نگرش دین به اشتغال زنان
«فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی»؛ پیشرفت بشر در زمینههای مختلف، تبعات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی فراوانی داشته و بالا رفتن سطح معلومات و تنوع فعالیتهای اقتصادی و فرهنگی موجب ایجاد فضاهای جدیدی در فعالیتهای اجتماعی برای زنان و مردان شده است. یکی از مهمترین مسائل امروز تحوّلی است که در عصر جدید در زندگی زنان ایجاد شده است. این تغییر و تحول چندان وسیع است که به تغییر در باورها و نگاهها به زن و نقش آن و متنوعشدن کارکردهای او در حوزههای مختلف اجتماعی منجر شده و حتی باعث تغییر در نقشهای فردی و خانوادگی و اجتماعی او گردیده است.
یکی از وجوه فعالیتهای اجتماعی زنان، مسئله اشتغال و تأثیراتی است که در عرصههای اجتماعی و فردی گذاشته و ابعاد اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی پیدا کرده است. به همین سبب باید به این مقوله نگاهی جامع داشت تا بتوان با تشخیص درست این پدیده، قضاوت صحیحی ارائه نمود.
بنابراین اشتغال زنان یکی از مهمترین موضوعات اجتماعی عصر حاضر است. زمانی اشتغال زنان مسئله صرفاً اقتصادی با نگرش استفاده از توان زنان به عنوان نیروی بازار کار در قرن نوزدهم مطرح بود. اما امروز این مهم به موضوعی تأثیرگذار با ابعاد گسترده در جامعه بشری تبدیل شده و تمام حوزههای مرتبط مستقیم و غیرمستقیم خود را تحتالشعاع قرار داده و باعث شده متخصصان حوزههای مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی نسبت به آنها واکنش نشان داده و پیرامون آن به قلمفرسایی یا تحقیق و پژوهش بپردازند.
زن مسلمان ایرانی با حضور فعال در روند شکلگیری و پیروزی انقلاب اسلامی فصل جدیدی از حضور همه جانبه خود را آغاز و در طول نزدیک به چهار دهه گذشته توانست اهمیت نقش و پتانسیل عظیم خود در عرصههای مختلف را، هر روز بیش از گذشته نشان دهد.
روند روبهرشد تحصیلات زنان بعد از انقلاب اسلامی و چند برابر شاخصها در مقاطع مختلف تحصیلی تا سطوح عالی دانشگاهی تا امروز بیش از ۶۰ درصد شاغلان به تحصیل در مقاطع مختلف دانشگاهی را زنان تشکیل میدهند و روند روبهرشد حضور زنان در مشاغل مختلف، شرایط جدیدی را در جامعه اسلامی ایجاد نموده که نیازمند توجه جدی پژوهشگران، سیاستگزاران و مسئولان نظام مقدس جمهوری اسلامی به این مهم است.
اشتراکات مرد و زن در انسانیت
در میان دانشمندان و صاحبان مکاتب قدیم، کسانی بودهاند که زن را نه تنها همتای مرد نمیدانستند ؛ بلکه او را فروتر از مرتبه انسانی معرفی میکردند. شگفتانگیز است که بدانیم حتی سقراط، وجود زن را منشأ انحطاط بشریت میدانست! فیثاغورث دانشمند یونانی، معتقد بود اصلی خوب وجود دارد که نظم، نور و مرد را آفریده است ؛ و اصلی بد که آشوب، تیرگی و زن را آفریده است. با وجود اینکه افلاطون از برابری زن و مرد در همه موقعیتها پشتیبانی میکرد و خدا را شکر میکرد که مرد آفریده شده است(گرو، ۱۳۷۸، ج۱: ۷-۴۵-۴۷). همچنین ارسطو بر این باور بود، که زن چیزی نیست مگر مرد ناکام؛ خطای طبیعت و حاصل نقشی در آفرینش(ویل دورانت، ۱۳۹۵ : ۱۴۹).
اما فرهنگ قرآنی، جنسیت را همواره خارج از ذات و ماهیت انسانی دانسته و مرد و زن بودن را موجب تمایز نوع انسان نخوانده است؛ بلکه نظام تکوینی عالم، مردانگی و زنانگی را موجب شده است. بدین جهت زوجیت در همه جانداران (اعم از حیوانی و گیاهی) نهاده شده تا تداوم نسل انواع گیاهان و حیوانات تحقق یابد. چنانچه قرآن کریم میفرماید:
«وَ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ» (ذاریات، ۴۹)؛ و از هر چیز دو جفت آفریدیم، شاید متذکّر شوید.
بدین ترتیب قرآن پدیده زوجیت را مختص انسان ندانسته، بلکه عامل بقاء و استمرار همه جانداران معرفی میکند. فیلسوف نامی اسلام، ابن سینا با الهام از قرآن میگوید:
«ذکوریت و انوثیت برای تولید نسل میباشد و دستگاههای تناسلی بعد از تحقق حیات عارض میشوند و اصولاً حالات مونث و مذکر و امثال آنها از عوارضی هستند که بعد از تنوع موجودات عارض میشوند، پس بنابراین نمیتوان زن و مرد بودن را در دو فصل یا دو صفت ذاتی دانست، همانطور که حیوان سفید و سیاه هست در همین حد انسان هم مونث و هم مذکر میباشد». (ابوعلی سینا، بی تا : ۲۲)
در مکتب اسلام، زن همانند مرد از همه ویژگیهای انسانی برخوردار است. آیات فراوانی در قرآن کریم بر این بهرهمندی تأکید دارند، که این آیات مورد توجه و مطمع نظر مفسران قرار گرفتهاند. علامه طباطبایی(ره) ذیل آیه نخست سوره نساء که میفرماید:
«یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَهٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً کَثیراً وَ نِساءً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذی تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلَیْکُمْ رَقیبا» (نساء: ۱)؛ اى مردم! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهیزید! همان کسى که همه شما را از یک انسان آفرید؛ و همسر او را (نیز) از جنس او خلق کرد؛ و از آن دو، مردان و زنان فراوانى (در روى زمین) منتشر ساخت. و از خدایى بپرهیزید که (همگى به عظمت او معترفید؛ و) هنگامى که چیزى از یکدیگر مىخواهید، نام او را مىبرید! (و نیز) (از قطع رابطه با) خویشاوندان خود، پرهیز کنید! زیرا خداوند، مراقب شماست.»
بنابراین قرآن به زنان شخصیت داد، آنان را با مردان از یک ریشه دانست و برای آنان همسان مردان «حقوق متناسب» وضع کرد. (طباطبایی، ۱۴۱۷، ج۱۴ : ۲۸۵ ؛ ج۲ : ۲۶۰)
حضرت امام خمینی نیز بر همین حقیقت تأکید نموده و میفرماید :
«از نظر حقوق انسانی، تفاوتی بین زن و مرد نیست؛ زیرا هر دو انسانند و زن حق دخالت در سرنوشت خویش را همچون مرد دارد. بله در بعضی موارد تفاوتهایی بین زن و مرد وجود دارد که به حیثیت انسانی آنها ارتباط ندارد». (خمینی، ۱۳۶۸، ج۳، ۴۹)
بنابراین همانطور که اشاره شد، میتوان گفت زن در جنبههای انسانی و ذاتی خود تفاوتی با مرد ندارد و از نظر حقوق انسانی تفاوتی بین زن و مرد نیست و حق دخالت در سرنوشت خود و حضور در اجتماع و فعالیتهای مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و هر آنچه که فعالیتهای قانونی و شرعی از نوع انسان به حیوان صادر میشود برای زن هم متصور است. اجتماعیبودن حق مسلم زن است، اما چگونگی این حضور، فعالیت و حدّ آن در دیدگاه اسلام مشخص شده است.
این حقیقت را میتوان از تعبیری «خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَهٍ» که در مواضع متعددی[۱] از قرآن آمده است، به خوبی در آیه «یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَهٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً کَثیراً وَ نِساءً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذی تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلَیْکُمْ رَقیبا» (نساء: ۱) درک کرد.
شواهد قرآنی و روایی بر اشتغال زنان
مطلق اشتغال و تصرفات
در آیات متعدد قرآن، امر به تلاش و کسب روزی حلال، انجام معاملات، وفای به عهد و حرمت برخی معاملات و… وارد شده که میتوان در بحث اشتغال زنان از آنان استفاده نمود چون خطاب کلی و مطلق است و در هیچکدام قید نشده که این خطاب متعلق به مردان است.
«هُوَ الَّذی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولاً فَامْشُوا فی مَناکِبِها وَ کُلُوا مِنْ رِزْقِهِ» (ملک: ۱۵) ؛ او کسی است که زمین را برای شما رام کرد. بر نشانههای آن راه بروید و از روزیهای خداوند بخورید.
علامه طباطبایی در ذیل آیه شریفه میفرماید: «وَ کُلُوا مِنْ رِزْقِهِ»، انواع تصرف در زمین است و «کُلُو» به معنای خوردن و جویدن نیست، بلکه مانند آیه شریفه «وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِل» (بقره: ۱۸۸ ؛ نساء: ۲۹)، باطل نخوردن در آیه شریفه نیز به معنای تصرف نکردن است.(طباطبایی، ۱۴۱۷ : ج۱۹ : ۵۹۸)
و این تصرف انواع استفاده از زمین جهت کسب معاش و ارتزاق است. حال هر نوع تصرفی که مانند کشاورزی و بهرهبرداری اقتصادی از آن، شامل ایجاد باغ، بوستان و… . هر نوع بهرهای که میتواند به صورت مشروع از زمین و متعلقات آن داشت را شامل میشود و این تصرف اعم است از اینکه زنان بهره لازم را از برکات زمین داشته باشند.
یا مردان و آیه در این مورد حکم را مختص مردان نداشته است. البته این نکته را باید متذکر شد که قرآن در خطابهای مشترک از لفظ مذکر استفاده میکند، مانند نماز و زکات که وظیفه قطعی مردان و زنان است و به مردان فقط اختصاص ندارد و در آیات متعدد[۲] قرآن با لفظ «أقیموا الصلاه و آتو الزکاه» به صیغه مذکر آمده است.
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُود» (مائده: ۱) ؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید! به پیمانها (و قراردادها) وفا کنید.
در آیه شریفه فوق، خدای متعال مومنان را به وفای عهد امر میکند. عمومیت آیه شریفه و امر به وفای به عقود از چند حیث میباشد:
الف) هر عقد، قرارداد و پیمانی را شامل میشود که بین افراد حقیقی و حقوقی منعقد میشود (چه در امور اقتصادی سیاسی و اجتماعی).
ب) فرقی نمیکند طرفین این عقود زنان باشند یا مردان و قیدی در آیه شریفه نسبت به جنسیت نداریم و روایتی هم ذیل آیه شریفه در قید به جنسیت وارد نشده است و اگر آیه شریفه منظورش جنس خاص بود همانطور که در موارد منع مانند محجورین و نابالغان در روایت قیود خاص آن وارد شده، در این مورد هم تصریح یا اشاره میشد و فقهاء هم در استدلال به آیه شریفه قید جنسیت را متذکر میشدند، حال آنکه در فتاوای فقهاء و دیدگاههای فقهی ارائه شده چنین قیدی مشاهده نمیشود و بسیاری از عقودی که منعقد میشود در خارج خانه یا در امور اقتصادی تجاری و سیاسی و اجتماعی است و کمتر این امور در داخل منزل یا محیط درون خانواده اتفاق میافتد. پس عمومیت آیه شریفه و عدم ذکر قید و اینکه عقود شامل همه قراردادهای اقتصادی تجاری و کاری میشود، بدین معناست که زنان هم میتوانند در فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و تجاری خود اقدام به بستن قراردادهای مختلف نموده و آیه شریفه پایبندی به آن را لازم میداند.
«أَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا» (بقره: ۲۷۵) ؛ خدا بیع را حلال کرده، و ربا را حرام.
در این آیه شریفه خداوند سبحان عموم معاملات را حلال و ربا را حرام دانسته است بدون اینکه متعرض جنسیت یا قیود دیگر شود و به عبارت دیگر حکمی که برای معاملات در این آیه بیان شده مشترک بین زن و مرد است، یعنی مجاز بودن بیع هم برای مردان و هم برای زنان و حرمت ربا نیز شامل هر دو میشود و آیه یا روایتی هم که هر یک از دو جنس مرد و زن را مستثنی نموده یا حکم را منحصر به مردان بداند، نداریم.
پس نتیجه میگیریم که بر اساس شواهد قرآنی ذکر شده، مطلق عقد قراردادهای اقتصادی و تجاری و تصرفات ملکی، مالی و… را شامل شده و قید جنسیت در آن ها نیست و در هیچ جایی ذکر نشده امر به وفای عهد و عقد هر نوع قرار داد و معاملات از شمول زنان خارج است و نمیتوان به صرف اینکه زن از خانه خارج شده یا معامله و قرارداد او در خارج خانه صورت گرفته، معتبر نباشد و صرف بیرون خانه بودن باعث عدم مشروعیت نیست، بلکه هر فعالیتی که زن و مرد در چارچوب شرع و با رعایت آن انجام میدهند، مورد قبول اسلام و شرع مقدس است مگر دلیل خاصی بیاید و آن را خارج نماید.
اشتغال زنان در احکام فقهی
در این قسمت از یاداشت به بررسی اشتغال زنان در احکام فقهی میپردازیم. در مباحث فقهی ابتدا، اشتغالات واجب، مستحب، مکروه و مباح را مطرح نمودهایم و سپس با توجه به مشاغل امروزی، برخی از شغلهای زنان را که مطابق با هریک از عناوین چهارگانه می شود، بیان خواهیم نمود.
الف: واجب
در این بخش ابتدا به احکام فقهی مربوط به وجوب اقدام به کسب و کار جهت امرار و معاش زنان سرپرست خانواده و سپس شغلهایی که به عنوان واجب کفایی برای بانوان مطرح شده است متذکر خواهیم شد.
۱- امرار معاش و طلب روزی، امری لازم برای زندگی هر انسانی است، زیرا حفظ کرامت انسانی و سربار دیگران نبودن و تأمین مخارج خانواده توسط پدر خانواده، مورد تأکید اسلام عزیز است و قبل از اینکه یک واجب شرعی باشد، یک واجب عقلی است و عقلاً امتناع از تلاش برای کسب روزی، بر فرض استطاعت مذموم است، که در این مورد به آیه و روایتی اشاره مینماییم :
«و النَّهارِ مُبْصِرَهً لِتَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّکُمْ» (اسراء: ۱۲)
بنابر آیه شریفه خدای سبحان روز را برای کوشش در طلب روزی قرار داد تا هرکس در سایه فضلِ خدای سبحان طلب روزی کند. و در روایتی از نبی مکرم اسلام(ص) که میفرمایند: عبادت هفتاد جزء دارد که بهترین آن طلب حلال است.[۳] (کلینی، ۱۳۶۹، ج۵ : ۷۸)
حال اگر زنی به علت فوت شوهر یا جدا شدن از او، نیاز با تأمین معاش خانواده تحت تکفل خود پیدا کرد شامل این وجه از وجوب شده و اقدام او جهت فعالیت اقتصادی و کسب معاش و اشتغال واجب خواهد بود.
دیدگاه فقهاء
مرحوم محقق در حدائق میفرماید: اقدام برای فراهم نمودن روزی در حد کفایت و رفع نیاز واجب است. (محقق بحرانی، ۱۳۸۰: ۱۵) مرحوم علامه حلی در تذکره میفرمایند: طلب روزی بر شخص نیازمند واجب است. (حلی، ۱۴۱۴: ۵۸۰) حضرت امام(ره) در مکاسب محرم تهیه روزی را واجب شرعی نمیداند. (خمینی، ۱۴۱۶) با توجه به دیدگاه های مذکور، نتیجه میگیریم گرچه در شریعت مصداق یا مصادیقی برای اشتغال واجب مشخص نشده است و بر فرض اینکه اشتغال را واجب شرعی ندانیم اما تأمین ضروریات زندگی و حیات انسانی عقلاً واجب است و بنابر عقل عملی مقدمه واجب، واجب است و لابدیت عقلی، نفس واجب بودن طاعتی که همان وجوب عقلی است را لازم دانسته و آراء عقلاء بِماهُم عُقلاء بر آن منطبق است.(مظفر، ۱۴۰۵: ۱)
۲- بسیاری از شغلها در زندگی نوین بشر امروز مطرح است که جزء نیازهای ضروری قرار گرفته و نمیتوان بهعنوان یک شغل مفید و مطرح آن را نادیده گرفت. مثلاً تخصصهای پزشکی و پیراپزشکی، در بیمارستانها و درمانگاهها که برای پاسخگویی به نیاز بانوان به مانند آقایان، یک شغل مفید و لازم میباشد. مادامی که زن متخصص و دارای توانایی خدمات پزشکی اعم از تخصص، عمومی و خدمات پزشکی در بین زنان وجود داشته باشد، نمیتوانیم از غیر همجنس(مردان) برای رفع نیاز بانوان استفاده نماییم. (بنی هاشمی، ۱۳۸۵: ج۲ : مسئله ۲۴۴۰-۲۵۶۲) پس ضروری است زنان در این رشته در حد رفع نیاز جامعه زنان تحصیل و مشغول به کار شوند و مادامی که نیاز جامعه به اندازه کفایت تأمین نشده، کسب مهارت لازم و اشتغال در این نوع کارها برای زنان واجب است.
ب: مکروه و حرام
کسبهای حرام به درآمدهایی که فرد آن را از راه حرام بدست میآورد و این به شکلهای مختلفى امکانپذیر است. (حلی، ۱۳۷۷: ۹۳) و کسبهای مکروه به کسبهایی که به جهت آثاری که دارد، انجام آن، شایسته نیست. (حلی، ۱۴۱۰، ج۱: ۳۵۶) البته مسائلی که در بعض روایات راجع به کراهت آرایشگری مطرح است، راجع به اصل اصلاح موها نیست بلکه اقداماتی که به آن تدلیس ماشطه (محقق بحرانی، ۱۳۸۰: ۱۹۳) گویند یعنی زنی را طوری بیاراید و جلوه دهد که آنطور که هست نباشد (اردبیلی، ۱۳۸۴: ۸۳) و شخصی را به این وسیله به گمان زیبا و جوانبودن به جهت ازدواج با آن زن فریب دهد، به این سبب در روایات بحث حرمت یا کراهت این نوع آرایشگری مطرح است. چنین امری از دو جهت به زنان مربوط میشود، یکی اینکه زن موضوع انجام فعالیت است و دیگر اینکه اگر چه انجام کاری میتواند توسط مرد یا زن باشد ولی در زندگی تعارف مردم این اقدام بیشتر توسط زنان صورت گرفته است.
در غرب، امروزه مشاغل جدیدی رسمیت یافته که از نظر اسلام جزء مشاغل حرام محسوب می شود ولی به عنوان صنعت سکس[۴] مطرح است. گرچه در کشورها، سیاستهای متفاوتی از ممنوعیت کامل تا قانونیکردن روسپیگری اعمال شده است.[۵] در قانون مجازات اسلامی به عناوین مربوط به صنعت سکس چندان توجه نکرده و تنها به مواردی چون زنا، جرائم ضد عفت و اخلاق عمومی اشاره نموده است.(فلاحتی، ۱۳۸۳: ۴۸) و بهواسطه اینکه موضوع بحث ما اشتغال زنان مسلمان است و این مسئله در کشورهای اسلامی مصداق ندارد به آن نمیپردازیم. یا شغلهایی که عرفاً شغل متعارف زنان مسلمان نیست اما پرداختن به آن حرام است. در فقه اسلامی آمده که اشتغال به سحر و جادو حرام است چون در ذات خود همراه مفسده و زیانآور است و مخالف مصالح عمومی و موجب فریب میگردد. یا شغلهایی مانند آوازخوانی نیز در بعضی روایات حرام (حرعاملی، ۱۴۱۶، ج۱۲: ۸۵) دانسته شده که با بررسی آنان یا روایت به اصل حرمت غنا بر فرض قائلشدن به آن، یا مجالسی است که زن و مرد مختلط بوده یا آوازخوانی زنان و حرکات آنان را مردان مشاهده میکردند، که این حرمت به واسطه آن بوده است.(خویی، ۱۴۱۷ : ۴۹۲) اما نتیجه آن است که آواز خوانی جائز است مگر عناوین محرمهای مانند کذب، غنا و شنیدهشدن صدای زن برای نامحرمان و یا اینکه استفاده از آلات لهو و لعب در آن باشد. (خویی، ۱۴۱۷: ۴۳۴) و ظاهر آن است که آوازخوانی بدون دروغ و کذب جائز است.(محقق نراقی، بی تا : ۳۱۸) پس میتوان گفت که اصل آوازخوانی با کلامی نیکو و صادق جائز است.(میرزای قمی، ۱۳۷۸ : ۵۵۷) (حال چه زن بخواند و چه مرد با رعایت حدود شرعی)
ت: مباح
شغل مباح یعنی شغلی که انجام یا ترک آن به کسی ضرری نمیرساند و حکمی دال بر حرمت، وجوب یا کراهت آن وارد نشده باشد که دایره وسیعی از مشاغل را در برمیگیرد و به همین سبب در کتب فقهی با عناوین کلی به آن پرداخته شده که در آن شرایط معامله صحیح و مشروع را بیان داشتهاند و کمتر به مصادیق آن اشاره شده است و در این نوع مشاغل فرقی بین زن و مرد نیست، مگر اینکه دلیل خاصی در مورد زنان به عنوان ثانوی وارد شده باشد. نگارنده در این قسمت از یادداشت به برخی از مشاغل فقهی که در کتب فقهی برای زنان مباح شمرده شده است اشارهای کوتاه مینماید.
مامایی
شغلی که در آن زنان متخصص در این رشته به مادران باردار در به دنیا آوردن فرزند کمک مینمایند و به عنوان یک شغل مفید و مهم از رشتههای تخصصی پزشکی است و دارای زیرگروهها و عناوین مرتبط متعددی است. فقهای بسیاری این نوع کسب را مباح و جائز دانستهاند.(حلی، ۱۳۷۸: ؛ شهید اول، ۱۴۱۷: ۱۸۰؛ حلی، ۱۴۰۷: ۲۵۲؛ محقق کرکی، ۱۴۱۴: ۱۳۴) و صاحب ریاض دلیلی بر کراهت شغل مامایی ندانسته و مباحبودن درآمد از راه این شغل را مطلق دانسته است. (اردبیلی، ۱۳۸۴: ۱۵؛ به نقل از کتاب ریاض) اما گرچه برخی فقهاء شرط اجرت برای این عمل را مکروه دانستهاند. (حلی، ۱۳۱۸: ۱۱۷؛ حلی(ابن فهد)، ۱۴۰۷: ۳۵۲) گرچه این شغل با ضرورت وجود آن جهت انجام نیازهای خاص تخصصی زنان و عدم جواز انجام آن توسط مرد در صورت وجود زن از این جهت میتوان حتی آن را جزء شغلهای واجب کفایی به زنان نسبت داد.
ریسندگی
این شغل که ریسیدن نخهای پنبه یا پشم است در گذشته در خانهها و کارگاههای کوچک انجام میشد و در عبارت فقهی به آن غزل میگویند. البته این شغل صرفاً زنانه نیست ولی در روایات شغل مناسبی برای زنان شایسته دانسته شده است. (حرعاملی، ۱۴۱۶، ج۱۲: ۱۷۴) و از پیامبراکرم(ص) روایت شده است که فرمودند: «بهترین سرگرمی برای زن صالح ریسندگی است». (حرعاملی، ۱۴۱۶، ج۱۲: ۱۷۴) لازم به ذکر است در صنعت امروزی ریسندگی به شکل گذشته تقریباً وجود ندارد و در قالب کارخانههای بزرگ ریسندگی انجام میشود اما امروز شغلی که نزدیک به آن است و معمولاً در منازل، زنان اوقات فراغت خود را با آن میگذرانند، بافندگی لباس است که هم تراز ریسندگی برای زنان بوده و در روایت امحسن آمده که در جواب سوال حضرت امیر(ع) در مورد شغل بافندگی این خانم فرمود: «بدان که حلالترین کسب است». (کلینی، ۱۳۶۹، ج۵: ۱۵۱) البته شغل بافندگی و ریسندگی جزء شغلهای مستحب زنان نیز شمرده شده است. اما امروزه شغلهایی که در محیطهای اداری یا سازمانی وجود دارد و از توانایی بانوان در این زمینه استفاده میشود هم میتوان شغل مباح برای بانوان محسوب کرد، مگر اینکه دلیل خاصی در نوع کارهای موجود با دلیل ثانوی مانند اختلاط با نامحرم و عدم رعایت حریم بانوان در محیطها پدید آید که اصل مباحبودن آن را نمیتوان نفی کند.
جمعبندی
در بررسی موضوع اشتغال از نگاه برنامهریزی اجتماعی و حکومتی و تنظیم قوانین و مقررات ابتدا لازم است مشخص شود که علیالاصول مداخله حکومت در شئون اسلامی چه حکمی دارد؟ فایده این اصل آن است که در فرض عدم وجود دلیل خاص بر حرمت یا حلیّت مداخلات حکومت، به این اصل مراجعه میکنیم. با توجه به آن چه در بحث «احکام اشتغال» آمد، اصل شاغل بودن زن منع شرعی ندارد و هیچ دلیل قرآنی و روایی به عنوان اصل اولی منعی برای آن نیامده است، مگر زنی که شغل او به هر دلیل با مصالح خانواده یا شوهرش منافات داشته باشد و شوهر او را از آن منع نماید. حال با توجه به این مهم که زنان به معنای عام کلمه (زنانی که شوهر نکرده، یا همسرشان فوت کرده یا … ) و یا زنانی که همسرانشان مانع اشتغال آنان نیستند با توجه به تبعات و آثار ذکر شده در قسمت «آثار و پیامد های اشتغال زنان»، آیا حکومت اسلامی میتواند شرایط خاصی را برای کار زنان وضع نموده و یا محدودیتهایی را برای آنان مقرر دارد یا نه؟ چه مبنای مشروعیت تصرفات حکومت را عقل بدانیم و چه به ادله استناد کنیم، مشروعیت تصرفات حکومت در شئون جامعه اسلامی منوط به احراز مصلحت است. از آن جا که فلسفه تشکیل حکومت، ایجاد امنیت و آبادانی شهرها و سامان بخشی امور است،[۶] وجود سلسه مراتب در خانواده و جامعه، تفکیک نقشها، وجود کانون اقتدار در خانواده و جامعه، تقویت همبستگی اجتماعی مومنان، تقویت روابط طایفهای و تقویت حُسن غمخواری از مواردی است که در نگاه اسلامی مصداق مصلحتاند به این معنا که صلاح فرد و جامعه در تحقق این امور است. (زیبایی نژاد، بی تا : ۱۲) حال چه مصلحتی بالاتر از حفظ کیان خانواده و جایگاه رفیع مادری و تربیت فرزند و جلوگیری از تبعات منفی اشتغال و همچنین ارائه خدمات تخصصی بانوان و استفاده درست و مفید از پتانسیل عظیم زنان مسلمان در توسعه جامعه اسلامی، پس نظام اسلامی میتواند بر اساس این مصلحت اقوی در سیاست و مقرراتی را در حوزه زنان و مسائل مرتبط با آنان در چارچوب دیدگاههای اسلام وضع نماید.
* محمد کرمی نیا، دانشجوی دکتری کلام امامیه
پینوشت:
[۱] زمر: ۶ ؛ اعراف: ۱۸۹ ؛ نساء: ۱ ؛ انعام: ۹۸.
[۲] بقره: ۴۳ ، ۴۵، ۸۳، ۱۱۰.
[۳] العباده سبعون جزء ، افضلها طلب الحلال.
[۴] sex.
[۵] برای مثال صنعت سکس، پنج درصد اقتصاد هلند را تشکیل می دهد. (جنیس جی ریموند، غرب و پیامدهای قانونی کردن روسپیگیری، ص۱۴۶).
[۶] حضرت امیر علیه السلام در عهد نامه مالک اشتر سامان دادن به کار مردم و آبادانی شهرها را وظیفه حکومت اسلامی دانسته اند. (نهج البلاغه، شهیدی، نامه ۵۳، ص۳۲۵).
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0