اضلاع سه گانه شخصیت علامه مصباح
«فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی»؛ یکی از معیارهای ارزشیابی شخصیت انسانها میزان تأثیرگذاری آنان در دوران خود و بعد از وفاتشان است. براساس اسناد باقی مانده، آیت الله مصباح یزدی از سال ۱۳۴۲ شمسی تا به امروز از شخصیتهای زنده تأثیرگذار در تاریخ معاصر ایران بوده و هست. و میراث فاخر برجای مانده از او موجب استمرار این تأثیرگذاری در آینده خواهد بود. دامنه این تأثیرگذاری منحصر در عرصه داخلی ایران نشده، بلکه در حوزه بینالمللی نیز قابل رصد و بررسی است. از آنجا که این تأثیرگذاری در سه حوزه علمی-فکری، اخلاقی-عرفانی و بصیرت سیاسی-اجتماعی قابل تقسیمبندی است، شایسته است در این مقاله کوتاه مهمترین ویژگیهای اضلاع سهگانه شخصیت آن مجاهد بزرگ میدان علم و عمل مورد بررسی قرار گیرد.
ویژگیهای علمی
به گواهی دانشمندان و علمای معاصر و آثار برجای مانده از حضرت آیتالله مصباح ایشان یک فقیه، مفسر، فیلسوف، متکلم، استاد اخلاق و عارف صاحب نظر بهشمار میآمد. که صاحب بیش از یکصد و بیست اثر علمی در حوزههای مذکور است که برخی از آنها جزء منابع مراجعه متخصصان حوزههای مذکور است.
از روشهای پژوهشی ایشان میتوان روی سه نکته اساسی تاکید کرد:
الف) بررسی موشکافانه مفاهیم موضوع تحقیق و معین کردن دقیق تمایز مفاهیم اصلی بحث و واژگان مشابه است. و ابهامزدایی از مسئله تحقیق و تحریر دقیق محل نزاع است. بدینسان ایشان با جداکردن مرزهای بحث از مخلوطشدن با بحثهای دیگر و بروز انواع مغالطات که آفت بسیاری از تحقیقات است جلوگیری میکرد.
ب) مبتنیکردن بحثها بر برهان عقلی از دیگر ویژگیهای برجسته آثار استاد است، حضرت استاد به علت برخورداری از قدرت فکری بالا و قوت تحلیل در بحثهای علمی راه های ناگشوده را می گشود؛ از این رو در مباحث معرفتشناسی، هستیشناسی، فلسفه حقوق، فلسفه اخلاق، انسانشناسی و فلسفه سیاست مباحث متقنی را ارائه کرده است.
ت) سومین شیوه تحقیقات علمی حضرت استاد تبیین و نقد و بررسی دیدگاه مخالفان بود. استاد به دلیل دقت فوقالعاده در بحثهای علمی قوت نقد موشکافانه بسیار بالایی در نقد نظریات رقیب داشت. از این رو در دوران معاصر از موفقترین دانشمندان اسلامی در مناظرات علمی با ایدئولوگهای مارکسیسم و لیبرالیسم بهشمار میآمد و همواره در میدان مبارزه علمی با تفکرات التقاطی به پیروزی میرسید.
ث) چهارمین ویژگی میراث علمی حضرت استاد تبیین عقلانی معارف بنیادین دینی است، ایشان در تبیین عقلانی اندیشه دینی و تولید فکر دینی ناظر به پاسخ به پرسشهای اساسی انسان معاصر در حوزه معرفتشناسی، هستیشناسی، فلسفه حقوق، فلسفه اخلاق، انسانشناسی و فلسفه سیاست به موفقیتهای چشمگیری دست یافت. و توفیق یافت تفکر منسجم و نظامند مکتب اسلام را در حوزه اندیشههای اساسی و بنیادین به اثبات برساند تا نسل فرهیخته در جمع بندی معارف اسلامی در حوزههای مذکور احساس تناقض نکند.
ج) از دیگر خصوصیات برجسته ایشان در مجاهده علمی رعایت اولویتبندی در گزینش موضوع تحقیق بود، در این راستا به دو نکته اساسی توجه میکرد نخست تقدم بحثهای مبنایی بر بحثهای بنایی و دوم تقدم نیازهای فوری و بروز جامعه بر نیازهای غیرفوری. بر این اساس ایشان معتقد بود اگر مبانی اندیشه دینی انسان ضعیف باشد، یعنی شناخت صحیح نسبت به معرفت موجه، انسان، مبدأ هستی، معاد، جهان، ارزهای اخلاقی نداشته باشد. به سوی قرآن و رساله عملیه و روایات اخلاقی نخواهد آمد، لذا اصلاح و تحکیم مبانی فکر دینی جامعه را بر سایر معارف بنایی مقدم میدانست. در ضمن مبارزه با تهاجم ایدئولوژیهای باطل و اندیشههای التقاطی به نسل جوان، دانشجویان و اساتید دانشگاه را نیاز روز و فوری جامعه میدید، لذا کتابها و سخنرانیهایی در راستای پاسداری از مرزهای ایدئولوژیک را ارائه نمود.
خ) اقامه براهین جدید، نقد نظریات قُدما، تبیین بروز از نظریات دانشمندان قدیم، ارائه نظریات نو در مباحث فلسفی، تفسیری و معارفی، حاکی از تفکر زیاد و تفلسف ایشان در مباحث علمی است. نتیجه تفکر زیاد این شد که نوعاً در آثار ایشان نوآوری ساختاری و محتوایی مشاهده می شود. ایشان از پیشگامان تفسیر موضوعی قرآن بوده و در تفسیر آیات از دخالت دادن گرایشهای عرفانی و ذوقی پرهیز میکرد، در آموزش فلسفه نیز سبک جدید ارائه نمود و در چینش و تبیین مباحث نسبت به کتابهای فیلسوفان گذشته و ترتّب منطقی مباحث بر یکدیگر ابداعهای ارزشمندی دارد.
د) نوگرایی از اوصاف برجسته استاد بهشمار میآمد، ایشان در برخورد با دستاوردهای علمی روز بسیار برخورد منطقی کرد، بهعنوان نمونه از دستاوردهای علوم انسانی روز جهان، در صورت معقولبودن و عدم تنافی با دین استقبال میکرد حتی در تبیین مباحث اخلاقی خویش نیز از دیدگاه روانشناسان استفاده میکرد، نظام و شیوه آموزشی جدیدی را در حوزه علمیه پایهگذاری کرد که پیش از او در حوزه مرسوم نبود.
ذ) تکیه بر علوم انسانی اسلامی بهعنوان علم نظامساز از دیگر ویژگیهای ایشان بهشمار میآمد. ایشان به این نتیجه رسید که با علوم سنتی حوزوی نمیتوان حکومت و نظام اسلامی را اداره کرد لذا به دنبال علوم انسانی اسلامی رفت تا با اسلامیسازی علوم انسانی بتواند نیازهای علمی حکومت اسلامی را و نظام اسلامی را تأمین کند. لذا بسیاری از کتابهای که او شاگردانش تولید کردهاند و اساتیدی که در رشتههای علوم انسانی پرورش داده، امروز از نیروهای مؤثر در نظام اسلامی بهشمار میآیند.
ویژگیهای اخلاقی و معنوی
الف) آن سعید فقید براساس مبانی اعتقادی اسلام همه کمالات علم و حکمت و قدرت را از خدا میدانست، لذا رمز توفیق امور اخلاقی و معنوی را در اطاعت و بندگی خدا میدید، لذا روی مسئله شرک حساس بود و همه توفیقاتش را از ناحیه خدا میدید، و به قول یکی از علما حضرت آیتالله مصباح، وقتی عمل صالحی انجام میداد تمام بیست نمره را به خدا میداد؛ هیچ منیّتی در او احساس نمیشد، همواره این تکیه کلامش بود که من هم یک سربازم مانند سایر سربازان امام زمان(عج)، و به طلبهها توصیه میکرد: تلاش کنید باور کنید سرباز امام زمان(عج) هستید.
ب) بهترین عامل مددکار در حرکت در مسیر زندگی توحیدی و توفیق خدمت و تشخیص وظیفه و انجام آن را توسل به ساحت اهل بیت(ع) میدانست. لذا همواره به زیارت و توسل به اهل بیت(ع)، در رأس آن توسل به امام عصر(عج) را توصیه میکرد. می فرمود: شیرینترین، آسانترین و کارسازترین کار در مسیر حیات دینی توسل به حضرت حجت(عج) است. و بر زیارت اهل بیت(ع) و زیارت جامعه کبیره بهطور خاص توصیه میکرد؛ میفرمود: اگر مردم قم بدانند حضرت معصومه چه دارند، از خاک اطراف قبرش آنقدر جهت تبرک میبرند که اطراف مزار حضرت خندق درست میشود.
ت) معمولاً تفکر منطقی و عقلگرا مانع شیفتگی و عشقورزی میشود؛ ولی از شگفتیهای شخصیت ایشان این بود که در عین عقلگرایی و داشتن تفکر منطقی، بهشدت به اهل بیت(ع) عشق میورزید. میفرمود: کربلا میروید عشق به اهل بیت(ع) را بخواهید، نه محبتشان را، عشق یعنی اگر اهل بیت(ع) به شما بگویند بروید داخل تنور بروید.
ث) شکرگزاری از دیگر ویژگیهای بارز سلوک اخلاقی علامه مصباح بهشمار میآمد. معمولاً در ابتدای سخنانش بر نعمتهایی که خداوند به ایشان عطا فرموده شکرگذاری میکرد.
ج) وظیفهشناسی و مجاهدت برای انجام وظیفه، در کنار ذکر و یاد خدا از خصلتهای مهم ایشان بهشمار میآمد. در زندگی شخصی اهل تجملات نبود، و هرگز در امور مالی حتی در امور مربوط به مؤسسه از غیر از خدا و اهل بیت(ع) تقاضا نمیکرد. میفرمود ما فقط از یک نفر تقاضا میکنیم و مقصودش امام زمان(عج) بود.
ح) اهل مجاهده با نفس بود، یک نمونه بارز آن این بود که قبل از انقلاب وقتی دوستانش به دنبال مرجعیت حرکت کردند ایشان در عین اینکه یک مجتهد مسلم و فقیه بود، به علت اینکه نیاز جامعه را در حوزه اعتقادات و اخلاق ضروریتر میدید، عمرش را در این مسیر صرف کرد، و از مقام و منزلت مرجعیت صرف نظر نمود.
خ) پس از پیروزی انقلاب نیز بهدنبال مقامات دولتی نرفت و همه همتش را مصرف تحکیم مبانی انقلاب و نظام اسلامی و تربیت شاگرد برای پشتیبانی از نظام اسلامی کرد.
د) در عین اینکه با معاندان فکری و فرهنگی اسلامی بهشدت برائت میجست، به هدایت کسانیکه زمینه هدایت داشتند بهشدت حریص بود. برای اینکه از گمراهی افرادی که بعضاً در موسسه او مشغول کار بودند پیشگیری کند سالها، آنها را با همه ضعفهایشان تحمل میکرد تا مبادا با جداشدن از مؤسسه به گمراهی کشیده شوند.
ویژگیهای بصیرتی (سیاسی- اجتماعی)
الف) معمولاً علمایی که در تحقیقات علمی غور میکنند و مشغول پژوهشهای سنگین فلسفی و معارفی میشوند یا عارفانی که در اخلاق و عرفان و تهذیب نفس متمرکز میشوند؛ از حضور اجتماعی و فعالیتهای سیاسی محروم میمانند یا حضور سیاسی اجتماعیشان کمرنگ میشود، بهطوری که شأن علمیشان مانع فعلیتیافتن شأن سیاسی- اجتماعیشان میشود. ولی آیتالله مصباح حضور سیاسی اجتماعیشان از پررنگترین اضلاع شخصیتیشان است. ایشان از سال ۱۳۴۲ شمسی تا زمان رحلتش همواره بهعنوان یکی از نیروهای تأثیرگذار و در صحنه مبارزه با نظام سلطه و رژیم طاغوتی مطرح بوده و همواره از تئورسینهای طراز بالای انقلاب و نظام جمهوری اسلامی بوده، بهطوری که مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای(مدّظلّه العالی) ایشان را پشتوانه ایدئولوژیک نظام جمهوری اسلامی معرفی نمود و جوانان انقلابی را به آثار ایشان در فقدان علامه طباطبایی و شهید مطهری (قدّسالله اسرارهما) ارجاع داده است. حتی گروههای مجاهدی چون حزبالله لبنان نیز از ایشان بهعنوان یک حامی ایدئولوژیک خود نام بردهاند. این امر به اندازهای واضح است که امروزه ملت ایران، آیتالله مصباح را یک عالم حامی جریان انقلابی و مخالف جریان غیرانقلابی میشناسد و از ابعاد معنوی و اخلاقی شخصیتشان چندان اطلاعی ندارد.
ب) از ویژگیهای بصیرتی آیتالله مصباح این بود که در مواجهه با انواع و اقسام مسائل سیاسی اجتماعی بر روی تهذیب اندیشههای سیاسی اجتماعی رفتارساز تکیه میکرد، ایشان یک جریانشناس سیاسی اجتماعی بود بهطوری که از افکار و سخنان چهرهها و رجال سیاسی اجتماعی میفهمید که اگر آنها روی کار بیایند دست به چه رفتار سیاسی اجتماعی خواهند زد و از رفتار سیاسی اجتماعی افراد به اندیشههایشان پی میبرد.
وقتی سید محمد خاتمی به ریاست جمهوری رسید از تفکرات لیبرال و شعارهای آزادی، جامعه مدنی ایشان احساس خطر کرد و آن را تهدیدی برای فرهنگ دینی و انقلابی ملت دید لذا با جدّیت و پشتکار مثالزدنی به جنگ به مخالفت با او و عقبه فکری سیاسی او یعنی دکتر سروش، حلقه کیان، جبهه مشارکت برخاست.
ت) در شناخت انحرافات مشام بسیار تیزی داشت، از روزهای نخست مبارزه به انحراف سازمان مجاهدین خلق پی برد و به دوستانش فرمود اینها کمونیست اسلامی هستند. در اوایل شکلگیری دولت احمدینژاد وقتی اظهارنظرهای اسفندیار رحیم مشایی در مورد مردم اسرائیل را ملاحظه کرد نسبت به آنها اعلان خطر نمود و وقتی اظهارنظرهای او مبنی بر گذشتن دوران اسلامخواهی را شنید، فرمود جریان فراماسونری در ایران در حال احیاشدن است.
ث) وقتی برای افشاگری و مبارزه با انحرافات فکری سیاسی جامعه احساس خطر میکرد با تمام قوا وارد میدان مبارزه میشد و بهطور جهادی در عرصه فعالیتهای سیاست و اجتماعی ظاهر میشد، چنان که در دوران اصلاحات مرتب در سفر بود و در روز گاهی پنج جلسه سخنرانی بصیرتی ایراد میکرد و مبانی و افکار و رفتار دولت اصلاحات را نقد مینمود.
ج) سیره استاد در مسائل سیاسی اجتماعی بیپرده سخنگفتن بود، ایشان در بیان دیدگاه اسلام زبان گویا و در نقد دیدگاه مخالفان صراحت لهجه داشت. لذا با استدلال محکم و منطق استوار اندیشه التقاطی را به چالش میکشید و تعارض دیدگاهشان را با اسلام برملا میکرد. لذا چهرههای زخمخورده از افشاگری و بصیرتبخشی و نقدهای مستدل استاد کینه او را بدل گرفته و ترور شخصیت او دست زدند و ایشان را آماج تهمتهای ناروا قرار داده به تئورسین خشونت معرفی کردند.
ح) ولی از خصوصیات برجسته استاد این بود که در عین برخورداری از روح لطیف و مشی اخلاقی و عرفانی، هرگز در راه جهاد و انجام وظیفه ملامت ملامتگران و تهاجم غیراخلاقی و تیغ زبان معاندان او را از صحنه کارزار خارج نمیکرد. در دوران اصلاحات در حالی که رسانههای زنجیرهای اصلاحطلب همنوا ایشان را مصباح خشونت و دارای تفکر خوارجی معرفی کردند. همچنان بر مواضع بر حق خود استوار ایستاد و با اندیشه التقاطی چون مشروعیت زمینی ولایت فقیه، ضرورت تساهل و تسامح در دین مبارزه کرد و در برابر آماج توهینهای دشمن بردباری نشان داد. البته هنوز که هنوزه پس از رحلت ملکوتی آن بنده مخلص خدا و شخصیت آسمانی همچنان این جفاکاری در حق ایشان ادامه دارد.
خ) اما هرگز این توهینها و تهمتهای ناجوانمردانه موجب عقبنشینی استاد از بیان همراه با شجاعت و صراحت و بیپرده دیدگاه اسلام نشده، او را به محافظهکاری سوق نداد؛ لذا همواره مصباح بصیرت جامعه و شمع محفل نیروهای انقلاب بوده و لقب عمار انقلاب را به خود اختصاص دارد.
د) ایشان از بزرگترین عالمان مصلح دوران معاصر بود که همواره دغدغه اصلاح جامعه را داشت و میزان موفقیت در اصلاح را در افزایش دینداری مردم می دانست، و معتقد بود این انقلاب زمانی موفق خواهد بود که موجب افزایش دینداری مردم شود و برای نیل به این هدف با توجه به واقعیت های زمانه و موانع موجود و نیازهای پیشِ رو با آیندهنگری مثالزدنی برای فرداها برنامهریزی میکرد. روزی که بسیاری از علمای حوزه به ضرورت تعلیم و تعلّم علوم انسانی برای برپایی حکومت دینی پی نبرده بودند ایشان در زمینه علوم انسانی و مکاتب فکری غربی و شرقی مطالعات عمیق انجام داد و برای نقد و بررسی آنها و اسلامیسازی علوم انسانی، موسسه در راه حق و سپس موسسه باقرالعلوم(ع) و سرانجام موسسه امام خمینی(ره) را تشکیل داد و اساتیدی را تربیت کرد که هر یک از آنها منشأ آثار مهمی در عرصه انقلاب فرهنگی، تدریس و مدیریت دانشگاه ایفا نمودند.
ذ) حضرت استاد نه حضور در متن حوزه و دروس حوزه سنتی را برای اسلامیسازی علوم انسانی کافی میدانست و نه حضور در متن دانشگاه و تعلم دروس علوم انسانی غربی و شرقی را به صلاح فرهنگ جامعه میانگاشت بلکه معتقد بود باید مسائل علوم انسانی روز را از دانشگاه آموخت و دیدگاه اسلام درباره آنها را به کمک معلومات و قوه اجتهاد حوزوی استخراج کرد، لذا کار در کمربند حوزه را ترجیح داد و شاگردانی تربیت کرد که قادرند با سرمایه حوزوی و دانشگاهیشان، دیدگاه اسلام را با شیوه اجتهادی شیعه درباره مسائل علوم انسانی استخراج نمایند.
ر) از دیگر ویژگیهای استاد این بود که در عین تجربه و حیات طولانی سیاسی و اجتماعی، خود را در عرصههای مذکور کاملاً تابع ولایت می دانست و در قول و فعل یک انسان مومن ولایتمدار محسوب میشد.
جمعبندی و نتیجهگیری
در یک جمعبندی کلی باید گفت آیتالله مصباح(رضوانالله علیه) عالمی مجاهد و مصلح، شخصیتی بلندنظر و ژرفاندیش، دانشمندی انقلابی یعنی آرماندار، و دارای برنامه برای نیل به آرمانها و اهل استقامت در راه تحقق آرمان بود، لذا از نوادر علمای معاصر بود که از تفکر راهبردی برخوردار بود و استراتژیست دقیقالنظر و باریکبین برای انقلاب اسلامی ایران به شمار میآمد و فقدان ایشان خسارتی بزرگ برای جبهه انقلاب و ثلمهای جبرانناپذیر بهشمار میآید. به امید آنکه خداوند در آینده امثال ایشان را به جامعه خسارت دیده مومن عنایت فرماید.
* دکتر جواد سلیمانی، عضو هیئت علمی موسسه امام خمینی(ره)
بیشتر بخوانید:
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0