دلایل ترویج علوم اسلامی در دوران مامون عباسی

تحلیل و بررسی سیره هرکدام از ائمه معصومین نیازمند آگاهی از شرایط فرهنگی و اجتماعی است که در آن زیست می‌کردند. آیت‌الله مکارم شیرازی در قسمتی از کتاب خود با عنوان «مناظرات تاریخى امام رضا علیه‌السلام با پیروان مذاهب و مکاتب دیگر» به بررسی فضای فرهنگی دوران حیات امام رضا (ع) پرداخته است. متن قسمتی از کتاب از نظر می‌گذرد.

تحلیل و بررسی سیره هرکدام از ائمه معصومین نیازمند آگاهی از شرایط فرهنگی و اجتماعی است که در آن زیست می‌کردند. آیت‌الله مکارم شیرازی در قسمتی از کتاب خود با عنوان «مناظرات تاریخى امام رضا علیه‌السلام با پیروان مذاهب و مکاتب دیگر» به بررسی فضای فرهنگی دوران حیات امام رضا (ع) پرداخته است. متن قسمتی از کتاب از نظر می‌گذرد.

با اینکه اسلام در عصر پیامبر (ص) از محیط حجاز بیرون نرفت، ولی چون زیربنایی محکم و استوار داشت، بعد از رحلت آن حضرت به سرعت رو به گسترش نهاد؛ آنچنان که در مدت کوتاهی سراسر دنیای متمدن آن عصر را فراگرفت و باقی‌مانده تمدن‌های پنجگانه عظیم روم، ایران، مصر، یمن، کلده و آشور را که در شمال، شرق، غرب و جنوب حجاز بودند در کوره داغ خود فروبرد تا آنچه خرافه، ظلم، انحراف، فساد و استبداد بود، بسوزد و آنچه مثبت و مفید بود، زیر چتر تمدن شکوهمند اسلامی با صبغه الهی و توحیدی بماند.

طبیعت علم‌دوستی اسلام سبب شد که به موازات پیشرفت‌های سیاسی و عقیدتی در کشورهای مختلف جهان، دانش‌های آن کشور به محیط جامعه اسلامی راه یابد و کتب علمی دیگران، از یونان گرفته تا مصر و از هند تا ایران و روم، به زبان تازی که زبان اسلامی بود، ترجمه شود. علمای اسلامی که فروغ اندیشه خود را از مشعل قرآن گرفته بودند، دانش‌های دیگران را مورد نقد و بررسی قرار دادند و ابتکارات و ابداعات جدید و فراوانی بر آن افزودند و صبغه اسلامی آن را روشن ساختند.

ترجمه آثار علمی دیگران از اواخر زمان امویان- که خود از علم و اسلام بیگانه بودند- شروع شد و در عصر عباسیان، مخصوصاً زمان هارون و مأمون، شدت یافت، همانگونه که در این زمان وسعت کشورهای اسلامی به بالاترین حد خود در طول تاریخ رسید. البته این حرکت علمی چیزی نبود که به وسیله عباسیان یا امویان پایه‌گذاری شده باشد، بلکه نتیجه مستقیم تعلیمات اسلام در زمینه علم بود که برای آن، وطنی قائل نبود و به حکم ‌«اطلبوا العلم و لو بالصین» و «اطلبوا العلم و لو بسفک المهج و خوض‌اللجج»، مسلمانان را به‌دنبال آن می‌فرستاد، هر چند در دورافتاده‌ترین نقاط جهان، یعنی چین و با پرداختن هر گونه بها در این راه حتی خون قلب باشد.

در تواریخ آمده است که مأمون شبی ارسطا طالیس، حکیم معروف یونانی را در خواب دید و از او مسائلی پرسید و چون از خواب برخاست، به فکر ترجمه کتاب‌های آن حکیم افتاد. پس نامه‌ای به پادشاه روم نوشت و از وی خواست مجموعه‌ای از علوم قدیم بلاد روم را برای او بفرستد. پادشاه روم پس از گفت‌وگوی بسیار، این درخواست را پذیرفت. مأمون جمعی از دانشمندان مانند حجاج بن مطر، ابن‌بطریق و سلمی سرپرست بین‌الحکمه (کتابخانه بسیار بزرگ و معروف بغداد) را مأمور انجام این مهم کرد. آنان آنچه را از بلاد روم یافتند و پسندیدند، گردآوری کرده، نزد مأمون فرستادند و مأمون دستور ترجمه آن‌ها را داد.

ابن ابی‌اصیبعه، مؤلف طبقات الاطباء و ابوالفرج، مؤلّف مختصرالدول و بعضی دیگر نیز این داستان را نقل کرده‌اند و به نظر می‌رسد که همه آن‌ها را از الفهرست اقتباس کرده‌اند. ‌

به هر حال، این عمل مأمون از نظر تحلیل سیاسی احتمال دارد به سبب امور زیر انجام شده باشد:

۱- مأمون برای این‌که خود را مسلمانی طرفدار علم و دانش نشان دهد، دست به این کار زد تا از این طریق، امتیاز و وجهه‌ای کسب کند.

‌۲- او می‌خواست به این وسیله، نوعی سرگرمی برای مردم در برابر مشکلات اجتماعی و خفقان سیاسی درست کند.

۳- هدف او جلب افکار اندیشمندان و متفکران جامعه اسلامی به سوی خود و در نتیجه، تقویت پایه‌های حکومت بود.

۴- او می‌خواست از این طریق، دکانی در برابر مکتب علمی اهل بیت پیامبر (ص) که در میدان علم و فضیلت در اوج شهرت بودند، باز کند و بدین وسیله، از مشتریان آن مکتب و فروغ آن بکاهد.

۵- او می‌خواست ثابت کند که دستگاه خلافت بنی‌عباس شایستگی حکومت بر کشورهایی همچون ایران، روم و مصر را دارد.

البته منافاتی در میان این احتمالات پنجگانه نیست و ممکن است همه آن‌ها مورد توجه مأمون بوده است، ولی علت هر چه باشد، در این مسأله شک نیست که او در ترجمه کتاب‌های یونانی بسیار کوشش نمود و پول زیادی در این راه صرف کرد، به طوری که می‌گویند گاه در مقابل وزن کتاب‌ها طلا می‌داد. او به قدری به ترجمه کتاب‌ها توجه داشت که روی هر کتابی که به نام او ترجمه می‌شد، علامتی می‌گذاشت و مردم را به خواندن و فراگرفتن آن علوم تشویق می‌کرد. مأمون با حکما خلوت و از معاشرت آن‌ها اظهار خشنودی می‌کرد.

لینک کوتاه مطلب : https://fekrat.net/?p=1537