نسبت تکنولوژی و امر دینی
در دهههای اخیر، تکنولوژی پیشرفتهای چشمگیری داشته است. پیشرفتی که افکار عمومی، آن را در تضاد یا در تخالف با امر دینی میداند. از همین رو «فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی» درباره ارتباط تکنولوژی و امر دینی با دکتر رحمان شریف زاده، دانشآموخته دکتری تخصصی فلسفه علم و فناوری از پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و استادیار پژوهشکده جامعه و اطلاعات، گروه پژوهشی اخلاق و حقوق اطلاعات گفتگو کرده است که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
* با سلام و احترام؛ در ابتدا بسیار تشکر میکنم. به عنوان نخستین سؤال بفرمایید که ارتباط تکنولوژی و دین چگونه است؟ این ارتباط از چه زمانی مطرح شد؟
با سلام و تشکر از اینکه این فرصت را در اختیار بنده قرار دادید. در مورد این پرسش باید گفت ارتباط فناوری (بهطور خاص) و اشیاء (بهطور کلی) با دین در واقع به قدمت خود ادیان میباشد. اشیاء و فناوریهای اولیه و مدرن در ادیان (خواه ادیان الهی و خواه غیرالهی) همواره نقش مهمی بازی کردهاند. بهعنوان مثال معتقدان آیین بودیسم، معمولاً مجسمهای از بودا را در منزل خود نگهداری میکنند و اینکه چنین مجسمهای چگونه تراشخورده باشد و از چه جنسی ساخته شده باشد، اهمیت خاصی پیدا مینماید؛ یا در آیینهای قبل از ظهور اسلام در عربستان، ما بتپرستی را داریم که یک سری اشیاء و فناوریهای اولیه نقشهای وساطتی میان امر مقدس و امر مادی (اجتماعی) دارند، یا در واقع تجسد امر مقدس میباشند. در آیینهای الهی و ابراهیمی نیز اشیاء همواره نقشهای مهمی داشتند؛ مثلاً در کردار ذکر کردن، تسبیح (هم در یهود و هم در اسلام) نقش مهمی داشته است. در اسلام برخی از خاکها، سنگها، قبور، مکانها، معماریها و… دارای اهمیت میباشند.
لذا ارتباط امر دینی و فناوری بهطور کلی دو قالب پیدا میکند؛ یا دین بهنحوی تشکیلدهنده و محرّک تحول یک فناوری خاص (نقش حمایتی برای پذیرش آن فناوری در جامعه دارد) میباشد و یا در مقابل آن قرار میگیرد. در حالت اول، اگر بخواهیم مثالی بزنیم خوب است بگوییم وقتی یک آیینی معتقد به همهجانانگاری است؛ یعنی معتقد است همه فناوریها و اشیاء بهنحوی دارای جان هستند، این نوع نگاه در پذیرش و تحول فناوریهایی مانند رباتها نقش ایفا میکنند. در مذهب شینتو (Shinto) چنین نگاهی داریم و میبینیم که در کشورهایی همانند ژاپن که این مذهب بر آن غالب است، ظهور و بروز و پذیرش رباتهای هوشمند، در مقایسه با سایر کشورها بیشتر است.
اما نوع ارتباط دوم، ارتباطی از جنس تقابل میباشد؛ بدین شکل که یک دین خاص دارای مؤلفهها، باورها و مفاهیمی است که ظهور و بروز و تحول فناوری و پذیرش آن در جامعه در مقابل خود میبیند و به همین دلیل در مقابل آن میایستد و در مقابل پذیرش و تحول آن فناوری مقاومت میکند؛ به عنوان مثال مخالف ادیان ابراهیمی با شبیهسازی انسانی یا مخالفت برخی از ادیان یا فرقهها با تحول برخی از سلاحهای کشتار جمعی به همین نکته برمیگردد.
بنابراین در همینجا سؤالات زیادی میتوان مطرح کرد که مثلاً موضع دین اسلام در برابر فناوریهای خاص به چه شکل است؟ روشن است که ما نمیتوانیم حکم کلی دهیم؛ چرا که دین اسلام به تحول فناوریها نه یک آری کلی میگوید و نه یک نه کلی! لذا ما باید به شکل مورد به مورد و مصداقی عمل نماییم.
* فناوری اطلاعات با تار و پود زندگی آدمی گره خورده است. در این میان فناوری اطلاعات در برخی از اعمال دینی قدم گذاشته است. (همانند صلواتشمار هوشمند) حال بفرمایید که چگونه وساطت فناوریهای اطلاعات در امر دینی، یعنی سویههای تجربی، کرداری و کنشی چون «ذکر گفتن» را تغییر میدهد؟
در پاسخ به این سؤال بنده ابتدائاٌ یک مقدمه نظری را مطرح خواهم کرد و به دنبال آن یک مثال را مطرح میکنم و بحث را ادامه خواهم داد. در مطالعات علم و فناوری، بحثی در حوزه این داریم که: «فناوریها چه ارتباطی با انسان دارند؟» حال این ارتباط معمولاً سه شیوه به خود میگیرد که عبارتند از:
• برخی معتقدند که فناوری صرفاً یک وسیله در دست انسان است؛ بنابراین رابطه میان انسان و فناوری، رابطهی کاربر – ابزار (وسیله) است و خود اشیاء دارای هیچ نقش وساطتی نیستند و تأثیری عمیق در باورها و علائق و زمینهی اجتماعی که در آن هستیم، ایجاد نمیکند؛ بلکه صرفاً وسیلهای هستند که برای تسهیل یک کار از آنها استفاده میکنیم. (این نگاه به ابزار انگاری مشهور است)
• در مقابل دیدگاه قبل، رویکردی داریم که معتقد است ابزار نهتنها وسیلهای صرف نیست؛ بلکه در واقع انسان تبدیل به وسیلهای در دست ابزار (فناوری) میشود. این رویکرد به «تعیُنگرایی تکنولوژیک» معروف و مشهور گردیده است و بهطور کلی میگوید که فناوریها دارای قدرت نفوذ میباشد و آدمی نمیتواند در مقابل آنها مقاومت کند. مثالی که برای این فناوری میزنند، گوشیهای هوشمند است که استدلالشان چنین است که گوشیهای هوشمند در واقع خودشان را به کاربران تحمیل میکنند و کاربران را وادار به تهییه کردن نسخ جدیدی از این گوشیها میکنند و به دنبال آن تولیدکنندگان را نیز وادار به ساخت ورژنهای جدیدی از آن کرده؛ لذا در واقع یک چارچوبی ایجاد میکنند که آدمی در آن چارچوب تنفس میکند و فکر مینماید که خودش با اختیار و ارادهی کامل این وسایل را تهیه کرده و در حال استفاده است؛ لکن در واقع این فناوری است که کنترل کافی را بر آدمی اعمال میکند. (این رویکرد تا حدی افراطی است)
• در مقابل دو دیدگاه قبل، نگاه سوم، نگاهی وساطتی میان فناوریها و اشیاء (بهطور خاص) است. این نگاه معتقد است که فناوریها، نه وسیلهی صرف در دست ما هستند و نه قدرت تعیُنبخشی دارند؛ بلکه با یک رابطهی بده و بستان با کاربر (امر اجتماعی) قرار میگیرند. این دیدگاه معتقد است که هم روی کاربر اثرگذار هستند و هم کاربر و شبکهی اجتماعی او تأثیر میپذیرند. بهنوعی هم دارای رگههای اجتماعی و هم دارای رگههای فنی میباشد. به همین شکل کاربر نیز این دو رگه را دارا میباشد. در نهایت تعامل انسان و فناوری منجر به ظهور و بروز یک انسان جدید و تغییر یافته، یک فناوری جدید و تغییر یافته میشود. بنابراین فناوری بنفسه کنترلگر و تعیین کننده و تعیُن بخش نیست؛ بلکه خود اثرپذیرِ از اجتماع و روابط انسانی است. همچنین وسیلهای صرف در دست انسان نیست؛ بلکه روی انسان نیز ممکن است اثر بگذارد و انسان را تغییر دهد. (مثلاً علائق آدمی را تغییر دهد و…) این رویکرد در مطالعات علم بسیار دارای اهمیت میباشد و از آن استفاده شده است.
حال با این مقدمهی کوتاه، بنده بحث را با یک مثال ساده پیش خواهم گرفت. اگر «صلواتشمار» را در نظر بگیریم، میبینیم که دارای انواعی است و قدیمیترینِ آنها تسبیح است. (یک فناوری بسیار ساده) سپس صلواتشمارهای دیجیتالی دکمهای به بازار آمد. امروزه نیز صلواتشمارهای هوشمند موجود است که کاربر با نصب آن برنامه بر روی گوشی هوشمند خویش یا به شکل تحت وب، میتواند کردار ذکر گفتن و صلواتشماری را پیش برد.
بنابراین استفاده از چنین فناوریای، صرفاً یک وسیلهای برای تسهیل ذکر گفتن و عبادت نیست؛ بلکه آن فناوری اثرگذار بر روی کاربر میباشد و کاربر نیز به همین شکل بر روی فناوری تأثیر دارد. اینکه آن فناوری به چه شکلی ساخته شود، دارای چه ابعادی باشد، چه ویژگیهایی داشته باشد و… کاملاً تحت تأثیر آن جامعهای است که چنین فناوریای از آن برخاسته باشد؛ لکن آن فناوری در جای خود بر روی کاربر و جامعه اثرگذار است و نقش اساسی ایفا میکند و کاربری که از آن فناوری استفاده میکند را کمکم تبدیل به موجود جدیدی مینماید. در ضمن وساطت چنین فناوریهایی با یکدیگر کاملاً متفاوت است. بهعنوان مثال وساطت تسبیح کاملاً متفاوت از وساطت صلواتشمارهای دیجیتالی دکمهای و اپلیکیشنهای هوشمند است.
کاربری که از تسبیح مهرهای استفاده میکند، در واقع کاربری است که میتواند امر مقدس را لمس نماید؛ چرا که بسیاری از تسبیحها از خاکهای متبرک و مقدس ساخته میشود. (تسبیح مهرهای = لمس همزمانیِ امر مادی و امر مقدس) اما چنین امکانی در فناوریهای صلواتشمار دکمهای و دیجیتالی و هوشمند وجود ندارد.
یا اگر کاربری از تسبیح استفاده میکند، شمارش را در ذهن خود حساب میکند. این کاربر نیاز به حفظ برخی از اذکار دارد تا آنها را از طریق تسبیح بشمارد؛ لکن در فناوریهای دیجیتالی و هوشمند، وضعیت کاملاً متفاوت است و کاربر را بینیاز از حفظ اذکار میکند؛ چرا که دارای حافظه میباشد و خزانهای از مطالب را در خود دارد. (حتی به شکل صوتی)
* به عنوان سخن پایانی، برخی از مخاطبین رسانه فکرت، تصمیم به ورود به مباحث حوزه «تکنولوژی و دین» دارند. جنابعالی چه پیشنهادی دارید؟ خوب است در چه حوزههایی کار نمایند؟ چه حوزه های از آن در ایران مغفول مانده است؟
پیرامون این پرسش، بهنظرم تحلیل و بررسی همهی کردارهای مرتبط با امر دینی بسیار اهمیت دارد. بنده دو مورد را پیشنهاد میکنم که نیاز است در این زمینه مطالعاتی صورت گیرد:
- سوگواری آنلاین؛
- زیارت آنلاین.
آیا عزاداری و زیارت آنلاین صحیح است؟ چه تفاوتهایی میان زیارت آنلاین، سوگواری آنلاین با زیارت آفلاین، سوگواری آفلاین وجود دارد؟ آنلاین شدن کردارهای دینی چه تأثیری روی کاربر و امر دینی میگذارد؟ اینان مباحثی است که خوب است در آینده به آنها پرداخته شود.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0