پیروزی امامخمینی در جدال ایسمها
اشاره: مدیر گروه سیاسی مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی معتقد است اگر امام را حل، تحریف، فراموش و نکات مهم منظومه فکری او کمرنگ شود؛ مطمئن باشیم ما به رشد و توسعه خودمان نیز ادامه نخواهیم داد و تسلیم خواهیم شد.
حجتالاسلام دکتر روحالله جلالی، مدیر گروه سیاسی مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی، دکتری انقلاب اسلامی از دانشگاه تهران و عضو انجمن مطالعات سیاسی حوزه در گفتوگو با تحریریه فکرت گفت: وقتی شما میخواهید مسأله ناکارآمدی را حل کنید، واقعاً باید به مردم و تفکرات جوانِ ابداعگر اتکا داشتهباشید.
وی همچنین درباره نگاه جامع امام را حل درباره هویت زنان در جامعه اسلامی تصریحکرد: امام الگویی از زن را معرفی میکند که باید این زن در جامعه جدّی و کارآمد باشد. زن جدّی و کارآمد، زنی است که همانند مرد، جنسیت خود را برای کار کردن در عرصه اجتماعی بهکنار میگذارد و میآید در جامعه تبدیل به یک انسان میشود و بهخاطر مهارتهای اجتماعیاش با سلامت اخلاقی و عفت در جامعه مطرح شود.
متن زیر حاصل گفتوگو با این صاحبنظر حوزوی در پرونده تحلیلی «عقل انقلاب» است که تقدیم مخاطبان فرهیخته فکرت میشود.
* با توجه به معرفی شاخصههای منظومه فکری امام (ره) از سوی رهبر معظم انقلاب، در زمان حاضر چه محورهایی در این خصوص باید بیش از پیش برجسته شود و رسانههای انقلابی در این زمینه چه وظیفهای برعهده دارند؟
با سلام و وقتبهخیر خدمت مخاطبان محترم رسانه فکرت. امامخمینی (ره) با توجه به صحبتهای مقام معظم رهبری و با توجه به آن چیزی که ما از امام در سیره و رفتارش میبینیم، همچنین آنچه از اندیشمندان میبینیم که پیرامون امام صحبت کردند؛ او یک فردی است که با احیای اسلام و جامعه از طریق اسلام توانست یک بیداری در امت ایجاد کند که همهی معادلات را بهم زند. آن بیداری و تحولی که امام ایجاد کرد، اگر آن تحول ادامه پیدا کند و ماندگار شود، طبیعتاً آن قدرت و رشد جامعه فرهنگهای فاسد و غربزده و مارکسیستی را بهزانو در میآورد. همان جامعهای که توانست ابر قدرتها و حکومت 2500 ساله شاهنشاهی را بهزانو در بیاورد، همان علتها الان نیز میتواند ما را به رشد و توسعه برساند.
اگر امام را حل، تحریف، فراموش و نکات مهم منظومه فکری او کمرنگ شود؛ مطمئن باشیم ما به رسالت خودمان نمیتوانیم عمل کنیم و به رشد و توسعه خودمان نیز ادامه نخواهیم داد و تسلیم خواهیم شد و به زمین میخوریم. وظیفه رسانههای نیروهای مذهبی و انقلابی این است که یک امامی را در خدمت اسلام و رشد جامعه اسلامی معرفی کنند؛ نه یک امامی در خدمت اهداف سیاسی و جریانی و جناحی یک طیف خاص. این کار بزرگترین ضربهای است که ما به امام میزنیم.
امام راحل چند مسأله را بهخوبی توانست بیدار کند که عبارتند از:
1- بحث اسلام ناب. این اسلام، اسلامی است که تحتتأثیر عالم و شرایط داخلی و خارجی، هدف خویش را فراموش نکردهاست. این اسلامی که برسد به همکاری با جنایتکار بیسابقهای مانند اسرائیل در مورد جهان اسلام، یا اسلامی که برسد به همکاری با مفسدین اخلاقی، سیاسی و…، یا اسلامی که از داخل آن استبداد و خودکامگی در بیاید، یا اسلامی که از داخل آن کُرنش در مقابل دشمنان جهانخوار اسلام مانند آمریکا و… در بیاید، یا اسلامی که از داخل آن همکاری با کُفر در از بین بردن کشورها و ملتهای اسلامی در بیاید، آن اسلامی که از داخلش هر روز تفرقه و اختلاف میان مسلمین در بیاید؛ این اسلام اسلام ناب نیست و امامخمینی با چنین اسلامی مبارزه کرد و بهدنبال اسلام ناب بود. ما هم باید دنبال همین اسلام ناب باشیم تا بتوانیم پیروز و موفق باشیم.
2- مسأله تکلیفگرایی و توحید. امامخمینی واقعاً بهدنبال این بود که خدا رضایت داشتهباشد. او در عین اینکه برای مردم بسیار ارزش و اهمیت قائل بود؛ اما بنای او بر این نبود که چیزی بگوید تا مردم خوششان بیاید. به همین دلیل هم مردم او را از عمق جان دوست داشتند. امام و مردم، همه بندگان خداوند متعال هستند. اگر ما این تکلیفگرایی و توحید را در جامعه جا بیندازیم، دیگر بسیاری از اختلافها و کجرویها و فسادها و دشمنیها در میان نیروهای کشور از بین خواهد رفت.
3- مسئله باور به خود. ماروینزونیس یک دانشمند آمریکایی است. او در کتاب شکست شاهانه میگوید مردم ایران در مقابل قدرتهای غربی این فرهنگ بر آنها غالب بود که هر بلایی بر سرشان میآمد را ناشی از اراده و تصمیم آنها میدانستند و هم اینکه تلقیشان بر این بود که بدون اراده آنها، نمیتوان در این کشور اتفاق خوبی رقم بخورد. این آقای خمینی بود که این انگاره و این تصور و فرهنگ را در جامعه ایران شکست که شما خودتان میتوانید روی پا خودتان با همه دنیا در بیفتید و بقاء داشتهباشید و موفق باشید و میتوانید ثابت قدم باشید تا کسی نتواند شما را بشکند.
4- توجه به محرومین. واقعاً بحث امامِ مستضعفان و محرومان امروز در جامعه در حال کمرنگ شدن است. امام بهشدت بهدنبال این بود که در سراسر کشور محرومین در هر حوزهای (اقتصادی، معرفتی، عقدهها، فاصله طبقاتی، تجمل و…) رشد کنند و قوی شوند.
5- توجه به مردم و حق حاکمیت مردم. ببینید این نکته را اصلاً نمیتوان از منظومه فکری امام کنار بگذاریم و آن را نادیده بگیریم. اگر ما مردم را نادیده بگیریم، مردم را نادان تصور کنیم، به مردم اهمیت ندهیم؛ چیزی برایمان باقی نمیماند. ما باید مردم و جامعه را در میان حفظ کنیم و به آنها احترام بگذاریم.
* امامخمینی(ره) در عصر جولان «ایسم» های مختلف، چگونه توانست پرچمدار احیای معنویت در دنیا باشد و به این طریق جبهه حق طلبان و عدالت خواهان را در مقابله با جبهه زر و زور و تزویر، بهلحاظ فکری و معنوی و اعتقادی تجهیز و مهیا سازد؟
همانطور که در سؤال قبل عرض کردم، امام احیاگر اسلام ناب است و بنای او بر این است که رضایت خدا را در نظر بگیرد. شما وقتی میخواهید به جنگ تجهیزات و سلاحهای قدرتمندی بروید، اگر هرچهقدر طرف مقابل شما بمب و موشک داشتهباشد و شما سلاح هستهای در اختیار داشتهباشید؛ از لحاظ استراتژیکی خندهدار است که شما نگران چهار موشک ساده باشید. وقتی که شما موشکی با کلاهک هستهای داشتهباشید، دیگر این چیزها خندهدار است. لذا وصل شدن به اسلام ناب و وصل شدن به خدا و توحید؛ مانند همان سلاح هستهای هست. هرچقدر آنها حرف برای گفتن داشتهباشند، از خدا که بیشتر حرفی برای گفتن ندارند.
هرچقدر که شما در تحصیلِ آن مبانی و مکاتب و حرفهایی که خداوند متعال گفته است موفق باشید، مطمئن باشید که این بیشتر در جامعه اثر میکند. اگر چه برای جامعه جذاب است که بهدنبال مفاهیم مارکسیستی، لیبرالیستی و مفاهیم حتی نزدیک به غریزه و خراب کردن آنها خیلی آسانتر است؛ اما جامعه فطرت هم دارد. این فطرت؛ خداجو، عدالتجو، سلامتجو و… است. امام که یک فقیه و انسان باسواد بود و دانشمندان زیادی در اطراف خود داشت که به او کمک میکردند. خود او در رأس همه اینها بود. وقتی شما توانستید تلاش کنید و موفقیتهایی کسب کنید در اینکه خداوند از یک جامعه چه میخواهد و جامعه را به آن سمت هدایت کنید، طبیعتاً خداوند متعال نیز کمک خواهد کرد.
نکتهای که خیلی مهم است این بود که امام تکلیفش تا حد زیادی با دستاوردهای بشری هم مشخص بود. امام یک تفکر شبیه طالبان و سلفیگری و… نیست که بگوییم تکلیفش با دستاورهای بشری مشخص نیست و یک جامعه فَشَل و سردرگمی را میخواهد مدیریت کند. خیر اینطور نیست.
امام میگوید آنچه که از دنیا و از دستاورهای بشری میآید و منطقی و سالم است، ما آن را امضا خواهیم کرد. مثلاً در باب تفکیک قوا، امام نمیگوید چون مال فرانسه و غرب و جانلاک و… است، ما آن را استفاده نمیکنیم؛ اتفاقاً خیر، بلکه امام موافق بود. در واقع امام هم یک ترقی و توسعه مطلوبی دارد برای اینکه بخواهد به این مسائل بهخوبی بپردازد و آنها را حل کند. از این رو این نکته مهمی بود که چرا امام در بین ایسمهایی که وجود دارد، موفق میشود.
* مدیران و مسئولان کشور چگونه باید با الگوگیری از شاخصهها و مؤلفههای مکتب امام(ره) به مقابله با ضعفهای داخل کشور از جمله مقوله ناکارآمدی در برخی قسمتها بپردازند؟
با چند مسئله در این باره مواجه هستیم. یکسری تخصصهای مدیریتی و یکسری مباحثی است که اینها سرجای خودش است. این مسألهای است که میان نخبگان اختلاف است و اینطور نیست که بگوییم امام یا هرکس دیگر آمده و گفته دقیقاً در اجرا و اداره مسائل باید از این الگو پیروی کرد. طبیعتاً خود امام هم چنین حرف و ادعایی نداشتهاست. اما یک سری شاخصهها و مؤلفههای مهمی امام دارد؛ همانند بحث وحدت، اخلاص، توحید و….
امام میگوید اگر همه انبیاء جمع شوند، اختلافی برای آنها ایجاد نمیشود؛ چون کار برای رضایت خداوند متعال است. اگر مدیران و مسئولین ما بهجای اینکه بخواهند اسم خودشان را، خانهشان را، نهادشان را، مدیر خودشان را، مجموعهی خودشان را برند کنند و بالا ببرند؛ واقعاً به این فکر باشند که کار پیش رود. واقعاً به این فکر باشند که مسأله موفق باشد و خیری در جامعه داشتهباشد. آنوقت رفتارها، کارها و زحمتها بهشدت دچار تغییراتی میشود. یعنی واقعاً باید به آن باور برسند (بهقول حاجقاسم) آنکس باید ببیند، میبیند و آن خداوند متعال است و بقیه اهمیتی ندارد.
نکته دیگر پرهیز از خوی تجمل است. خوی تجمل صرفاً به این نیست که شما با کفش روی فرش راه نروید. همین که انسان تکبر دارد و خودش را بالاتر میبیند و فکر میکند این مسئولیت مِلک پدر خودش است و دیگران را نمیبیند و مشاوران را نمیبیند و درد مردم را نمیبیند و دغدغه ندارد. واقعاً باید مسئول بهخاطر مشکلات جامعه و محرومین خواب نرود. (بر طبق تعابیری که حضرت امام دارد) مسئول باید واقعاً احساس کند که یک سری از مسائل برای او غفلت و قلدری میآورد. ببینید ممکن است یک مسئول به ظاهر سادهزیست باشد؛ اما خوی تجمل دارد. کسی که محافظ، ماشین و راننده دارد؛ هیچ ایرادی ندارد که اینها را داشتهباشد، اما همین مطلب در او یک خوی برتری، خونسردی و… ایجاد میکند و دیگر به فکر آن جوان گوشه خیابان در حرفزدن، فکر کردن، تصمیمگرفتن و… نیست. اینها اشرافیگری، تجمل، فساد و… است.
دیگر نکته اتکا به نیروی مردمی است. یعنی وقتی شما میخواهید مسأله ناکارآمدی را حل کنید، واقعاً باید به مردم و تفکرات جوانِ ابداعگر اتکا داشتهباشید. وقتی امام برای جامعه صحبت میکرد، طوری به مردم، مسئولین و جوانان اتکا میداد، گویی که فرد فرد آنها را میفهمید. در بحث جوانگرایی منظور من این است که واقعاً نباید در تفکرات یک عده که از گذشته دارند، فسیل شد. ممکن است یک آدم 60 ساله، روحیهی کاملاً جوانانه داشتهباشد و هرجا که قدم میگذارد تحول ایجاد میکند و کارهای بزرگ میآفریند.
* نگاه و رویکرد امامخمینی (ره) در مقوله حجاب و عفاف چگونه بوده است و ایشان در باب حکمرانی چگونه به این قضیه از حیث برخورد با مظاهر بیحجابی و بیعفتی ورود پیدا کردهاند؟
در مورد این سؤال، به امام چند ایراد گرفتهمیشود. مثلاً میگویند تکلیف امام با حجاب مشخص نبوده است و بعداً کجدار و مریز آمده است و حتی قبل از انقلاب (بهقول بنیصدر) گفته است ما کاری به حجاب نداریم و بعد از انقلاب گفته است که کار داریم. خیلی از این حرفها زده میشود.
امام از قبلِ انقلاب با قاطعیت در سخنرانیها، صحبتها، بیانهها، مصاحبهها (گفتوگو با نوشابه امیری، خبرنگار کیهان) و… به صراحت گفته است که با مظاهر بیعفتی و چیزهایی که خلاف اسلام است برخورد خواهد شد و آزاد نیست.
امام الگویی از زن را معرفی میکند که باید این زن در جامعه جدّی و کارآمد باشد. زن جدّی و کارآمد، زنی است که همانند مرد، جنسیت خود را برای کار کردن در عرصه اجتماعی بهکنار میگذارد و میآید در جامعه تبدیل به یک انسان میشود و بهخاطر مهارتهای اجتماعیاش با سلامت اخلاقی و عفت در جامعه مطرح شود. یعنی این زن بهراحتی بیاید در سراسر کشور کار کند، درس بخواند، از تهران سوار اتوبوس شود و برود در زاهدان دانشگاه و برگردد. یعنی ما یک بستری فراهم کنیم که زن در عرصه اجتماعی، در حفظ شخصیت و حرمت خود، جدّی گرفته شود.
ارزش زن نباید در قد، هیکل، قیافه، طنازی و مسائل غیراخلاقی دیگر باشد. ارزش زن باید در این مسأله باشد که مثلاً او پزشک خوبی است. او استاد دانشگاه خوبی است. او خیاط خوبی است. او ایدهپرداز خوبی است. او گرافیست خوبی است. او مادر و همسر خوبی است. او خانهدار قدرتمند و یک پایگاه برای خانواده ایجاد کرده و خانواده با محوریت او پیش میرود و اگر او نباشد، خانه از هم پاشیده خواهد شد. اینها ارزش یک زن است.
بنابراین مسأله امام چنین بود و امام یک الگوی این چنینی مطرح کرده است و در آن موفق بوده است. امام قبل از انقلاب میگوید زن آزاد است در کارهای صحیح. نهتنها امام آزاد گذاشت؛ بلکه میدانی که جمهوری اسلامی به زنان داد هم جالب توجه است. در دانشگاهها اگر بنگریم، تعداد مردان از خانمها کمتر است. در بسیاری از مشاغل زنان با قدرت ورود و ظهور پیدا کردند و امام به این حرف عمل کرد.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0