درباره قدرت و تجاوز
این روزها روایتهای بسیار تلخ و تکاندهندهای از آزار و سوءاستفاده جنسی توسط برخی قربانیان این جرايم در شبکههای اجتماعی منتشر میشود. ابعاد و دامنه گسترده برخی روایتها حاکی از تداوم برخی رفتارهای مجرمانه طی سالها توسط افرادی دارای شهرت اجتماعی است.
باید توجه کنیم که آزار جنسی و تجاوز صرفا «ارضای شهوت» نیست، بلکه نوعی «اعمال قدرت» است. یک انگاره غلط رایج این است که قدرت صرفا متمرکز در دستگاههای حکومتی است. بر اساس این تصور، هرکس بیرون از قدرت است، «پاک» است. واقعیت اما این است که قدرت منتشر در همه روابط اجتماعی است. هر رابطه اجتماعی یک رابطه قدرت است. اینکه هنرمندی یک خبرنگار را که برای مصاحبه مراجعه کرده در خانهاش با توسل به زور مورد آزار جنسی قرار دهد و چند دقیقه بعد در کمال خونسردی در محیط عمومی دوباره سراغ او رفته و بگوید «برویم برای مصاحبه؟»، تجسم وحشتناکترین استبدادها و دیکتاتوریهاست؛ هرچند ظاهرا کل ماجرا «خارج از قدرت» رخ داده است. از نوشتههای برخی از این افراد که شکایتهای متعددی از آنها شده، مشخص است که حتی هنگام دام پهنکردن برای قربانیان هم موضعی کاملا «دور از قدرت» و حتی «در برابر قدرت» از خود نشان میدهند؛ نوعی «وارستگی» در خود احساس كرده و از همین موضع هم قربانیان خود را تحقیر میکنند.
در برخی روایتها مشاهده میشود که آزارگران و حامیان آنها با این توجیه که اگر قربانی لب به سخن بگشاید، حکومت نه با شخص خاطی، بلکه با «نهاد هنر» یا «اهالی مطبوعات» و «روشنفکران» برخورد میکند، به قربانی القا میکردند که اگر تجاوز بد است، حکومت از آن بدتر است! پس «هیس! مبادا آبروی ما هنرمندان و مطبوعاتیها برود و حکومت سوءاستفاده کند!»
از همین روایتها آشکار میشود که سرکوب و سانسور هم اموری صرفاً مربوط به حکومتها نیست. برخی از این روایتها، مربوط به فضاهایی مانند مطبوعات، آموزشگاهها و مجامع هنری است، اما حتی هنگامی که قربانی مایل به سخن گفتن بوده، سازوکارهای قدرت درون این فضاها آنها را سرکوب کرده است.
اینکه برخی مرتکبان این جرايم به دلیل موقعیت در برخی مراکز آموزشی، فرهنگی یا هنری با نوجوانان دبیرستانی در ارتباط بوده و با شیوههای مختلف آنها را مورد آزار قرار داده یا آنها را به روابطی استثماری وارد کردهاند، ضرورت توجه جدی مسوولان وزارت آموزش و پرورش و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، علاوه بر مدعیالعموم و دستگاه قضایی به این روایتها را دوچندان میکند.
در مقابله با آزار جنسی، حمایت قانونی و اجتماعی از قربانیان، فارغ از عقیده و سبک زندگی آنها، یک ضرورت است. اغراق و تعمیم یا انکار و پنهانکاری کمکی به حل مشکل نمیکند. رعایت ضوابط شرعی، اخلاقی و حقوقی قطعا ضروری است، اما رها کردن کسانی که شهرت به آزارگری جنسی دارند، خطرناک است؛ البته در زمینه آزار (Harassment) و دیگر جرايم جنسی خصوصا در محیطهای آموزشی و اداری، هم نیازمند قوانین دقیق، روشن و بهروز هستیم و هم نیازمند آموزشها و مراقبتهایی که سطح آگاهی و هشیاری را افزایش دهد و به پیشگیری از جرم کمک کند. باید اذعان کنیم که یک مانع بزرگ برای افزایش سطح آگاهیها در این موضوع این است که نهادها و موسسات گمان میکنند اگر در این زمینه اقدامی انجام بدهند، تصور میشود اتفاقات ناگواری در آن مجموعه رخ داده و ذهنیت منفی نسبت به آنها ایجاد ميشود، اما مخاطرات بیتوجهی به این موضوع بیشتر است. در بسیاری از دانشگاههای جهان هرگونه رابطه عاشقانه (affair) بین استاد و دانشجو باید قبلا به دانشگاه گزارش شود چرا که رابطه استاد و دانشجو صرفا یک رابطه علمی و آموزشی نیست؛ یک رابطه قدرت هم هست. اگر رابطه دیگری بین آنها برقرار شود، باید مشخص شود که سوءاستفادهای رخ نداده و اجبار و اکراهی در کار نبوده است. برخی شرکتهای جهان اساساً رابطه عاطفی- عاشقانه بین مدیران و کارکنان را ممنوع کردهاند، چون همواره شبهه سوءاستفاده از قدرت هست و در صورت اختلاف و شکایت دردسرهایی برای مجموعه ایجاد میشود. چندی قبل مدیرعامل مکدونالد مجبور به استعفا شد چون رابطه مخفیانه او با منشیاش افشا شد و طبق مقررات شرکت، چنین رابطهای ممنوع بود.
در کشور ما با لحاظ شرایط فرهنگی و اجتماعی، تشکیل کارگروههایی با حضور متخصصان فقه، حقوق، جامعهشناسی و روانشناسی؛ دستگاههای مرتبط اجرایی، قوای مقننه و قضاییه، نیروی انتظامی، صداوسیما و نمایندگان معتمد اصناف؛ شايد گام نخست برای حرکتی جدی در مقابله با آزار جنسی باشد. نباید تصور کنیم چون در یک نظام اسلامی قرار داریم و در جامعه ما فرهنگ و ارزشهای اسلامی نقش موثری دارد، از این قبیل آسیبهای اجتماعی مصون هستیم و این مسائل مربوط به غرب است. نباید گمان کنیم توجه به این مسائل موجب بدنامی جامعه اسلامی و سیاهنمایی بوده یا دنبالهروی تبلیغات رسانههای بیگانه است. همانگونه که در جامعه ما سوءاستفاده مالی وجود دارد و برخورد قانونی با آن افتخار نظام اسلامی است، سوءاستفاده جنسی هم وجود دارد و مقابله با آن نهتنها مایه سرشکستگی نیست بلکه احقاق حقوق عامه و صیانت از امنیت اجتماعی و روانی جامعه است.
برای برقراری عدالت در یک جامعه، عادل بودن حاکم یا حاکمان کافی نیست چون قدرت فقط در دست حاکمان نیست. قدرت در همه روابط اجتماعی منتشر است. جامعه آنگاه عادلانه میشود که در روابط اجتماعی در سطوح مختلف جامعه و حتی بخشها و واحدهای کوچک و به ظاهر «دور از قدرت» هم عدالت برقرار شود.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0