مهجوریت قرآن از منظر شهید مطهری
قرآن، کلام حق، اعجاز حضرت محمد مصطفی(ص) سرمایه معنوی مسلمانان است. این کتاب آسمانی، بهترین وسیله شناخت خداوند است. مبتلا شدن جامعه به انواع و اقسام انحرافات و مشکلات گوناگون اخلاقی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی نتیجه نافرمانی و اعراض از قرآن، فراموشی و غفلت از حقایق و درسهای آموزنده آن که همگی از مصادیق بارز مهجوریت به شمار میرود، است. درباره مهجوریت کتاب آسمانی در دیدگاه شهید مطهری، «فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی» با حجتالاسلام دکتر عیسی عیسیزاده، رئیس میز قرآن دفتر تبلیغات اسلامی و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفتگو کرده است. مشروح آن را در ادامه میخوانید:
* بهعنوان نخستین سؤال بفرمایید که منظور از مهجوریت قرآن چیست؟
مهجوریت از ریشۀ «هجر» گرفته شده و «مهجور» اسم مفعول آن است. گروهی از لغویان، «هجر» را ضد «وصل» و مهجور گذاشتن را به «ترک» معنا کردهاند. از این رو «مهجور» و «هجیر» در معنای متروک به کار رفته است. صاحب کتاب العین، مهجوریت را ترک چیزی میداند که انسان در مقابل آن تعهد دارد و مراد از سخن پیامبر(ص) در آیه ۳۰ سوره فرقان را مهجوریت خود پیامبر(ص) و قرآن برمیشمارد. راغب اصفهانی نیز بر آن است که مراد از مهجوریت در آیه مزبور، دوری قلبی یا قلبی و زبانی از قرآن است. در فرهنگنامههای فارسی نیز مهجور به معنای دور افتاده، سخن پریشان و ناحق، متروک و کلامی که استعمال آن وانهاده شده، بهکار رفته است.
برخی از مفسران منظور از مهجوریت قرآن را متروک نهادن قرآن و ایمان نیاوردن به آن دانستهاند. بعضی دیگر از مفسران، از مهجوریت به اعراض مردم از قرآن و هدایت و عدم توجه به آن تعبیر کردهاند؛ چنانکه در برخی از تفاسیر تصریح شده است که مهجوریت به معنای عدم تصدیق و عمل به آموزههای قرآن است.
بنابراین مهجور کردن قرآن، به معنای عدم درک درست اهمیت و جایگاه قرآن و ترک آموزههای آن و نوعی بیتوجهی به آن از روی غفلت است و مهجوریت قرآن مراتبی دارد که مهمترین مرتبۀ آن، عدم عمل به آموزههای قرآن و اکتفا به جنبههای صوری و تشریفاتی به شمار میرود.
* آیا شهید مطهری به مباحث قرآنی در آثار خود پرداخته است؟
پرداختن به مباحث قرآنی از ابعاد مشخص در آثار شهید مطهری است. کمترین اثری از آثار این استاد است که بحثی مستقیم یا غیرمستقیم از قرآن در آن دیده نشود. استاد در صف مصلحانی قرار دارد که در عصر حاضر، اندیشهِ بازگشت به قرآن را طرح کرده است و مسلمانان را به توجه به قرآن فرا میخواند. وی از طرفی هم منادی بازگشت به قرآن است و قرآن را کتابی میداند که منبع اصلی و اساسی دین و ایمان و اندیشه یک مسلمان است و لذا شناخت آن به عنوان موثرترین کتاب در تکوین سرنوشت امری ضروری است. از طرف دیگر، نگران و بیقرارِ تعامل درست با قرآن است؛ چرا که از نگاه او قرآن در عصر حاضر، همچون قرنهای گذشته قربانی برداشتهای ناصحیح و تفسیرهای باطل شده است و یکی از مسئولیتهای قرآنشناس متعهد، افشای این توطئه است. لذا در برخورد او با قرآن هم قدر و منزلت کتاب الهی و جایگاه مهم آن به عنوان سند حقانیت پیامبر و کتاب راهنمای مسلمانان شناخته میشود و هم نسبت به کاربرد صحیح قرآن در جهتدهی به اندیشهها پرداخته میشود.
شهید مطهرى، از معدود دانشمندانى است که به دلیل شخصیت علمى، فلسفى و حضور جدى در حوزه مکتبهاى تربیتى و فلسفى معاصر خود و برخوردارى کامل از تمامى ویژگىها و شرایط لازم براى یک مفسر، توانسته است گامهاى بلندى در راستاى تبیین و ارائه مکتب تربیتى قرآن بردارد. استاد شهید مرتضی مطهری، یکی از شاگردان مکتب قرآن است که با طهارت روح و قوت ایمان و ذهنی به دور از کجسلیقگی و انحراف، با اعتدال فکری و سلامت نفسانی در محضر قرآن زانوی ادب زد و به فهم صحیح از وحی و قرآن پرداخت؛ چنان که خود و آثار گران قیمت خود را جاودانه کرد. او با نفی افراط و تفریط و نگاهی جامع و بدون هیچ پیشفرض علمی به استخراج دیدگاههای قرآن در مواجهه با مسائل و پیشامدهای روز میپرداخت و قرآن را مهمترین منبع شناخت اسلامی میدانست.
مهجور کردن قرآن، به معنای عدم درک درست اهمیت و جایگاه قرآن و ترک آموزههای آن و نوعی بیتوجهی به آن از روی غفلت است و مهجوریت قرآن مراتبی دارد که مهمترین مرتبۀ آن، عدم عمل به آموزههای قرآن و اکتفا به جنبههای صوری و تشریفاتی به شمار میرود.
* چگونه قرآن در میان ما مهجور مانده است؟ آیا مقصر این قضیه نسل قدیم میباشد یا نسل جدید؟
ما امروز از این نسل گله داریم که چرا با قرآن آشنا نیست؟ چرا در مدرسه ها قرآن یاد نمیگیرند، حتی به دانشگاه هم که میروند از خواندن قرآن عاجزند؟ البته جای تأسف است که این طور است. اما باید از خودمان بپرسیم ما تاکنون چه اقدامی در این راه کردهایم؟ آیا با همین فقه و شرعیات و قرآن که در مدارس است، توقع داریم نسل جوان با قرآن آشنایی کامل داشته باشد؟ عجبا که خودِ نسل قدیم قرآن را متروک و مهجور کرده، آنوقت از نسل جدید گله دارد که چرا با قرآن آشنا نیست؛ قرآن در میان خود ما مهجور است و توقع داریم نسل جدید به قرآن بچسبد. حال اکنون ثابت خواهم کرد که چگونه قرآن در میان خود ما مهجور است.
اگر کسی علمش علم قرآن باشد؛ یعنی در قرآن زیاد تدبّر کرده باشد، تفسیر قرآن را کاملاً بداند، این آدم چقدر در میان ما احترام دارد؟ هیچ! اما اگر کسی کفایه آخوند ملّاکاظم خراسانی را بداند، یک شخص محترم و باشخصیتی شمرده میشود، پس قرآن در میان خود ما مهجور است و در نتیجۀ همین اعراض از قرآن است که به این بدبختی و نکبت گرفتار شدهایم. ما مشمول شکایت رسول خدا صلی الله علیه و آله هستیم که به خدا شکایت میکند: «یا رَبِّ اِنَّ قَوْمِی اتَّخَذوا هذَا الْقُرْ انَ مَهْجوراً». (فرقان/۳۰)
یکی از فضلای خودمان در حدود یک ماه پیش مشرّف شده بود به عتبات، میگفت: خدمت آیتاللّه خویی رسیدم، به ایشان گفتم: چرا شما درس تفسیری که سابقاً داشتید ترک کردید؟ (ایشان در هفت هشت سال پیش درس تفسیری در نجف داشتند و قسمتی از آن چاپ شده) ایشان گفتند: موانع و مشکلاتی هست در درس تفسیر. گفت من به ایشان گفتم: علامه طباطبایی در قم که به این کار ادامه دادند و بیشتر وقت خودشان را صرف این کار کردند، چطور شد؟ ایشان گفتند: آقای طباطبایی «تضحیه» کردهاند؛ یعنی آقای طباطبایی خودشان را قربانی کردند، از نظر شخصیت اجتماعی ساقط شدند، و راست گفتند.
عجیب است که در حساسترین نقاط دینی ما اگر کسی عمر خود را صرف قرآن کند، به هزار سختی و مشکل دچار میشود؛ از نان، از زندگی، از شخصیت، از احترام، از همه چیز میافتد و اما اگر عمر خود را صرف کتابهایی از قبیل کفایه کند صاحب همهچیز میشود. در نتیجه هزاران نفر پیدا میشوند که کفایه را چهارلا بلدند؛ یعنی خودش را بلدند، ردّ کفایه را هم بلدند، ردّ ردّ او را هم بلدند، ردّ ردّ ردّ او را هم بلدند، اما دو نفر پیدا نمیشود که قرآن را به درستی بداند! از هرکسی درباره یک آیه قرآن سؤال شود میگوید باید به تفاسیر مراجعه شود. عجیبتر این که این نسل که با قرآن این طور عمل کرده از نسل جدید توقع دارد که قرآن را بخواند و قرآن را بفهمد و به آن عمل کند! اگر نسل کهن از قرآن منحرف نشده بود، قطعاً نسل جدید منحرف نمیشد. بالاخره ما کاری کردهایم که مشمول نفرین پیغمبر (ص) و قرآن شدهایم. رسول خدا(ص) درباره ی قرآن فرمود: «اِنَّهُ شافِعٌ مُشَفَّعٌ وَ ماحِلٌ مُصَدَّقٌ» یعنی قرآن در نزد خدا و در پیشگاه حقیقت وساطت میکند و پذیرفته میشود و نسبت به بعضی که به او جفا کردهاند، سعایت میکند و مورد قبول واقع میشود. بنابراین هم نسل قدیم و هم نسل جدید به قرآن جفا کردند و میکنند. اول نسل قدیم جفا کرد و حالا نسل جدید جفا میکند. لذا ضروری است که نسل کهن از بزرگترین گناه خود باید توبه کند و آن مهجور قرار دادن قرآن است. همه باید به قرآن باز گردیم و قرآن را پیشاپیش خود قرار دهیم و در زیر سایه قرآن به سوی سعادت و کمال حرکت کنیم.
* در اندیشه شهید مطهری و سایر بزرگان دینی، چه عواملی سبب مهجوریت قرآن گردیده است؟
شهید مطهری در این راستا مینویسد: رفع مهجوریت در مربیان جامعه اعم از مدارس، حوزهها، دانشگاهها و محافل عمومی مثل مسجد، تا زمانی که افراد تأثیرگذار به جایگاه واقعی قرآن پینبرند و عملاً آن را مورد توجه و کاربرد قرار ندهند؛ نمیتوان انتظار داشت که قرآن در دیگر اقشار جامعه برطرف شود.
استاد شهید مطهری در نامههای خود به فرزندانش به قرائت قرآن و فهم آن تأکید فراوان داشتند. ایشان در یکی از نامهها چنین مینویسد: فرزند عزیزم! نور چشم مکرم! آقای علی آقا مطهری وفقه الله لما یحب و یرضی، از خداوند متعال سلامت، موفقیت و حسن عاقبت تو را مسئلت دارم… در انتخاب دوست و رفیق، فوقالعاده دقیق باش که مار خوش خط و خال فراوان است؛ همچنین در مطالعه کتابهایی که به دستت میافتد، بر اطلاعات اسلامی و انسانیت بیفزا. اگر کتابی از این دست لازم شد، پیغام بده تا برایت بفرستیم؛ حتیالامکان از تلاوت روزی یک حزب قرآن که فقط پنج دقیقه طول میکشد، مضایقه نکن و ثوابش را هدیه روح مبارک رسول اکرم(ص) بنما که موجب برکت عمر و موفقیت است. انشاءالله لازم به یادآوری نیست که در انجام فرائض نهایت دقت را داشته باش.
اگر کسی علمش علم قرآن باشد؛ یعنی در قرآن زیاد تدبّر کرده باشد، تفسیر قرآن را کاملاً بداند، این آدم چقدر در میان ما احترام دارد؟ هیچ! اما اگر کسی کفایه آخوند ملّاکاظم خراسانی را بداند، یک شخص محترم و باشخصیتی شمرده میشود، پس قرآن در میان خود ما مهجور است و در نتیجۀ همین اعراض از قرآن است که به این بدبختی و نکبت گرفتار شدهایم.
امام خمینی(ره) نیز پیرامون مهجوریت قرآن، نکاتی را مطرح مینمایند که خوب است در این مصاحبه به این مطلب نیز پرداخت. این عوامل عبارتند از:
• اکتفا به ظاهر قرآن
امام خمینی با اشاره به شکوه پیامبر(ص) تأکید میکند که اگر به ظواهر قرآن اهمیت بدهیم، اما در عمل به آموزههای آن اهتمام نورزیم، از ننگ مهجور گذاشتن قرآن و شکایت پیامبر(ص) رهایی نخواهیم یافت. امام خمینی ضمن انتقاد شدید از بسنده کردن به ظواهر و مسائل سطحی مربوط به قرآن اذعان میکند که واقعاً «آیا اگر ما این صحیفه الهیّه را مثلاً جلدى پاکیزه و قیمتى نمودیم و در وقت قرائت یا استخاره بوسیدیم و به دیده نهادیم، آن را مهجور نگذاشتیم؟…»
• دنیازدگی گروهی از مسلمانان
از دیگر عوامل مهجوریت قرآن در طول تاریخ، دنیازدگی گروهی از مسلمانان به افراد تأثیرگذار مثل معلمان، مبلّغان و رهبران دینی است. امام خمینی یکی از حجابها و موانع استفاده از قرآن و مهجور ماندن معارف آن را «حبّ دنیا» میداند؛ زیرا قلب به واسطه این محبت از ذکر خدا غافل میشود و از قرآن و آموزههای آن اعراض میکند. بنابراین به حوزههای علمیه و روحانیان که نقش تعیینکنندهای در رفع مهجوریت قرآن دارند، توصیه میکند که سادهزیستی را همواره رعایت کنند و از زیّ طلبگی خارج نشوند؛ زیرا در غیر این صورت، اسلام تخریب میشود.
از نظر ایشان، عالمی که از نظر علمی به مرتبۀ بالایی رسیده، اما تهذیب یافته نیست، بسیار مضر است و ضررهایی برای جامعه دارد که غیر عالم ندارد. او از سر دلسوزی به حوزههای علمیه سفارش میکند که مبادا حوزهها گرفتار تشریفات شوند. امام خمینی از روحانیان میخواهد که به دانستههای خود عمل کنند؛ زیرا اگر یک روحانی، گفتار، رفتار و حرکاتش قرآنی نباشد، نمیتواند مبلّغ قرآن، اسلام و اهل بیت(ع) باشد؛ از این رو با اشاره به روایاتی که اهل جهنم از بوی عالمی که به علمش عمل نکند، آزرده میشوند. ایشان تأکید میکند که بین عالم و غیرعالم تفاوت وجود دارد؛ زیرا انحراف عالم، باعث انحراف یک امت میگردد؛ «إذا فَسَد العالِمُ، فَسَدَ العالمَ» چنانکه گروهی از مصلحان دینی، مانند سید قطب، کواکبی و مطهری نیز از وابستگی برخی از دانشمندان و عالمان به دنیا و عدم تطابق قول و عمل آنان انتقاد کردهاند.
• جاذبههای مادی و دنیوی
جاذبههای مادی، همواره سرگرمکننده و مانعی بر سر راه سعادت و تعالی است. بدین ترتیب، شیرینی ذکر و یاد خدا از نظر پنهان میماند و آدمی از امور معنوی روی گردان میشود و جاذبههای مادی، عاملی جدی برای مهجوریت قرآن به شمار میآیند. خداوند متعال در کلام وحی خویش، بارها با هشدار به انسان، میفرماید: «فَلا تَغُرَّنَّکم الحیوهُ الدُّنیا» پس زندگی دنیا شما را فریب ندهد.
• ناآشنایی به نقش قرآن در زندگی
هر قدر انسان نسبت به عظمت و منزلت قرآن و نقش آن در زندگی خویش جاهل باشد، به همان میزان شوق و ذوق او در اطاعت از آن کمتر خواهد شد؛ وقتی انسان نداند که این کتاب چه فایده و برکاتی برای او دارد، به یقین رغبتی در توجه و پیروی از آن نشان نمیدهد.
• فرهنگ، آداب و رسوم
قرآن در بین ما حضور دارد و محبوب است؛ اگر چه مهجور است. مردم قرآن را تلاوت میکنند و تا اندازهای به آن آشنا هستند، اما بیشتر برای قصد ثواب و اموات خوانده میشود و این در فرهنگ ما رواج دارد. خارج از وقت اذان، صدای تلاوت قرآن بشنود تصور میکند، کسی از دنیا رفته است. در حقیقت بسیاری از موارد خواندن قرآن در نزد عموم یادآور مرگ است، چرا که وقتی مردم عزیزی از دست میدهند، با تدارک حجله و گذاشتن نوار قرآن از طریق بلندگو، حزن و اندوه خود را ابراز میدارند. لذا قرآن کریم کتاب زندگی، قانون و عمل است؛ اما در صورتی که در جامعه کنونی ما بیشتر برای مردگان خوانده میشود و از زندهها غافل هستیم.
• حجابهای بین انسان و قرآن
از جمله عواملی که زمینه مهجوریت قرآن را فراهم میسازد، حجابهایی است که انسان میان خود و قرآن ایجاد مینماید به گونهای که در عین ارتباط با قرآن، از درک معارف و حقایق آن، محروم میشود؛ بدین صورت از فیض گسترده قرآن بیبهره میماند. اینک به برخی از این حجابها اشاره میکنیم:
۱- آلودگی به گناه
در متون دینی برای گناه به جز کیفر اخروی، آثار و پیامدهای زیانبار بسیاری برشمرده شده است، از جمله آن که گناه سبب میشود از فهم قرآن و استفاده از معارف معنوی وحی محروم بماند و نتواند از تلاوت آیات به حقایق آنها برسد؛ زیرا با انجام گناه، آمادگی قلب برای درک راستیها و درستیها از میان میرود. در حقیقت گناه مانند بیماری مهلکی است که انسان را از پا در میآورد و روح ایمان، اطاعت و بندگی را از او سلب مینماید، تا جایی که سر از تکذیب و استهزای آیات الهی در میآورد.
۲- احساس بینیازی
انسان اگر سلوک علمی و عملی خود را برای پیوند با قرآن، خوشایند بپندارد، این حالت حجاب و بازدارنده بزرگی است که انسان را از فیض پردامنه قرآن محروم میسازد. برای نمونه کسی که اهل تجوید است، همان علم جزئی و ارتباط ظاهری با قرآن در نظرش بزرگ جلوه میکند و آن را کمال بالاترین پایه پیوند با قرآن میپندارد، یا قرآنپژوهانی که به طور معمول به وجوه قرائتها و آرای گوناگون لغتشناسان و نزول آیات و تاریخ قرآن میپردازند؛ چنان میانگارند که اشتغال به همین گزارهها بالاترین بستگی و پیوند با قرآن است. فقه پژوهان و دیگر عالمان نیز، همان استدلال به پارهای آیات در قالب اصطلاحات لفظی فرا یافتههای علمی را وضع خوشایند میپندارند و به آن خرسندند، در صورتی که اینگونه پیوندها نه تنها کافی و تمام نیست که چه بسا برای بهرهمندیهای معنوی و خودسازی باطنی در پرتو دستورالعملهای قرآن، حجاب و بازدارنده باشد.
۳- کم توجهی به مسابقات و برگزیدگان قرآنی
مقام معظم رهبری؛ در رهنمودی فرمودند: اگر بخواهیم قرآن در خانهها، بین بچهها، بین بزرگها، بین زن و مردها رواج پیدا کند، بایستی قهرمانان قرآنی را احترام کنید.
بدین منظور، مسئولان مملکتی وظیفه دارند در زمینه گسترش و بالابردن سطح کیفی مسابقات قرآنی، خالصانه بکوشند و ترویج مسائل کمال آفرین قرآن همت گمارند. برای مثال، از برترینهای قرآنی به شایستگی قدردانی کنند. در این میان، صدا و سیما در زمینه اعلام برگزاری اینگونه مسابقات و معرفی قهرمانان و چهرههای قرآنی و میان و اهل تلاش و موفقیت آنان، نقشی بسزا دارد.
۴- کمبود ترجمه و تفسیرهای روان متناسب با سطح مخاطبان
بیشتر ترجمههای قرآن به گونهای است که مخاطب به فهم روشنی از معانی آیات نمیرسد و تنها دستهای از کلمات در ذهن او نقش میبندد، در حالیکه ارتباطی میان آنها نمیتواند برقرار کند. در زمینه تفسیر قرآن نیز بیشتر کتابهای تفسیر قرآن، در سطح بالایی از فهم قرآنی نگاشته شده و تنها اهل علم و خبر میتوانند از آن بهره گیرند و عموم افراد از استفاده آنها بینصیبند. بنابراین، فراگیر ساختن قرآن، اهتمام به ترجمه روشن و سلیس کلام وحی و نیز ارائه تفسیرهایی که در عین استواری و استحکام آن، عموم مرم از فهم و درک آن ناتوان باشند، لازم زندگی همه بشر است.
۵- توطئههای دشمنان
مقام معظم رهبری در این خصوص میفرمایند: از وقتی که قدرتهای مسلط بر جوامع اسلامی از ارزشهای اسلامی، تهیدست و بیگانه شدند و قرآن را که ناطق به حق و فرقان حق و باطل بود، مزاحم خود یافتند، تلاش برای بیرون راندن کلام خدا از صحنه زندگی آغاز شد و به دنبال آن جدایی از این زندگی اجتماهی و تفکیک دنیا از آخرت و تقابل دینداران واقعی با دنیاطلبان قدرتمند به وجود آمد؛ اسلام از منصب اداره عرصههای زندگی جوامع مسلمان پایین کشیده شد و به مساجد، معابد، خانهها و کنج دلها اختصاص یافت و جدایی خسارت بار بلندمدت دین از زندگی پدید آمد.
امروز نگاهی به زندگی مسلمانان بیفکنید، ببینید قرآن در کجاست؟ در دستگاههای حکومت؟ در نظامهای اقتصادی؟ در تنظیم روابط و مناسبات مردم با یکدیگر؟ در مدرسه و دانشگاهها؟ در سیاست خارجی و روابط با دولتها؟ در تقسیم ثروتهای ملی میان قشرهای مردم؟ در خلق و خوی مدیران جوامع اسلامی و همه قشرهای ملت که کم یا بیش از آنان تأثیر میپذیرند؟ در رفتار فرد حکّام اسلامی؟ در روابط زن و مرد؟ در خوراک و پوشاک؟ در کدام جلوه اصلی زندگی؟ در کاخها؟ در سپردهها و اندوختههای بانکی؟ در معاشرتها؟ در کجای حرکت عمومی و اجتماعی انسانها؟ از این همه میدانهای زندگی، تنها مساجد و مأذنهها و احیاناً برای ریاکاری و مردمفریبی، بخش ناچیزی از رادیو مستثنی است، اما آیا قرآن برای همین است؟
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0