جایگاه فطرت در اندیشه شهید مطهری
در ایام شهادت استاد مرتضی مطهری و روز معلم، شایسته است که ابعاد شخصیت علمی و معنوی ایشان را معرفی و نظریات اندیشهای ـ فکری ایشان را بر اساس منظومه فکری استاد شهید بررسی کنیم. علاوه بر وجوه شخصیتی شهید مطهری، بررسی نظریه فطرت به عنوان نظریه شاخص در اندیشه شهید مطهری قابل بررسی است. در همین موضوع، «فکرت،رسانه اندیشه و آگاهی» گفتگویی اختصاصی با حجتالاسلام دکتر محمد غفورینژاد، دانشیار گروه شیعه شناسی دانشگاه ادیان و مذاهب داشته است. مشروح آن را در ادامه میخوانید:
* به عنوان نخستین سؤال بفرمایید که هر عالم دینی باید کدام یک از ابعاد شخصیتی خود را تقویت نماید؟ آیا چنین کاری در شخصیت علمی شهید مطهری نیز مشهود بود یا خیر؟
بسماللهالرحمنالرحیم؛ عرض سلام و تشکر از فرصتی که در اختیار بنده قرار گرفته است. مطالبی پیرامون شخصیت علمی استاد شهید مطهری عرض خواهم کرد. از یک عالم دینی توقع میرود که در دو بُعد خود را تقویت نماید و سطح شخصیتی خود را از دیگر افراد جامعه بالاتر برود که آن دو بُعد عبارتند از:
- بُعد علم: حقیقتاً باید یک عالمِ دین، عالم به دین و فقیه به معنای لغوی کلمه (فهم آموزههای دین و عرضه آن به دیگران) باشد.
- بُعد تقوا و تهذیب نفس: در روایات نسبت به عالم متهتک بسیار هشدارهای شدید و غلیظی داده شده است. عالمی که اهل تقوا نباشد، پردهدری کند و هتاک باشد؛ خطرش بسیار بیشتر از جاهلان است. تمام انحرافاتی که از صدر اسلام در سنت اندیشه اسلامی ملاحظه میکنیم، ریشه در اندیشۀ عالمی غیرمهذب است. رأس تمام فرقههای انحرافی نیز علمای غیرمهذب قرار دارند.
شهید مطهری در هر دو بُعد به نحو اعلی درخشید. در بُعد علمی ایشان شاگرد بزرگانی همانند مرحوم امام خمینی(ره) و مرحوم علامه طباطبایی بود. مرحوم علامه طباطبایی در مصاحبه تلویزیونی که بعد از شهادت استاد داشتند؛ چنین تعبیر نمودند که: «در کلاس درس، من تمام مطالبی را که میگفتم، شهید مطهری با ظرایف آنها را میگرفت و هضم میکرد و من از شدت شعف، حالت رقص برایم رخ میداد».
در بُعد تهذیب نفس، سیر و سلوک؛ مرحوم شهید مطهری از این دو شخصیت بزرگوار و سایر اساتید مانند مرحوم میرزا علی شیرازی بهره گرفته بودند. جا دارد این بُعد از شخصیت استاد مطهری هم مانند بُعد علمی ایشان مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد و به عنوان یک الگو روی آن کار شود. (در شخصیت علمی شهید مطهری بسیار کار شده است و کتابهای زیادی تألیف و همایشهایی برگزار شده است؛ لکن در شخصیت معنوی و عرفانی ایشان، سرمایهگذاری نشده است و جای کار دارد)
به هر حال، یکی از برجستهترین اندیشههای شهید مطهری، نظریه فطرت است. ایشان در جایی نظریه فطرت را اُمالمسائل اندیشه اسلامی میخوانند و برای او نقش اندیشۀ مادری (اصل مادر) قائل هستند. در جایی دیگر تعبیرشان این است که نظریه فطرت، حیاتیترین مسائل معارف اسلامی است. از ایشان نقل شده است که شخصی بر او عرضه میدارد که هر اندیشمندی، موضوعی بیشاز موضوعات دیگر را اهمیت میدهد و اتفاقاً اهل علم، او را با آن موضوع میشناسند و سپس از استاد مطهری میپرسند که در اندیشه شما چه موضوع برجستهای وجود دارد تا شما را با آن بشناسیم؟ شهید مطهری برای خودشان عنوان «فیلسوف فطرت» را پیشنهاد میکنند.
* به نکته خوبی اشاره کردید که شهید مطهری، خود را «فیلسوف فطرت» معرفی میکند. لطف بفرمایید جایگاه نظریه فطرت و نوآوریهای استاد مطهری را در این زمینه بیان نمایید؟
اساساً استاد مطهری در نظریه فطرت از دو استاد بزرگوار خود، امام خمینی(ره) و علامه طباطبایی متأثر است. هر دو بزرگوار پیرامون مسئله فطرت بسیار اندیشیده و نظریاتی بیان داشتهاند. بنده در کتاب «نظریه فطرت در تفسیر، عرفان و فلسفه اسلامی» که توسط سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی چاپ شده است، به تفصیل دیدگاههای مرحوم علامه طباطبایی و امام خمینی(ره) پیرامون مسئله فطرت را بررسی و درباره آنها سخن گفتهایم و سپس با مطالعه دیدگاههای این دو استاد، نوآوریهای مرحوم شهید مطهری در این نظریه را هویدا نمودهایم. بنابراین اگر ادعای نوآوری میکنم، مستدل به یک مطالعه روشمند میباشد که اتفاقاً انجام و منتشر و در دسترس همگان میباشد.
شهید مطهری برای اینکه مفهوم فطرت را کاملاً روشن نماید، آن را با مفاهیم همگن مقایسه میکند. در کتاب لغت واژههای «فطرت»، «غریزه»، «طبیعت» و… داریم که هریک از آنها دارای کاربرد خاص خود میباشند. «طبیعت» پیرامون اشیاء بیجان بهکار میرود. البته گاهی نیز برای جانداران (گیاهان، حیوانات و انسان) در جنبههایی که با بیجانها مشترک هستند، نیز بهکار میبریم. مفهوم «غریزه» نیز بیشتر پیرامون حیوانات بهکار میرود؛ اما «فطرت» مفهومی میباشد که مختص انسان است و جنبه آگاهانه دارد.
شهید مطهری از طریق مقایسه مذکور، به یک مفهومِ روشنی از فطرت دست پیدا میکند که در کتاب آن را با تمام ویژگیهایی که دارد، از دیدگاه شهید مطهری بحث کردهایم. مرحوم استاد حدود ۱۱ الی ۱۲ ویژگی برای پدیده فطرت بیان میکند.
نکته دوم در نوآوری نظرات استاد مطهری در باب فطرت، تقسیمبندی فطریات است. ایشان فطریات را به دو دسته تقسیم میکند: ادراکات یا شناختها، احساسات یا عواطف (گرایشها).
یکی از برجستهترین اندیشههای شهید مطهری، نظریه فطرت است. ایشان در جایی نظریه فطرت را اُمالمسائل اندیشه اسلامی میخوانند و برای او نقش اندیشۀ مادری (اصل مادر) قائل هستند. در جایی دیگر تعبیرشان این است که نظریه فطرت، حیاتیترین مسائل معارف اسلامی است.
بحث فطریاتِ شناختی یکی از پیچیدهترین مباحث فلسفی میباشد که در این مصاحبه به دلیل عدم ضرورت، وارد آن نخواهیم شد. عمدهترین مبحث در اندیشه شهید مطهری که در واقع کارایی تربیتی و اخلاقی برای همگان دارد، بحث گرایشهای فطری است.
مرحوم مطهری گرایشهای فطری را بررسی کرده و پنج گرایش فطری را برشمردهاند که در کتابِ فطرت ایشان و در سایر جاها مطرح شده است. از جمله گرایشهای فطری مهم، گرایش و عشقِ به پرستش و تقدیس امر قدسی میباشد که این گرایش در واقع پتانسیلی است که در وجود آدمی قرار داده شده است و اگر درست هدایت شود، آدمی را به کمالِ مطلوب انسانی میرساند. به قول سعدی: «رسد آدمی به جایی که بهجز خدا نبیند». تعبیر استاد مطهری پیرامون این بُعد از شخصیت و وجود انسان چنین است: «در انسان میلی وجود دارد که آرام نمیگیرد، مگر اینکه خود را به خدا و منبع هستی متصل ببیند».
بنابراین بحث فطرتِ عشقِ به پرستش و گرایش به تقدیس امر مقدس، به تعبیر بنده، سوختِ اتمی است که در وجود آدمی قرار گرفته شده است و این قابلیت را دارد که انسان را به منتهی درجه کمالِ ممکن برساند. البته این نیروگاه برحسب شواغل و اُمور سرگرمکننده و اسباب مادی، اثر خود را از دست میدهد؛ لکن (به تعبیر استاد مطهری) به محض برداشتن این شواغل، روح همانند سنگی که از دست رها شده باشد، به سمت آن مبدأ متوجه میشود.
مرحوم استاد برای اثبات گرایشهای فطری، استدلالهای متعددی ترتیب دادند که جنبه عقلی و فلسفی دارد که در این مصاحبه وارد آن نخواهیم شد؛ لکن در یادداشتهای منتشر نشدۀ ایشان، نکات نابی در این زمینه وجود دارد که جای مطالعه و تحلیل دارد.
ایشان یکسری راهکارها و معیارهایی برای تشخیص گرایشهای فطری از غیر آن ارائه دادهاند، که از نوآوریهای مرحوم شهید مطهری میباشد.
* نظریه فطرت چه کارکردهایی در اندیشه شهید مطهری دارد؟
بنده در مطالعهای که در سراسر آثار مرحوم استاد مطهری داشتم، دیدم که در زمینههای مختلفی، ایشان از نظریه فطرت تمسّک کرده و از این نظریه برای حل مسائل معرفتی استفاده نموده است. پایان بخش عرایض بنده فهرستی از این حوزهها (حوزههای دانش) که مرحوم شهید مطهری با تمسک از نظریه فطرت، به حل معضلات معرفتی پرداخته است. این حوزههای دانشی عبارتند از: معرفتشناسی، وجودشناسی، انسانشناسی، فلسفهدین، روانشناسی، اخلاق، فلسفۀ تعلیم و تربیت، جامعهشناسی، فرهنگشناسی و فلسفۀ تاریخ.
* به عنوان سؤال آخر، سببِ این جهش معرفتی در نظریه فطرت در اندیشه شهید مطهری چیست؟
ما وقتی ارزشِ افزودۀ مرحوم استاد مطهری در نظریه فطرت را با پیشینیان ایشان مقایسه میکنیم؛ متوجه میشویم که ایشان حجم قابل توجهای از معارف را بر اساس نظریه فطرت عرضه داشتهاند.
شهید مطهری حاصلِ دو خطِ آموزشی و تعلیمی در حوزۀ بحث فطرت است. یک خطِ فکری ایشان از ناحیه مرحوم امام خمینی(ره) به استاد مطهری به ارث رسید که نظریه فطرت را بیشتر در اخلاقیات، سیر و سلوک، خودسازی و تهذیب نفس پروبال داده است. (در کتاب شرح چهل حدیث، به صورت مبسوط به آن پرداخته شده است) خطِ فکری دوم ایشان، مرحوم علامه طباطبایی میباشد که بیشتر در اندیشههای جامعهشناسانه و فلسفی خودشان به نظریه فطرت پرداختهاند.
این دو سیر آموزشی در استاد مطهری با هم تلاقی پیدا نموده و در واقع سرمایهای برای ایشان محسوب میشود تا نظریهپردازی در عرصه فطرت انسانی را به اوج خود برساند.
امیدوارم در این ایام که ایام شهادت ایشان میباشد، خداوند به ما توفیق دهد که در عرصه علم و عمل؛ ایشان را الگوی خود قرار داده و از سیره علمی و عملی ایشان چراغی برای آینده خویش سازیم.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0