آیا بورس در رونق تولید نقش دارد؟
تحلیل شما نسبت مواجه مردمی نسبت به بازارهای مالی در دنیا چیست؟ به طور کلی آیا بورس و بورس بازی در تفکر اقتصادی اسلام مورد تایید است؟
در ادبیات اقتصادی، بازارهای مالی اساسا بازارهای شکننده هستند. نوسانات و تلاطمات این بازارها بسیار سریع و آنی اتفاق میافتد. برخلاف بازارهای واقعی و بازارهای کالا و خدمات که اگرچه نوسانهایی را تجربه میکنند این نوسانها در یک دورههای زمانی گسترده رخ میدهد؛ در بازارهای مالی ممکن است در آن واحد در یک روز یا در چند روز با یک رشد خیلی خارج از تصور مواجه باشیم و یا ممکن است با رکودها و سودهای نامتعارف مواجه باشیم.
چرخههای جنون، وحشت و سقوط در بازارهای مالی
از اتفاقاتی که در بازارهای مالی رخ میدهد و معمولا منجر به بحرانهای مالی میشود به چرخههای جنون، وحشت و سقوط یاد میکنند. در بازارهای مالی به خاطر ذات شکنندهای که دارند به محض اینکه یک اتفاق مثبتی رخ میدهد، قیمتها شروع به افزایش میکنند. در این شرایط بازارهای مالی شاخص بورس رشد میکند و همین سیگنال باعث میشود که یک عده زیادی از مردم سرمایههای خود را وارد بازار بورس بکنند. خود این افزایش تقاضا باعث میشود روند رو به رشدی که در بازارهای مالی (بورس) بیان شد سرعت بیشتری پیدا کند وقتی که این سرعت افزایش پیدا کرد نتیجتا مشتریان بیشتری را جذب میکند، افرادی که مقدار بیشتری نسبت به بورس احتیاط میکردند و به راحتی وارد این بازار نمیشدند اینها میبینند که مدتی شاخص بورس رو به بالا است و افزایش پیدا میکند و در نتیجه ترغیب میشوند و با ورود این افراد سیر شاخص رشد صعودی بیشتری پیدا میکند.
این روند ادامه پیدا میکند تا جایی که یک عدهی خاصی در بازار که معمولاً کسانی هستند که سرمایههای کلانی دارند یا توان بازارسازی دارند احساس میکنند که بازار بیش از این کشش ندارد در این لحظه است که بازار بورس که شاخص روزانه آن داشت رکورد میزد و میرفت بالا در عرض چند روز این شاخص راکد میشود، به محض منفی شدن شاخص یک سیگنال منفی به همه کسانی که وارد این بازار شدند القاء میشود، وارد مرحله وحشت میشویم، در این شرایط عده زیادی احساس میکنند که این روند رو به رشد بورس الان متوقف شده و احتمال دارد که بورس دیر یا زود بالاخره شاخص بورس پایین میآید شروع میکنند به فروش سهامها و اوراق بهادار که در این شرایط این شاخص که میخواست با یک آرامشی معقول پایین بیایید با سرعت بیشتری نزول میکند بنابراین وقتی که سرعت بیشتر شد افراد بیشتری مایل میشوند که سریع داراییها را بفروشند و از شر این داراییها خلاص شوند؛ هجوم زیادی آورده میشود برای فروش این داراییها این هجوم منجر میشود بازار بورسی که با آن سرعت رفته بود بالا، با همان سرعت به مرحله سقوط برسد.
نقش نهادهای نظارتی و حاکمیتی در سقوط بازارهای مالی
برای جلوگیری از این سقوط در اقتصادهای دنیا معمولاً نهادهای نظارتی و حاکمیتی دقتها و نظارتهای خیلی شدیدی را روی بازارهای مالی دارند و سعی میکنند دامنه نوسانات را مدیریت کنند، در هر روزی اجازه نمیدهد که شاخص از یک حدی بالاتر یا از یک حدی پایینتر بیاید و به محض اینکه احساس کنند که بازار خیلی داغ شده بازار را تعطیل میکنند و از ابزارهای مختلف مدیریتی و ابزارهای پوشش ریسک استفاده میکنند؛ برای اینکه ریسک افراد پوشیده شود و احتمال این سرعت سقوطها و رشدهای بیرویه را مقداری مدیریت میکنند.
بورس در ایران
در بازارهای مالی کشور ما بدون دقت به این ظرافتها در چند سال اخیر و به خصوص چند ماه اخیر یک هجوم گستردهای به بازارهای مالی از طرف مردم شده است. به خاطر همین حضور گسترده و افراد زیادی که دارند وارد این بازار میشوند و به جمع متقاضیان این اوراق مالی و به جمع بورس بازان اضافه میشوند این شاخص با سرعت بیشتری افزایش پیدا میکند.
سرعت افزایش شاخص بورس را رصد بکنیم خیلی عجیب غریب است. رکوردهایی دارد ایجاد میکند که تا قبل از این اصلاً سابقه نداشت خوب این یک زنگ خطر را به صدا در میآورد. خیلیها الان خوشحال هستند که مثلاً در عرض چند ماه توانستند چند صد درصد سود کنند. این میزان سود افراد بیشتری را ترغیب میکند برای ورود به این بازارها و نتیجتا بازارهای مالی با سرعت وحشتناکی در حال رشد است؛ باید مواظب باشیم و مراقبت کنیم این داغ شدن و رشد اولا تا کجا ادامه پیدا میکند؟ در ثانی ما چه ابزارهایی برای مدیریت ریسک داریم؟ آیا در بازار مالی ما مردم اطلاعی دارند از انواع مشتقات مالی؟
در بازارهای مالی دنیا استانداردهایی وجود دارد که در کشورما تقریبا وجود ندارد. در کشور ما سفته بازان آگاهی زیادی ندارند این عوامل باعث میشود که شکنندگی بازارهای مالی در ایران به حد عجیب و غریبی برسد روز به روز بزرگتر میشود هر چه بزرگتر شد موقع ترکیدن اثرات خیلی بیشتری خواهد داشت. خیلیها در همین فضای روانی که ایجاد شده حتی دارایی فیزیکی مثل خانه، زمین و داراییهای با ارزش دیگر را میفروشند و پولش را وارد بورس میکنند ولی خوب آگاهی ندارند که این بازار به شدت شکننده است و ممکن است در هر آن با ترکیدن این قوا کل دارایی سقوط بکند ارزشش به شدت کاهش پیدا بکند. در شرایط فعلی هر روز مردم سوق داده میشوند به بازارهای مالی به خاطر سودهای عجیب و غریبی که دارد بدون این که اجازه بدهند به مردم که فکر کنند که چطور ممکن است این سودی که من الان در این چند ماه به دست آوردم معادل فرض کنید یک سال یا چند سال حقوق مثلا یک فرد باشد؟
در این شرایط در دورهای قرار داریم که اصطلاحا به آن میگویند «مانیا»[1]یا دوره جنون کسی فعلا گوشش بدهکار نیست و این موضوع دغدغههای سیاستگزاری و حکمرانی بورس را تشدید میکند و حتماً باید مسئولان نسبت به این امر اهتمام جدی داشته باشند خود مردم باید مراقب باشند این حباب دیر یا زود خواهد ترکید و داراییهایی که مردم وارد بورس کردن برای کسانی که آخر صف قرار بگیرند و نتوانند داراییهای خودشان را از بورس خارج کنند خسارتهای هنگفتی را به بار خواهد آورد.
بنابراین توصیه ما این است که مردم با احتیاط بیشتری وارد بازارهای بورس شوند. این هجوم به بازار بورس خودش یک علامت منفی و بحران است که دامان خیلیها را خواهد گرفت و شما خواهید دید در آینده نه چندان دور که این حباب بترکد، کسانی که الان سرمست از این سودها هستند همه شاکی خواهند شد و احتمالاً به نظام و دولت هم فشار میآورند که این خسارتهای مالی را جبران بکند کما اینکه در مورد موسسات مالی دیدیم، تا زمانی که موسسات سودده بودند و داشتن سودهای نامتعارف را پرداخت میکردند کسی شاکی نبود کسی اعتراضی نداشت ولی به محض اینکه این موسسات با مشکل مواجه شدند و نتوانستند تعهداتش را پرداخت کنند خوب اعتراضات سهام داران یا کسانی که سپردهگذار بودند فراگیر شد و تبدیل به یک سری اعتراضات اجتماعی شد این را هم باید لحاظ بکنیم و در نظر داشته باشیم که این هجوم گستردهای که به بورس وجود دارد تبعات مختلفی در حوزه اقتصادی، امنیتی و اجتماعی خواهد داشت.
بعضا شاید تصور شود این نگاه خیلی بدبینانه است و بورس در حال رشد است همه مردم دارایی خودشان را وارد بورس میکنند چند ماه یا چند سال بالاخره شاخص در حال رشد است و حالا حالا هم به نظر نمیآید که سقوطی در کار باشد.
این استدلال هیچ منطق علمی و تجربی ندارد شما مشابه آن را دقیقا میتوانید در همه بحرانهای مالی که اتفاق افتاده مطالعه بکنید. نزدیکترین آن، بحران ۲۰۰۸م آمریکا است که حتما توصیه میکنم که مطالعه بشود. ببینیم چگونه همین فضا که مردم هجوم میآورند به بازارهای مالی منجر میشود که این حبابها بزرگتر شکنندهتر و سقوط بعد از آن عمیقتر و جدیتر باشد.
با توجه به تاریخچه بورس در جهان آیا بورس به تولید کمک میکند و منجر به رونق تولید میشود؟
معمولا برای توجیه بورس استدلالهای مختلفی میشود مهمترین این استدلالها تامین موضوعی است که بیان میکنند بورس به نحوی دارد تامین مالی برای بخش تولید نجام میدهد و به تولید کمک میکند. این ادعا از نظر اقتصادی هیچ وجاهت علمی و مبنایی ندارد و همچنین تاریخچه شکلگیری بورسها بیانگر این موضوع است که اساساً بورس ربطی به تولید ندارد؛ بله در یک موارد خیلی محدودی که یک شرکت تولیدی بخواهد طرح مشخصی را تامین مالی کند اوراق آن طرح را منتشر میکند یا عمدتاً اوراق بدهی یک شرکت در بورس به فروش برسد و یا یک شرکت تولیدی خاص برای تامین نقدینگی یا تامین سرمایه مورد نیازشان سهام شرکت را به فروش میگذارند که حجم این نوع از سرمایهگذاری در دنیا خیلی ناچیز است و در بورس ما تقریباً صفر است ممکن است در این شرایط بورس کمکهایی به تولیدکننده بکند ولی باز به تولید هم نیست به تولید کننده است.
بعضا گفته میشود عرضههای اولیه باعث کمک به تولید میشود این هم درست نیست در عرضه اولیه صرفا مالکیت بنگاهها عوض میشود ولی ربطی به این ندارد، شما ببینید که بازار مسکن وقتی که معاملات داغ شد و یک ملک چندین دست میچرخد تعداد این مبادلات باعث نمیشود متراژ خانه رشد پیدا کند یا ابعاد و طبقات افزایش داشته باشند خانه همان خانه است قیمتش بالا میرود و مالکیتش عوض میشود اینجا هم اوراق عرضههای اولیه هم به همین ترتیب است فرض کنید اوراق یک شرکت در بورس عرضه میشود و مالکیت منتقل میشود به سهامدارانی که سهام را تهیه کردند ولی این حالا تغییری در سرمایه شرکت ایجاد میکند؟ مدیریت استراتژی شرکت را تغییر میدهد؟ هیچ تاثیری ندارد چه بسا در بسیاری از مواقع به ضرر تولید هم باشد چون سرمایههایی که میتوانست وارد بخش واقعی اقتصاد بشود وارد عرصه تولید و ساخت و ساز بشود همه از این فضا کم میشود و وارد بورس شده است؛ چرا؟ چون سودهایی که در بورس اتفاق میافتد نسبت به بخش واقعی اصلا قابل قیاس نیست یک سال زحمت بکشید و سختی و مشقت و فضای کسب و کار و سر و کله زدن با اداره بیمه، مالیات، کارگر و… نهایتا مثلاً چند درصد سود داشته باشیم؟ در مقایسه با سودهایی که در بازارهای مالی میدهند اصلا قابل مقایسه نیست. پس بازارهای مالی اولاً به تولید کمک نمیکنند در ثانی تولید را هم تحت تأثیر قرار میدهد.
بورس یک ابزار حاکمیتی است
اساساً بورس یک ابزار حاکمیتی است به لحاظ شکلگیری تاریخ دولتهای اروپایی این بازار را بازارهای مالی ایجاد کردند که از دل آن بتوان یک سری کسریهای مالی خودشان و کسری سرمایه و بودجه خود را تامین کنند که این را میتوان در تاریخ مالی انگلستان و کشورهای اروپایی دید کتابهای متعددی منتشر شده در این زمینه که اساساً شکلگیری مثلاً بورس لندن اصلاً به خاطر این نبوده که بخواهد به تولید کمک بکند بلکه یک سری اوراق یک سری امتیازهایی فرصتهایی را دولتیها میخواستند تبدیل به اوراق بکنند که بتوانند آن را بفروشند و از محل منابع درآمدی انحصاری برای خودشان ایجاد بشود به عنوان اوراق بهادار و تبدیل به اوراق بهادار میشود بعد شرکتهایی هم سهام عرضه میکنند بعد اوراق بهاداری دیگری هم منتشر میشود که ممکن است بعضی هم توسط شرکتهای تولیدی باشد ولی اساساً اوراق قرضهای که منتشر میشود دولت میخواهد استقراض کند از آن و ربط مستقیمی به تولید ندارد.
هیچ اقتصاددانی هم که اولیات اقتصاد را خوانده باشد و بخواهد اظهارنظر بکند قائل به این نیست که بازارهای مالی میتوانند به تولید کمک کنند و در خدمت تولید هستند.
گسترش بازارهای مالی باتوجه به اینکه این دارایی مالی که دارد مبادله میشود لزوماً ما به ازای خارجی ندارد حتی شرکتهایی که وارد این عرصه شدند و سهام شان را عرضه کردند در بورس چون ملاک تصمیماتشان رفته روی این که من در بورس بتوانم ارزش سهام را حفظ کنم خیلی از فرآیندهای تولیدی این شرکتها مورد غفلت واقع شده و در بسیاری از مواقع مجبور شدن از طرح های تولید واقعی بزنند و وارد فرآیندهایی بشوند که بوسیله آنها سهامشان را نگهدارند. این فرایند را در شرکتهای بزرگی مثل International Business Machines Corporation یا شرکتی مثل Apple میبینیم؛ از زمانی که اینها سهامشان عرضه شده در بورس شرکت اپل که هیچ وقت سابقه وامگرفتن ندارد مجبور میشود برای اینکه بتواند سهامش را نگه دارد از بانک استقراض کند و بعد سهامش را خودش بخرد. یا شرکت IBM به مرور از اواخر دهه ۹۰ شروع کرد به افت کردن به خاطر اینکه تمام سرمایهای که باید میرفت در فرآیند تولید، صرف خرید سهام خودش میکرد که ارزش سهامش افت نکند بنابراین تجربه واقعی و تاریخی که ما داریم نشان میدهد که شرکتهایی که در بورس عرضه شدند اتفاقاً با مشکلات جدی مواجه میشوند در امر تولید.
تهیه و تنظیم: مجید رحیمی
[1] mania تظاهرهای اصلی مانیا عبارتاند از نشاطزدگی، تحریکپذیری، فعالیت بیش از حد و خودبزرگ بینی، خوشبینی افراطی، بیقراری حرکتی، اشکال در تمرکز، برنامهریزیهای بلندپروازانه و خوشحالی سرایتکننده.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0