نوروز از دیدگاه فقهی؛ تأیید یا رد؟
«فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی»؛ زمان و مکان در ذات و نهاد خود – بدون هیچ حادثه و حماسهای زیبا یا زشت – غیر از رجحان وجودی، قداست یا نُحوستی ندارد؛ بلکه قداست یا نحوست ایام و یا تابناکی و تاریکی مکانها بهخاطر بروز ارزشی از ارزشها و یا فقدان صفتی آسمانی رقم خورده است. بدین خاطر پارهای از ایام خجسته و مبارک قلمداد شده و برخی از روزها نحس شمرده شده است.
از این رهگذر برخی از روزها بهخاطر مناسبتی ویژه، هالهای از عظمت و قداست به خود گرفته که هیچ حادثهای یارای مقابله و همسانی با آن را ندارد؛ این ویژگی تنها به خاطر اهمیت والای محتوای آن است، بهگونهای که مسیر هدایت آدمیان با این ماجرا و در این روز رقم خورده و یا اثبات حقانیت و ابطال ادعای دشمنان بدین حادثه وابسته شده است؛ همانند حادثه هجدهم ذیحجه به نام «عید غدیر خم» که روز ولایت و رهبری امام علی علیهالسلام است و برتر از تمام اعیاد معرفی گردیده است؛ یا روز دهم ذیحجه به نام «عید قربان» که جشن از خودگذشتی، ایثار و گرامیداشت دوری از هواها و هوسها نامگذاری شده است.
پس از این «عید فطر» روز شادی و موفقیت در اردوگاه رمضان بهخاطر گذشت از معبرهای دشوار لذت و شهوات، و «جمعه» روز زیبای دیدار و حضور اجتماعات مسلمانان و استفاده از بیکران برکات آنان.
در نتیجه آنجا که ارزشهای والای انسانی حفظ شود، گوهر وجود آدمی در باتلاق گناه و گرداب نافرمانی آلوده نگردد و در کنار آن، حرکتی مثبت، حماسهای چشمگیر، موقعیتی ارزشمند و تکاملی بزرگ در کاروان انسانیت جلوهگر شود، آن روز «عید»، «یوم الله» و روز شادی و شادمانی معرفی شده است. همانگونه که حضرت علی علیهالسلام بهخاطر کار پسندیده یکی از اصحاب در هدیه آوردن روز «عید نوروز» فرمود: «هر روز ما را نوروز سازید»[۱] و در سخنی دیگر فرمودند: «نَیرُوزُنا کُلُ یَوم : هر روز بر ما نوروز است».[۲]
بنابراین نوروز روز خجسته و عیدی فرخنده است، برای کسیکه رنگ عبودیت و جلوۀ بندگی به آن ببخشد، یا روز پیمان خداوند با بندگان در دوری از شرک و کفر بداند، یا روزی شود که بنا به سخن آسمانی امام صادق علیهالسلام، گشایش سختیها و اندوه شیعیان و اهل بیت علیهمالسلام در آن رخ بنماید.[۳] در این صورت نهتنها «نوروز» یک عید ملی و باستانی است؛ بلکه برتر از آن، عید اهلبیت علیهمالسلام و نوروز شیعیان و پیشوایان نیز خواهد بود و در آسمان و زمین فرا رسیدن آن را جشن خواهند گرفت.
تأیید یا عدم تأیید نوروز از طریق روایات، کاری بس مشکل است؛ اگرچه میتوان از طریق تجمیع روایات مؤید نوروز، با همه ضعف سندیشان، اطمینان به تأیید نوروز و اصل صدور آنها پیدا کرد؛ روایاتی که خود به تنهایی به دلیل ضعیفبودن چنین اطمینانی را برای ما حاصل نمیکنند.
اما به صورت خاص، تنها روایتی که میتواند با وجود ضعیفبودن، اما بهخاطر مشهوربودن اصل نوروز را تأیید کند، روایات منقول از «معلّی بن خنیس»[۴] است. روایاتی که در صورت پذیرش اصل آنها از حیث سند، اصل مشروعیت نوروز را اثبات میکند و اما اگر از حیث سند تام نباشد، در صورتی که در «اخبار من بلغ» قائل شویم که مفید به حجیت است؛ در این صورت نیز اصل مشروعیت نوروز اثبات میشود و اگر بگوییم «اخبار من بلغ» مفید حجیت نبوده و تنها بلوغ ثواب را میرساند، میتوان به قصد رجا، اعمال نوروز را به جا آورد.
اما همانطور که میدانیم این روایات هیچگونه دلالتی بر روز مشخصی به عنوان نوروز ندارند و به عبارتی در اینباره سکوت کردهاند و تمام فقهایی که حکم به استحباب یا بلوغ ثواب اعمال مخصوص نوروز دادهاند، برای تعیین روز نوروز دست به دامان مُنجّمین یا عُرف و استصحاب قهقرایی شدهاند؛ یعنی از آنجا که معیار در چنین شبهات موضوعیه، عُرف میباشد، راهحل اصولی در برطرفکردن اختلافات موجود در عُرف، وجود دارد و آن استصحاب قهقرایی یا همان اصالت عدم نقل است. به این بیان که هرگاه ما در حقیقت زمان نوروز شک کنیم که آیا بنابر تقویم جلالی، نوروز همان روز اول فروردین است که در زمان ما نیز شهرت داشته و نوروز برای آن عَلَم شده است و یا در زمان دیگری از سال بوده؛ میتوان اصالت عدم نقل یا همان استصحاب قهقرایی که حجیت و اعتبار آن در اصول پذیرفته شده است را اجرا نمود و مدعی شد که عندالشک و عدم اعتبار و کمال دلایل نوروز بودن تمام زمانهای مشکوک، در زمان نوروز نقل و تغییری صورت نگرفته و نوروز حقیقی در همان روز اول فروردین است.[۵] البته باید بیان داشت که با توجه به صدور روایات در زمانی قبل از تعیین نوروز در اول برج حَمَل (فروردین) نمیتوان از استصحاب قهقرایی در این زمینه بهره جست و تعیین نوروز همچنان در غایت ابهام باقی میماند.
در مقابل بهترین دلیل برای اثبات عدم حرمت نوروز، عدم ردع شارع مقدس در این رابطه است؛ زیرا بر اساس سیره عقلا (اقوام خاص) اگر نوروز منافاتی با دستورات سراسر مصلحتآمیز اسلامی داشت و تکریم آن مفسدهای به دنبال داشت، هر آیینه بر شارع مقدس واجب بود که بهگونهای تکریم این روز را نهی کرده و بزرگداشت آن را به خاطر تشبّه به کفّار حرام اعلام کند. اما میدانیم که نوروز از چنان شهرتی در بین مسلمانان برخوردار است که قطعاً اخبار مربوط به آن به گوش معصومین علیهمالسلام رسیده و سکوت ایشان در قبال چنین روزی به نوعی مُهر تأییدی بر این روز به عنوان عید ملی میباشد. چنانکه شهید مطهری رحمه الله علیه میفرمایند: «از جامعیت اسلام است که نسبت به بسیاری از امور دستور نداشته و مردم را آزاد بگذارد. یک سلسله آداب و رسوم میان مردم هست که اگر آنها را انسان از طریق مثبت انجام دهد، نه جایی خراب میشود و نه جایی آباد و اگر ترک هم بکند، همینطور».[۶] بنابراین میتوان قائل شد که تکریم اصل نوروز منهای آداب و رسوم خرافی و غلط آن از منظر شرعی بلا اشکال بوده و جایی از دین را خراب نمیسازد.
* محمد کرمی نیا، پژوهشگر و دانشجوی دکتری تخصصی کلام امامیه
پینوشت:
[۱] حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۱۴.
[۲] شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۱۹۱، ح۸۶۵.
[۳] علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۹، ص۹۲.
[۴] مُعَلّی بن خُنَیس کوفی (درگذشته ۱۳۱ق) از راویان و وکیلان مالی امام صادق(ع) بود. شیخ طوسی، احمد بن محمد برقی و علامه حلی، از فقیهان و رجالیان شیعه، او را ثقه دانستهاند؛ اما ابن غضائری و نجاشی، احادیث وی را تضعیف کردهاند. به گفته آیت الله خویی، مُعَلّیٰ، ۸۰ روایت نقل کرده است. بیشتر روایات او بیواسطه از امام صادق نقل شده است و راویانی چون ابن مسکان از اصحاب اجماع از او روایت کردهاند. او راوی احادیثی درباره نوروز است. وی در سال ۱۳۱ق به دستور عباسیان در مدینه کشته شد.
[۵] حسینی خراسانی، نوروز و سنتهای آن از منظر فقهی، صص ۳۴-۳۳.
[۶] مطهری، اسلام و نیازهای زمان، ج۱، ص۱۵۸ و ص۳۳ ؛ خدمات متقابل اسلام و ایران، صص ۲۵-۲۴.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0