امتیازهای اقتصادی، هدف استعمار (3)

توضیحات حجت‌الاسلام مظاهری پیرامون هزینه‌ی اقتصادی‌ لغو قرارداد توتون و تنباکو و شبهه‌ی نقش‌آفرینی روس‌ها در شکل‌گیری نهضت تحریم تنباکو.

برای مطالعه بخش دوم این گفتگو اینجا کلیک کنید.

هزینه باقی‌ماندن امتیاز تنباکو از لغو آن بیشتر بود

یکی از مسائلی که درباره نهضت تحریم تنباکو مطرح می‌شود و در برخی آثار به آن اشاره شده، این است که آیا هزینه‌ها و خسارت‌هایی که دولت ایران در قبال لغو امتیاز توتون و تنباکو مجبور شد پرداخت کند، بیشتر از هزینه‌های باقی‌ماندن امتیاز نبود؟ و اگر بخواهد هزینه-فایده‌ای صورت بگیرد، آیا این کار اساساً درست بود و باید انجام می‌شد یا خیر؟ زمانی می‌توانیم قضاوت صحیحی داشته باشیم که گستردگی این امتیاز را در نظر بگیریم. نکته اینجاست که نفوذ انگلیس در ایران صرفاً یک نفوذ اقتصادی نبود، بلکه یک نفوذ سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی بود. بنابراین باقی‌ماندن امتیاز به معنای نفوذ اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و نظامی در ایران بود؛ نه صرفاً یک نفوذ اقتصادی که بگوییم در پی آن ضرر اقتصادی اتفاق می‌افتاد.

شاید اولین وام‌هایی که دولت ایران مجبور شد بگیرد، در نتیجه‌ی لغو این قرارداد بود. اما وقتی از طرف دیگر به گستردگی برنامه نفوذ نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که اگرچه لغو قرارداد در سطح یک ضربه اقتصادی اتفاق افتاد، اما از نفوذهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی در ایران جلوگیری شد. این را می‌توانیم از قضاوت‌هایی که تحلیلگران تاریخ از گستردگی این امتیاز مطرح کردند، نتیجه بگیریم.

وقتی سیاستمداران کارکشته دوره قاجار می‌گویند: این امتیاز، یک امتیاز بسیار گسترده بود و انگلیسی‌ها داشتند دولتی را به این بهانه و در پوشش آن در ایران تأسیس می‌کردند، کاملاً می‌توان نتیجه گرفت که این قرارداد تنها جنبه اقتصادی نداشته  است.

اقدامات بی‌خردانه شاهان قاجار که انجام می‌دادند، آثار و تبعاتی داشت؛ یکی از آثارش هم این بود که دولت ایران بدهکار می‌شد. اما آیا می‌شد بگوییم برای اینکه دولت ایران بدهکار نشود، این امتیاز باقی بماند؟ این حرف درباره امتیازهای دیگر هم مطرح می‌شود. در مورد امتیاز رویتر و در امتیاز ۱۹۱۹ وثوق‌الدوله هم می‌توانیم این حرف را بزنیم. در قرارداد رویتر مرحوم ملاعلی کنی با این قرارداد مقابله کرد. به طور طبیعی وقتی که قراردادی لغو می‌شود، دولت ایران باید خسارت بدهد. اما نتایجی که چنین قضیه‌ای می‌تواند به دنبال داشته باشد، مهم است.

مثلاً بعد از لغو امتیاز رویتر انگلیسی‌ها ۱۴، ۱۵ سال مجبور شدند پایشان را از ایران عقب بکشند و نفوذشان در ایران بسیار کاهش پیدا کرد و بعد از  لغو قرارداد توتون و تنباکو همین اتفاق افتاد و انگلیسی‌ها عقب‌رفت گسترده‌ای را انجام دادند. البته جای خالی‌شان را روس‌ها پر کردند. در واقع روس و انگلیس با هم در رقابت بودند و وقتی یکی به عقب می‌کشید، آن‌یکی جایش را پر می‌کرد. روس‌ها از آن‌وقت خودشان را پررنگ‌تر به میدان آوردند. اما شاید اگر بخواهیم یک تحلیل جامعی درباره روس و انگلیس داشته باشیم، آنقدری که انگلیسی‌ها زیرک و باهوش بودند و قصد ضربه‌زدن به ایران و برنامه‌های بلند مدت و استعماری برای ایران داشتند، روس‌ها اینگونه نبودند.

در آن دوره روس‌ها پادوی انگلیسی‌ها بودند. در حقیقت انگلیسی‌ها در رأس استعمار قرار داشتند. یک سؤالی که در بعضی جاها مطرح می‌شود این است که برخی، به دلیل اینکه روس‌ها از لغو امتیاز انحصار توتون و تنباکو نفع می‌بردند، تحلیل این نهضت را به سمتی می‌برند که انگار روس‌ها پشت ماجرای لغو این امتیاز بودند. برخی این بحث را خیلی سطحی مطرح می‌کنند. روس‌ها قاعدتاً از لغو امتیاز توتون و تنباکو خوشحال می‌شدند و نفع می‌بردند، اما اساساً به این دلیل نبود که روس‌ها حاضر بودند به مرجعیت شیعه و روحانیت و به علمای شیعه میدان بدهند برای اینکه انگلیسی‌ها را کنار بگذارند. چون میدان پیداکردن علمای شیعه می‌توانست ضربه سنگینی را به روس‌ها بزند. کمااینکه روس‌ها بارها این ضربه را از مرجعیت شیعه خورده بودند.

همچنین بحث فتوا و حکم تحریم یک چیز فی‌البداهه نبود که در ذهن میرزای شیرازی به وجود آمده باشد و آن هم تحت تأثیر فلان اندیشمند یا سیاستمدار باشد. مثلاً در برخی از آثار، این بحث مطرح شده است که سید جمال‌الدین اسدآبادی این فکر را به ذهن میرزای شیرازی انداخت، درحالی که این حرف درباره مرجع شیعه خیلی نادرست به نظر می‌آید.

سه سال قبل از نهضت تحریم تنباکو در استفتائاتی که از میرزای شیرازی درباره مصرف کالاهای روسی صورت می‌گیرد، میرزای شیرازی فتوا به تحریم این کالاها می‌دهد. جالب است که این استفتاء توسط شیخ فضل‌الله نوری صورت می‌گیرد. یعنی دقیقاً همان‌کسی که در نهضت مشروطیت بود و آن را به عنوان استوانه و ستون بسیار قوی در مقابل جریان انحرافی در نهضت مشروطه می‌شناسیم. ایشان سه سال قبل از نهضت تحریم از میرزای شیرازی درباره حمل اجناس از بلاد کفر به ایران استفتائی دارند، که میرزای شیرازی فتوا و حکم به حرمت می‌دهند و می‌فرمایند: «البته به هر وسیله‌ای که ممکن باشد، رفع این مفاسد باید بشود.» در واقع نفوذ مراجع تقلید و مرجع بزرگ شیعه، میرزای شیرازی کاملاً می‌تواند منافع روس‌ها را به خطر بیندازد.

بعد از نهضت تحریم هم می‌بینیم که اندیشه تحریم که روس‌ها قاعدتاً باید از همین اندیشه بترسند و این گریبان روس‌ها را می‌گیرد، در سال ۱۳۲۹ آیات عظام آخوند خراسانی و میرزا عبدالله مازندرانی درپی دخالت روس‌ها در ایران، در پاسخ به علمای استرآباد این‌طور نوشتند: «هرچند به بعض ملاحظات و انتظار فراهمیِ تمام مقدمات، هنوز حکم به حرمت امتعه‌ی روسیه به عموم مسلمین اعلام نشده و مترصد موقع هستیم، لکن شما پرهیز کنید از استعمال این اجناس و اجازه ندهید که این اجناس وارد ایران بشود و اقتصاد ایران را دچار ضعف کند.»

در همان سال علمای اصفهان در تعهد نامه‌ای که علیه بانک استقراضی روس دارند، هم‌پیمان می‌شوند و این هم‌پیمانی را به این شکل بیان می‌کنند: «نظر به مصالح اسلامیه ما ها (علمای اسلام) به هيچ وجه من الوجوه طرف معامله با بانک روسی نمی‌شویم و عجالتاً قند و چای روسی را به کلی تارک هستیم و شخصاً استعمال نخواهیم کرد. و نیز از از تجاری که ترک معامله با روس و منع خرید و حمل قند و شکر و چای و قماش روسی نموده‌اند، حمایت و پشتیبانی می‌کنیم.» خوب این سیاست و اندیشه‌ی علمای ایران در مقابله با استعمار، چه روس و چه انگلیس، بوده است. لذا در واقع این نمی‌تواند با تاریخ تطبیق پیدا کند که ما بگوییم منفعت روس‌ها در کار بوده و روس‌ها نهضت را به وجود آوردند و این اتفاق را رقم زدند.

البته عرض کردیم که بین روس و انگلیس رقابت وجود داشت و لغو امتیاز انحصار توتون و تنباکو به نفع روس‌ها بود و دوباره روس‌ها را در عرصه سیاست خارجی ایران زنده کرد؛ به نحوی که بعد از این شخصی به نام امیرسلطان که صدر اعظم ایران در همین دوره است و امتیاز در همین دوره دارد اتفاق‌می‌افتد، تا زمان لغو گرایش به انگلیسی‌ها دارد؛ اما دقیقاً بعد از لغو امتیاز، به روسیه تمایل پیدا می‌کند.

البته برداشت من از اسناد و مدارک این است که انگلیسی‌ها گویا بعد از لغو این امتیاز چراغ‌های خودشان را خاموش کردند. و الّا زیرکانه و پشت‌پرده نفوذ خودشان را دنبال می‌کردند و یک ظاهر فریبی و یک دلگرمی به روس‌ها می‌دادند. لذا وقتی ۱۵ سال بعد به نهضت مشروطیت می‌رسیم، می‌بینیم باز هم این انگلیس است که نفوذ گسترده‌ای دارد و می‌تواند یک نهضت بزرگ مردمی را اینگونه دچار انحراف کند. در واقع این تحلیل درستی نیست که ما بگوییم لغو این امتیاز خسارت بیشتری را از باقی‌ماندن این امتیاز برای ایران به وجود آورد و آثار و تبعاتش بیشتر بود.

برای مطالعه بخش پایانی این گفتگو اینجا کلیک کنید.

………………..

پایان / 102

لینک کوتاه مطلب : https://fekrat.net/?p=1046