در نشست فکرت با فعال حوزه رسانه مطرح شد؛

ترسیم «کلان پیام اربعین»؛ راه شکست سانسور بزرگ دشمن

در فیلم‌های آخرالزمانی، معمولاً کسی که دنیا را نجات می‌دهد، کیست؟ آمریکا. همه‌ی فیلم‌ها حول یک پیام دنبال می‌شود. آن کلان‌پیام در حوزه آخرالزمان چیست؟ «تنها کسی که می‌تواند دنیا و مردم دنیا را نجات دهد، آمریکا و افرادی از آمریکا است». این کلان‌پیام محور هزاران فیلم است.

اشاره: این‌سال‌ها با پدیده بزرگ و بی‌نظیری در جهان اسلام تحت‌عنوان «پیاده‌روی اربعین» همراه هستیم که رخدادی خاص، بی‌نظیر و ویژه است. این رخداد در فضای رسانه‌ای جهان آن‌طور که باید، پوشش داده نمی‌شود. ما وجه متمایزی در اربعین در جهات مختلف داریم رویداد بزرگی که در فضای شیعی رخ می‌دهد و همیشه نگران این موضوع هستیم که چرا گاهی اوقات یک اتفاق کوچکی در یک جای جهان رخ می‌دهد و رسانه‌ها به‌خوبی آن را پوشش می‌دهند؛ اما فضای اربعین در قالبی از سانسور قرار می‌گیرد و پوشش خاصی داده نمی‌شود؟ در همین راستا در خدمت حجت‌الاسلام قهرمانی هستیم. وی از کارشناسان و فعالان حوزه رسانه به‌شمار می‌رود و ایده‌ای به‌نام «کلان پیام اربعین» داده‌اند و در حوزه رسانه. حجت‎‌الاسلام قهرمانی بر این باور است که اربعین یک اتفاق جهانی است و هدف در این راهپیمایی، آن ولیّ‌خدایی است که قیام کرده است و در این مبارزه شهید شده‌است.وی می‌گوید: ابا عبدالله (ع) در حال ساخت ملت خودش است. ما اگر بخواهیم ملت امام‌حسین باشیم باید بیشتر از همیشه به امام‌حسین، شبیه شویم؛ اما جریان رسانه‌ای روی این مطلب کار نکرده است و جهت‌مند نیست. اگر بخواهیم جریانات رسانه‌ای و هرم دانش رسانه‌ای رخ دهد، یک خط پیام داریم و ابرپیام اربعین جمله زیر است: «ما ملت امام حسینیم».آنچه در پیش‌روی شماست متن کامل گفت‌وگوی فکرت با حجت‎‌الاسلام علی قهرمانی پژوهشگر، مدرّس و فعّال حوزه رسانه و نویسنده کتاب‌های سواد رسانه و سبک زندگی است که تقدیم مخاطبان محترم می‌شود.

*حضرتعالی ایدهتان این است که باید یک پیام کلانی را از اربعین استخراج نماییم و برای پوشش رسانهای جهانی آن، تولیدات زیادی داشتهباشیم. در همین موضوع در خدمت جنابعالی خواهیم بود.

اجازه بدهید من قبل از آن‌که به کلان پیام اربعین به رسم، یک توضیحی پیرامون کلان‌پیام بدهم. آن‌چیزی که انسان در روزمره با آن مواجه می‌شود، داده‌های خُرد است. من از صبح که بیدار می‌شوم با یک‌سری اتفاقات جزئی روبه‌رو می‌شوم. حال این اتفاقات می‌خواهد در فضای زندگی روزمره باشد یا فرض کنید در یک فضای معنوی باشد یا فضای دیگر. در همایش اربعین اتفاقی که برای ما می‌افتد این است که صبح حرکت می‌کنیم؛ در این مسیر با یک‌سری اتفاقات جزئی روبه‌رو می‌شویم. این رخداد یک اتفاق شگرف و عظیمی است که بزرگ‌ترین اتفاق دنیا تا به امروز بوده و این اتفاق باشکوه را کسانی رقم می‌زنند که اتفاقاً خودشان در زندگی مادی‌شان به‌شدت گرفتار هستند. در اخبار دیدیم که آقایی فرمود من برای این‌که بتوانم موکب‌داری کنیم، ماشین خود را فروخته‌است. او وسیله‌ای که ابزار درآمدِ زندگی روزانه‌اش بوده را به حراج می‌گذارد تا بتواند این اتفاق مهم و بزرگ را رقم بزند. یا در جایی دیگر می‌بینیم که کودکی یک بسته خرما در دست دارد و در سوی دیگر می‌بینیم که دخترانی ایستادند و هم‌خوانیِ لبیک یا حسین و لبیک یا مهدی می‌گویند و هزاران صحنه دیگر.

تمام آن‌چه ما از این رخداد می‌بینیم، داده‌های خُرد هستند؛ حال آیا از این اتفاقات خُرد آیا کلان پیام استخراج می‌شود یا خیر؟ در هرم دانشیِ انسانی و در ذهن معمولی ما انسان‌ها از این داده‌های خُرد که ما به آن داده یا اینفورمیشن می‌گوییم، یک هرمی شکل می‌گیرد و هرچقدر که این داده‌ها پخته‌تر و زبده‌تر می‌شوند، از داده‌های خام به‌سمت داده‌های جهت‌مند می‌رویم. این داده‌های جهت‌مند در هرم انسانی تحت‌عنوان دانش یا نالِج نام دارند. ما یک دانشی در مورد مردم عراق به‌دست می‌آوریم که این‌ها انسان‌هایی کریم هستند. بنابراین این‌ها سبب می‌شود که داده‌های ما جهت‌مند شود.

* کارکرد رسانه در مورد این دادهها چگونه است؟

فضای رسانه‌ای چنین است که رسانه‌ها یک جریانی را به‌درستی یا غلط پوشش می‌دهند و این درست یا غلط و نوع پوشش، آدمی را به سمتی هدایت می‌کند که در ذهن ما یک انگاره‌ای را بکارد و آن انگاره، گزاره‌ی شبه علمی است و به‌جای دانش و علمی که خودِ ماها از آزمایش و مواجهه و زیستِ با داده‌های مختلف به‌دست می‌آوردیم.

هرم دانشی در انسان و رسانه قدری متفاوت می‌شود. آدمی می‌آید از داده‌ها وارد اطلاعات می‌شود و سپس این اطلاعات وارد یک علم یا دانش می‌شود. او این اطلاعات مختلف را در مورد یک پدیده جمع‌آوری می‌کند و سپس وارد یک دانش می‌شود و آن دانش نیز اطلاعات خاصِ خودش را زیر یک هرم جمع‌آوری می‌کند. این دانشی که تولید می‌شود، رأس هرم آن، گزارش‌هایی است که آیا این هست یا نیست؟ مثلاً آیا آب در 100 درجه می‌جوشد؟ بله این‌گونه است. (یک گزاره‌ی یک خطی یا یک پاراگراف می‌شود دانش)؛ اما در مورد رسانه این‌گونه نیست و داده‌های هوشمند است. ما داده‌هایی را جمع‌آوری و به اطلاعات تبدیل کردیم و اطلاعات دیگر هوشمند است نسبت به آن جوامع. (اما قطعی نیست یا اگر هم هست، جامع نیست)

در علوم انسانی، فرق مردم‌شناسی با جامعه‌شناسی چیست؟ مسئله ما در مردم‌شناسی و در جامعه‌شناسی چیست؟ در علوم انسانی برخلاف علوم پایه، قدری مسائل جزئی‌تر و سخت‌تر است؛ چرا که مخاطب ما انسان است و با اشیا کاری نداریم و در علوم انسانی، مسئله متفاوت‌تر است.

حال چرا رسانه و علوم رسانه‌ای گسترده‌تر و پیچیده‌تر است؟ چون با یک موجود پیچیده و چندبعدی به‌نام انسان کار دارد، لذا از هر بعدی که بخواهد به انسان بنگرد، رسانه نیز آن تنوع را پیدا می‌کند و لذا به پیچیدگی انسان افزوده می‌شود و مسائل انسانی در رسانه هم بازتاب دارد. در مردم‌شناسی ما مسئله محورتر هستیم. در مسئله محوری، خرد شکل می‌گیرد و من نسبت به این جامعه، فلان برداشت را دارم.

*آیا همه افراد توان شناسایی این کلانپیام را دارند یا فهم آن مخصوص افراد خاصی است؟

اساساً تفاوت انسان سطحی با انسان عمیق در همین است. یک انسانی سطحی می‌آید و نگاه می‌کند و همه آدم‌ها را می‌بیند و با آن‌ها صحبت می‌کند و ممکن است که اتفاقاً ارتباط خوبی با همه انسان‌ها هم بگیرد؛ اما نمی‌تواند از ارتباط و مطالعه‌ی انسان‌ها یک گزاره قطعی و عمیق به‌دست‌آورد. به حضرت امام (ره) فرمودند که از کجا فهمیدید که می‌توانید قیام و انقلاب کنید و انقلاب نیز پیروز می‌شود؟ کسی مانند حضرت امام (ره) که اتفاقاً مبانی درستی دارد، می‌آید از یک رفتار خیلی جزئی در یک بخشی از جامعه به آن هرم دانشی می‌رسد و آن هرم چیست؟ مردم ایران انقلابی هستند و با آن‌ها می‌توان انقلاب را پیروز کرد. امام (ره) می‌گوید از آن‌جایی که مردم در تشییع آیت‌الله بروجردی آمدند و آن تشییع به‌شدت باشکوه بود. این هرم دانشی در انسان است.

*درباره اهمیت رسانه در خصوص کلانپیامها توضیح بیشتری بفرمایید؟

در هرم انسانی ما داده، اطلاعات، علم و خرد یا حکمت را داریم؛ در نقطه مقابل آن رسانه است که دیتا، اینفورمیشن، اینوستیگیشن و اینتلیجنس. اینوستیگیشن همان اطلاعات هوشمند و جهت‌دهی شده هستند که امروزه از آن به‌عنوان انگاره یاد می‌کنیم یا شبه‌آگاهی‌هایی که کار انگاره را انجام می‌دهند؛ مثلاً انگاره‌ای که در جامعه ما تولید می‌شود، این است که «ایرانی کارآمد نیست و توان خاصی ندارد». این انگاره، اطلاعات جهت‌دهی شده‌ای است که رسانه در حال ایجاد است. در حالی که این‌گونه نیست.

انگاره‌ی دیگر این است که «ما ایرانی‌ها، روحیه‌ی کار جمعی نداریم»، حال اگر این روحیه را نداشتیم چگونه دستِ‌خالی در مقابل قوی‌ترین سازمان امنیتی دنیا و سازمان‌های بزرگ از جمله سازمان‌های مرتبط با آمریکا و انگلیس پیروز شدیم؟ اگر روحیه کار جمعی نداشتیم، چگونه کار به این مهمی را انجام دادیم؟ اما رسانه کاری کرده است که ما آن را باور کرده‌ایم. این اطلاعات جهت‌مند، حول یک خط می‌چرخد و دالّ مرکزی آن پیامِ کلان یا کلان‌پیام ماست.

کلان‌پیام انقلاب اسلامی «ما می‌توانیم» بود و این حرف به کلّ دنیا مخابره شد و در آن دوره چقدر انقلاب‌ها شکل گرفت و این‌که آیا موفق شدند یا نشدند بحث دیگر است؛ اما رسانه‌ها آمدند و در نقطه مقابل آن، مسائل دیگری را ارائه کرده‌اند.

*درباره وجود کلان پیام در حوادث اجتماعی و سیاسی و حتی تمدنی اگر به اجمال توضیح فرمائید، سپاسگزاریم.

انسان از داده‌های خُرد به اطلاعات و بعد از زبده‌سازی این اطلاعات به دانش و علم و از زبده‌سازی علم به خرد و حکمت می‌رسد که به این فرایند «بصیرت» می‌گویند.

در فیلم‌های آخرالزمانی، معمولاً کسی که دنیا را نجات می‌دهد؛ کیست؟ به‌فرض آمریکا یا نهایتاً چند نفر؛ حال این داده‌های جهت‌مند به کدام سمت رفت؟ همه‌ی این‌ها حول یک پیام دنبال می-شود و آن کلان‌پیام در حوزه آخرالزمان چیست؟ «تنها کسی که می‌تواند دنیا و مردم دنیا را نجات دهد، آمریکا و افرادی از آمریکا است». این کلان‌پیام محور هزاران فیلم است.

درست بعد از اتفاق باشکوه و عظیم و جهانی اربعین که رسانه‌ای دنیا آن را بایکوت کردند؛ در ایران اتفاقی رخ داد. چند روز بعد از آن در ایران یک دختر خانمی فوت کرد و همه رسانه‌ها و سلبریتی‌های دنیا و تمام کسانی که در رسانه کنش‌گر بودند، پای کار آمدند و هنوز هم در حال استفاده و هشتگ هستند. البته بماند که چقدر ربات و جریان رسانه‌ای در پشت این قضیه ورود کرد. هشتگ «مهسا امینی» که می‌خواست وارد فاز فتنه شود که نشد و در حد اغتشاشات باقی‌ماند و خداوند منّان را شکر که با بصیرتی که عموم مردم دارند، وارد فاز فتنه نشد. حال در این اتفاق، آن کلان پیامی که می‌خواست مخابره شود و بازنمایی رسانه‌ای از جمهوری اسلامی ایجاد کند، چه بود؟ هدف آن‌ها اهریمن‌سازی است و می‌خواهند جمهوری اسلامی را به‌عنوان اهریمن در این جایگاه بنشانند، اما این هدف حول کلان‌پیام‌های‌خاصی می‌چرخد که آن هدف راهبردی را تقویت کند. در حوزه مسائل مرتبط با زن و خانواده که جمهوری اسلامی را می‌خواستند متهم نمایند؛ مسئله زن‌ستیزی و زن‌کُشی بود. رژیم کودک‌کُش اسرائیل، اولاً تمام تلاش رسانه‌ای خودش این است که انقلاب اسلامی را یک رژیم معرفی کند دوماً مفهوم کودک‌کُشی که به خودش نسبت می‌دهند را در حال تلاش هست تا مفهوم «زن‌ستیزی» یا «زن‌کُشی» را به جمهوری اسلامی نسبت دهد.

کلان‌پیام مسئله مهاجرت و کسانی که از ایران مهاجرت می‌کنند، چیست؟ «ایران محل و جای زندگی نیست و کشوری فلک‌زده است». آن‌ها برای این پیام از رسانه، از سلبریتی، از هنرمندان، از ورزشکاران و مردم کف‌جامعه مایه می‌گذارند. در ماجرای «مهسا امینی» هزاران دروغ تولید شد؛ چون قرار بود جمهوری اسلامی را متهم به زن‌ستیزی و زن‌کُشی کنند و به همین دلیل محبور به دروغ‌نویسی شدند تا با هر روشی که شده، کلان‌پیام در ذهن مخاطب جای بگیرد.

بنابراین ما از خُرده پیام‌ها که با آن دیتا می‌گوییم، انبوهی از پیام شکل می‌گیرد که اگر بلد نباشیم، آن انبوه ما را از بین می‌برد و در فضای رسانه‌ای گیر می‌افتیم؛ اما اگر مقداری آگاه و بابصیرت باشیم از آن داده‌ها بالاتر می‌آییم و کلان‌پیام را کشف می‌کنیم. هنوز هم امروزه کلان‌داده‌ها برای جریانات رسانه‌ای مهم است؛ چون ذائقه‌های ما را می‌سنجند و خرد را استخراج می‌کنند و تبدیل به نقطه مقابل آن یعنی یک کلان پیام رسانه‌ای می‌کنند و شیوه‌ی آن را نیز به میدان می‌آورند.

* حال چگونه باید اربعین و کلانپیامی که از آن برداشت میشود را تبیین کرد؟

اتفاق شگرف اربعین، تمام جریانات رسانه‌ای، اجتماعی و سیاسی دنیا را به انفعال واداشته است. این جریان مانند خودِ انقلاب است. انقلاب اسلامی هم تمام دنیا را به انفعال واداشته است. آمریکا در حال تقلید از سینمای دفاع مقدس ما است. از 30 سال قبل که فیلم‌های غربی‌ها را بنگرید، اکثر سربازان آمریکایی زخمی می‌شوند، از خودگذشتگی نشان می‌دهند، برای آرمان‌ها و دوستان خود کشته می‌شوند. تا قبل از سینمای دفاع مقدس ما، قهرمان آن‌ها کسی بود که یک تنه می‌رود و کلی انسان را می‌کشت؛ حال چه شد که به این سمت رفته‌است؟ این جریانی که ایران رخ داد، جهان را به انفعال واداشت. (دفاع مقدس، انقلاب، مدافعان حرم و…) اکنون در دوره معاصر نیز جریان شگرف اربعین، جهان را به انفعال واداشته است و الان هم که با این مسئله مواجه می‌شوند، راهبردشان، راهبرد سکوت است. آن‌ها بیست سال سعی کردند که مقام معظم رهبری را در رسانه‌های غربی بایکوت کنند و چیزی از او نباشد و سپس بعد از بیست سال دیدند که اتفاقاً محبوب‌تر شد و مبنای بایکوت کردنشان جواب نداد و در گام دوم شروع به تخریب کردند. اما حواسشان نیست که اگر یک مسئله با فطرت آمیخته باشد و شما هرچقدر بخواهید شیطنت نمایید، علیه خودتان است. این کار مانند یک چراغ بنزینی است که هرچقدر آب بریزید، بیشتر شعله می‌گیرد و اساساً این قضیه را نه با سکوت و نه با ریختن آب؛ نمی‌توان خاموش کرد.

کاری که امروزه انجام می‌دهند، این است که اربعین را مسکوت نگهدارند. حال کلان‌پیام اربعین چیست؟ این مطلب مهم است که ما حول این کلان پیام، هم خودمان رفتار کنیم و هم جریان رسانه‌ای برای آن فیلم بسازد و هم اخبار به نفع آن تولید شود و….

ما در پیاده‌روی عراق، پذیرایی مردم، کریم بودن مردم و… را می‌بینیم. در آن‌جا انواع سینی‌ها با انواع میوه‌ها را می‌بینیم و کرامت این مردم را در صحنه‌های مختلف به‌وفور می‌بینیم که یکی از این نمونه‌هاست. بزرگ‌منشی این مردم بسیار دیده‌می‌شود. این اتفاقات یک نکته را به ما می‌گویند که مردم عراق با آن‌چیزی که در رسانه‌ها نشان داده‌می‌شود؛ بسیار متفاوت است. این مردم اهل کرم، بخشش، بزرگواری، دوست‌داران سیدالشهدا (ع) و… هستند. همه‌ی این‌ها که جمع می‌شوند در سطح راهبردی نکات خوبی دارد.

من جمله‌ای کوتاه‌تر از جمله حاج قاسم پیدا نکردم، چون مسئله فقط مردم عراق نیستند؛ چه زائر، چه خادم، چه موکب‌دار، چه کسی که شربت یا غذا دست مردم می‌دهد و چه کسی که در حال پیاده‌روی است. کسانی که از جاهای دیگر می‌روند و اتفاقاً مردم سایر کشورها که می‌گویند ما نیز مثل شما دوست داریم که به زائر امام‌حسین (ع) خدمت کنیم. ما نباید رقیب آن‌ها باشیم و حق نداریم که جای آن انسان‌های کریم را بگیریم و باید بگوییم که فضا، اصل و بستر مال شماست؛ اما ما دوست داریم در کنار شما و معین شما باشیم.

این اتفاق جهانی است و همه از یک ولیّ‌خدا پیاده‌روی را شروع و به‌سمت یک ولیّ‌خدا دیگر می‌روند. هدف در این راهپیمایی، آن ولیّ‌خدایی است که قیام کرده است و در این مبارزه شهید شده‌است. او در حال ساخت ملت خودش است. (ملت امام‌حسین علیه‌السلام) من بسیار دنبال جملات راهبردی گشتم، اما جمله حاج قاسم قشنگ‌ترین آن‌ها بود: «ما ملت امام حسینیم». این جمله راهبردی و عمیق است و ما اتفاقاً کم‌کار کردیم که این ملت امام‌حسین (ع) دارای چه ویژگی‌هایی است؟ آیا فقط کرم، بخشش، مهربانی، ظلم‌ستیزی و… است؟ ما اگر بخواهیم ملت امام‌حسین باشیم باید بیشتر از همیشه به امام‌حسین، شبیه شویم؛ اما جریان رسانه‌ای روی این مطلب کار نکرده است و جهت‌مند نیست. اگر بخواهیم جریانات رسانه‌ای و هرم دانش رسانه‌ای رخ دهد، یک خط پیام داریم و ابرپیام اربعین این جمله است: «ما ملت امام حسینیم».

*وظیفه رسانه در خصوص این کلانپیام چیست؟

این ملت امام‌حسین را اگر بتوانیم بیان نماییم، آن موقع معلوم می‌شود که این نور چقدر عظمت دارد و نورانیت واقعی خود را نشان‌می‌دهد و هرچقدر رسانه‌های غربی بخواهند به این موضوع پشت کنند و سکوت کنند، نمی‌توانند و مانند خورشیدی است که طلوع می‌کند و خود را آشکار می‌کند. ما روی ابر پیام اربعین کار نکردیم و جمله حاج قاسم بسیار برگرفته و هم‌مسیر جملاتی است که رهبری و امام در حوزه اربعین گفته‌اند؛ اما این جمله بسیار خلاصه‌تر است و لُب کلام گفته شده‌است. همه کسانی که در حوزه‌های مختلف کار می‌کنند و گام تمدنی را بر می‌دارند و تولید تمدن می‌کنند؛ حال این تمدن نوینی که در حال شکل‌گیری است، باید چگونه باشد؟ اگر حول ملت امام‌حسین (ع) نچرخد، تمدن نوین شکل نمی‌گیرد. تمدن نوین ایرانی‌- اسلامی ما باید امام حسینی باشد. این تمدن باید ملتی بسازد که ملت امام‌حسین است و اتفاقاً شیعیان و غیر شیعیان ارادت عجیبی به سیدالشهدا (ع) دارند و ایشان اتفاق بی‌نظیری را در دنیا رقم زدند و نمی‌توان چنین انسان نازنینی را دوست نداشت و با او هم‌دل نشد. لذا آن‌چه من در این مدت کار کردم، این کلان پیام اربعین است که «ما ملت امام‌حسین» هستیم.

پایان

لینک کوتاه مطلب : https://fekrat.net/?p=15218