چرا شـرّ وجود دارد؟
«فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی»؛ مفهوم «شرّ» و مسائل و سؤالات مرتبط با آن قدمتی به طول تاریخ زندگی بشر دارد. چرا که انسان از زمانی که به دنیا پای گزارده، با رنجها، کاستیها و حوادثی روبرو بوده که ناخوشایند طبع و میل وی بوده است و این مفاهیم را با عنوان شرّ توصیف کرده است. اینکه «شر» چیست و وجود آن در جهانی که «احسن الخالقین» نامتناهی آن جهان را خلق کرده چه توجیهی دارد موضوع بحث این نوشته است.
مفهوم خیر و شر
در نگاه عمومی، اطلاق «شر» به آن چیزی است که نامطلوب خواست و میل افراد باشد. این مفهوم در مقابل مفهوم «خیر» قرار میگیرد که هرچه مورد اراده و خواست افراد بوده، مطلوب اراده آنها باشد از آن اراده میشود. به طور کلی «شر» هر امر نامطلوب و ناهنجاری است که غیر اراده افراد بوده، موجب زیان یا خسرانی برای آنها باشد.
تقسیمبندی شر بر اساس مصادیق
تقسیمبندی «شر» به راههای مختلف صورت گرفته است. ملاصدرا مفهوم «شر» را بر ۴ قسم میداند:
۱- امور عدمی: مثل فقر، موت،…
۲- شر ادراکی: مانند درد و رنج و جهل مرکب
۳- شر اخلاقی و افعال زشت و ناروا، مانند: قتل و زنا.
۴- مبادی شرور اخلاقی که عبارت است از ملکات رذیله مانند: شهوت، غضب، بخل، مکر، … [۱]
اما براساس مصادیقی که به آنها «شر» اطلاق شده است، میتوان گفت ۴ دسته فوق ذیل ۳ دسته قابل تقسیماند:
اول، اموری که ریشه در عدم دارند که به آن «شر» عدمی گفته میشود. مثل فقر و مرگ؛
دوم، شر اخلاقی و رفتاری که ناشی از اعمال انسان هستند مثل قتل، زنا و امثال آن؛
سوم، حوادثی که از آنها تعبیر به شر میشود مثل سیل، زلزله و… .
توصیف و تعبیر هر یک از تعابیر فوق از «شر» به شرح ذیل است:
«شرّ عدمی» ما به ازایی در خارج ندارد
براساس اندیشه اسلامی «شر» مفهومی عدمی است. آنچه در اینجا مقصود است همان چیزی است که از نبود یک چیز فهمیده میشود مانند فقر. این مفهوم همان معنای نبود ثروت و نیازمندی مالی است. یا مفهوم مرگ، که به معنی از دست دادن حیات یک انسان است. عالم جایی است که در آن وجود به ظهور رسیده است فلذا بر این اساس آنچه مفهوم عدم را در خود دارد تنها مفهومی ذهنی و اعتباری است که در مقایسه با یک مفهوم وجودی تنها در ذهن انسان حضور یافته است و ما به ازای خارجی ندارد. به این معنا «شرور» عدمی مانند فقر و نداری و مرگ اصلاً وجود خارجی ندارند بلکه تنها تعابیری هستند که در مقابل یک مفهوم وجودی در ذهن ایجاد شدهاند و در عالم وجود ندارند.[۲]
شر رفتاری، نتیجه اختیار انسان
آنچه تحت عنوان شر رفتاری از آن تعبیر میشود مربوط به انسان است. به این معنا که انسان به واسطه اختیاری که دارد دست به اعمالی میزند که از آن نهی شده است. یا به تعبیری موجب خسران خود او و دیگران میشود. همین اعمال نتایجی در بر دارند که از آنها تعبیر به «شر» میشود. مثل کشتار و قتل یا دزدی و سایر اعمال ممنوعه که انسان به دلیل نتایج خسارتباری که برای بشر دارند از آنها منع شده است اما به آنها مبادرت میورزد.
چنین اعمالی از انسان سر زدهاند و محصول عمل انسان هستند نه آن که در جهان وجود داشته باشند. ضمن آن که اینگونه «شرور» نیز محلی از وجود ندارند و یک موجود تلقی نمیشوند بلکه آثار یک وجود هستند. از یک حیث میتوان آنها را «شر» عدمی تلقی کرد چون خودشان به تنهایی وجود و استقلال وجودی ندارند. از سوی دیگر وقتی آثار یک موجود هستند، ارتباطی به خالق ندارند بلکه توسط مخلوقی انجام شدهاند که خالق انجام آن را نیز نهی کرده است.
یک سؤال و پاسخ
اما عدهای در اینجا به این اشکال متمسک میشوند که خالق بیهمتایی که جهان را خلق کرده این اعمال را نیز در علم خود داشته است. لذا چرا چنین موجودی را خلق کرده که دست به اعمالی بزند که «شر» هستند یا اگر این موجود را خلق کرد چرا مانع انجام چنین اعمالی نشد.
پاسخ در اینجا است که در وهله اول قدرت لایتناهی حق تعالی و اراده او در اینجا متجلی میشود و انسان با وجود تمام اعمال نادرستی که انجام میدهد اما این اعمال در مجموع کار نظام جهان به خیر نهایی ختم میشوند. انسان با اختیار خود از حدود عدول میکند اما اراده الهی بر این تعلق گرفته که این اعمال نادرست انسان نیز در مسیر اراده الهی در نهایت به خیر مطلق ختم شود.
نکته دوم در این است که جهانی که تمام اجزای آن بدون اراده و مجبور خلق شده باشند ارزشی ندارند. بلکه مجموعهای که در جهان اختیار داشته، به سمت خیر حرکت کند ارزشمند است. اراده انسان از این حیث در استمرار اراده الهی امری خیر است و با وجود عدول از برخی دستورات در نهایت به خیر نهایی منتهی میشود.[۳]
حوادث ناخوشایند، برداشت انسان از شر
آنچه تحت عنوان حوادث و وقایع از آنها برداشت شر میشود همانند زلزله، سیل، آتشسوزی و شبیه آن بر اساس تعبیر انسان و تنها در یک مقطع خاص یا برای یک شخص یا عدهای شر محسوب میشوند اما در مجموع حوادث عالم در مسیر اراده الهی قرار دارند که جهان را به سمت خیر نهایی جهان هدایت میکنند.
مثال قریب به ذهن این مورد آن است که اگر چه زلزله میتواند به کشته شدن انسانها ختم شود اما این زلزله بخشی از اراده الهی در نظم جهان است. این حوادث به خودی خود «شر» نیستند بلکه تنها در یک مقطع، یا برای افراد مشخصی در آن مقطع «شر» محسوب میشوند چون ضرری به آنها زده است. همین ضرر در مجموع نظم جهان قرار دارد که خود خیر است و به خیر نهایی جهان ختم میشود.[۴]
منبع اخلاق رذیله نیز همینگونهاند. صفاتی چون غضب، شهوت و امثال آن به نفسه «شر» و بد نیستند اما افراط و تفریط در به کارگیری آنها، آن را تبدیل به شر میکنند و منشأ یک عمل نادرست میشوند. در حقیقت این انسان است که با به کارگیری نادرست یک وسیله پیشرفت آن را به وسیله مضر تبدیل میکند.
نتیجهگیری
«شرّ» براساس مصداق یا امری عدمی است که در جهان وجود نداشته، در مقایسه با مفاهیم مثبت بروز یافتهاند مثل فقر و مرگ. یا اینکه شر امری است برآمده از اراده انسان که نتیجه یک عمل ارادی نادرست انسان است و به خالق ارتباطی ندارد که همین عمل ارادی نیز ذیل خیر نهایی عالم و در راستای اراده الهی به خیر نهایی جهان ختم میشود. و وجه سوم شر مربوط به حوادث طبیعی مثل سیل است که بخشی از نظم جهان بوده، عالم با این نظم در حرکت است اما در مرحلهای از آن تلقی شر میشود نه اینکه شر مطلق باشد. خلقیات انسان مثل غضب و شهوت نیز از این جنس هستند به این معنی که نفس آنها شر نیست اما انسان با استفاده نادرست، آنها را به «شر» مقطعی بدل میکند.
نکته مهم این است که آنچه شر تلقی میشود بخشی از سنت الهی برای هدایت انسان و نظم جهان است.
* سید محمدجعفر رضوی، نویسنده و پژوهشگر
پینوشت:
[۱] صدر المتألهین، شرح اصول کافی، کتاب عقل و جهل، ص۱۴۱.
https://rasekhoon.net/article/show/1560847
[۲] محمدرضایی، محمد، مسئله شر و راه حلهای آن، پژوهشهای دینی، ۱۳۸۴ شماره ۳.
http://ensani.ir/fa/article/3832/مسأله-شر-و-راه-حل-های-آن
[۳] مسئله شر.
http://fa.wikifeqh.ir/مسئله_شر
[۴] تحقیق مسئله شر در اندیشه اسلامی، مجله افق حوزه، ۱۹ آبانماه ۱۳۸۹، شماره ۲۸۸.
https://hawzah.net/fa/Magazine/View/6435/7812/99906/تحقیق-مسئله-شر-در-اندیشه-اسلامی
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0