علوم اعصاب شناختی؛ معرفی، کارکردها و ارتباط آن با دین
در دهههای اخیر، علوم اعصاب شناختی رشد قابل توجهی داشته و در بین جامعه بیشتر مطرح شده است. نسبت بین این علوم اعصاب شناختی با دین و امور دینی موضوع گفتگوی «فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی» با دکتر حسن صبوری مقدم، متخصص روانپزشکی و دانشیار علوم اعصاب شناختی در دانشگاه تبریز قرار گرفت. آنچه در ادامه میآید مشروح این گفتگوست.
* با سلام و تشکر از شما بابت پذیرفتن دعوت رسانه فکرت. ابتدا لطف کنید، پیرامون علوم اعصاب شناختی توضیح دهید؟ و هدف این دانش چیست؟ دارای چه شاخههایی است؟
بسماللهالرحمنالرحیم، با سلام و عرض ادب؛ «علوم اعصاب شناختی» یک حوزه بین رشتهای، متشکل از علوم اعصاب، روانشناسی، علوم کامپیوتر، هوش مصنوعی و فلسفه ذهن میباشد. گرایشهای این رشته در ایران عبارتند از:
- علوم اعصاب شناختی با گرایش مغز و شناخت؛
- علوم اعصاب شناختی با گرایش هوش مصنوعی.
این رشته در واقع ادامۀ رشتۀ روانشناسی میباشد. هدف در روانشناسی مطالعۀ عملکردهای روانی، ذهنی و رفتاری انسان تعریف میشود؛ اما در علوم اعصاب شناختی، مطالعۀ ذهن و اینکه ذهن ما چگونه کار میکند، هدف است. منتهی اگر ابزار روششناسان مشاهده و استفاده از آزمونهای روانی باشد، در این رشته مطالعۀ ذهن با توجه به ابزارهای جدید (ثبتهای مغزی و تحلیلهای کامپیوتری) که در واقع الگوریتمهای ریاضی مشخصی برای آن نوشته شده است و با برنامههای خاصی به تحلیل ثبتهای مغزی میپردازند و در واقع ما را یک گام به سمت ریشههای عصب شناختی کارکردهای ذهنی و مغزی میبرد.
قاعدتاً این دیدگاه وقتی میخواهد به ذهن بپردازد مبتنی بر فرضیه مغز است. آنچه ما بهعنوان ذهن تجربه و تعریف مینماییم؛ چیزی جز کارکردها و عملکرد مغزی نیست؛ بنابراین برای شناخت ریشههای ذهن، باید کارکردهای مغز را بسنجیم. خوشبختانه در دهههای اخیر، ابزارهای دقیقی برای این سنجش شکل گرفته است و در علوم اعصاب شناختی از آنها استفاده میشود. ریاضیات و علوم کامپیوتری کمک کردند که این ثبتها را تحلیل دقیق نمایند و شناخت بهتر و کاملتری نسبت به یافتههای روانشناختی در حوزه ذهن و روان به دست آورند.
* آیا علوم اعصاب دین یا علوم اعصاب معنوی یکی از زیر مجموعههای دانش علوم اعصاب شناختی میباشد؟ در حوزه علوم اعصاب دین به چه نکاتی توجه میشود؟
اما در مورد اینکه این رشته چه کمکی به علم دین میکند باید گفت، همانطور که ما در روانشناسی، روانشناسی دین یا روانشناسی انسانِ دیندار داریم؛ در علوم اعصاب شناختی نیز میتوان همان موضوعات یا پژوهشها را با ابزارهای دقیقتر ثبت مغزی و تحلیلهای کامپیوتری به سمت همان موضوعات برویم؛ اما اینکه علوم اعصاب شناختی دین داشته باشیم، خیر نداریم؛ لکن میتوان کارکرد ذهن افراد دیندار و افراد بی اعتقاد به دین، در قبال محرکهایی که معنوی هستند یا جنبههای دینی دارند؛ با یک ابزار fmri (Functional Magnetic Resonance Imaging) که مغز زنده و در حال کار را مورد ارزیابی قرار میدهد را میتوان در مورد افراد دیندار و بیاعتقاد به دین بررسی نماییم و ببینیم که یک فرد دیندار در قبال آن تحریکاتی که مربوط به دین و معنویت است، کجاهای مغزش فعال میشود و یا یک فرد بیاعتقاد به دین در قبال چنین محرکهایی، مغزش چگونه واکنش نشان میدهد.(علوم اعصاب شناختی پیرامون دین در همین حد کاربرد دارد؛ لکن شاخهای به این نام نداریم و تا بهحال این رشته چنین پیشرفتی نکرده است که شاخۀ مجزایی تحت این عنوان داشته باشد)
* در پایان اگر نکتهای مانده است، بفرمایید.
نکته پایانی؛ این همگرایی رشتهها و حوزه بین رشتهای، فهم دقیقتر و بهتری از ذهن و کارکرد مغز به ما میدهد و ما طی دهههای آتی با این سرعت رشد کامیپوتر و نیز علوم مربوط به کامپیوتر که کمک به ساخت نرمافزارهای تحلیلی دقیقتر مینماید؛ قاعدتاً ما میتوانیم شناخت بهتری از کارکرد مغز و ذهن داشته باشیم و تصور بهتری از روان انسان داشته باشیم.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0