امر به معروف و نهی از منكر؛ مطالبهای حياتبخش
«فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی»؛ امر به معروف و نهي از منكر مطالبهاي فطری، فلسفی، فقهی و از مهمترین ضروريات دين است و رسالت انبياء و مصلحان اجتماعي با توجه به آيات و روایات متعدد (آیه 71 سوره توبه و110 سوره آلعمران و …)، بر همین اصل قرار داده شده است. چنانكه همواره در كنار هدايت جامعه، مردم را به استيفاي حقوق و اداي مسئوليتهاي اجتماعي فرا ميخوانده و مطالبهگريشان بر مبناي توحيد و حقنگري بوده است. از اينرو، كاربست این فریضه الهی براي نهادينهسازي و كنترل جامعه در رعايت هنجارهاي اجتماعي است و در اهمیت موضوع همین بس که در اصل هشتم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران دعوت به خير، امر به معروف و نهي از منكر وظيفهاي عمومي و همگاني تلقی شده و شرايط، حدود و كيفيت آن را قانون تعيين ميكند. لذا اين فریضه پوياي اجتماعي، قوهای پيشران در كنترل و نظارت دولت (حکمرانی) بر مردم و مردم بر دولت است که ميان سه عنصر دولت، نخبگان و مردم توازن ايجاد ميكند و هدف از آن، وادار کردن افراد به انجام كار يا ترك كار، و كوششي براي تغيير اراده مخاطب است، مشروط بر اینکه آمران و ناهيان شرایط لازم همچون عادل بودن، عالم بودن به معروف و منكر، برخورداری از حسن خلق، توانايي ارتباطگيري موثر، عدم حس برتري نسبت به مخاطب، مفسدهآور نبودن تذکرات، اطمینان از اصرار مخاطب بر گناه و مواردي از اين دست را داشته باشد.
با اينكه تأكيدات فراواني بر امر به معروف و نهي از منكر شده است، با اين وجود غرض از امر به معروف و نهی از منکر تنبيه و مجازات خطاكار نبوده و نیست بلکه هدف از آن، نگاه دلسوزانه و اصلاح اهل گناه همچون نگاه مشفقانه يك پزشک به بيمار است. از اینروست كه امیرمؤمنان علي(ع) فرموده است: «تمام كارهاي نيك، حتي جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهي از منكر چون قطره آبي است در برابر درياي پهناور»(امام علي(ع)، نهجالبلاغه: الحكمه 374). این گفتار، نشان میدهد که امر به معروف و نهی از منکر در میان ضروریات دین از جایگاه و ارزش والا و ممتازی برخوردار است و میتواند زمينه احياي جامعه را فراهم كند. لذا روح و جوهره این امر خطیر، نوعي تعهد و مسئوليت اجتماعي براي آمران و ناهيان ايجاد ميكند، چرا که هدف از انجام آن صرفاً انجام كار و رفع تكليفي نيست، بلكه لازم است به طرق مختلف اثرگذار بوده و حل مشكل کند. در همين زمينه روايتي از رسول اکرم (ص) نقل شده است كه ميفرمايد: مَن رَأى مِنكُم مُنكَرا فَليُغَيِّرهُ بِيَدِهِ ، فَإن لَم يَستَطِع فَبِلِسانِهِ ، فَإن لَم يَستَطِع فَبِقَلبِهِ و َذلِكَ أضعَفُ الإيمانِ (نهج الفصاحه ص 768 ، ح3010). هر كس از شما منكرى ببيند بايد با دست و اگر نتوانست با زبان و اگر نتوانست با قلبش آن را تغيير دهد، كه پایينترين درجه ايمان همين (تغيير قلبى) است.
با تدقيق در اين كلام روشن ميشود كه امر به معروف و نهی از منکر از لوازم جهاد در راه خدا بوده و افراد جامعه نميتوانند نسبت به سرنوشت و مسائل جامعه خود بيتفاوت باشند. اگرچه تأکیدات فراوانی بر این فریضه مهم دینی شده است، اما بر این نکته نیز تصریح شده است که آمران و ناهيان حق نداشته و نبايد به حريم خصوصي و آزاديهاي شخصي افراد ورود يافته، و تذكرات و مطالبهگریهاي آنها ميبايست به دور از هرگونه خشونت، تحكم، تمسخر، تهديد و ضرب و شتم باشد. بنابراین، برخورداری آمران به معروف و ناهيان از منكر از آموزههای دینی، دانش روانشناسي و جامعهشناسي و نيز الگوبرداری رفتاری از نمونههای موفق، امری ضروری به نظر میرسد تا با مطالبهگری مؤثر، هنجارشکنان به آنچه كه متعهد هستند، ملزم شوند. لذا از اینروست كه گسترش روزافزون جوامع و ساختار آن، تدوين و اجراي قوانين و مطالبهگری عمومی را به جهت كنترل و نظارت بر رفتارهاي نابههنجار انسانها بیش از پیش ضروري ساخته است.
ساختاري كه رکن اول آن نظام حکمرانی (قوه مجريه، قضائيه، مقننه و سازمانهاي نظامي و امنيتي) است كه بر اساس نقش اجتماعي خود ميبايست عدالت را در عرصههاي مختلف زيستي محور و مورد توجه قرار داده و از علم و بصيرت و شجاعت کافی در مواجهه با مشكلات و هنجارشکنیها برخوردار باشد تا از اين رهگذر، جامعه را به سمت و سوي حيات مطلوب، هدايت و حمايت كرده و پيشرفت مادي و معنوي حاصل شود. رکن دیگر این ساختار، نخبگان هستند كه میبایست ساختاري غير منفعل و غايتمند داشته و بر اساس رسالت خود به عنوان قوه پيشران و حلقه واسط ميان دولت و مردم ضمن تعهدپذيري و باور به ارزشهاي الهي در عرصههاي مختلف اجتماعي بازيگري كرده و با برنامهريزي دقيق، بر عملكرد دولت نظارت داشته و نقش هدايت مردم را به عنوان امين و معتمد جامعه عهدهدار شوند. به همين جهت نخبگان مستقل از دولت و قدرت در صورتبندي قدرت سياسي نقش تعيين كننده دارند. از ديگر ارکان ساختار مورد اشاره، مردم هستند كه به عنوان پشتوانه محكم نظام حكمراني وظيفه دارند تا در همه عرصههاي سياسي، اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و… در جامعه مشاركت و حضور فعال داشته و با نظارت و مطالبهگري از نظام حكمراني و جامعه نخبگاني، بر سرنوشت خود تأثیرگذار بوده و نسبت به آن بيتفاوت نباشند.
در چنين جامعهاي همه انسانها با توجه به نقش و وظايفي که بر عهده دارند، ایفای نقش میکنند و به عنوان انساني مسئول، با توجه به شناخت غايت الهي احساس مسئوليت كرده و با مطالبهگريهاي به موقع ميتوانند گامهای مثبت و مؤثري بردارند. در اينگونه جوامع، شبكهاي از روابط اجتماعي، اسلامي و انساني وجود دارد كه مبتني بر تقوا، برادري و برابري است. اين روابط در چهار مرحله روابط انسان با خدا، روابط انسان با خود، روابط انسان با ديگران و روابط انسان با طبيعت خلاصه ميشود. در اين نوع از جوامع، مطالبهگري (ايجابي يا سلبي) که منظور از آن كنش اجتماعي و مسئوليت همگاني برای طلب و خواستن يك حق و استمرار اين خواسته است، و يا به عبارتی كنكاشی براي يافتن حقيقت است، افراد نسبت به حقوق و مسئوليتهاي اجتماعي نظام رسمي كشور كه در قانون اساسي نيز آمده است حساس و پيگير هستند و مقصود از آن، اجابت خواستههاي به حقي است كه تحقق نيافته است. خواستهها و مطالباتي كه از نفس انسان آغاز شده و وجدان نقطه مقابل آن قرار دارد. در واقع وجدان، سنخ ديگري از خواستهها را طلب ميكند و لذا ضروري است به هر دو پاسخ داده شود. از اينرو، در مطالبهگري كساني كه اميال را بر عقل ترجيح ميدهند و خواستههاي عقل را محدود ميكنند غايتی جز اباحهگري نخواهند داشت و چنانچه بالعكس عمل شود اميال تحت كنترل عقل قرار گرفته و به اهداف متعالي و بلند مدت دست پیدا ميشود. لذا اين امر، جز در احساس مسئوليت، رشد فضائل و تامين مصالح جامعه كه غايت آن سعادت انسان است پديد نميآيد.
از طرفي، مطالبات هرجامعهاي منطبق با فرهنگ خاص آن جامعه تعريف ميشود. به عبارتي نقشپذيري اجتماعي و انتقال فرهنگ، مطالبات را با نوع خاصي از فرهنگ پيوند ميدهد و تحولات جامعه و فرهنگ ميتواند سبب جابهجايي ارزشها شود بهطوري كه گاهي معروفها جايگزين منكرها و بالعكس شود و اين امر سبب بروز شكاف نسلي گردد. از اینرو، بيتوجهي به فرهنگ عمومي جامعه موجب گسست فرهنگي و تزلزل در توازن اجتماعي ميشود و اين گسست ميتواند موجب شکاف ميان مردم با مردم، مردم با مسئولان، مردم با نخبگان و نخبگان با مسئولان شود. از اين جهت، در حکومت اسلامی، فرهنگ اسلامي اقتضا ميكند تا جامعه نسبت به سرنوشت خود بيتفاوت نبوده و مطالبهگر باشد چرا که اين امر نقش مهمي در پالايش و سالمسازي جامعه دارد و تكتك اعضاي جامعه را مؤظف به پاسخگویی ميكند. در چنین جامعهای روابط ميان حاكمان، نخبگان و مردم، اخلاقي و حقوقي است و قدرت در نزد حاكمان امانتي است كه نبايد با ارزشها و هنجارهاي اجتماعي تنافي داشته باشد. در این نوع از مطالبهگري، غرض تحقق شرع خداوند در جامعه است تا از بروز ناهنجاريها و آسيبهاي اجتماعي جلوگیری شود و چنانچه امر به معروف و نهی از منکر در زمان خودش صورت نگيرد جامعه در عرصههاي مختلف اجتماعي دچار آفات و خسارات جبرانناپذیري ميشود. لذا مطالبهگري سبب ميشود كه همواره جوامع در مدار حق، عدالت و تقوا قرار گيرند به طوري كه به لحاظ دروني استحکام یافته و با رفع خلأ و خللهاي موجود، در عرصههاي مختلف اجتماعي نفوذ ناپذير شوند و اين امر در صورتي تحقق مييابد كه مطالبات بر اساس آموزههاي الهي و ديني و نه منافع مادي و فردي باشد. بنابراين، دغدغه انسان از امر به معروف و نهی از منکر و مطالبهگري، اصلاح جامعه و مسئوليتپذيري است كه اين خواسته نيازمند كنشگري هوشمندانه، رفتار منطقي و گفتمان قوي و مؤثر توأم با تذكرات مشفقانه، بيانات ناصحانه و خيرخواهانه همه آحاد جامعه است و نبايد براساس هوچيگري، فحاشي، افترا و اتهام زني باشد تا اثرگذار بوده و موجبات اصلاح اجتماعي را فراهم آورد.
چنانكه به تعبير شهيد مرتضي مطهري(ره)، تذکرات بر اساس حسن نيت و اخلاص، عامليت صالح، آزاد منشي و حريت، شجاعت، مهرباني، خونسردي، عدم تجسس و … باشد. لذا در اين راستا شناخت كافي از مصاديق و شيوهاي صحيح مطالبهگري در امر به معروف و نهی از منکر؛ ايجاد نهادهاي اجتماعي منسجم؛ دارا بودن سعه صدر؛ دوري از حساسيتهاي هيجاني؛ زمينهسازي انتقاد؛ آسيبشناسي از عملكرد خويش و مواردی از این دست امري ضروري به نظر ميرسد، در غير اينصورت، دشمنان با ايجاد جنگ رواني مبتني بر دروغ، جوسازي و وارونهسازي حقايق، مطالبهگري براي اصلاح امور را در مسير نادرست قرار داده و موجب رنگ باختن تدريجي باورها و ارزشهاي ديني و بروز آفات و آسيبهاي غير قابل جبران ميشوند. چنانكه امروزه شاهد اينگونه موضعگيريها از سوي دشمنان و بدخواهان عليه ارزشهاي والاي نظام جمهوري اسلامي همچون استقلال، آزادي، فسادستيزي، عفاف و حجاب و غيره هستيم، به گونهاي كه سعي ميكنند تا با ايجاد تفرقه ميان مردم و قرار دادن آنان در مقابل حاكمان، مديران و مسئولان را در مبارزه با وابستگيها و فرهنگ منحط غرب، منفعل نمایند و دراين راه تمام منابع و امكانات مالي و رسانهاي خود را به خدمت گرفتهاند. از اینرو، براي دستیابی به اهداف، آرمانها و آیندهاي بهتر براي تحقق تمدن جهانی اسلامي لازم است با زمان شناسی مناسب به وظايف، مسئوليتها و تكاليف شهروندی خود بر اساس خردورزي، موازین شرعی و قانونی عمل نموده و از مطالبهگري بر اساس اميال و هواهاي نفساني دوری جسته شود. در اين مسیر، انديشمندان، اصحاب فرهنگ، اهل قلم و فعالان رسانهاي و فضاي مجازي رسالتي سنگین بر دوش داشته و نبايد به دشمن فرصت و اجازه تاختوتاز داده شود.
* دكتر محمدمهدي جهان پرور، نويسنده و پژوهشگر
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0