ساده زیستیِ مؤمنانه؛ درسی از سیره امام رئوف(ع)
به گزارش “فکرت”، با وجود تورم و گرانیهای سرسام آور چند سال اخیر، یکی از معضلات رو به رشد، طی همین سالها در جامعه ما، ناظر به بحث تجمل گرایی و تفاخر به داشتن زندگی آنچنانی بوده است؛ البته این مساله در اقشار مختلف مردم امری نسبی بوده و در هر یک از طبقات اجتماعی، به نوعی ظهور و بروز داشته است.
آن کس که در ثروت و مکنت، غوطهور است بهنحوی از این بابت بر دیگران فخرفروشی میکند و بعضی از آنان که به اصطلاح جزو طبقات متوسط و ضعیف جامعه محسوب میشوند، به نحوی از انحاء میکوشند با تظاهر به برخورداری از ثروت و اعتبار دنیوی، خود را در چشم خلق الله به خیالیشان عزیز و محترم بشمارند و حال آن که عزت و احترام اساساً دست کسی دیگر است.
گرچه شاید عدهای به سطور فوق و اعتقاد نگارنده، خُرده بگیرند و نقدی وارد کنند – که در جای خود ارزنده و قابل احترام است- اما به نظر میرسد در هر صورت بابت چنین مسایلی، نمیتوان چشم بر واقعیتها بست و به قول معروف، صورت مساله را پاک کرد و گفت نه خیر اینطور نیست و قس علی هذا!
اثرات معضل و آفت یادشده، بدون تردید در حیطهی فراخِ سبک زندگی پدیدار میشود و حال آن که ما متاسفانه با وجود همه شعارها و ادعاهایی که داشتهایم نتوانستهایم از دریای بی پایان معارف و آموزههای قرآن و عترت به منظور حل گرهها و گرفتاریهای خود در این باره بهره لازم را ببریم.
واپسین روز ماه صفر و ایام شهادت حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا(ع)، بیشک فرصتی بس نیکو و ارزشمند است برای آن که تلنگری به خود بزنیم و ببینیم که به واقع در راستای بهره گیری از تعالیم حضرات معصومین(ع) در ساحتِ سبک زندگی اسلامی در کجای کار قرار داریم؛ نقاط قوت و احیاناً نقاط ضعف و ایراداتمان کجاست تا ان شاءالله برپایه یک آسیب شناسی دقیق بتوانیم بهترین و کارآمدترین راهکارها را برای غنی ساختن زندگی خود از کلام نورانی حضرات معصومین(ع) به کار بندیم.
همانگونه که اشاره شد، یکی از ایرادات ما در سبک زندگی، ناظر به مسابقه تجملگرایی، مصرفزدگی و نیز چشم و هم چشمیهایی است که متاسفانه در جامعه ما وجود دارد و قابل کتمان هم نیست.
سیره امام رئوف در این باره بسیار آموزنده است، به شرط آن که از عمق جان آن را باور کرده و بدان عمل نماییم.
مرحوم شیخ صدوق در روایتی از ابی عباد، ساده زیستی را روش و سیره ثامن الائمه (ع) معرفی کرده و زندگی ایشان را چنین توصیف میکند: “در تابستان فرش حضرت رضا(ع) حصیر و بوریا بود و در زمستان روی نمد مینشست و پیراهنی زبر و خشن میپوشید، مگر آن که بخواهد پیش مردم آید که در آن وقت لباس سنگین و بهتر میپوشید”.
البته امام با ساده زیستی متظاهرانه و در راستای ژست گرفتنهای زاهدانه و ریاکارانه به شدت مخالف بود، چنان که یک بار گروهی از صوفیان در خراسان پیش حضرت آمدند و با اشاره به اینکه مأمون در میان امت اسلامی و پس از آن در میان اهل بیت(ع)، تو را شایستهترین فرد دید و خواست که خلافت را به شما برگرداند، اما امت اسلامی نیازمند پیشوایی هستند که غذای ناگوار بخورد و لباس ناملایم بپوشد و بر الاغ سوار شود و به عیادت بیمار رود و خلاصه با این گفتار خود به روش امام رضا(ع) خُرده گیری کردند.
حضرت در پاسخ به شبهه آنها با اشاره به یوسف پیامبر(ع) که لباسهای زیبا و زربافت میپوشید و بر بالشهای آلفرعون تکیه میزد و داوری میکرد، فرمود: “آنچه خواست دیگران از امام است قسط و عدل وی است که وقتی سخن گفت راست بگوید و وقتی داوری کرد عدالت بورزد، و چون وعده داد به آن عمل کند. ” (بحار الانوار، ج۴۹ ص۲۷۵)
در حقیقت امام رضا(ع) گرچه در مقام عمل، خود مروج ساده زیستی اسلامی بودند اما در گفتار نیز بر لزوم حفظ اعتدال در این باره تاکید می فرمودند و این که اساساً زندگیِ درویشانه و سختیهای بیجهت، نباید یک هدف باشد، طوری که آدمی را از اهداف اصلی چون تقرب به سوی خدا، عدالت طلبی و دستگیری از نیازمندان دور سازد.
*سید محمد مهدی موسوی؛ فعال رسانه
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0