نسخه واقعی «خانه پوشالی»
«اتاقی که در آن اتفاق افتاد» خاطرات جان بولتون، مشاور سابق امنیت ملی دولت ترامپ است که در چند ماه گذشته خبرهای انتشارش جنجالهای زیادی به پا کرده است. ترامپ واکنشهای زیادی به این کتاب داشته است و حتی در مقطعی دادگاه جلوی انتشار کتاب را گرفت؛ با این حال انتشار آن در روزهای نخست با فروش فوقالعاده همراه شد. در ماه اخیر هم ناشرانی در ایران خبر از ترجمه این کتاب دادند که روز گذشته انتشارات امیرکبیر اولین ترجمه این اثر در ایران را منتشر و روانه بازار نشر کرد. به بهانه حضور این اثر در بازار کتاب، گفتوگویی با محمد معماریان، مترجم و سرپرست گروه مترجمان این کتاب داشتیم که از نظر میگذرد.
فرایند ترجمه کتاب جان بولتون چگونه بود که شما برای ترجمه آن اقدام کردید؟
اینکه چنین کتابی ترجمه شود، خیلی به فکر کردن نیازی نداشت چون جذابیتهای ماجرا روشن بود و بولتون یکی از چند چهره دولت ترامپ بود که حرفها و اقداماتش برای ما حائز اهمیت بود و نقشی که در سیاست خارجی علیه کشور ما داشت، مهم بود. کتاب از سوی مخاطبان خارجی بسیار مورد استقبال واقع شد، یعنی محتوایش قابل تامل و نه لزوما قابل پذیرش بود. متن کتاب هم جالب است. من به دوستان گفتم اگر میخواهید نسخه واقعی از خانه پوشالی را ببینید و با عملکرد کاخ سفید آشنا شوید، این کتاب اطلاعات تفصیلی زیادی درباره تصمیمسازی در قوهمجریه آمریکا در اختیار میگذارد و بهروز هم هست. فاصله انتشار کتاب در آمریکا تا ایران کمتر از دو ماه است.
درباره ترجمه کتاب هم بفرمایید؟
من سردبیر یک گروه ترجمه بودم که با خودم پنج نفر این کتاب را ترجمه کردند و من ویرایش نهایی آن را انجام دادم و کسی که کتاب را بخواند، احساس نمیکند لحن عوض شده است.
این کتاب چه ویژگیهایی داشت؟ در خارج کشور معمولا این مدل خاطرات سیاستمداران را یک نویسنده حرفهای مینویسد چون بعید است بولتون قلم خاصی داشته باشد.
احتمالا این کتاب هم یک نویسنده پشت پردهای داشته باشد؛ البته ادبیات کتاب قشنگ است، هرچند برخی جاها فقط دیالوگ میگوید و نمیشود انتظار روایت داشت، منتها نمیگویم یک رمان است ولی خواندنش لذتبخش است. اگر کسی با بخشهای سخت متن بتواند کنار بیاید، مابقی قسمتها روایت قشنگی دارد؛ ضمن اینکه طنازیهایی هم دارد که عمدتا به ترامپ متلک انداخته است.
البته به بولتون نمیآید؛ مخصوصا با آن چهره اخمو و سبیلهای خاص؟
اتفاقا در بخشهایی مفصل درباره سبلیش صحبت و طنازی کرده است.
خب این کتاب در یک ماه ترجمه شده و حتی ناشرانی دیگر درصدد ترجمه اثر هستند؛ شما شنیدید؟
البته من هم شنیدم ناشرانی دیگر کار کردند چون این کتاب پرفروشی بوده و طبیعی است که سراغش بروند.
به نظر شما چه اتفاقاتی میافتد؟ سیاستمداران غربی حتی برای دورهای کوتاه کتاب مینویسند ولی از سیاستمداران ایرانی خاطرات زیادی منتشر نمیشود؟
کتاب خاطرات یا واقعنگاری سیاستمداران آمریکایی در این سالها کم نبوده است. روندی که من دیدم چند نکته دارد؛ یکیاش پول است که خیلی مهم بوده و معمولا رقمهای بالایی است و بولتون هم از جمله آدمهایی است که پولپرست بوده و سابقهاش هم نشان میدهد که به راحتی پول میگیرد؛ البته در فضای سیاسی آمریکا اینکه كسی برای سخنرانی پول بگیرد، امر بدی نیست اما درجهبندی دارد، یعنی یکی هر جا میرود ولی کسی جاهای خاصی میرود؛ بولتون در پول گرفتن، گشادهدست است. نکته دیگر حس انتقامگیری است که شخص میخواهد تا فضا داغ است، بهرهبرداری خودش را انجام دهد که در کتاب بولتون مشهود است و با توجه به رفتاری که دولت ترامپ با او کرد از زاویه دید خودش منصفانه نبود. نکته دیگر، احساس مسوولیت مدنی است که فکر میکند دارد تا مدتی که در خدمت دولت بوده است را برای مردم توضیح دهد.
نکته بعدی، میراثسازی است که در فضای سیاسی آمریکا نکته مهمی است؛ برای بولتون این مهمترین شغلی بوده که داشته است. در کتابش وی را آقای سفیر صدا میکنند چون مدتی سفیر آمریکا در سازمان ملل بوده ولی از لحاظ جایگاه مشاور امنیت ملی، جایگاه بالایی بوده است و احتمالا در ادامه فعالیت شغل مهمتری هم پیدا نکند؛ لذا این میراث را از خود میگذارد.
کتاب شما پاورقیهای زیادی دارد. خب ما دیدیم که کتابهای خاطرات سیاستمداران غربی بدون هیچ توضیحی منتشر میشوند و حتی ادعای نادرست هم بعضا در پاورقی اصلاح نمیشود. درباره شیوه درج پاورقیها هم بفرمایید.
دو دسته پاورقی در کتاب وجود دارد که م(مترجم) یا و(ویراستار) دارد که ما در این زمینه پاورقیهای توضیحی خیلی خسیس بودیم که به حجم سنگین کتاب چیزی اضافه نکنیم، مگر در مواقع حیاتی. سایر پاورقیها که از سوی ناشر است، برای تبیین مواضع ایران درباره ادعاهای بولتون است که در این موارد هم دوستان مسائل مهم را درنظر گرفته و به کتاب اضافه کردهاند. از متن کتاب حتی یک کلمه هم حذف نشده است؛ حتی جاهایی ادعا دارد فقط در بخشی در متن دست برده كه جاهایی است که اسم رهبری بدون عنوان به کار برده شده و آن هم در قلاب است. الان هم فضایی نیست که بشود مطلبی را سانسور کرد چون عدهای هستند که مچگیری کنند؛ ضمن اینکه این حرفها خیلی هم اهمیت ندارد و در اخبار با مشابهاتش مواجه هستند و به هزینه-فایدهاش نمیارزد که در متن دست برده شود.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0