معرفی کتاب «علوم شناختی در جنگ شناختی»
«فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی»؛ در سالهای اخیر اهمیت پرداختن به علوم شناختی روز به روز در حال افزایش بوده است و این حوزهی دانشی با ذهن و تفکر برون آمده از مغز ارتباط دارد. علوم شناختی جزء لاینفک زندگی ماست؛ زیرا ماهیت انسان به شناخت او بستگی دارد و انسانیت ما در گروی تفکرمان. از منظر زندگی روزمره نیز تمام اندیشه، گفتار، کردار، تصمیمگیری و… همه یک اِلمان شناختی دارند، به این معنا که حتی وقتی شما خواب هستید، قوهی شناختی شما فعال است. لذا شاهدیم که برخی رشتههای مجزای علوم شناختی وجود دارند که حیات و شناختهای ما را در طول خواب بررسی میکنند و حتی رؤیاهای ما را با نگاه شناختی تفسیر میکنند.
علوم شناختی دانشی میان رشتهای، نوین، پویا و معطوف به آینده که در آن، مغز و فرایندها و کارکردهای آن مورد مطالعهی روشمند و منظم علمی قرار میگیرد. امروزه مؤسسات تحقیقاتی و دانشگاههای بسیاری در اقصی نقاط جهان، به تحقیق و سرمایهگذاری در زمینه علوم شناختی اشتغال دارند و در تلاش هستند تا راز بزرگترین سرمایه آدمی یعنی مغز را کشف کنند و کارکردهای آن را به عنوان عالیترین و پیچیدهترین ودیعهی الهی بشناسند.
یکی از موضوعات علوم شناختی، مربوط به نحوه ورود و تأثیرگذاری بر مغز انسان توسط رسانههای عمومی با کارکردهایی از قبیل آموزشی، سرگرمی، اطلاعرسانی، تبلیغات، تبادل و تهاجم فرهنگی و… است. در عصر امروز، این واقعیتی انکارناپذیر است که اگر رسانهای برای جذب و اقناع مخاطبانش از علوم شناختی استفاده نکند؛ مثل کسی است که میخواهد به مردم قبایل آفریقایی، فیزیک اتمی یاد بدهد؛ یعنی تا زمانی که «زبان مشترک» ایجاد نشود، حتی اگر باهوشترین افراد هم باشند، ارتباط و انتقال مفاهیم در حد مطلوب صورت نمیگیرد یا ممکن است سوءتفاهم ایجاد شود و پیامهای ارسالی، اثر معکوسی را ایجاد کنند؛ بنابراین علوم شناختی کمک میکند تا رسانه زبان مخاطبانش را بهتر بشناسد و فرایند جذب و متقاعدسازی را بهبود ببخشد.
در این مسیر عموماً رسانههایی که پایبند به ارزشهای الهی و انسانی باشند؛ همانند یک دانشگاه عمل نموده و مأموریت خود را تعالی و رشد مخاطب میداند.(علوم شناختی در مسیر مشروع) در نقطه مقابل اما اغلب رسانههای غربی سرنوشت مخاطب چندان برایشان مهم نیست و دستکاری در ادراک و شناخت مخاطبین، ایجاد یا تغییر باورها و ذهنیتها، همه در مسیر اغوای مخاطبان و تحقق اهداف سرمایهداری صورت میگیرد.(علوم شناختی در مسیر نامشروع) ضمناً اگر این حالت در راستای خصمانه قرار بگیرد و علیه گروه یا کشور دیگری بکار گرفته شود، جنگ ادراکی و شناختی واقع میشود.
کتاب «علوم شناختی در جنگ شناختی» عصاره چندین سالهی پژوهش، تدریس و سخنرانی «محمد جوانی» میباشد که در قالب ۲۳ بخش تهیه و تنظیم شده است.
تاکنون تعاریف گوناگونی از این نوع جنگ (جنگ شناختی = cognitive warfare) ارائه شده است که برایند و جمعبندی آنها از نظر مؤلف کتاب – محمد جوانی – چنین است:
«جنگ شناختی به معنای استفاده از علوم شناختی در هدف قرار دادن قوه شناخت عموم مردم و نخبگان جامعه هدف با تغییر هنجارها، ارزشها، باورها، نگرشها و رفتارها از طریق مدیریت ادراک و برداشت است. این نوع جنگ شکل تکامل یافتهتر، پیشرفتهتر، عمیقتر و وسیعتر از جنگ نرم و جنگ روانی است که عمدتاً با لایههای درونی مغز و ذهن ناخودآگاه مخاطب ارتباط برقرار کرده و به طور غیرمستقیم و نامحسوس به مدیریت ادراک و برداشت او مشغول میشود…»
در این اثر ابتدا مختصراً به رایجترین مباحث نظری و تخصصی در حوزه علوم شناختی پرداخته شده و سپس موارد قابل تأملی از کاربردهای این علوم در جنگ شناختی امروزی ارائه شده است که در مقیاس فردی و اجتماعی جریان دارد. این کتاب همراه با ۷۵ کلیپکوتاه پیوستشده در متن کتاب بهکمک فناوری QR_Code برای مشاهده آنلاین و در ۲۱۶ صفحه توسط انتشارات نواندیشان به چاپ رسیده است.
* محمد کرمی نیا؛ پژوهشگر و دانشجوی دکتری کلام امامیه
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0