چالش­های حجاب و عفاف در مبانی فقهی چگونه قابل پاسخ­گویی است؟

چند صباحی است که شبهات مربوط به حجاب و عفاف از حیطه موضوعی جنجال­های اجتماعی با محوریت حجاب اجباری، به سمت اصل و ریشه­ی حجاب و محدوده حجاب شرعی سوق پیدا کرده است. این شبهه که بیشتر وجهه فقهی داشته و نیاز به بررسی تاریخی و منابع روایی دارد، در صورت عدم پاسخگویی و تبیین درست آن، موجب گفتمان‌­سازی جدیدی علیه حجاب و عفاف در سطح جامعه خواهد شد.

چند صباحی است که شبهات مربوط به حجاب و عفاف از حیطه موضوعی جنجال­های اجتماعی با محوریت حجاب اجباری، به سمت اصل و ریشه­‌ی حجاب و محدوده حجاب شرعی سوق پیدا کرده است. این شبهه که بیشتر وجهه فقهی داشته و نیاز به بررسی تاریخی و منابع روایی دارد، در صورت عدم پاسخگویی و تبیین درست آن، موجب گفتمان‌­سازی جدیدی علیه حجاب و عفاف در سطح جامعه خواهد شد. از جهتی هم با دخالت و بزرگ­نمایی و فریب رسانه­ای جبهه رقیب، با چالش­های جدی­تری مواجه خواهیم بود. لذا بر آن شدیم در این رابطه با یکی از کارشناسان فقهی حوزه علمیه، حجت الاسلام و المسلمین تشیعی در این خصوص به گفتگو بنشینیم.

 

سوال: گفته می‌شود که محدوده‌ی پوشش زنان صدر اسلام از حال حاضر کمتر بوده، و بر همین اساس خواستار باز گذاشتن بیشتر محدوده حجاب هستند. نظر شما چیست؟

این سوال یک مساله‌ای را فرض گرفته که پیش فرض غلطی محسوب می­شود و آن اینکه پوشش صدر اسلام کمتر از الان بوده است. در روایات تاریخی داریم که پوشش صدر اسلام چه چیز بوده است؟ این پوشش که از چند تکه تشکیل می شده، برای زن آزاد به این صورت بوده که یک دامن بلند داشتند که تا مچ پا می آمده و یک لباس بالایی داشتند که دو تکه بوده و بسته می شده و تا ساق دست را می گرفته و چیزی داشتند که به آن خِمار می‌گفتند که این خمار هم تا روی بازو می آمده است. امام صادق در روایتی توضیح دادند که این خمار طولش تا بازو بوده و تا پایین سینه می آمده و روی موها را کامل می پوشانده است. علاوه بر آن در خطبۀ حضرت زهرا(س) ما یک توصیفی هم از جلباب حضرت زهرا داریم. جلباب همان عبای الان است که روی زمین کشیده می شده. پس این فرض که پوشش زنان صدر اسلام کمتر بوده، این فرض غلطی است.

این در مورد زنان آزاد بود. اما در مورد کنیزان؛ دو نوع کنیز داشتیم. یکی کنیزهایی که کسی نگاهشان نمی‌کرد و کارهای دون انجام می‌دادند. اینها هم تقریبا همین پوشش را داشتند به استثنای اینکه پوشش پا تا مچ پا نبوده بلکه تا ساق پا بوده و پوشش دستشان هم تا بازو بوده است. اما کسانی که کنیز بودند و بر و رویی داشتند اصطلاحا اینها امّ وَلَد می‌شدند و درحرمسراهای اشخاص بودند که در خطبۀ حضرت زینب هم به این مورد اشاره شده که حضرت زینب به ابن زیاد اعتراض می‌کنند که تو ما را آوردی اینجا وسط صحن قصر در صورتی که زنان و کنیزان خودت را در پشت حریم و حرم خودت قرار دادی و نمی‌گذاری کسی آنها را نگاه کند. این آن چیزی است که در خصوص زنان و پوشش زنان صدر اسلام وجود دارد و به هیچ عنوان برهنگی و پوشش به عنوان مد آنچنان که الان مطرح هست، آن زمان مطرح نبوده است.

من این را با تاکید می‌گویم که شما حتی پوشش صد و پنجاه سال قبلِ زنان انگلیسی و اروپایی و حتی شرقی را نگاه کنید چنین مد و برهنگی را در پوشش آنها نمی­بینید. اینها الان مساله شده است. آن موقع حتی سرشان پوشیده بود. شما به زنان انگیسی آن موقع نگاه کنید همه موهایشان پوشیده است. پوشش زنان هندی را که مسلمان هم نیستند نگاه کنید، می‌بینید سرشان پوشیده بوده است. زنان شرقی نیز چنین هستند. الان این برای ما مساله شده که می‌گویند چرا باید موی سر پوشیده بشود. اصلا حرمت زن بوده که سر پوشیده بشود . اصلا فراتر از بحث  اسلام می­توان گفت که این امر یک بحث تمدنی و ابراهیمی بوده و در اینجا بحث بنده حتی بحثی اسلامی و تنها از منظر اسلام نیست. چون در مسیحیت و در یهودیت پوشش سر بوده و هست ولی الان چون در تعارض با مد قرار گرفته به آن می‌تازند و مورد حمله واقع می­شود.

 

سوال: معیار و یا مصداق «الا ما ظهر منها» در آیه شریفه 31 نور، چه نوع زینتی است؟ استناد این که موی سر از زینت ظاهر محسوب نمی‌شود به چیست؟ با توجه به مفهوم «تبرج» که نوعی خودنمایی آگاهانه و عامدانه است، آیا پیدا بودن موی سر و گردن به طور طبیعی، داخل در مفهوم تبرج قرار می‌گیرد؟ چه مواردی داخل در مفهوم تبرج است؟

در خصوص «اِلّا ما ظَهَرَ مِنها» آن چیزی که در روایت آمده این است که ظَهَرَ مِنها، در خصوص وجه و کفین و قدم است. یعنی آیه را روایت، تفسیر و تبیین کرده که معیار  چیست و ما هم بنابر آیات قرآن، همین روایات را مفسر واقعی احکام و قرآن می­دانیم. در خصوص بحث تبرج، می‌فرماید: تبرج الجاهلیه. وقتی که امر به حجاب شد، و حجاب برای مسلمانان و مومنان فریضه دانسته شد،  تبرج جاهلیت می‌شود آن قسمتی که در زینت زنان منع شده است. آیه می‌فرماید که زینت زنان حرام است و باید پوشانده شود به غیر از ظَهَرَ مِنها.  معلوم است که این ظَهَرَ مِنها به خودی خود تبرج نیست. جز آن، تبرج است. حالا می خواهد موی سر باشد یا هر چیز دیگر. بلکه غیراز آن تبرج به حساب می­آید. به غیر از آن اقسام دیگری از خودنمایی هست که آنها جزء زینت‌های آرایشی محسوب می‌شوند مثل خلخال و مواردی که در آیات و روایات آمده است.

 

سوال: بلحاظ فقهی آیا در مورد محدوده­ی پوشش نص قرآنی یا روایی داریم؟

از لحاظ فقهی برای پوشاندن موها و پوشاندن بدن به جز وجه و کفین، نصّ روایی داریم و روایتش هم موجود است. موی سر باید پوشانده بشود. یک مساله‌ای هست که  برخی گفته بودند که بعضا از فقها اشاره‌ای نکردند به اینکه موی سر عورت است. این اشکال ضعیفی بود. قضیه این است که یکی از فقهای قرن ششم که اسمش خاطرم نیست و کتابش هم در دسترس نیست، در آن کتاب نوشته بوده که از نظر ما عورت تمام بدن زن است. یک اصطلاح فقهی هست که می‌گوید زن مثلا تمامش عورت است به جز وجه و کفین. منظور ازعورت این است که باید پوشانده شود نه اینکه عیب است. بعد ایشان از او نقل قول می‌کند که من از این فقیه قرن ششمی شنیدم که البته در کتابش که در دست نیست گفته عورت فقط همان بحث اندام تناسلی است و اصلا به مو برنمی‌گردد. یعنی آن فقیه دوم اصلا اسم مو را نیاورده. گفته از فلان فقیه شنیدم که فقط اندام تناسلی را گفته است. اینها برداشت­شان این بوده که این فقیه قرن ششمی گفته که منظور از عورت، آنچه باید پوشانده شود، فقط بحث تناسلی است. بعد این را نسبت می‌دهند به این که از نظر فلان فقیه حجاب سر واجب نبوده. این خیلی اشکال ضعیفی است. اولا کتاب آن فقیه اصلا در دست ما نیست. دوما این فقط یک نقل قول است. سوما اگر ما این نقل قول را بگوییم درست است پس این فقیه حتی پوشاندن بالاتنه را هم واجب نمی‌داند. اما اصلا این حرف در سایر فرهنگ‌ها هم بد است که بگوییم مثلا بالاتنه نیاز به پوشاندن ندارد. بعد بیاییم این را به اسلام نسبت بدهیم؟ این اشکال ضعیفی است که ایشان کرده و اصلا مستند ندارد.

 

سوال: آیا پوشاندن موی سر وجه تکلیفی و وجوب داشته یا وجه استحبابی برای رعایت بیشتر عفاف؟

با توجه به اینکه برای زنان سالخورده عدم رعایت حجاب جایز گردیده، یا اینکه برای کنیزها واجب نشده است، آیا نمی‌توان گفت “زن بودن” و “مسلمان بودن” ملاک رعایت حجاب نیست بلکه جذابیت و جلب توجه ملاک شرعی حجاب است؟

یک بحث قاعده‌ای هست و آن این است که وقتی در قرآن، امری می‌شود؛ این امر ظهور در وجوب دارد. خب آیۀ قرآن به زنان در خصوص بحث جلباب و بحث خِمار امر می­کند. فارغ از روایاتی که ما در این زمینه داریم که آنها هم به حجاب غیر از وجه و کفین امر می­کنند، این ظهور در وجوب دارد. و هیچ روایتی و هیچ نقلی ما در خصوص خلافش نداریم.

البته ما یک بحث عبادی در مورد حجاب داریم و یک بحث عمومی واجتماعی نیز قابل طرح است. حجاب یک ساحت عبادی دارد که سر جای خودش هست. کاری هم به بحث جذابیت ندارد یعنی حتی یک پیرزن که حجاب دارد به عنوان عبودیت، این دارد ثواب خودش را می‌برد. بحث نماز هم که حجاب «الصلوة» به جای خودش است. یک بحث اجتماعی و عمومی داریم فارغ از بحث عبادت و عبودیتش. این برمی‌گردد به مناط مفسده و تبرج. اینکه قرآن می‌گوید که پیرزن حجاب سر اگر نداشته باشد باکی نیست، اما اگر داشته باشد بهتر است، اینکه نداشته باشد اشاره دارد به آن وجه عمومی‌ا­ش که اگر نداشته باشد مفسده­ای ندارد. اینکه اگر حجاب داشته باشد، بهتر است، اشاره داره به جنبۀ عبادی­ش. و اینکه می­گوید حتی بی‌حجاب هم حق ندارد آرایش کند، اشاره دارد به همین مناط مفسده. برای همین، اینطور نیست که بگوییم ملاک در حجاب، جذابیت ظاهر است. نه بحث عبودیتش هم هست. اما وجهه عمومی و  جذابیت ظاهری هم دارد. و بحث جذابیت ظاهری پنجاه درصد از کار است و بحث عبودیت پنجاه درصد دیگر از کار است. با این اوصاف، با این هجومی که الان هست و مد و موارد دیگر مطرح می­شود، دیگر در کل محور همان جذابیت ظاهری است در مقابل حجاب.

در مورد آیه زنان سالخورده یک تحلیلی هست که من جایی ندیدم. این بحثی که در ادامه ذکر می­شود، تحلیل شخصی بنده است که با تحقیق بدان رسیدم. در قرآن آن آیه­ای که اشاره دارد که پیرزن‌ها حجاب سر نداشته باشند و همانجا دوباره می‌گوید که اگر داشته باشند بهتر است، که می‌گوید که آنهایی که پیرزن هستند و امیدی به ازدواج شان نیست، عین ترجمۀ آیه این است که : «باکی برشان نیست که حجاب نداشته باشند. اما اگر داشته باشند بهتر است. البته تبرج و زینت نباید بکنند.» این آیۀ قرآن است. تحلیلِ آیه این است که خب حجاب در آیۀ دیگری واجب شده که اینجا می‌گوید باکی نیست اینها حجاب نداشته باشند. اگر حجاب سر و آن حجاب اسلامی که ما امروز به آن حجاب اسلامی می­گوییم، واجب نشده بود؛ دیگر اصلا معنایی نداشت یک آیۀ دیگر بیاید بگوید که البته بر پیرزن‌ها باکی نیست نداشته باشند، گرچه داشته باشند بهتر است. یعنی دیگر این آیه، کاملا قرینه برای این است که آیات دیگر که امر دارند به خِمار و جلباب، ظهورش در وجوب است که اینجا دارد استثنا می‌کند.

در مورد پوشش کنیزها آن چیزی که ما داریم، استثنا در خصوص ستر الصلاه و حجاب الصلاه است که سندش زیاد قوی نیست منتها مورد اعتنای فقهای ما فقط در مورد فتوا قرار گرفته است. به این معنا که برای کنیز، در نماز واجب نیست که موهای سرش را بپوشاند. در خصوص اینکه کنیزها در تاریخ، چگونه گذر کردند گفتم که دو قول تاریخی در این مورد داریم. یک قول تاریخی در مورد پاپتی‌ها و مسن‌ها و آنهایی است که کارهای دون انجام می‌دادند. این افراد یک چیزی روی سرشان می‌انداختند اما برایشان مهم نبوده. پوشش پایشان هم تا ساق پا بوده و پوشش دستشان هم تا بازو بود. آن کسانی که کنیزانی خوش صورت و زیبا بوده و در حرمسراها بودند، پوشیده بودند. تنها بحث فقهی که آمده بحث حجاب الصلوه است که فقهای ما فتوایشان این بوده که بر اساس روایات موجود که اکثرشان روایات اهل سنت است، این است که کنیز حجاب الصلوه برایش لازم نیست.

یک روایت دیگری هم هست در خصوص زنان عشایر. از امام صادق(ع) پرسیدند که زنان عشایر، آن چیزی که ما به آن پوشش اسلامی می­گوییم را به آن صورت دقیق ندارند. حکمش چیست؟ یعنی چیزی شبیه پوشش زنان شمالی که نشا می­کنند و اکثرا یک چادر می‌بندند کمرشان و یک روسری می‌بندند و مثلا گردن یک خرده باز است. امام صادق(ع) می‌گویند این هم در این حد اشکالی ندارد. در واقع در اینجا منظور همان شمایل ساده­ی روستایی است. مسلما کاملا مشخص است که به هیچ وجه این بحث پوشش­های مبتنی بر مد روز را در برنداشته و فقط همان پوشش و لباس ساده­ی روستایی مدنظر و بلااشکال است.

 

سوال: آیا نمونه‌های دیگری در سایر احکام شرعی وجود دارد که امر و وجوب در چیزی باشد اما برخی موارد آن استثنا شده باشد؟

بله، مثلا در بحث ربا داریم که ربا مثلا حرام است. به غیر از بحث ربای بین پدر و پسر. و بین پدر و پسر ربایی نیست. همچنین در خصوص زن و شوهر این استثنا هست که اگر از همدیگر ربا بگیرند حرام نیست. در مورد بحث رقص هم همین­طور است. رقص، در کل حرام است مگر برای زن و شوهر. این استثنائاتی است که وجود دارد.

 

سوال: عبودیت در حجاب به چه معناست؟

عبودیت در بحث حجاب این است که خداوند امر کرده به خمار و جلباب، یعنی یک پوشش نسبتا کامل. امر کرده به یک حریم و پرده نشینی. حالا این، فارغ از بحث مفسده و اینها هست. چون برای پوشش در نماز  هم این امر پسندیده است. در واقع می‌شود گفت که این پوشش پسندِ خداوند است. این وقار پسند خداوند است. برای همین در نماز هم برای زن واجبش کرده است. در اینجا دیگر بحث محرم نامحرمی نیست. این، اطاعت از امر خدا در این زمینه و وقع نهادن به این پسند الهی، این بحث عبودیتی و عبادی دارد.

 

سوال: آیا در صدر اسلام برخورد حکومتی با بی‌حجابی داشته‌ایم؟

ببینید. همانطور که گفتم بحث پوشش به خاطر به وجود آمدن مد در قرن بیستم الان معضل ما شده است. یعنی ما در خصوص پوشش، تا قبل از قرن بیستم اصلا درگیری خاصی در جامعه­ای نداشتیم. حتی در غرب و شرق اصلا چیزی نبود. به صورت معمول همانطور که عکس‌هایش هست، پوشیده بودند. حتی این مقدار لختی و برهنگی که بوجود آمده بود در هنرشان، بعد از رنسانس بوجود آمده بود. این مسئله را همۀ کسانی که بحث هنر دوران رنسانس را مطرح می­کنند ادعا دارند. در واقع معتقدند که این سطح از برهنگی بعد از رنسانس آمده و قبل از رنسانس این هم نبود. پس این امر نشان می‌دهد که در صدر اسلام در خصوص پوشش زنان اصلا درگیری و دغدغه‌ای نبوده است. به خاطر اینکه به صورت سنتی و اصیل، اینها پوشیده بودند و اصلا احتیاج چندانی به این نبوده که اصلا اسلام بیاید چوب بگیرد بالای سرشان که این کار را بکنید. در دوران معاصر، صنعتی به وجود آمد به نام صنعت مد که این پوششی که اصیل و سنتی بود در تعارض با این مد قرار گرفت و  الان برای ما معضل شده است.

برای همین خیلی‌ها سوال می‌کنند که چرا ما روایتی از برخورد حکومتی پیامبر با مثلا معضل بدحجابی نداریم. این بخاطر این است که اصلا معضلی نبوده که پیامبر بخواهد با آن برخورد حکومتی بکند. چرا روایتی هست که مثلا اسماء خواهرِ عایشه لباسی پوشیده بود که یک مقداری نازک بود. پیامبر روی خود را برگردانده بود و با عتاب گفته بود که این پوشش درست نیست یا مثلا روایت دیگری داریم که پیامبر حد پوشش را آمرانه برای زنان و جامعه توضیح می­دهند و می­فرمایند باید حجاب اسلامی باشد اما ما در تاریخ نمونۀ برخورد حکومتی پیامبر با این مساله را نداریم. البته همانطور که عرض کردم تذکرات­شان را داریم ولی برخورد و عتابی حکومتی در میان نبوده است. در آن زمان، مردان و زنان بنا بر آن پوشش اصیل و سنتی خودشان زندگی می‌کردند و این رویه حتی تا بعد از صدر اسلام تا قرون وسطی و بعد از آن نیز وجود داشت و تا قرن نوزدهم و حتی تا بعد از رنسانس نیز در جهان پابرجا بوده است. اما همانطور که در ابتدا عرض کردم در اوایل قرن بیستم که دنیا در تقابل با مد و مدگرایی قرار گرفت، مسئله­ی حجاب و پوشش اهمیت پیدا کرد و به دنبال آن مطالباتی صورت گرفت.

لینک کوتاه مطلب : https://fekrat.net/?p=1605