که به مباحث بنیادی و هستی شناسی میپردازند مهمترین مبحث در این مسئله را مبحث خلقت زن میدانند. این سوال مطرح است که اگر شما وارد فضای دانشگاه شوید، میبینید که یکی از بزرگترین حجمههایی که به ما وارد میشود این است که میگویند اسلام به شدت مرد سالار است و زن ستیز. وقتی میخواهند مثال بزنند، مبحث خلقت زن را بیان میکنند که از چه چیزی خلق شده است؟ آیا از گوهر واحده و بِیس و اساس خلق شده است یا از دندهی چپِ آدمی. آیا زن برای آسایش آدم خلق شده است؟ در ادبیات فقهی ما به این سوال جواب داده شده است. ولی این که تا چه حد در جامعه نمود پیدا کرده و دختران و جوانان ما تا چه حد آن را میشناسند مسئلهی مهم است.
جالب است کسانی هم که وارد این حوزهها میشوند آنقدری در این مباحث تفاوت آرا هست که نمیتوان فهمید که خلقت زن از طفیله بوده یا جوهر واحد. خودِ این زمینهای میشود برای خیلی از دیگر مسائلی که در حوزه زنان پیش میآید. و دختر ما خیلی مایل نمیشود که به اسلام متمایل شود. داشتهایم دخترانی که در اوایل ترم نسبت به اسلام گارد داشته ولی در اواخر ترم گرایش به مسیحیت پیدا کرده است. مشکل ما این است که دین خود را به ویژه در حوزه زنان نمیشناسیم. چرا؟ چون ما همواره فکر کردهایم که مهمترین نقش زن همسری و مادری است. قطعا اینگونه است. اما این دلیل نمیشود که زن منفعل باشد و از اطلاعات روزِ جامعه خود چیزی نداند. آیا خانه داری با مطالعه و بالا بردن سطح علمی تناقض دارد؟ وقتی زن خود را منفعل میداند خواه ناخواه آقایان وارد مباحث شدهاند. چون عرصهای که سپهر عمومی نام دارد, متعلق به آقایان است و وارد این عرصه شده اند و فعالیت و رشد میکنند. خب وقتی خود زنان کنار می کشند, آقایان مجبورند که در حوزهی زنان فعالیت کنند. قطعا نگاه یک خانم با نگاه یک آقا به مسائل متفاوت است. تزِ ارشد من نقش مادری از نگاه مفسرین بود. آقایانی مثل علامه طبابایی، جوادی آملی، مکارم شیرازی و خانم امین. دیدگاهها و نه تفسیرهایشان. در مباحث زنان، آقایان انگشت کوچک بانو امین هم نمیشدند. چون یک خانم در نقش مادر ورود پیدا کرده بود. مشکل ما در بیشتر مسائل این است. مثلا در مباحثی مثل کرامت، صاحب نظران معتقد هستند که این بیان درست این مسئله حائز اهمیت است، چون یکی از مسائل زنان امروز ما این است که آیا در جایگاه برابری نسبت به آقایان قرار دارند؟ آیا دین زنان را در جایگاه برابر قرار میدهد یا آقایان را فرادست و زنان را فرو دست میداند؟ این مسئله خود زمینه سازِ مشکلات بسیاری در جامعه است. مبحث خشونت علیه زنان هم که در کل دنیا امروز یک مبحث روز است، اسلام را به شدت مورد تهاجم قرار میدهد. میگویند که قرآن دستور زدنِ زن را صادر کرده است. به دختری که این مسئله را میشنود، چه چیزی از اسلام میتوان گفت؟ چرا که او اسلامی را که به مرد اجازهی کتک زدن زن را میدهد، قبول ندارد. پس بسیاری از مسائل ما در حوزه زنان به نگاه بنیادی و هستی شناسانه باز میگردد. بسیاری از صاحب نظران ما قائل به این هستند که مبحث شخصیت و کرامت زن یکی از مهمترین الویتها در حوزه زنان است. نه تنها کرامت زن در داخل خانه بلکه در فضای اجتماع نیز. وقتی زن وارد فضای اجتماع میشود، دوست دارد که به او با دید یک انسان نگاه شود و نه به عنوان یک ابزار جنسی. نه به عنوان این که وقتی وارد جامعه میشود، کسی از او سوال نمیکند که تو به لحاظ فکری معرفتی، اخلاقی و عملکردی چگونه هستی. اولین چیزی که در ذهن خیلی از انسانها میآید این است که خوشگل است یا زشت؟
یا وقتی که میخواهیم برای پسر خود زن بگیریم، اولین آیتمی که بدان توجه میکنیم زیبایی دختر است.
_ خود دختر ۱۵ ساله هم بازیگران ایرلندی را از لحاظ زیبایی و اندام ارزش گذاری میکند.
_ درخصوص این که ما خانم ها یک دید زیبایی شناسی داریم و این فطری است و موهبتی است الهی حرفی نیست. اما در این جا این مسئله به نقش رسانه باز میگردد. امروزه، غول رسانه در دنیا به شدت در حوزه زنان فعالیت میکند. و یکی از مسائل به بازتاب رسانه از هویت زن باز میگردد.
_ ارزشها به درستی معرفی نشده است. و مشکل اساسی ما به عنوان یک خانم این است که وقتی میگوییم الرجال قوامون علی النسا بدان معنی است که آقایان پشتیبان بانوان باشند; اما این آیه اینگونه تعبیر شده است که زن ضعیف است و از آیه، بجز حمایت، برداشت سلطه و محدود کردن زن میشود….
_ خودِ این آیه بسیار جای بحث دارد. همهی این مسائل وجود دارد. اما بحث این است که رسانه به زنان ما میگوید که تو وقتی مقبول هستی که اندامی باربی گونه داشته باشی و فلان مدل زندگی و غیره را داشته باشی. فقط خصوصیات ظاهری و زیباییهای زن را به عنوان یک آیتم به آقاین و به خودِ زن معرفی میکند. این باعث میشود تا مردی هم که وارد فضای اجتماع میشود فقط با دید ابزاری به زن نگاه کند. پس یکی از مهم ترین مسائل ما این است که به لحاظ کرامت و شخصیت زن به درستی راهنمایی نمیشویم. پس این یک رویکرد درست است و صاحب نظران هم معتقد هستند که یکی از مهمترین مسائلی که در حوزه زنان مطرح است و میتواند به عنوان الویت بیان شود, مسئلهی کرامت و شخصیت زن است.
_ امروزه مسئلهی زیبایی به سمت آقایان هم کشیده شده است. برای مثال بسیاری از دختران ما هم خواستگارهای خود را بخاطر زیبایی کنار میزنند. سینمای هالیوود آیتم مرد و زن زیبا را یکی از قسمتهای کرامت انسان معرفی کرد. امروزه هم خانمها و هم آقایان به شدت نسبت به زیبایی حساس هستند.
_ بله. خیلی هم وارد این حوزه میشوند. امروزه بسیاری از دغدغههای پسران ما رفتن به کلاس بدن سازی و درست کردن سیکس بک است تا مقبول دختران شوند. و حتی آرایش و عمل زیبایی هم انجام میدهند. پس اینها به گونهای به نقش رسانه و هویتی که از زنان و مردان بازنمایی میکند باز میگردد. این یک عرصه است. عدهای هم هستند که مبحث کرامت و شخصیت زن را الویت نمیدانند و معتقد هستند که الویتها باید متناسب با شرایط زمان و مکان سنجیده شوند. برای مثال در عرصهی بین الملل یک جریان اسلام ستیزی پیش آمده است. پس بنابراین باید دید که این جریان بیشتر از چه حوزهای ما را نقد میکند از همان حوزه وارد شویم. امروزه در حوزهی زنان مبحثی که بیش از دیگر مباحث مورد نقد قرار میگیرد. مبحث حقوق و قوانین خانواده و زنان است. یعنی مباحثی که در حوزهی حقوق خانواده مطرح میشود از جمله حقوق خصوصی، فردی و کیفری، مباحثی هستند که ما را به شدت مورد نقد قرار میدهند. برای مثال اولین چیزی که که زن در خصوص حقوق خود مطالبه میکند کمتر بودن ارث، دیه و حق طلاق است. جواب برای این مسائل است.
_ برای همهی اینها جواب هست… و میتوان حق طلاق را شرط ضمن عقد قرار داد.
_ یک ابزار قدرتمند که در کنار حق طلاق مردانه هست، خداوند قرار داده است تا زن در جایگاه فرو دستی قرار نگیرد ولی گر گدا کاهل بود، تقصیر صاحب خانه چیست؟ وقتی ما خود، حقوق خود را نمیدانیم و وقتی جامعه و فرهنگ ما این را قبول نکرده است، پس نمیتوان به آن اصل کاری ایراد وارد کرد. پس در نظر برخی صاحب نظران، مسائل حقوقی زنان مهم است. حتی مسائل در حوزهی کیفری شدیدتر است. و در مسائل حقوقی هم برای دختران سوال است که چرا برای ازدواج به اجازهی پدر نیاز دارند. برای مثال خانمی که ۳۰ سال سن دارد, تحصیل کرده است و به لحاظ اجتماعی فعال است و همه ایشان را عاقل و فهمیده میدانند، برای ازدواج نیاز به اجازهی پدر دارد. اما برای مثال یک پسر بیست سالهی آطل و باطلِ خیابان که خیلی هم رشد فکری، اجتماعی نکرده است، خود میتواند تصمیم بگیرد.
قطعا برای همهی اینها دلیل وجود دارد، ولیکن اینها مباحثی هستند که به عنوان مسائل زنان در جامعه مطرح هستند و شاید پاسخگویی از طریق ادبیات خاص دینی و صرفا دینی خیلی پاسخگو نباشد. چون اگر بگوییم دین این را میگوید طرف هم میگوید من قبول ندارم. یکی از دانشجوها از من خواست تا کتابی برای شناخت اسلام به او معرفی کنم اما ترجیحا از آقای طباطبایی، جوادی آملی و غیره نباشد. کسانی که به عنوان بزرگان و اندیشمندان دینی ما مطرح هستند. این بسیار آسیب بزرگی است. اما به هر حال در حوزهی زنان این مسئله مطرح است. وقتی وارد حقوق کیفری میشویم، مسئله پررنگتر است و وجههی جهانی پیدا میکند. چرا در مبحث رَجم، تفاوت بین سنگ سار زن و مرد وجود دارد. چون میدانیم که اگر زنای مرد یا زنی ثابت شود، مجازات چال شدن و سنگ سار شدن است. و اگر در حین مجازات، مجرم از گودال بگریزد، مجازات کنسل میشود. با این وجود زن تا سینه چال میشود و مرد تا کمر. و همواره این سوال مطرح میشود که چرا مرد تا کمر چال میشود، درصورتی که قویتر بوده و راحتتر میتواند از چاله فرار کند. در جوابِ این پرسش به زنان میگویند که باید تعبدی(؟) قبول کنید چون مسلمان هستید. این پاسخ اشتباه است. پاسخ درست را یک خانم مجتهده دارای تحصیلات دکتری که در تهران هم هستند، دادهاند. ما در اصفهان به جواب نرسیدیم. اما ایشان به تنهایی به جواب رسیدهاند، چون با نگاه زنانه وارد مبانی دینی و فقهی شده بودند.
_ خود شرایط خاک کردن، عمق خاک و سنگهایی که استفاده میشود، کسی که بار اول میزند و حتی اثبات مسئله، همگی شرایط خاصی دارد.
_ در مبحث رجم، شرایط اثبات به گونهای است که معمولا اثبات نمیشود. مجازات به شدت سخت گیرانه است. آنقدر به طرف سنگ میزنند تا فوت شود. مجازات به گونهای است که برای فرد شخصیت زن حالت منع کنندگی دارد تا اصلا به سراغ این قضیه نرود. وگرنه غالبا اثبات نمیشود مگر اینکه خودِ شخص اقرار کند.
_..این سوالات فقط یک خیزش ذهنی است که… ما زن عرب داریم که از دهها مرد ایرانی…
_ بحث در شرایط است. فقط میخواهد بگوید که شرایط برابر نیست و شرایط زن سختتر است. مسئله این است که چرا در بحث سنگسار با وجود این که زن و مرد، هردو مرتکب یک جرم شدهاند شرایط برابر نیست؟ فیلم سنگ سار ثریا را هم ما نساختهایم هالیوود برای ما ساخته است. و بسیار خوب و ظریف مبانی دینی ما را در حوزه زنان و جوانان ما را منحرف میکنند و به سمت خود میکشند.
پس گفتیم که رویکرد صاحب نظران به مسائل زنان متفاوت است. عدهای مباحث خلقت کرامت و شخصیت زن را در الویت شمردند. عدهای هم متناسب با شرایط فعلی دنیا و موج اسلام ستیزی که به وجود آمده است حقوق زن را در الویت قرار میدهند. چون با مباحث حقوقی زن، اسلام را مورد وهم قرار میدهند, پس چون ما یک جامعهی اسلامی هستیم باید در حوزه مسئله شناسی زن الویت خود را حوزه حقوقی زن قرار دهیم. عدهای هم گفتهاند که مباحث حقوقی درجای خود؛ ولی چرا مخاطب مسلمان این مباحث، این شبهات را قبول میکند؟ یکی از مهمترین دلایلش این است که جوانان کشور ما در حال حاضر به شدت تحت تأثیر تفکرات فمنیسمی قرار دارند. چرا ما ریشه را حل نکنیم. فمنیسم برای زن مسلمان چیز جدیدی نداشت؛ حتی به شدت زنان را محدود میکند اما برای زن غربی واقعا یک معجزه بود. اگر مبحث زن در ادیان بررسی شود و سوای قرن ۱۷, ۱۸, ۱۹ و ۲۰ میلادی شرایط زنان را در کشورهایی که امروزه داعیه دار توسعه و آزادی زن هستند بررسی کنیم، میبینیم که زنان از حقوق مسلم انسانی هم محروم بودهاند. چرا فمنیسم بین دههی ۱۹۲۰ و ۱۹۰۷ به شدت رشد کرد؟ و چرا مورد حمایت همهی دنیا قرار گرفت؟ چون در آن زمان شرایط زنان شرایط مناسبی نبود.
_ خود فمنیسم پس از گذار از موجهای دوم، سوم و چهارم، تازه به این نتیجه رسیدهاند که در کارشان اشکالاتی وجود دارد. حتی اگر در کشورهای امریکا و اروپایی به زنان نسبت فمنیستی بدهید، ناراحت میشوند و میگویند که صرفا در حوزهی زنان فعالیت میکنند و فمنیسم را قبول ندارند. باید آسیب شناسی شود که چرا جوانان کشور ما از نسبت فمنیستی راضی هستند؟ خیلی شیک اعتراف میکنند که میخواهند وارد حوزه فمنیسمی شوند. ورود به این حوزه برای مطالعه ایرادی ندارد اما این مسئله که اگر بخواهند سبک و سیاقش را پیش بگیرند و آن را به عنوان نظریات خود ارائه دهند، جای فکر دارد. این برای ما جای سوال است که چرا خانم ترانه علیدوستی در جلسهی فیلم فروشنده، نماد فمنیسمی را بر روی دست خود نقاشی کرده و عمدا به نمایش میگذارد؟ چه شد که ما به اینجا رسیدیم؟ مگر نه اینکه میدانیم متاسفانه بچههای ما از سلبریتیها الگو میگیرند. مگر آن دختر، در جایی غیر از کشور ما تربیت شده است؟ چه شد که مبنای غنی اسلامی را کنار گذاشته و به دنبال آنها میگردد؟ در دید خوشبینانه به دنبال فمنیسم اسلامی میگردد. به دنبال اسلام نمیگردد بلکه به دنبال #فمنیسم اسلام میگردد. پس بنابراین یکی از دغدغهها در حوزهها و مباحث مسئله شناسی زنان، میتواند مبحث فمنیسم باشد.
_ در کشور ما فمنیسم و پذیرش فمنیسم در سیاست تاثیر گذار است.
_ بله تاثیر گذار است. اما این فقط در کشور ما نیست. در تمامی کشورها، فمنیسم به خصوص فمنیسم رادیکال که شعارش این است که همه چیز سیاسی است، بر روی سیاست تاثیر گذار است.
در همهی مباحث مثل مباحث ما که حوزه زنان است، مسائل به هم گره میخورد.
_ مردم نسبت به برخی از مسائل بیخودی حساسیت نشان میدهند. برای مثال نسبت به زدن زنان که اسمش را هم میگذاریم خشونت علیه زنان. اما وقتی زنی بیدلیل مهریهی خود را اجرا میگذارد و مرد را به زندان میاندازد و تود چهار تا شوهر میکند، کسی حساسیتی نشان نمیدهد. ما خود باید دیدگاهها را عوض کنیم و بیش از حد حساسیت نشان ندهیم.
_ در بحث مسئله شناسی زنان، این یک دسته بندی است که آیا رویکرد کلان داشته باشیم یا رویکرد جزئی؟ خیلی از مباحثی که مطرح میشود، مسئله شناسی در حوزه ی جزئیات است. وقتی در سایتهای معتبر اکادمیک سرچ میکنیم، میبینیم که مقاله در این حوزه بسیار کم است. پایان نامه که به شدت کم است. درحالی که در کشور ما در حوزه مسئله شناسی زنان، موضوعی بسیار مهم است و شما نمیتوانید بگویید که من در این شهر کار میکنم و به تمام کشور تعمیم میدهم.
نه، مسئله شناسی زن در هر اقلیمی باید به صورت جدا بررسی شود. این حوزه بسیار جای کار دارد. یکی از کسانی که در این حوزه کار کرده است و مقاله دارد، سرکار خانم صادقی فصایی استاد دانشگاه تهران هستند. ایشان به شدت در حوزه روش مسلط هستند. ایشان در حوزه زنان کار کردهاند و دسته بندی جدیدی را ارائه دادهاند. طبق دسته بندی ایشان مسائل زنان بتید در دو عرصه مورد بررسی قرار بگیرد: عرصهی عمومی عرصهی خصوصی. این دو حوزه، حوزهی کلانِ مسئله زنان است و بعد زیر مجموعهها سنجیده میشود. جالب است که دسته بندیای که ایشان مطرح میکنند تقریبا حدود ۸۰ یا ۶۰ سال پیش که فمنیسم رادیکال شکل گرفت، فمنیسمهای لیبرال این را مطرح کردند. به گفتهی فمنیسم لیبرال، مهمترین مسئله زنان در عرصه عمومی وجود دارد. یعنی باید در عرصه عمومی، برابری ایجاد شود. و فمنیسم رادیکال با این نظریه مخالف بود و معتقد بود که عرصهی خصوصی مهمتر است و پدر سالاری است که باعث میشود جامعه هم به سمتی برود که حقوق را به آقایان بدهد و نابرابری ایجاد کند.
حال ما میخواهیم بدون ارزش گذاریِ درست یا غلط بودن این دسته بندی برخی از مسائل زنان را در این دسته بندی مقایسه کنیم. بسیاری از مسائل زنان در عرصهی عمومی مطرح میشود. و در فضای کشور ما, یکی از پر رنگترینِ این مسائل, تحصیل است. حق تحصیل، یک حق طبیعی است. مگر نه اینکه ما مسلمان هستیم و پیامبر ما (ص) فرمودهاند: «ز گهواره تا گور, دانش بجوی.» آیا این حدیث مختص آقایان است؟! چرا تحصیل یک خانم منوط میشود به اجازهی جمع ذکور خانواده، از جمله پدر، برادر و همسر؟! درست است که مصلحت خانواده اَهَم است؛ اما نباید این اَهَم و مهم مانع رشد فردیِ افراد شود. بسیاری از مسائلی که در جامعه ما پیش میآید بر میگردد به عدم به رسمیت شناختنِ تحصیل خانمها.
مسئله دیگر این است که خانمی تحصیل کرده و به لحاظ علمی رشد کرده است و حالا قصد اشتغال دارد. چرا اشتغال خانمها منوط به تأیید پدر و همسر است؟! البته این هم اشتباه است که زن مهمترین عرصهی فعالیت خود را رها کند و فقط وارد کار شود. ولی میتوان تعادل برقرار کرد به شرط اینکه همسر و خانواده همراه باشند. همهی خانمها سعی دارند که بر عرصهی خانواده ایراد وارد نشود. اما وقتی وارد حوزه اشتغال میشوند، دچار مشکل میشوند. حداقلش این است که وقتی خانمی شروع به اشتغال میکند دچارِ آسیبِ اشتغال مضاعف میشود. یعنی باید در بیرون از خانه نقش کارمندی یا غیره خود را به بهترین نحو انجام دهد؛ وقتی به خانه باز میگردد آیا کسی همراهی میکند؟! چقدر خوب است که آقایان همراه باشند و همسرانِ خود را نیمهای از وجود خود بدانند. به فرمودهی امام (ره): «از دامن زن، مرد به معراج میرسد.» وقتی مردی میخواهد همسرش عامی بماند و اجازهی رشد همسر خود را نمیدهد، چگونه انتظار دارد تا این زن زمینهی رشد او و فرزندانش را فراهم کند؟! این در کل دنیا مطرح است که خانمهای شاغل به گونهای دارای دو نقش هستند: نقش خانه داری و نقش فرد شاغل. اما وقتی زن از سر کار به خانه میآید از وی انتظار مادر نمونه، همسر نمونه، عروس و دختر نمونه میرود.
_….گاهی هم کسی مخالف درس خواندن زنان نیست, اما خود این زنان دچار استرس و نگران همسر و فرزندان خود میشوند.
_ این باز میگردد به مدیریت درستِ ما و همراهی خانواده. در مباحق خانواده هر دو طرف باید همراه هم باشند. اگر ما حضرت زهرا (س) را الگوی خود میدانیم آیا حضرت زهرا (س) کلاسهای درس را در مدینه دایر نکردند؟ آیا ما نمیگوییم که پیام عاشورا را حضرت زینب منتقل کردند؟ آیا کسی که رشد علمی، فکری و اجتماعی نداشته باشد، میتواند این رسالت را انجام دهد؟ بنابراین شاید یکی از دلایل پرخاشگری فرد و عدم علاقه وی به یک حوزه و غر زدن فرد، عدم همراهی او است و اینکه در جای دیگر کم آورده و یا با انتظارات اطرافیان مواجه شده است. رشدِ زن صرفا در تحصیل و اشتغال او نیست. باید به همسران خود در رشد فکریشان در هر بازه زمانی و مکانی کمک کرد.
خانم زهرا که در چتها سوال کردهاید که این حرفها عقاید خود من است یا عقاید فمنیسمی؟
معمولا وقتی کسی در حوزه زنان صحبت میکند اولین سوالی که از او پرسیده میشود این است که : «آیا شما فمنیست هستید؟» من اصلا فمنیسم را قبول ندارم اما همهی حرفهایشان هم غلط نیست. اگر گاهی صحبتهای ما در امتداد صحبتهای آنها قرار میگیرد مبنی بر تأیید صحبتهای آنان نیست؛ ما مبانی دینی خود را تبیین میکنیم.
باید نقش فرهنگیِ دختران و زنان ائمه را مورد بررسی قرار داد. چه اتفاقی افتاد که در اعصار مختلف همسران ائمه قدرتمند ظاهر شدند؟ چرا امام حسین زنان را به همراه خود بردند؟ مگر نه این که میدانستند که زنان به لحاظ روحی بسیار آسیب خواهند دید؟ مگر نه این که میدانستند قرار است چه اتفاقی بیفتد؟ چرا رسانههای متحرک و زنده را به دنبال خود بردند؟ آیا از آدم عامی بر نمیآمد که بتواند رسالت کربلا را منتقل کند؟ بحث ما فقط رشد علمی، فکری و ذهنی در حوزه زنان است. پس بنابراین ما در حوزهی اشتغال بانوان با بحث اشتغال مضاعف روبه رو میشویم. اگر از محیط خانواده خارج شویم و وارد محیط کار شویم، در محیط کار نیز خانمها با محدودیت مشاغل و امنیت کار مواجه هستند. به خصوص اگر در محیط کار احساس شود که خانمی نیازهایی دارد به لحاظ سلسله مراتب پایینتر قرار میگیرد و بعضا از او درخواستهایی میشود که مجبور است یا به آن درخواستها تن دهد و یا کارش را رها کند.
این فقط مسئلهی کشور ما نیست؛ بلکه در کل دنیا مطرح است که به آن سِکچوآل هرسمن گفته میشود. آزار جنسی در محیط کار که شامل هرگونه صحبت، نگاه و لمس ناجور میباشد. اکنون هدف با بحث بر روی این مسائل نیست. چرا که هرکدام از این آیتمها دارای سلسله مباحث و راه کارهای خاص خود هستند. هدف ما فقط بیان دسته بندیها و قالبهای مسائل حوزهی زنان است. یکی از مباحث در مسئلهی اشتغال زنان که در کل دنیا مطرح است، این است که غالبا خانمها در ردههای شغلی پایین قرار میگیرند. پنج درصد از کرسیهای مدیریتی دنیا به خانمها تعلق دارد. همچنین در حوزهی دستمزد هم برابری وجود ندارد. خود ما زنان هم مدیریت آقایان را بر مدیریت زنان ارجح میدانیم. حتی در حوزهی زنان هم غالبا آقایان را بر بررسی مسائل زنان ارجح میدانیم. قطعا بر نظرات آقایان در این حوزه نقدی وارد نیست. اما نگاه و زاویه دید زنانه قطعا با نگاه مردانه تفاوتهایی دارد. غالبا تصوراتی که زنان از نقش، جنس و شرایط خود دارند، آقایان ندارند. از دیگر مباحثی که در عرصه عمومی مطرح است، مسئلهی خروج زن از کشور است. مسئله این است که اذن خروج از خانه در جای خود، اما آیا باید برای خروج از کشور هم باید با مشکل بر خورد کنیم؟!! آیا این مسئله درست است یا خیر؟ دلیل و راه کار چیست؟ قابل حل است یا خیر؟
درست است که فضای خانواده باید فضای اخلاق مدار باشد و نه حقوق مدار. پس هر دو طرف باید مثل هم باشند با یک نگاه. نه نگاه بالا به پایین. مبحث حضور سیاسی از دیگر دغدغههای مسائل حوزه زنان است. این که خانمها تا چه حد میتوانند در عرصه سیاسی حضور پیدا کنند؟ تعریف واژهی رجُل سیاسی چیست؟ منظور از رجل آقایان هستند و یا به معنی عرف و عام است و به معنی رجلِ قرآنی است که زن و مرد را در بر میگیرد؟ این مسائل، مسائلِ عرصهی عمومی بود. حال به دسته بندیِ مسائل عرصه خصوصی میپردازیم. یکی از بزرگترین دغدغههای عرصهی خصوصی، همسر و مالکیت بر بدن است. در حوزه روانشناسی، مقالات بسیاری در خصوص مسئله تمکین زن از مرد نوشته میشود که اسلام را زیر سوال میبرد. سوالهای مطروحه در خصوص این مسئله این است: فلسفهی تمکین چیست؟ مگر خداوند انسان را به عنوان یک موجود مستقل خلق نکرده است؟ پس چرا باید در صورت نیاز مرد، تمکین کرد؟ پس مالکیت بر بدن چه میشود؟ ( ما در این جلسه مباحث را ارزش گذاری نمیکنیم. ادعای درستی یا غلطی مباحث را نداریم. فقط مباحث را از دید جامعه مطرح میکنیم.) سوال دیگر این است که چه کسی گفته که خانه داری وظیفهی خانمها است؟ اینها مسائلی است که در حوزهی همسری مطرح میشود. مسائل حوزهی مادری چه چیزهایی هستند؟ ما چقدر باید مادر باشیم؟ تعریف مادری چیست؟ چه حد و اندازهای را شامل میشود؟ چقدر باید از خود بگذریم؟ منی که شاگرد اول کلاس هستم به خاطر فرزندم خانه نشین میشوم. و بعدها همین فرزند به من با دید کسی که حرفهایش را نمیفهمم نگاه میکند.
فیلم «زیر سقف دودی» را توصیه میکنم ببینید. مسئلهی سرپرستی زنان در خانواده هم دغدغه است. ولی آیا الویت است یا نه؟ اگر بله در چه منطقهای است؟ مبحث خشونت خانگی از دیگر مباحث مهم است. خیلی از خانمها به دلیل رواج خشونت خانگی در خانوادههایشان، دیگر از خشونت خانگی همسرانشان علیه خود شاکی نیستند. اما خشونت خانگی برای کلان شهرهایی مثل اصفهان و تهران حاد و مهم است. اما در برخی از شهرها اینگونه مسائل اصلا تعریف نشده است. پس باید حواسمان باشد که عرصهی عمومی و خصوصی که میخواهیم بدان ورود کنیم. متناسب با نیازهای آن منطقهای است که میخواهیم در آن باره صحبت کنیم. مسئلهی دیگر انحراف زنان است که هم در عرصه عمومی و هم در عرصه خصوصی مطرح است. مباحث اعتیاد زنان، تن فروشی، بزهکاری زنان از دیگر مسائل و آسیبهای اجتماعی پررنگ است. ولیکن برای حل این آسیبها باید ابتدا به شناخت ریشهها پرداخت. باید دید که چرا خانمی حاضر به تن فروشی میشود؟ خود این خانم در پاسخ میگویید من تا زمانی تن فروشی میکنم که هیچ شغلی برای من تعریف نشده است.
متاسفانه توانمندی خانمهای ما بنا به دلایلی کمرنگ است و وقتی که قرار است خانمی خود زندگیش را تأمین کند به شدت دچار مشکل میشود. به دلیل نداشتن هیچ گونه مهارت و تحصیلاتی مجبور است تن به کارهایی دهد که در آن صاحب کار در صورت عدم رضایت زن به تن فروشی او را تهدید به اخراج میکند. یا گاهی اصلا زن حتی این گونه محیط کاریِ کثیف را هم پیدا نمیکند و مستقیما وارد عرصه تن فروشی میشود. چیزی جز جسم خود برای عرضه ندارد. در مصاحبهای از خانمی تن فروش، خانم مدعی بود که بنابه دلایلی باردار شده بود و بعد از به دنیا آوردن بچه کسی را برای حمایت نداشت و از طرف خانواده هم طرد شده بود. یک بیغولهای را اجاره کرده بود و مدعی بود که تا زمانی کار میکند که بتواند اجارهی خانه و خرج زندگیِ خود و بچهاش را تأمین کند؛ در غیر این صورت کار خود را حرام می دانست. پس باید آسیب شناسی کرد. مسائل در حوزههای مختلفی ورود پیدا میکنند. مباحثی که به عرصهی بهزیستی و غیره باز میگردند. آسیب شناسیهایی که در حوزههای مختلف وجود دارد و باید به شدت مورد توجه قرار بگیرند.
باید دانست که این مباحث متناسب با شرایط، زمان، مکان و اقلیمهای گوناگون، متفاوت است. این درست است که ما آقایان را تربیت میکنیم و در دامان ما پرورش پیدا میکنند. و تا زمانی که ما خود یک سری از مسائل را حل نکنیم؛ نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که آقایان این مسائل را برای ما حل کنند. آخرین مبحث ما هم علل این قضیه است. یک سری علل و عوامل باعث ایجاد مسائل فرهنگی در حوزهی زنان میشود و در شدت و افت آن تاثیر گذار است. بر اساس تحقیقات انجام شده، سه دسته عامل اساسی وجود دارد که عواملی ساختاری، فرهنگی و اقتصادی هستند. یعنی هرگاه به بررسی مسائل حوزه زنان میپردازیم، هرکدام به گونهای به یکی از این عوامل مرتبط میشوند. اگر بتوانیم وارد حوزهی این عوامل شویم, و شروع به حل مسائل کنیم, قطعا در حوزه ی مسائل اجتماعی و مسائل زنان و خانواده ی فردی می توانیم راحت تر اقدام کنیم. تربیت آقایان توسط خانمها از عوامل ساختاری برشمرده میشود.
تربیت پسران و دختران به دست مادران است. پسران نسل جدید با پسران پنجاه سال پیش متفاوت هستند. زمانی مرد آقای خانه بود و زن اجازهی صحبت و تصمیم گیری نداشت، اجازهی ورود به مباحث را نداشت و ضعیفه بود. اما امروزه پسرها و دختران ما در زندگی خانوادگی، هر دو طرف حق صحبت دارند. از جمله عوامل ساختاری که زمینه ساز مشکلات زنان میباشد این است که زمانی، زنان، به لحاظ عقلی ناقص شناخته شده بودند. به لحاظ عقلی و تصمیم گیری زنان را در حوزههای اصلی ورود نمیدادند و اصلا خانم به لحاظ فکری رشدی نمییافت که بخواهد در عرصههای مهم ورود پیدا کند و بتواند تصمیم درست بگیرد. اگر در چند جا اشتباه کرد خواه ناخواه اعتماد طرف مقابل به او کم شد. پس بنابراین زنان آموزش کمتری میدیدند و در تصمیم گیریهای اساسی حضور کمتری داشتند. نظام مرد سالاری حاکم بود که هیچ ربطی هم به دین ندارد. نظام حاکم در دنیا مرد سالاری بوده است. همواره رویکرد به سمت آقا بوده و فرزند پسر مقبول بوده است. تا زمانی که دختران ما فرزند هم جنس خود را قبول ندارند و خواهان فرزند پسر هستند پس نباید توقع داشت که فرزندانی که تربیت میکنیم در جایگاهی قرار بگیرند که خانمها را به لحاظ شخصیتی و کرامتی و غیره هم تراز خود ببینند.
پس عامل ساختاری به شدت مهم است. و عوامل فرهنگی نیز بسیار در حوزه مسائل زنان تاثیر گذار است. برای مثال: مسائلی مثل خودباوری، اعتماد به نفس و غیره. تا زمانی که لطیفههای ما به سمت نفهمیِ دختر پیش میرود و تا زمانی که همواره ادبیاتِ «کو شوهر» در بین دختران رواج دارد و همواره نسبت به دختران این تلقی صورت میگیرد که او چیزی نیست و اگر کسی به سراغش رفت باید خیلی خوشحال باشد زمینهی بسیاری از مسائل فراهم میشود. آقایان خانمهای مستقل خود ساخته و پخته از لحاظ عقلی را میپسندند. چه کسی از داشتن همفکر در زندگی خود ناراضی است؟! حتی خود ما زنان هم از کسی که با احساس و بدون براورد زمانی مکانی و شرایطی تصمیم میگیرد، خوشمان نمیآید. پس در مسائل فرهنگی، خودباوری مبحث بسیار مهمی است و در مسائل حوزه زنان بسیار تاثیرگذار است. محرومیت منزلتی هم مربوط به مبحث شخصیت و کرامت زن است که بسیار مهم است.
ادبیات دینی ما میگوید که در بین فرزند دختر و پسر باید به فرزند دختر بیشتر توجه شود. و هدیه را باید اول به دختر داد. چراکه دخترها به لحاظ ژنتیکی به اشباع عاطفی و احساسی نیاز دارند. این اشباع باید در محیط خانواده صورت بگیرد. تا زمانی که در محیط خانواده بیشترین توجه و بهترین امکانات معطوف به فرزند پسر است، نباید انتظار داشت که مردان آینده ما منزلت زن را در خانواده درست ببینند و نسبت به آن. درست رفتار کنند. پیامبر (ص) دختر خود را «خیرِ کثیر» مینامیدند. زمانی که مردم دختران خود را زنده به گور میکردند، پیامبر ما بالاترین عواطف احساسات و تصمیم گیریها و صحبتها را با دختر خود داشتند. فرزندان ما باید در چنین فضایی بزرگ شوند تا زن بتواند در منزلت درست خود قرار بگیرد. از دیگر مسائلی که در حوزه زنان باعث مشکل میشود، تفکر نادرستی است که ما از ازدواج داریم و فکر میکنیم که تحت هر شرایطی باید با هرکسی ازدواج کنیم. ما الگوی مسلم داریم. بهترین حالت این است که با کفو و هم شأن خود ازدواج صورت بگیرد و بهترینها تجربه شود.
ولی قرار نیست که تحت هر شرایطی ازدواج کنیم که اگر اینگونه بود خداوند نمونهی برجستهی حضرت معصومه(س) را برای ما قرار نمیداد. آیا ایشان موفق نبودند؟ پس همه چیز فقط در ازدواج کردن دیده نمیشود. باید نگرش در این حوزه اصلاح شود. عرفهای جامعهی ما نیز باید به سمت رفتارها پسندیده و متناسب با شرع و دین با دختران جامعه حرکت کند تا بسیاری از مسائل زنان ما حل شود. چون بسیاری از مسائلی که برای دخترِ جوانِ امروزی پیش میآید به عرفی که به غلط دین بدان ارائه شده باز میگردد. هرجا که کم میآوریم، میگوییم مگر تو مسلمان نیستی؟!! چرا منی که ادعای دینداری دارم، زمانی که کم میآورم از دین مایه میگذارم؟ آیا واقعا دین همین است؟ آخرین عاملِ مؤثر در حوزه مسئله شناسیِ زنان عوامل اقتصادی است. بسیاری از مباحثی که در آسیبهای اجتماعی که ما با آن به طور ویژه مواجه هستیم، به مباحث، مشکلات و خلأهای مسائل اقتصادی باز میگردد. این در حالی است که در این حوزه دین با نگاه کاملا روشن پیش میرود. قرار نیست که زن مسلمان احتیاج اقتصادی داشته باشد. مهریه و نفقهای که برای زن مسلمان تعریف شده است زن را در جایگاهی قرار میدهد که همچون ملکه زندگی کند. زن مهمترین نقش خلقت را داراست.
زن تربیت کنندهی اشرف مخلوقات است؛ پس نباید دغدغهی اقتصادی داشته باشد. ولی بسیاری از مسائل حوزه زنان به کمرنگی این نقش باز میگردد. درواقع زنان خود را همراه همسران خود نمیدانند. در واقع خود را در فعلی میبینند که قرار است مرد خرجش را بدهد. درحالی که زنان ایفا کنندهی مهمترین نقش در زندگی هستند. پس مرد باید بخاطر پرداخت هزینههای زن به خود افتخار کند. چون در واقع درجایی سرمایه گذاری میکند که اثربخشی دراز مدت دارد. پیامبر (ص) امام علی (ع) را از پرداخت مهریه منع نکردند و از امام خواستند تا زره خود را بفروشد. چون میخواستند که برخی از مسائل در اجتماع تعریف شود. چرا در جامعهی ما مهریه با طلاق زن گره خورده است؟!!! چرا ادبیات اشتباهِ «کی داده، کی گرفته» در جامعهی ما رواج دارد؟!!! مهریه فقط به عنوان یک ابزاری است در دست خانمها که اگر زمانی مردی دست از پا خطا کرد، زن او را تحت فشارِ طلاق قرار دهد.
آیا واقعا فلسفهی طلاق این بود؟ زمانی که در دین ما مسائلی به عنوان چارچوب و ظابط و تبصره مطرح شده است تا یک ساختاری درست پیاده شود، اما ما هر کدام را به دلایلی کنار میگذاریم، پس نباید انتظار داشته باشیم که یک اثر بخشی مؤثر ببینیم. مشکلات حوزه زنان در هر جای دنیا به مرد سالاری دنیا باز میگردد. انتظار نمیرود که این مشکلات در جامعهی اسلامی هم وجود داشته باشد. چون در اسلام چارچوب به درستی چیده شده است و اگر آیتمها به درستی پیاده میشد، بسیاری از مسائل موجود در جامعهی امروز دیده نمیشد. پس بنابراین جمع بندی در جامعهی اسلامیِ امروزِ ما این است که: «مهم ترین مسئلهی حوزه زنان چیست؟» در جاهای مختلف با متدهای مختلف باید وارد حوزه زنان شد و مسئله شناسی کرد که در هر شرایط و منطقهای مهمترین و الویتِ مسئله زنان چیست. کاری که انجام نشده است. همهی ما وارد حوزه زنان شدهایم اما نتوانستهایم مسائل را حل کنیم. چون موازی کاری میکنیم و کارهای دیگران را تکرار میکنیم و به نقد و سرکوب یکدیگر میپردازیم. این نگرش غلط است. مهمترین مسئلهی حوزه زنان این است که الویت بندی و مسئله شناسیِ اساسی در این حوزه صورت بگیرد و الویتها در فضاهای مختلف استخراج شود و بر اساس آن تیمهای تحقیقاتی ورود کرده و شروع به حل مسائل کنند. همچنین نباید انتظار داشت که جامعهای که طی چندین دهه به اینجا رسیده است در طی یک یا دو سال اصلاح شود.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0