بازنمایی تصویر زن در سینمای ایران (بخش دوم)
بازنمایی یا نمایش تصویر زن در سینمای ایران، آینهای تمام نما از چهره زن در واقعیت جامعه امروز ایران برای مردم است، تصویری که گاه به خارج از مرزهای این سرزمین نیز میرود و نتیجهاش سیاهنمایی از واقعیتهای امروز جامعه میشود و حتی در صورتی که یک پدیده در میان زنان یا در جامعه به صورت عمومی فراگیر نشود، با ضریب دادن به این مسیر آنها را قابل باور و در دسترستر به نمایش میگذارند.
جریانشناسی سینمای ایران نشانگر ضعف فرمی، ساختارمندانه و ایدئولوژیک در پرداخت سینمایی نسبت به شناخت درست ویژگیهای یک زن در جامعه امروز است و قوت رویکردهای فمینستی بر ساختارهای دیگر سبب شده تا ریشهشناسی بعضی مفاهیم در میان مردم در هالهای از ابهام رخ بدهند و همین موضوع باور عمومی را هدف قرار میدهد.
۲. انفعال و سکون برای ناامیدی
در بخش دیگری از تولیدات سینمای ایران زنان منفعل را در مقابل زنانی فعال قرار داده که هیچ هدفی در زندگی ندارند و در مقابل اتفاقات مختلف تسلیم هستند. فیلم فروشنده اصغر فرهادی نشان خوبی برای اینگونه فیلمها هستند، به خصوص زنان ظلم دیده، فقیر و بیچاره را چادری به نمایش میگذارند که این مسئله را تکمیل میکند. در خانه پدری روایت تاریخی از زنان گذشته این سرزمین را به شکل مشمئز کنندهای منفعل و ظلم دیده به نمایش میگذارد و یک مبالغه سنگینی از واقعیتی که نیست را به تصویر میکشد.
۳. تحصیلات و پشتوانه آکادمیک
یکی از مسائلی که به خصوص بعد از سینمای دوم خرداد ۷۶ و اصلاحات قوت گرفت و کارگردانان فمینیست نیز بر آن دامن زدند، موضوع تحصیلات زنان و یک تصویرسازی دوگانه از زن تحصیلکرده و شاغل در مقابل زن خانهدار و بیسواد بود تا به این طریق زنان را به فضای اجتماعی و محیط کارهای مردانه بکشاند و اشتغال مردانه را برای زنان یک ارزش به حساب بیاورد.
رسول صدرعاملی از جمله کارگردانانی است که به صورت تخصصی آثاری با موضوعات دخترانه یا زنانه میسازد. تحصیلات و میل به دانشگاه از طریق تشویقهای کارگردانانی همچون رخشان بنی اعتماد، تهمینه میلانی، پریسا بخت آور و … مهمترین کارگردانان این عرصه هستند، البته مرضیه برومند نیز گاهی وارد این خطوط میشود اما موضوع حضور در دانشگاه از سریال نرگس و سریالهای پرمخاطب تلویزیون جمهوری اسلامی نیز هست.
۴. اشتغال و کار برای کسب درآمد
زمانی که تحصیلات به عنوان یک امر اپیدمیک و فراگیر در جامعه مطرح شود و دانشگاهها به جای اینکه بار فهم علمی نسلی را از اندوخته سازند، حرفهای نپخته و نجویده غربیها را ترجمه کرده و به نسل جدید میدهند و از طرفی بعضی اساتید فهم دقیقی از دین و قرابتهای اندیشه اجتماعی و فرهنگی با واقعیت موجود ندارند، منتظر حضور محصول این طیفسنجی خام آمیخته با اعوجاج باید بود.
نسلی که بعد از چهارسال شهریه سنگین حالا توقع بازگشت مالی و حضور موثر در بستر اجتماعی دارد، غافل از اینکه آنچه در دانشگاه آموخته هیچ فایدهای برای فعالیت اقتصادی یا علمی او ندارد و از این رو ابتدای ضررهای سنگینی میشود که موجبات از دست دادن یک سرمایه اجتماعی واقعی را فراهم میآورد و این خطر ابتلایی جز به محاق رفتن مفاهیم حقیقی و اعتلای سلبریتیسم ندارد.
در ۳۲ اثر از ۴۰ اثر بررسی شده، نشان میدهد که تلاشی برای جاانداختن موضوع اشتغال زنان در جامعه وجود دارد. شغلهای کاذب تا فعالیتهای سنگینی که به مفهوم ریحانه بودن زن ضربه سهمگینی وارد میکند و روح لطیف او را با جنس کارهای مردانه آزار میدهد.
۴. خانهداری به مثابه یک امر مبهم
بعد از سال ۱۳۷۶ موضوع سینمای ایران به مسئله زنان تغییر جهت پیدا کرد و بازنمایی زنان تفاوتهای زیادی داشت. خانهداری آرام آرام برای نسل جدید دختران سرزمینمان به عنوان یک موضوعی مبهم و بدون پشتوانه معرفی میشود و اعتمادزدایی از روابط میان زن و مرد در قالب زندگی خانوادگی صورت میگرفت و در مقابل موضوع روابط دختر و پسر خارج از محدوده عرف و قانون به شدت ترویج میشد. خوب بد جلف، رحمان ۱۴۰۰، زیرنظر، حکایت دریا، بنفشه آفریقایی، خانه پدری، بی حسی موضعی، سازهای ناکوک، تگزاس، آباجان و … بازتعریفی از زندگی اجتماعی زنان ندارد و موضوع را چیزی فراتر از آن به تصویر میکشد.
در خانه پدری زنان خانهدار را پر از خون و خشونت به تصویر میکشد، سال دوم دانشکده من از ظلمی که به دختران میرود، سخن میگوید و بنفشه آفریقایی و آباجان درباره غصههای زنی خانهدار گرتهبرداری میکند که به گرداب اشتغال میزند تا شاید مشکلات خود را حل کند و از قضا بازیگر هر دو فیلم نیز سیمین معتمدآریا است.
۵. آوازخوانی زنان
سنت شکنی و جلوتربردن سنگرهای تقابل فرهنگی با عنوان آوازخوانی زنان بعد از دولت تدبیر در عرصه سینمایی کشور جدیتر شد و به عنوان یک عضو بیبدیل در آثار مختلف رشد زیادی پیدا کرد. از کوچه بینام که در یک مراسم مذهبی زنان در حال شعرخوانی هستند تا در سال دوم دانشکده من که خیلی کم رمق این مسئله مطرح میشود تا مطرب که یک ریسک بسیار جدی را صورت داد.
برای اولین بار فیلم مطرب به موضوع خوانندههای سنتی اول انقلاب میپردازد و مشکلاتی که با آمدن انقلاب برایشان ایجاد شد. النازشاکردوست در این فیلم برای مجالس زنانه مسئولین کشوری مداحی میکند و نهایتا برای پدرش که از خوانندگان قدیمی قبل از انقلاب بود، برای روز فرهنگی ایران در ترکیه کنسرتی را هماهنگ کرد که با مخالفت سفارت ناکام ماندند اما به واسطه برادرشان با یک خواننده معروف ترکیه همراه میشوند و در کنسرت او حضور مییابند. برای اولین بار عایشه گل جوشکن در این فیلم میخواند و اولین حضور پررنگ و رسمی یک زن در کنسرت برای آوازخوانی به حساب میآید که با حضور یک زن ترکیهای همراه شد.
۶. مرد ضعیف همراه با زنی قوی
معمولا نمایش تصویر زن ایرانی در تقابل با مردان از دو صورت خارج نیست، یا مردانی ضعیف در کنار زنانی با توانایی بالا و قدرتمند هستند و همه امور توسط این زنان صورت میگیرد یا اینکه یک مرد مستبد و مدعی علیه زنی مظلوم که از پس هیچ کاری برنمیآید، ظلم روا میدارد و مظلومنمایی میکنند. کارگردانان فمینیست از زن اول یک الگو و از زن دوم درس عبرت درست میکنند و آن را به سایرین نمایش میدهند.
در فیلم ناگهان درخت، هیچ کاری از مرد که پیمان معادی بازی میکند، برنمیآید و حتی رانندگی هم نمیکند و با وجود حامله بودن زن، همه کارها را او انجام میدهد. در گیلدا تصاویری از یک زن را در مقابل مردانی با روحیات مختلف به نمایش میگذارد که دقیقا بازنمایی چهره زن از این دو حال خارج نیست، یا قوی است یا مظلوم و مورد ظلم واقع شده.
۷. مرد مستبد علیه زن مظلوم
مظلومنمایی از زنان گاهی به نمایش افراطی میانجامد، بی حسی موضعی و سازهای ناکوک دو فیلم جدید هستند که به مسئله روانشناسی و مشکلات بیماران روانی میپردازند، درست است که آن دسته از فیلمهایی که بر اساس نشانگان بیماریهای روانی به نمایش شخصیتهای بیمار میپردازد، میتوانند از ظرفیت بالایی در آموزش رفتارها و جنبههای انسانی برخوردار باشند.[۱] اما مهمترین چیزی که در این دو فیلم نمیتوان یافت، مسئله آموزش به مردم در حوزه بیماریهایی چون دوقطبی است.
شاید اولین تجربههایی فیلمسازی در حوزه روانشناسی میتوانست بهتر از این ظاهر شود اما چیزی جز نمایش یک زن منعفل در مقابل مردانی بی خیال اما مستبد نشان نمیدهد، در متری شش و نیم زن مظلوم خود را فدای فروش مواد مخدر شوهرش میکند، در عرق سرد، افروز به شدت با همسر مذهبیاش که مجری معروف صداوسیما نیز هست، درگیر میشود و در خیابان به شکل عجیبی کتک کاری میکنند. در چهارانگشت امیر جعفری زن خود را فریب داده و همسرش نیز غافل از همه اتفاقات پیرامونی همه چیز را باور کرده است.
۸. چادر و جایگاه آن در سینمای ایران
وقتی ده زن به یادماندنی تاریخ سینمای ایران میرسیم، اسامی مانند مهناز افشار و سیمین معتمدآریا به چشم میخورند و بقیه افراد نیز همفکر و همسو با اینها هستند مانند ترانه علیدوستی، لیلا حاتمی، میترا حجار و … حال درباره وضعیت پوشش اینها در بازنمایی از زندگی فردیشان در اینستاگرام، به شدت دارای بدحجابی زنندهای هستند. ریحانه پارسا نماد دختر چادری میشود و در تلویزیون جمهوری اسلامی این برندینگ رخ میدهد اما در نتیجه وارد تیم سایتهای شرطبندی میشود، به ترکیه میرود و در ویدئو کلیپهای شادمهر عقیلی حامی همین جریان بازی میکند و این بیدقتی در صداوسیما ناشی از کدام اشتباه بزرگ برای بهرنگ توفیقی است که حالا دختری آرایش کرده را در فیلم آقازده تبدیل به اسطوره حجاب در فیلمسازی امروز میکند.
چادر مظلومترین نماد در سینمای ایران است که شبکه نمایش خانگی نیز همزبان با این ساختار سخن میگویند. تصویرسازی نادرست و غلط انگارانه حتی در تلویزیون از چادر باعث میشود تا در کنار مفهومسازی شبکههای اجتماعی تصویر چادررا در ضمیرناخودآگاه و اذهان مردم به حاشیه برانند.
۹. آرایش غلیظ
تلفیق سکس و خشونت در فیلمها برای پژوهشگران به موضوعی دفاع ناپذیر تبدیل شده است. در اواسط دهه ۱۹۹۰ بین دو گروه از دانشمندان علوم اجتماعی، مناقشات پژوهشی نامطلوبی درباره نقش جنسیت در قتلها ناشی از خشونت در فیلمهای «بازارشکن» در گرفت.[۲] آرایش غلیظ امروز به یکی از ارکان اصلی برای ساخت فیلم و سریال به شمار میرود، آقازاده که تولید موسسه اوج به حساب میآید تا ما همه با هم هستیم، تگزاس، خوب بد جلف، زیرنظر، هزارپا، دختر شیطان و به خصوص در سریالهای شبکه نمایش خانگی مانند دل، همگناه و ممنوعه این موضوع بسیار دیده میشود.
۱۰. جمع بندی
از مجموع چهل اثر بررسی شده، تنها دو اثر به تقویت جایگاه واقعی زن میپردازد و سی و هشت اثر با رد شدن از خطوط قرمز به دنبال آزادی بی حد و حصر است، مفهوم اصلی در فیلم «سعادت آباد» نیز آزادی روابط مرد و زن است. در این فیلم، زنان بدون رعایت فاصله مناسب، کنار مردان قرار میگیرند، هنگام صحبت چشم در چشم یکدیگر خیره میشوند و درباره مسائل گوناگون و غیرضروری به صبحت و تبادل احساس میپردازند.[۳]
فرمان آرا در فیلمهایش به عنوان نماینده گروه اجتماعی خود، با تاکید بر تکثرگرایی و پذیرش نگاههای گوناگون افراد به اعتقادات و به تغییر و دگرگونی طبیعت انسانی، سعی در غلبه ایدئولوژی دوگانه خوب یا بدی دارد که پس از انقلاب اسلامی تولید شده است … گروه اجتماعی خاستگاه او، خوب هستند و آدمهای بد او هم با معیارهای او بد هستند و ضرورتی ندارد که این معیارها با معیارهای فراگیر و هژمونیک جامعه برابر باشد.[۴]
در بنفشه آفریقایی یک زن همراه با دو شوهر سابق و لاحق خویش زندگی میکند و روابط عاطفی و عشق مثلثی زیر یک سقف و در یک خانه وجود دارد، از طرف دیگر حضور زنان خارجی در فیلمهای ایرانی تبدیل به یک الگو برای نمایش زنان بدون حجاب میشود. مطرب، تگزاس، چهارانگشت، دخترشیطان و … زنان خارجی با ظاهری بسیار بد را به تصویر میکشند و این شروعی بر تغییرات ظاهری در نمایش آثار سینمایی و تحولی نو برای بازنمایی چهره زن در سینما است.
بدون شک آن چیزی که در سینما شاهدش هستیم، چندی بعد با تاثیر شناختی بر روان مردم همراه میشود و دیری نمیپاید که کف جامعه نیز مطابق با همین الگوهای ساخته شده در داخل مرزهای سرزمینی تغییر میکنند و نیازی به هزینه و تلاش تهاجم فرهنگی غرب نیست.
پی نوشت:
[۱] روان شناسی در سینمای هالیوود، اسکیپ د.یانگ، ترجمه سیده فاطمه موسوی و لیلا گنجی، ص ۱۱۴
[۲] روان شناسی در سینمای هالیوود، اسکیپ د.یانگ، ترجمه سیده فاطمه موسوی و لیلا گنجی، ص۵۹
[۳] بازنمایی الگوی شخصیت مرد و زن در سینمای ایران، رفیع الدین اسماعیلی، ص ۳۲۸
[۴] جامعهشناسی سینما و سینمای ایران، اعظم راودراد، ص ۲۳۳
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0