پلورالیسم دینی و اراده خداوندی؛ دخالت یا عدم دخالت
«فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی»؛ یکی از مفاهیم و مباحث فلسفه دین و کلام جدید، پلورالیسم دینی است. این واژه نیز همانند بسیاری از مفاهیم سیاسی، اجتماعی، فلسفی و کلامی از مفاهیم وارداتی محسوب میشود که با انتقال علوم و معارف مغربزمین، به کشورهای رو به توسعه وارد شده است و در اثر ارتباط فرهنگی و تحولات اندیشهها مهمان فرهنگ مشرقزمین گردیده است. پلورالیسم عمدتاً در دو قلمرو جامعه و فرهنگ مطرح میشود. یکی از شاخههای پلورالیسم در ساحت فرهنگی، پلورالیسم دینی است.
پلورالیسم دینی به معنای به رسمیتشناختن تمام ادیان است که با استمداد از مبانی کلامی، معرفتشناختی و اجتماعی، به تساوی ادیان و مذاهب در بهرهمندی از حقیقت، هدایت و معارف فتوا داده است. در واقع پلورالیسم دینی، تفسیری از تعدد و تنوع ادیان نسبت به رستگاری اُخروی و حق یا باطل بودن آنها میباشد و بدان معناست که اگرچه حقیقت در نفسالامر و واقع واحد و ثابت است، ولی آنگاه که حقیقت واحد در دسترس فکر، اندیشه و تجربه دینی بشر قرار گیرد، به تکثر رنگین میشود و از آن جهت که همۀ آنها به نحوی به حقیقت دسترسی پیدا میکنند، در نجات و رستگاری شریکاند.
پلورالیسم دینی در پاسخ به پرسشهایی است که در برابر ادیان متنوع موجود مطرح میشود. پرسش اصلی این مقوله این است که آیا همۀ ادیان موجود بر حقاند یا تنها یک دین در میان آنها بر حق است؟ آیا همه ادیان میتوانند موجب رستگاری پیروان خویش باشند، یا خیر؟
پلورالیسم در بستر لغت و اصلاح
واژه «پلورالیسم»[۱] مشتق از «پلورال»[۲] به معنای جمع و کثرت، و پسوند «ایسم» یا «ایزم»[۳] – که دال بر گرایش و طرز فکر و مکتب است – میباشد. بنابراین «پلورالیسم» یعنی کثرتگرایی یا گرایش به تعدد و کثرت، تعدد مقام، تعدد شغل و شرک فلسفی.
از نظر اصطلاح، «پلورالیسم» به عقیده و مکتبی اطلاق میشود که در عرصههای فکری، اعتقادی، اخلاقی، سیاسی، مذهبی، هنری، اجتماعی و فرهنگی به تعدّد و کثرت قائل است و یا پرهیز از اعتقاد به انحصارگرایی، همۀ روشهای موجود را در عرصههای مختلف، صحیح میداند. این گرایش در مقابل گرایش «مونیستی»[۴] به معنای انحصارگرایی و وحدتگرایی قرار دارد.[۵] فرهنگ لغت آکسفورد، «پلورالیسم» را چنین معرفی کرده است:
«زندگی در جامعهای که از گروههای نژادی مختلف تشکیل یافته، یا گروههایی که دارای زندگی سیاسی یا دینی مختلف میباشند و پذیرش این اصل که گروههای مختلف میتوانند در یک جامعه با مسالمت زندگی کنند.[۶] زادگاه این واژه، مغربزمین میباشد. غربیها در گذشته به هرکسی که در کلیسا مناصب متعددی داشت یا به کسی که معتقد بود که داشتن چند منصب برای یک فرد در کلیسا اشکالی ندارد، «پلورالیست» میگفتند».[۷]
پلورالیسم دینی چیست؟
پلورالیسم دینی[۸] به مکتب و گرایشی گفته میشود که به کثرت ادیان معتقد است؛ یعنی عقیده بر اینکه همۀ ادیان در یک عصر و در عرض هم، دارای حقانیت بوده و نجاتبخش[۹] هستند و عقاید و معارف در ادیان، مذاهب و آیینهای گوناگون، در واقع جلوههای مختلفی از «حق مطلق»اند و پیروان همۀ ادیان و مذاهب به هدایت و نجات ابدی و سرمدی و سعادت دست مییابند.[۱۰]
پلورالیستها معتقدند که پلورالیسم دینی مبانی گوناگون عقلی و نقلی دارد و یکی از آنها خودِ دین میباشد؛ بدین معنا که ادیان گوناگون ضمن دعوت مردم به سوی خداوند، بر اساس شیوههایی که هر دین ارائه میکند، تعارضی با دیگر ادیان ندارند، بلکه آنها نیز راههای صحیح، نجاتبخش و پیمودنی به سوی خداوند میدانند و ادعای خود را در قالب چنین عبارتی بیان میکنند:
۱- آیات قران صریحاً اصل «عیسی به دین خود، موسی به دین خود» را تأیید میکند و هرگز اهل کتاب یا حتی کافران و مشرکان را طرد نمیکند.[۱۱]
۲- کافر و بیدین هم خودی هستند. قرآن کریم میفرماید: «لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِیَ دِینِ: (حال که چنین است) آیین شما برای خودتان، و آیین من برای خودم».[۱۲]
۳- پلورالیزم دینی یک آموزه دینی و برخاسته از متن احادیث ماست.[۱۳]
۴- قرآن نیز با پلورالیزم دینی موافق است و آیات زیادی از قرآن بر حقانیت پلورالیسم دلالت دارند.[۱۴]
در این یادداشت برآنیم تا یکی از ادلهای که مدافعین پلورالیسم (کثرت ادیان مقتضای اراده خداوندی) که با استناد به آیه ۴۸ سوره مبارکه مائده مطرح کردهاند را بیان و تفسیر صحیح آن را با استفاده ار کتب تفسیری اندیشمندان اسلامی متذکر شویم تا فهمیده شود آیه استناد شده مدعای آنان را ثابت نمیکند.
کثرت ادیان، خواست و اراده خداوند
مدعیان پلورالیسم بر این باورند که:
• اولین کسی که بذر پلورالیسم را در جهان کاشت، خودِ خداوند بود که پیامبران مختلف را فرستاد و برای هر یک ظهوری کرد و هر کدام را در جامعهای مبعوث و مأمور کرد و بر ذهن و زبان هر یک تفسیری نهاد و چنین بود که کورۀ پلورالیسم گرم شد.[۱۵]
• بهنظر میرسد پلورالیزم معنایی عمیقتر از آنچه مطرح میکنند دارد؛ یعنی خداوند اجازه داده است که ادیان متعدد وجود داشته باشند. تعدد ادیان امری تصادفی نیست و هرکس باید از همان راهی که در پیشروی اوست در نیکوکاری بر دیگری سبقت بگیرد و این دستور خدا هم هست.[۱۶]
• خداوند که آفریده انسانها است و از فطرت و طبیعت او و حیات ذیجمعی و اجتماعیاش خبر دارد، میداند که انسان در عین آنکه اهل جمع، اجماع و تجمع است، اهل تفرقه و تفرّق هم هست. لذا میفرماید: «وَلَوْ شَاءَ رَبُّکَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّهً وَاحِدَهً وَلَا یَزَالُونَ مُخْتَلِفِینَ: و اگر پروردگارت میخواست، همه مردم را یک امّت (بدون هیچ گونه اختلاف) قرار میداد؛ ولی آنها همواره مختلفاند».[۱۷]
• انسانها طبایع گوناگون دارند و در زمانها و مکانهای مختلف زیست میکنند. راههای ارتباط آنان با خداوند نیز متفاوت است؛ از این رو خداوند برای هدایت آدمیان شرایع و انبیاء گوناگون فرستاده و چنین کثرتی (اصطلاحاً کثرت عرضی) را خود خواسته است.[۱۸]
یکی از ادعاهای پلورالیسم؛ آیه ۴۸ سوره مبارکه مائده
« … لِکُلٍّ جَعَلْنَا مِنْکُمْ شِرْعَهً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّهً وَاحِدَهً وَلَٰکِنْ لِیَبْلُوَکُمْ فِی مَا آتَاکُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرَاتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعًا فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ : … ما برای هر کدام از شما، آیین و طریقه روشنی قرار دادیم؛ و اگر خدا میخواست، همه شما را امت واحدی قرارمیداد؛ ولی خدا میخواهد شما را در آنچه به شما بخشیده بیازماید؛ (و استعدادهای مختلف شما را پرورش دهد). پس در نیکیها بر یکدیگر سبقت جویید! بازگشت همه شما، به سوی خداست؛ سپس از آنچه در آن اختلاف میکردید؛ به شما خبر خواهد داد».[۱۹]
مدعیان از این آیه چنین استدلال کردهاند که اگر خداوند میخواست مردم را امتی واحد، یعنی بر یک دین حق قرار میداد و این قدرت را داشت، اما چون چنین اقدامی را مرتکب نشده است، پس معلوم میشود که تکثر ادیان خواستِ الهی است.[۲۰]
نقد و ارزیابی
الف- مقصود از «شاءَ اللهُ» قصد تکوینی است.[۲۱] به این معنی که خداوند نمیخواهد با اکراه مردم را به سوی دین واحد حق فراخواند؛ بلکه اگر چنین بود و انسان در انتخاب راه اختیاری نداشت، آمدن پیامبران، نزول کتب آسمانی و نزول آیات وعد، وعید، بشارت و انذار کاملاً بیهوده میبود؛[۲۲] اما اینکه کدامیک از ادیان موجود دین حق است، این آیه در مقام بین آن نیست و آن را باید از آیات دیگر یافت.
دیگر آیات قرآن کریم نیز مسئله فوق را عنوان میفرمایند. به عنوان نمونه میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
– «وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْیَکْفُرْ… : و بگو: دین حق همان است که از جانب پروردگار شما آمد، پس هر که میخواهد ایمان آرد و هر که میخواهد کافر شود …».[۲۳]
– «لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ … : کار دین به اجبار نیست، تحقیقا راه هدایت و ضلالت بر همه کس روشن گردیده …».[۲۴]
– «إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا : ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس».[۲۵]
ب- اساساً آیه ۴۸ سوره مائده درصدد بیان علت اختلاف شرایع میباشد و نسخ و تبدّل همه آیینها توسط آیین محمدی صلی الله علیه و آله و سلم است،[۲۶] نه اینکه در صدد بیان حقانیت ادیان در زمان واحد باشد و هرکس این اجازه را داشته باشد با اختیار خود هرکدام را – به خواسته دل – انتخاب کند؛ چنانکه تکثرگرایان ادعا میکنند. همچنین هیمنه قرآن کریم بر سایر کتب آسمانی فعلی است و قرآن یک نوع حاکمیت و سلطهای بر دیگر کتابها دارد؛ لذا با وجود چنین کتابی، مراجعه به کتابهایی که تحت حاکمیت این کتاب قرار دارند، هیچ توجیه عقلانی و شرعی ندارد.[۲۷]
* محمد کرمینیا، پژوهشگر و دانشجوی دکتری کلام امامیه
___________________________
پینوشت:
[۱] pluralism.
[۲] plural.
[۳] ism.
[۴] monoiste.
[۵] ر.ک: مباحث پلورالیزم، ص ۶۵ – ۷۹؛ کتاب نقد، شماره ۴؛ مجله کیان، شماره ۳۸.
[۶] فرهنگ انگلیسی آکسفورد.
[۷] نامه فرهنگ، شماره ۲۴، ص ۴.
[۸] Religious pluralism.
[۹] Salvation.
[۱۰] ر.ک: فصلنامه معرفت، شماره ۳۱.
[۱۱] روزنامه خرداد، آبان ۱۳۷۸.
[۱۲] کافرون : ۶.
[۱۳] ماه نامه پیام هاجر، شهریور ۱۳۷۷.
[۱۴] روزنامه توسعه، شهریور ۱۳۷۷.
[۱۵] سروش، قبض و بسط تئوریک شریعت، ص۱۸.
[۱۶] بینا، فصلنامه هفت آسمان، ش۱.
[۱۷] هود : ۱۱۸.
[۱۸] اسلامی، پلورالیسم دینی از منظر قران، ص ۵۰.
[۱۹] مائده : ۴۸.
[۲۰] خرمشاهی، فصلنامه بینات، شماره ۱۷، بهار ۱۳۷۷.
[۲۱] طبرسی، مجمع البیان، ج ۲، ص ۲۰۳.
[۲۲] مصباح یزدی، انسانشناسی، ج ۲، ص ۳۶۷.
[۲۳] کهف : ۲۹.
[۲۴] بقره : ۲۵۶.
[۲۵] انسان : ۳.
[۲۶] مصباح یزدی، کاوشها و چالشها، ص۷۵.
[۲۷] مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۴، ص ۵۰۹ ؛ جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ج ۲۲، ص ۵۹۱.
ظاهرا نگارنده سعی دارد در این نوشتار ادعای طرفداران پلورالیسم دینی را رد کند ولی موفق نیست زیرا به همان اندازه که ادله های موافقین را خوب شرح داده به نقد یا شرح رد ادله ها، نپرداخته و به نظر میرسد بیشتر شک و ابهام تولید می نماید!لازم است اضافه کنم مبدع نظریه پلورالیسم دینی (جان هیک) در جایی اظهار داشته: برایم جالب است که پیروان اسلام خصوصاً در ایران اینقدر به این نظریه اقبال داشته اند چراکه من این بحث را ناظر به اختلافات درون مذهبی مسیحیت نظیر درگیریهای خونین کاتولیک و پروتستانها مطرح کردم….
پلورالیسم یکی از مسائل مهم در فلسفه هست و شما دکتر عزیز خیلی زیبا و برای ما باز گسترده اش کردید ممنون از لطف شما
پلورالیسم یکی از مسائل مهم در فلسفه هست و شما دکتر عزیز خیلی زیبا و ساده برای ما جهان فلسفه باز وگسترده کردید خیلی ممنون از شما
علی آخوندی
جناب آقای کرمی نیا در این یادداشت به خوبی توانست بحث «پلورالیسم» را مطرح و توضیح دهد، حقیقتاً قلم ایشان در معرفی مباحث سختِ دینی و اعتقادی، ستودنی است؛ چرا که به زبان ساده و به دور از پیچیدگی های فلسفی می نگارد ، انشالله که خداوند به این خدمت گذار دین، اجر و عنایت اعطا نماید.