معرفی کتاب «رابطه علم و دین»
«فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی»؛ در مجامع علمی، بحث از دانش بشری (علم) یا دین از دیرباز، یکی از دغدغههای دانشمندان و دینداران است که سابقهای طولانی در تاریخ تفکر بشر دارا میباشد. در محافل امروزی نیز، بیشترین نزاع میان رابطه علم و دین شکل گرفته است و وجه مشترکِ تمامی آنها این است که میان دانشی که سرچشمه الهی دارد با دانشهایی که ریشه و اساس آنها در فهم عادی بشر است، چه رابطه و نسبتی وجود دارد.
دانشمندان مشهور شیعه، رسالت بزرگ خویش را با بهرهگیری از عقل، نقل، معارف قرآن و سیره پیشوایان دین به بهترین نحو به انجام رساندند.
حال میدانیم که یکی از مسائل مهم و اصلی امروزه، رابطه میان علم و دین میباشد. آیتالله محمدتقی مصباح یزدی(ره) -استاد فلسفه سطوح عالی حوزه علمیه- در طول سالیان دراز، زوایای این مبحث مهم را در آثار مختلف خود بهخوبی بررسی کرده است و سپس به منظور ارائه این دیدگاهها و نظرات شخصی، فرزند ایشان، حجت الاسلام علی مصباح یزدی با مروری جامع بر آثار نوشتاری و گفتاری، کتابی را با عنوان «رابطه میان علم و دین» تنظیم و منتشر نمود.
این کتاب با هدف نسبتسنجی میان علم و دین و تحلیل جهات مختلف و گوناگون، در ۸ فصل تنظیم گردیده است. مهمترین رئوس مباحث این کتاب عبارتست از:
۱- معناشناسی علم و دین
۲- نسبتهای مفهومی علم و دین
۳- نسبتهای محتوایی علم و دین
۴- علم دینی
۵- لوازم اسلامیسازی علوم
۶- تأثیرات دین بر علم
۷- خدمات علم به دین
روش متداول آیتالله مصباحیزدی در این کتاب، برای تنقیح بحث علم، ایضاح مفاهیم پایه و تعیین اصطلاح کارآمد از میان اصطلاحات و معانی متعدد است. ایشان برای این منظور از روشی چندمرحلهای استفاده میکنند. در این روش ابتدا اصطلاحات مختلف که درباره مفهوم مورد بحث گفته شده را استقصاء نموده و سپس دو مرحله دیگر برای انتخاب معنای مورد نظر اجرا مینمایند. در مرحله اول معانیای که احیاناً با مبانی معرفتی ــ فلسفی ایشان ناسازگار است، طرد مینمایند و در مرحله دوم برای تعیین معنای مورد نظر از معانی باقیمانده از ارتکاز مخاطب استفاده کرده و معنای منتخب را با عنایت به معیارهای عقلایی و کاربرد در بحث تعیین میکند.
در ادامه ایشان معتقد است که چیستی دین از مباحث پرنزاع میان دانشمندان شرق و غرب بوده است و اغلب معانی دین که ارائه شده است، مورد نیاز نبوده و فقط ناشی از دیدگاههای فلسفی، الهیاتی، اجتماعی و یا روانشناسانه میباشند.
اولین معنایی که ایشان از دین ذکر نمودهاند، از شلایر ماخر (فیلسوف آلمانی) است؛ او دین را به یک احساس فروکاسته و همه محتوای نظری و عملی آن را اموری زائد تقلی کرده است. دومین معنا این است که دین پذیرفتن یک سلسله امور به عنوان مقدس است که نباید در آن تشکیک یا چون و چرا کرد. اما سومین اصطلاح اعتقاد به ماوراء طبیعت و برقرار کردن نوعی رابطه با دین خوانده شده است.
این معانی کم و بیش میان متکلمین و فیلسوفان دین غربی رواج دارد. بهنظر میآید وجود تعارض واقعی میان علم تجربی و دین مسیحیت، علمزدگی و حملات تند آن علیه عقاید دینی و فقدان فلسفه، توانمند برای اثبات مبانی دین از علل این تعاریف حداقلی باشند.
معنای شایع از میان تعاریف دین، معنایی است که دین را با اجزایش تعریف میکنند. این اجزاء معمولاً به دو گروه کلی باورها و اعمال و گاهی باورها، ارزشها و رفتارها معرفی شدهاند. دین طبق این تعاریف، مجموعهای معرفتی از باورها درباره هستی و رفتارهای متناسب با آن است.
اما اصطلاح رایج بین اهل ایمان، از دین معنای وحیانی را اراده میکنند. «در این اصطلاح، که گاه در ادبیات ما نیز به کار میرود، دین یعنی آنچه در منابع دینی اسلام – قرآن و سنت – وجود دارد، یا به عبارت دیگر، آنچه با دلیلهای تعبّدی نقلی اثبات میشود».
آیتالله مصباح، این معنا از دین را از دو جهت نقد مینماید:
• اولاً آنچه در متون دینی آمده است، عین دین نیست؛ چون قلمرو دین با توجه به لمیت نیاز به دین معلوم میگردد.
• ثانیاً معلوماتی هست که از متون دینی صریحاً استفاده نمیشود؛ اما مسلماً دینی است مثل عینالربط بودن انسان به خداوند.
اما اصطلاح آخر پیرامون دین، مجموعه نظاممند اعتقادات، ارزشها و رفتارها را مقید به حقانیت میکند: منظور از دین، هر مجموعۀ نظاممند از اعتقادات، ارزشها و رفتارها نیست؛ بلکه تنها مجموعههایی دین نامیده میشوند که علاوه بر مؤلفههای بالا، دو ویژگی دیگر نیز داشته باشند:
• اول آنکه از سوی خدا نازل شده باشد؛
• دیگر آنکه تحریف نشده باشند.
در یک جمله میتوان گفت، این اصطلاح نام دین را تنها شایسته دین حق میداند و تنها پاسخهای صحیح به مسائل دینی را شایسته نام دین به حساب میآورد. از نظر اسلام و بسیاری از ادیان دیگر، فقط یک دین صحیح وجود دارد و بقیه ادیان باطلاند.
لذا بر طبق این اصطلاح، دین به معنای دین حقی میباشد که از طرف خدای متعال نازل شده است. حال براساس روش آیتالله مصباح یزدی بعد از جمعآوری معانی(که قبلاً توضیح داده شد)، معانی مبتنی بر نگرشهای باطل طرد میشوند و بر این اساس، معنای اول، دوم و سوم طرد میگردد.
از میان معانی باقیمانده، آن معنا مدنظر است که موافق ارتکاز از «علم دینی» باشد و نیاز مشخصی باعث طرح آن شده باشد و آن معنای آخر از معانی گذشته است. مراد از دینیسازی علوم، انجام علمیاتی تفریحی (أشراً و بطراً) نیست؛ بلکه (لطلب الإصلاح) احتیاج واقعی به منبع معرفتی معصوم از خطا برای سرگشتگیهای عصر حاضر سبب شده دست نیاز به وحی دراز کرده و نیاز جامعه شیعی (و بلکه جامعه جهانی) به یک اجتماع سالم و رو به رشد و تعالی برآورده ساخته شود.
بنابراین مراد از دین اباطیل و ساختههای اذهان آلوده انسانها نخواهد بود. دینیسازی علم با این معانی از دین برای کسانی مفید است که علم را برای علم و نه برای غایت سعادت میطلبند؛ بلکه تنها مراد اسلام عزیز است که از طریق اهلبیت پیامبر علیهمالسلام و تلاش مجاهدانۀ علمای دین به ما رسیده است.
در این مرحله پیرامون «علم دینی» از منظر آیتالله مصباح یزدی با محوریت بحث نسبتسنجی (رابطه) علم و دین و در ضمن سه محور کلی طرح خواهد شد. ایشان در ضمن هفت جلسه تحت عنوان «علم دینی» در جمع اساتید حوزه و دانشگاه، مباحثی را به بیان تفضیلی مطرح و دیدگاههای خویش را نمایان ساخته است. اغلب این مباحث در کتاب «رابطه علم و دین» منعکس شده است.
سه محور کلی فوق عبارتند از:
۱- برای قول به علم دینی، ابتدا بایست نسبت و ارتباط میان علم و دین را ممکن دانست؛
۲- از میان نسبتهای ممکن، تنها بخشی از آنها قابل توجه بوده و برای رفع نیاز فعلی مفید هستند؛
۳- در طیف باقیمانده از علوم دینی، دینیشدن علوم توصیفی و علوم توصیهای به چه کیفیت محقق میشوند؟
ارتباطهای سهگانه میان علم و دین
ارتباط دو سویهای بین علم و دین قابل تصور است به این معنا که بعضی علوم مبنای اثبات دین و عقاید دینی میتوانند قرار بگیرند؛ مثل فلسفه نسبت به دین، از سوی دیگر معارف دین نیز میتوانند مبنای بعضی علوم قرار بگیرند؛ مثلاً معارف انسانشناختی دین در علوم انسانی پایه قرار بگیرد.
ارتباط در موضوع یا همان مسائل نیز بدین معناست که موضوعات دینی در یک علم مورد بحث قرار بگیرند؛ مثل علم خداشناسی یا اخلاق و چون روش در علم بودن معتبر نیست، با هر روشی که از نظر معرفتشناسی معتبر باشد، مسائل اینگونه علوم پاسخ داده شوند، معتبر خواهد بود.
ارتباط علم و دین در غایت یعنی علم به غایتی از غایات دین کمک میکند؛ مثل علم اخلاق موجود بین مسلمین که میتواند در غایت «تزکیه نفس» که از غایات مهم دین است، به دین کمک نماید.
بنابراین وقتی سخن از امکان ارتباط میان علم و دین میشود؛ مراد ارتباطهای بالعرضی که میان دینداران و علم و یا میان عالمان و دین ممکن است، منظور نیست؛ چنین ارتباطهایی مورد انکار منکرین علم دینی نبوده و مقصود از بحث «علم دینی» را نیز حاصل نخواهد کرد؛ بلکه مراد از ارتباط، ربط منطقی میان دو حوزه معرفتی است که در مبانی، مسائل و اهداف متصور است.
در جمعبندی این نوشته و معرفی کتاب، میتوان گفت معناشناسی «علم دینی» از نظر آیتالله مصباح یزدی با محوریت بحث ارتباط منطقی و عقلایی بین علم و دین سامان مییابد و از میان ارتباطهای ممکن میان علم و دین، آنچه غرض را برآورده میسازد، علومی است که در قلمرو رسالت دین قرار میگیرند و بنابراین علوم طبیعی و ریاضی از محدوده این بحث خارج میشوند و آنچه مراد از طرح بحث در علم دینی است، اسلامیسازی علومی میباشد که با انسان – بما هو انسان – مرتبط است و آن چیزی جزء علوم انسانی نخواهد بود.
آیتالله مصباح یزدی در پایان معتقد است که دین اصالتاً به اموری تعهد دارد که با سعادت آدمی مرتبط است و بیان مسائل اساسی و بنیادین علوم طبیعی برعهده عقل و تجربه میباشد نه دین. لذا ایشان ضمن رد تداخل کلی میان علم و دین، تباین کلی آنها را نیز نفی مینماید و حسن ختام بحث را با جمله «دین و علوم طبیعی از جهاتی با یکدیگر سازگاری دارند و گاهی به یاری یکدیگر میشتابند» کامل میکند.
بنابراین مطالعه این کتاب به علاقهمندان به مباحث فسلفی و دینی بهخصوص متخصصین فلسفه دین و مباحث «علم و دین» توصیه میشود.
کتاب «رابطه علم و دین» مجموعه بیانات آیتالله محمدتقی مصباح یزدی است که به قلم علی مصباح در سال ۱۳۹۵ در ۳۰۴ صفحه توسط انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) به زیور طبع آراسته گردیده است.
* محمد کرمینیا؛ پژوهشگر و دانشجوی دکتری فلسفه و کلام امامیه
بیشتر بخوانید:
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0