کشتزار بودن زنان در قرآن، نشان از فراتری یا فروتری؟
«فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی»؛ شناخت شخصیت زن از دیدگاه اسلام از اهمیت ویژهای برخوردار است، این مسئله بهویژه در عصر حاضر، انبوهی از مسائل و شبهات در موضوع منزلت و حقوق زن در اسلام و در مقایسه با غرب ایجاد شده است. حجتالاسلام دکتر محمدرضا کدخدایی، پژوهشگر حوزه مطالعات زنان در سلسله مقالات «هویت زن در اسلام و غرب»، ضمن طرح مسئله هویت زن از منظر اسلامی و تفاوت آن با جهاننگری غربیها، به ارائه راهکارهایی در مواجهه اصولی با مسائل مجموعه ناهمگون، شبههساز و مختلکننده شناخت از زن در جامعه میپردازد. بخش پانزدهم آن را در زیر میخوانیم:
انگاره فمنیستی: وجوه نمادین الگوی ارتباط جنسی غیرهمجنسگرایانه به مثابه عامل بنیادین فروتری زنان
تبیین شبهه: از دیدگاه برخی از مؤثرترین نظریهپردازان و مشهورترین نظریههای فمنیستی (فمینیسم رادیکال و اگزیستانسیالیسم) بدن زن؛ مفلوک، کثیف، شرمآور، مزاحم و ذاتاً بیگانه تلقی میشود.[۱] به واسطه شکل خاص بدن و جهاز تناسلی زنان و مردان، پدیده خونرَوش ماهیانه؛ مفعولیت، انفعال، سلطهپذیری و اُبژگی و اَبژگی جنسی برای زنان رقم میخورد.
مفعولیت و انفعال که الگوی اصلی آن در ارتباط جنسی زن با مرد رقم میخورد، زمینه شکلگیری هویت ذهنی منفعل نسبت به زنان و در وجود زنان است. این انفعال سرانجام به زبان و فرهنگ و هویت اجتماعی فروتر و سلطهپذیری زنان در تعاملات اجتماعی منتهی میگردد.
افزون بر این، بدن زنانه همواره آنها را در معرض فرزندآوری یا استرس فرزنددار شدن قرار میدهد. فرایند بارداری و فرزندآوری در حقیقت امری وحشیانه، بیمارگونه و شبیه دفع یک کدو حلوایی است. فرایندی که طی آن، یک ماده متعفن انگلوار (منی و اسپرم) به بدن زن میچسبد، از عصاره وجود او تغذیه و رشد میکند، همزمان بدن و زیسته زن را با خطر مواجه کرده و در آخر بسان ابژهای که بایستی دفع شود از بدن او جدا میگردد و آزادیها و لذتهای زن را محدود میکند.
در چنین فرایندی در بهترین توصیف، زنان به مثابه ماشین جوجهکشی برای مردان تلقی میشوند. فرزندآوری علاوه براین که یک کارکرد اصالتاً حیوانی است، باعث میشود آزادیهای زن همواره محدود گردد و هویتی را که زن به عنوان انسان بایستی از آن برخوردار باشد سلب میشود.[۲] از این رو اجتناب از به رسمیتشناسی آنچه خلقت و بدن زنانه به زنان تحمیل میکند راهبرد اصلی این دسته از فمنیستها برای گریز از فروتری زنان است.
برخی از گزارههای دینی، مثل آیه ۲۲۲ سوره بقره در مورد حیض زنان و آیه ۲۲۳ سوره بقره در مورد شکل رابطه جنسی با زنان مؤید برداشت فمنیستهاست. در این آیات ضمن اینکه حیض را نوعی آزار و اذیت ناشی از تکوین زن معرفی میکند، زنان را به مثابه کشتزار مردان دانسته که هرگونه بخواهند میتوانند از آنان بهروهوری کنند و انواع رفتار جنسی با آنان را تجویز نموده است. این امر از نظر این گروه از فمنیستها نشان دهنده خلقت و منزلت فروتر زن در نگاه دینی است.
پاسخ:
پاسخ تفصیلی به این شبهه را میتوان در چند محور پیگیری کرد.
مطلب اول: نقد فمنیستی
در فضای فمنیستی نقدهای پرشماری بر دیدگاه فمنیستهای رادیکال و اگزیستانسیالیست در مورد تلقی آنها از بدن زنان، رابطه جنسی و نقش مادری و همسری از طرف دیگر گرایشهای فمنیستی وارد شده است که مجال پرداختن به همه آنها در این گفتار نیست.
برخی دیگر از فمنیستها تذکر دادهاند به فرض که بپذیریم، بدن زنان و شیوه ارتباط جنسی باعث فروتری زنان شده است، این فروتری محصول ویژگیهای طبیعی و ذاتی بدن زنان یا شیوه ارتباط جنسی آنان نیست بلکه محصول تفسیرها و تلقیهای رایجی است که به وسیله جامعه مردسالار و برای کنترل و استثمار زنان تحمیل شده است.
تأکید مردان بر فاعلیت و سلطهگری و متهم کردن زنان به مفعولیت و انفعال در حقیقت مکانیسم دفاعی مردان برای مقابله با ناتوانی و مغلوبیت آنها در ارضای نیازهای جنسی زنان است.[۳] تحقیر زایندگی و حیوانی دانستن آن نیز به دلیل آن است که جامعه مردسالار درصدد است مهمترین ابزار قدرت که همان قدرت تولید جامعه انسانی است را از کنترل زنان خارج نموده و برآن مسلط شود.[۴] بنابراین به جای اینکه مقتضیات طبیعی بدن زنان و شیوه رابطه جنسی را محدودکننده و مخرب توصیف نماییم ضرورت دارد تلقی از این موارد را اصلاح کنیم.
دستهای دیگر از نقدهای فمنیستها به راهبردهای فمنیستهای رادیکال و اگزیستانسیالیسم است. اگر تبیین آنان از منشأ فروتری بودن بدن زنان و رابطه جنسی را بپذیرم، اجتناب از به رسمیتشناسی آنچه خلقت و بدن زنانه به زنان تحمیل میکند راهبرد اصلی فمنیستهای رادیکال و اگزیستانسیالیسم برای گریز از فروتری زنان خواهد بود. محصول چنین راهبردی، ترویج و حتی تقدیس همجنسبازی زنانه، اجتناب از فرزندآوری و لعن و نفرین مادری و همسری خواهد بود. چنین راهبردهایی حتی در جوامع سکولار غربی نیز با نقدهای پرشماری روبرو شده است.
مطلب دوم: نقد دینی
نقد این انگاره رادیکال، در فضای دینی بسیار بنیادیتر از نقدهایی است که از دل فضای سکولار برخواسته است. استنباط فروتری به لحاظ مقولههایی مثل شکل بدن، خونرَوش، شیوه رابطه جنسی، نقش همسری و مادری با مبانی و اصول متعدد دینی منافات دارد. اصل اشتراک در ماهیت انسانی، اصل نظام احسن خلقت، اصل استوای خلقت، اصل اشتراک در ارزشهای بنیادین، اصل اشتراک در هدف نهایی، اصل زوجیت، اصل بعضکم من بعض، و اصل تبعیبودن ارزشهای جنسیتی از جمله این اصول و مبانی دینی که هرکدام میتواند سرفصلی برای نقد تفصیلی انگارههای فمنیستی در مورد این مقولهها باشد.
آیه شریفه ۲۲۳ سوره بقره ناظر بر تحقیر بدن زنان یا رابطه جنسی ظالمانه نیست بلکه برعکس دقیقاً در مقام تبیین شان و منزلت متعالی بدن زن، جهتدهی و تقدیس رابطه جنسی مؤمنانه و هشدار به مردان برای حفظ این منزلت و حرمت است. توجه به این نکته ضروری است که منزلت و ارزشی که اسلام برای جسم و بدن زن، نقش جنسی و رابطه جنسی او، مادریّت و فرایند زایندگی و همسری زن ترسیم کرده است اصالتاً در چارچوب ذهن نضج گرفته براساس ارزشها و مبانی سکولاریستی و فمنیستی نمیگنجد و قابل مقایسه نیست.
اگر قدرت، ثروت و آزادیهای لیبرالیستی، اهداف نهایی نظام سکولار و سنگ محک ارزیابی و ارزششناسی فمنیستی و سکولاریستی است، و بر این اساس فرزندآوری را کارکردی حیوانی تلقی میکند، در نگرش اسلامی فرزند انسان، به لحاظ روح الهی شرف وجود دارد و عمل فرزندآوری زمینه «انسان»سازی زمینهساز فعلیتیابی هدف خلقت همه مخلوقات زمین است. بنابراین رابطه جنسی نیز در مسیر فعلیتبخشی به این کارکرد متعالی تعالی مییابد.
در روایتی از پیامبر مکرم اسلام صلوات الله علیه و آله در مورد نقش همسری، مادری و فرایند فرزندآوری آمده است: «هر زنی در خانه شوهر برای اصلاح چیزی را جابجا کند خدای عزّوجل به او نظر کند و هر که خدا به او نظر کند عذابش نکند. امسلمه عرض کرد مردها همه خوبیها را بردند زنهای بیچاره چه خوبی دارند؟ فرمود اگر زنی باردار شود مقام روزهدار، شب زندهدار و مجاهد با خود و مالش را در راه خدا دارد. زمانی که وضع حمل کند اجری دارد که کسی عظمت آن را نداند. چون طفل را شیر دهد به هر مُکی ثواب آزاد کردن یک بنده از اولاد اسماعیل دارد و چون از شیر دادن فارغ شود فرشتهای بر پهلویش زند و گوید کار خود را از سر گیر که آمرزیده شدی».[۵]
مطلب سوم: دلالت آیه قرآن
شایسته است با قطع نظر از هر گونه گمانهزنی و تأثر از فضای شبههآلود، به خدمت قرآن برویم و دلالت آن را بفهمیم. قرآن کریم در آیه ۲۲۳ سوره بقره میفرماید: «نِساؤُکمْ حَرْثٌ لَکمْ فَأْتُوا حَرْثَکمْ أَنَّی شِئْتُمْ وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّکمْ مُلاقُوهُ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنینَ؛ زنان شما، محل بذرافشانی شما هستند پس هر زمان که بخواهید، میتوانید با آنها آمیزش کنید و اثر نیکی برای خود، از پیش بفرستید! و از خدا بپرهیزید و بدانید او را ملاقات خواهید کرد و به مؤمنان، بشارت ده».
قرآن کریم در آیات متعددی تذکر داده است که تمثیلهای قرآنی را نبایستی مستمسک جدل و بهانهگیریهای شبه علمی کرد.[۶] مسلم است در هر تشبیه یا تمثیلی، وجه تشبیه و تمثیلی وجود دارد که مراد حقیقی گوینده است، نه وجوه جدلانگیز و بهانهجویانه دیگر. اگر متکلمی میگوید؛ «حسن شیر است» منظور او توصیف حسن به شجاعت و دلیری است نه اینکه مجادله کنندهای بگوید متکلم، حسن را به حیوان و درنده بودن و بوی متعفن دهان متصف کرده است! در این قبیل تمثیلهای قرآنی نیز وجه تمثیل از صدر و ذیل آیه کریمه و آیات قبل مشخص میشود.
درآیه ۲۲۲ بقره (قبل از آیه مورد اشاره) مسئله حیض زنان بررسی شده است، که در حقیقت پاسخی به افراطیگری یهود و لاابالیگری مسیحیان صدر اسلام در مورد زنان حائض بود. جمعی از یهودیان با نجس دانستن زن و تحقیر او در زمان حیض، هرگونه معاشرت و حتی هم خانگی و هم غذایی با زنان حائض را تا مدتی بعد از پایان دوران حیض، حرام میدانستند.
در مقابل مسیحیان هیچ فرقی بین زن حائض و غیرحائض در نحوه ارتباط زناشویی قائل نبودند. ضمن اینکه برخی دیگر از اهل کتاب تحت تأثیر خرافات، ممنوعیتهای خاصی برای شیوه ارتباط زناشویی در نظر گرفته بودند. قرآن کریم بعد از اینکه ماهیت حیض زنان و لزوم مراعات زنان در زمان حیض اشاره میکند در آیه ۲۲۳ سوره بقره، در ضمن تمثیلی، این نگاه فروتر جامعه مسیحی و یهودی به زن را محکوم کرده و بر خرافاتهای ناظر بر شیوه رابطه جنسی مهر بطلان می زند. ضمن آنکه در این آیه ترسیمی دقیق و لطیف از شان و جایگاه زن و رابطه جنسی و نقش مرد در این رابطه تصویر میشود.
علامه طباطبایی ضمن اشاره به برخی نکات تفسیری پرده از ظرافت تشبیهی که در این آیه به کار رفته است برگرفته و مینویسد: «نسبت زنان به جامعه انسانی همانند کشت و زرع و کشتزار است برای انسان؛ همانگونه که برای بقای نوع بشر نیاز به کشت و زرع و کشتزار است به گونهای که بدون آن حیات بشری ممکن نیست. بشر برای ادامه حیات خویش و به وجود آمدن نسلهای بعدی نیاز به زن دارد؛ چرا که خداوند تکوّن آدمی را در رحم زن قرار داد؛ و از سویی مرد را علاقهمند به زن قرار داد و میان آنها مودت و رحمتی توأم با عشق و علاقه آفرید و با آمیزش این دو صنف است که نوع بشر به حیات خویش ادامه میدهد».[۷]
بر این اساس، این آیه به قرینه آیه قبل در مقام هشدار به کسانی که زن را صرفاً وسیلهای برای اطفای شهوت قلمداد کرده و او را در حد یک ابزار شهوترانی تنزل دادهاند؛ زن را به مثابه بوستان، مرد را به مثابه باغبان و عمل جنسی را به مثابه بذر افشانی برای تولید حیات و وظیفه خطیر تکثیر و پرورش نسل دانسته که از جنس عبادات و رفتارهای متعالی انسانی است و بایستی توشهای برای آخرت انسان باشد (وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکمْ) نه صرف جفتگیری حیوانی. در ادامه آیه، متناسب با شان و جایگاه مقدسی که برای زن و رابطه جنسی ترسیم میکند، مردان را به تقوای الهی در این رابطه سفارش میکند و به نظارت و حسابرسی الهی در مورد آن هشدار میدهد (وَ اعْلَمُوا أَنَّکمْ مُلاقُوهُ).
برخی از نقاط تفسیری این آیه شریفه به صورت فهرستوار به قرار ذیل است:
۱- «نِساؤُکمْ حَرْثٌ لَکمْ». همسر مناسب همچون مزرعۀ مناسب است و سلامت بذر، شرط تولید بهتر (فرزند صالح) است.
۲- «حَرْثٌ لَکمْ». بذر و زمین، هر دو در تولید نقش مهمّی دارند. زن و مرد نیز در بقای نسل آینده نقش اساسی دارند. لکن همانطور که نقش مزرعه در پرورش بذر و ارائه محصول سالم محوری است نقش زن نیز در پرورش، تغذیه، و تکامل جسمی و روحی و معنوی فرزند صالح حیاتی و مبناییتر است.
۳- در کنار ممنوعیتهای موسمی، بهرهگیریهای دراز مدّت است. در آیه قبل فرمود: «فَاعْتَزِلُوا؛ از نزدیکی با زنانتان در زمان حیض دوری کنید» در این آیه میفرماید: «فَأْتُوا حَرْثَکمْ»
۴- «فَأْتُوا حَرْثَکمْ» در آمیزش، مرد باید به سراغ زن برود.
۵- «قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکمْ». غرائز نیز باید جهت خدایی بگیرند. اگر هدف از آمیزش، فرزندانی پاک و ذخیره قیامت باشد، آن نیز رنگ الهی میگیرد.
۶- «قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکمْ». اگر نسل پاک تحویل دهید، خودتان بهرهمند خواهید شد. پرورش فرزندان صالح به مثابه باقیاتالصالحاتی است که انسان از نتایج آن حتی بعد از مرگ بهرهمند میشود.
۷- «نِساؤُکمْ حَرْثٌ لَکمْ»، «قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکمْ». زن، نه کالاست و نه منشأ تاریکی، بلکه او بنیانگذار آبادیها و سرمایهگذار تاریخ و فرستنده هدایای اخروی است.
۸- زاد و ولد، هدف اصلی ازدواج است. «قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکمْ»
۹- «وَ اتَّقُوا اللَّهَ» در رابطه جنسی، لازم است تقوا مراعات مراعات شود.
۱۰- خواستههای نفسانی باید با تقوا کنترل شود. «أَنَّی شِئْتُمْ». «وَ اتَّقُوا اللَّهَ».
۱۱- ایمان به آخرت، بهترین وسیلۀ رسیدن به تقوا است و سنگ محک برای ارزشگذاری است. «اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّکمْ مُلاقُوهُ»[۸]
بنابراین همانگونه که از دلالتهای این آیه برمیآید، این آیه در مقام تبیینشان و منزلت متعالی زن، جهتدهی و تقدیس رابطه جنسی مؤمنانه و هشدار به مردان برای حفظ این منزلت و حرمت است.
مطلب چهارم: لذت و منفعت و مصلحت در پدیده تکوینی خونرَوش
ممکن است این توهم ایجاد شود که چرا خداوند زنان را به عارضه و اذیتی مثل حیض مبتلا میکند. پاسخ به این سؤال را بایستی در حکمتهای این حالت و کارکردهای فیزیولوژیک، روانشناختی و اجتماعی آن جستجو کرد.
به هر تقدیر جهاز تناسلی ویژه زنانه یکی از اصلیترین مؤلفههای هویت جنسی زن است، که نقشهای متعالی مثل مادری و همسری را برای او رقم میزند. ایجاد آمادگی رحم برای پذیرفتن نطفه، قرنطینه ماهیانه رحم از عفونتهای خارجی که آثار بهداشتی متعددی برای زن، همسر و جنین دارد، از جمله حکمتهای بهداشتی آن است.
به تبع، جهاز تناسلی زنانه و فرایند و فراگردهای هورمونی زنان که خونرَوش نیز از ملزومات آن است، هورمونهایی مثل استروژنها، پرولاکتین و اکسی توسین تأثیرات روانشناختی و خلقی مثل ویژگیهای مراقبتی، ارتباطی، محبت و دلسوزی، آرامش و امثال آن را به عنوان بخشی دیگر از هویت زنانه رقم میزند. عملکرد این هورمونها ارتباط مستقیم با دوران قاعدگی دارد.
از نظر اجتماعی نیز، برخی حجب و حیا زنان را واکنش زن به مسئله حیض قلمداد کردهاند. اگرچه در تبیین چگونگی این ارتباط اختلافهایی بین دانشمندان علوم اجتماعی وجود دارد لکن به نظر شهید مطهری حیض میتواند یک عامل تکوینی برای حجب زن باشد.[۹] برخی دیگر از فمنیستها اعتقاد دارند، با توجه به اینکه زنان از جذابیت، لطافت و زیباییهای متمایز کنندهای نسبت به مردان برخوردارند، این امر میتواند زمینهساز احساس تمایز و تفاخر در زنان باشد که مانع از اتحاد اجتماعی است. فرایند حیض میتواند مانعی برای ایجاد خودشیفتگی ناشی از ظرافت و لطافت در خلقت باشد.
در هر صورت باید توجه داشت که لذتها و زیباییهای دنیوی با سختیها و مکاره آن پیوند دارد. تا جایی که برخی از فلاسفه ماهیت لذات دنیوی را چیزی جز رفع درد و رنج و اذیت نمیدانند. لذت آب و غذا و… برای فرد تشنه و گرسنه محقق میگردد. آرامش نیز در بستر ناآرامی حاصل میگردد. مکاره و رنجها از نوع جنسیتی آن برای هرکدام از زن و مرد به گونهای متفاوت رقم خورده است و هرکدام زمینهساز برخی لذتهای جنسیتی نیز میگردد. لذتی که مادر از فرزند خود میبرد هرگز برای پدر قابل درک و لمس نیست، و این لذت در بستر همین مکاره و لوازم آن بوجود میآید.
ادامه دارد…
بیشتر بخوانید:
هویت زن در اسلام و غرب ۱۴ | واکاوی خیر و شر بودن زنان در گزاره های دینی
هویت زن در اسلام و غرب ۱۳ | واشکافی نسبت زنان با تخاطب مردانه قرآن
پینوشت:
[۱] رزماری تانگ. همان. ص۳۳۷.
[۲] رزماری تانگ. فصل سوم و هفتم.
[۳] فاطمه مرنیسی. الجنس کهندسه الاجتماعیه.
[۴] رزماری. همان. صص۱۴۴-۱۴۸.
[۵] وسائل الشیعه؛ ج۲۱؛ ص۴۵۱؛ محمد بن علی بن الحسین فی الأمالی عن محمد بن الحسن عن الصفار عن محمد بن الحسین بن أبی الخطاب عن الحکم بن مسکین عن أبی خالد الکعبی عن أبی عبد الله ع أن رسول الله ص قال: أیما امرأه رفعت من بیت زوجها شیئا من موضع إلی موضعترید به صلاحا نظر الله إلیها و من نظر الله إلیه لم یعذبه فقالت أم سلمه یا رسول الله ص- ذهب الرجال بکل خیر فأی شیء للنساء المساکین فقال ع بلی إذا حملت المرأه کانت بمنزله الصائم القائم المجاهد بنفسه و ماله فی سبیل الله فإذا وضعت کان لها من الأجر ما لا یدری أحد ما هو لعظمه فإذا أرضعت کان لها بکل مصه کعدل عتق محرر من ولد إسماعیل- فإذا فرغت من رضاعه ضرب ملک کریم علی جنبها و قال استأنفی العمل فقد غفر لک.
[۶] الکهف: ۵۴ «وَ لَقَدْ صَرَّفْنا فی هذَا الْقُرْآنِ لِلنَّاسِ مِنْ کلِّ مَثَلٍ وَ کانَ الْإِنْسانُ أَکثَرَ شَیءٍ جَدَلاً و در این قرآن، از هر گونه مثلی برای مردم بیان کردهایم ولی انسان بیش از هر چیز، به مجادله میپردازد!».
[۷] المیزان. ج۲، ص۲۸۳.
[۸] قرائتی. محسن. تفسیر نور، ج۱، ص۳۵۵.
[۹] مجموعهآثاراستادشهیدمطهری، ج۱۹، ص۵۷۸.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0