weblog_showcase

پاسخ دکتر موسوی به ادعاهای دکتر فاضلی؛

آیا برچسب‌زنی‌های غیراخلاقی محصول 30 سال انس با جامعه‌شناسی است؟!

اختلاف دکتر فاضلی با دکتر پارسانیا، اختلاف سطحی و روبنایی نیست و طبیعی است که دکتر فاضلی آثار متعدد و متکثر استاد پارسانیا در جامعه‌شناسی انقلاب اسلامی و جامعه‌شناسی اسلامی را از جمله کتاب «نماد و اسطوره»، «جهان‌های اجتماعی»‌، «حدیث پیمانه»، «تطورات روشن‌‌فکری حوزوی»، «روش‌شناسی انتقادی حکمت صدرایی»، «تحلیل و بررسی سند ۲۰۳۰» و «هستی و هبوط» بخصوص دو کتاب «فلسفه و روش علوم اجتماعی» و «بیست پرسش در باره علم دینی» که به مسأله مورد ادعای ایشان پرداخته است و ده‌ها رساله دکتری و ارشد که زیر نظر ایشان در حوزه موضوعات جامعه شناسی تالیف شده است را درک نکند.

به گزارش فکرت، حجت الاسلام دکتر سیدمهدی موسوی، استاد حوزه و دانشگاه، در یادداشتی به موضع غیرکارشناسانه‌ی اخیر دکتر محمد فاضلی، جامعه شناس واکنش نشان داد.

 

دکتر فاضلی اخیرا در توئیتی به اندیشه استاد پارسانیا هجوم آورده و با درج تصویری از استاد پارسانیا که برگرفته از خبرگزاری انتخاب و حاوی یک جمله بود نوشته است: «من سی سال است که با ادبیات جامعه شناسی و علوم اجتماعی مأنوسم و این جماعت پرمدعا حرف از جامعه شناسی و علوم اجتماعی اسلامی می‌زنند، اما دریغ از یک کتاب که بنویسند و ارزش خواندن داشته باشد. حالا دنبال عقبه فلسفی هوش مصنوعی هستند که «تنها» آن‌ها می‌توانند ترسیم و تأمین کنند! سراسر توهم است.»

 

متن یادداشت در ذیل تقدیم مخاطبان فرهیخته می‌شود. 

 

نخست این که بحران بزرگ در ادبیات جامعه‌شناسی و علوم اجتماعی ایران این است که استادیار جامعه‌شناسی، آقای دکتر محمد فاضلی به‌جای اینکه به نقد و گفت‌وگوی علمی اندیشه‌ها و نظریه‌ها روی‌ بیاورند و سعی کنند در یک فضای محترمانۀ علمی و آزاداندیشانه، آن اندیشه را نقد نموده و جوانب مختلف آن اندیشه را مورد بحث و گفت‌وگو قرار دهند، سعی دارد که با تقطیع یک جمله و جداسازی آن از کل متن و فضای صدور آن، در فضاهای مجازی همچون توئیتر جملاتی خارج از عرف دانش و دانشگاهی بنویسند. 

 

شاید بتوان این رویه را به وضعیت نابالغی بخشی از بدنه‌ی جامعه‌شناسی در ایران نسبت  داد که هنوز به چنین بلوغی نرسیده است که به نقد علمی عمیق بپردازد و آزاد‌اندیشانه اندیشه و طرحی را به چالش بکشاند.

 

نکتۀ دوم این است که لازمۀ نقد علمی این است که ببینیم گوینده در چه فضای فکری و اجتماعی به این بحث پرداخته است و مقصودش چیست، زمانی که از عقبۀ ادبیات فلسفی هوش مصنوعی سخن می‌گوید، باید پرسش شود که منظور گوینده از این عقبه چیست، مقصود از ادبیات فلسفی چیست، هوش مصنوعی را چه می‌داند و حوزه‌های علمیه چگونه می‌توانند این عقبه را تولید کنند؟ چرا سایرین نمی‌توانند و ده‌ها پرسشی که از این جملۀ تقطیع‌شده می‌توان به‌دست آورد.

 

کار علمی و کار انتقادی دقیق این است که اول پرسش کنیم تا یک فهم همدلانه و صحیحی از یک اندیشه و یک مدعا به‌دست بیاوریم، بعد از اینکه به جوانب مختلف آن اندیشه، علم پیدا کردیم به نقد علمی و عالمانه بپردازیم؛ آیا استادی که پیرامون  «جامعه ایرانی و اخلاق اجتماعی» مطلب می‌نویسد نباید خود به این اخلاق پایبند باشد؟

 

و نکتۀ بعدی اینکه استاد محترم جامعه‌شناسی و نویسنده‌ی «جامعه ایرانی و اخلاق اجتماعی» خوب است توضیح دهند که برچسب‌زدن‌هایی نظیر «این جماعت پرمدعا»، «کتابی بنویسند که ارزش خواندن داشته باشد»، «سراسر توهم» در یک متن دو سه خطی، برآمده از کدام بخش جامعه‌شناسی و علوم اجتماعی است که این افراد بدان مأنوسند؛ آیا جامعه‌شناسی‌ به ایشان آموخته که به برچسب‌زنی‌های غیراخلاقی بپردازد و اندیشه‌ای را چنین تخریب کند یا این هم ناشی از نقص مطالعات جامعه‌شناسی و علوم اجتماعی این جمعت پرمدعاست.

 

مطلب دیگر اینکه اختلاف آقای دکتر محمد فاضلی با حجت‌الاسلام‌والمسلمین دکتر حمید پارسانیا، اختلاف سطحی و روبنایی نیست و طبیعی است که آقای دکتر فاضلی آثار متعدد و متکثر استاد پارسانیا در فلسفه علوم اجتماعی، جامعه‌شناسی انقلاب اسلامی و جامعه‌شناسی اسلامی را بر فرض مطالعه، درک نکند و آن‌ها را نپذیرد؛ زیرا اختلاف ایشان یک اختلاف مبنایی و پایه‌ای و فلسفی است. آثاری چون «نماد و اسطوره»، «جهان‌های اجتماعی»‌، «حدیث پیمانه»، «تطورات روشن‌‌فکری حوزوی»، «سنت، ایدئولوژی، علم»، «حقیقت و دموکراسی»، «مبانی معرفتی و سیمای اجتماعی سکولاریسم و معنویت»، «جامعه‌شناسی معرفت و علم»، «پلورالیسم: زمینه‌های عقیدتی و اجتماعی»، «هفت موج اصلاحات»، «عرفان و سیاست»، «روش‌شناسی انتقادی حکمت صدرایی»،  «تحلیل و بررسی سند ۲۰۳۰» و «هستی و هبوط» بخصوص دو کتاب «فلسفه و روش علوم اجتماعی» و «بیست پرسش در باره علم دینی» که به مسأله مورد ادعای ایشان پرداخته است.

 

کسی که دل در گرو علوم غربی و ساینس (Science) و تجربه‌های غربی دارد و هر اندیشه‌ی فلسفی و دینی را نوعی شبه‌دانش می‌انگارد و آن را خارج از دایرۀ علم می‌بیند، بدین جهت نمی‌تواند یک اثر فلسفی عمیق را بخواند و از عهده‌ی هضم آن برآید لذا طبیعی است که خواندن آن را بی‌ارزش بداند.

 

اما اهل اطلاع می‌دانند که استاد پارسانیا با همکاری جمعی استادان برجسته‌ علوم اجتماعی در دانشگاه تهران و دانشگاه باقرالعلوم قم و ده‌ها مرکز آموزشی و پژوهشی دیگر، یک جریان پر قدرت در حوزه‌ی فلسفه‌ی علوم اجتماعی و دانش‌های علوم اجتماعی و فرهنگی به وجود آورده‌اند و صدها رساله‌ی دکتری و پایان‌نامه‌ی ارشد تالیف و تدوین شده است که هر کدام به تعمیق و گسترش ادبیات جامعه‌شناسی و مطالعات فرهنگی انجامیده است و نوید بخش آینده‌ای روشن در زمینه‌ی تولید علوم اجتماعی است که برخی متخصصان علوم اجتماعی بین‌المللی با دیده‌ی احترام به این حرکت علمی می‌نگرند.

 

بنابراین خوانش و فهم آثار استاد پارسانیا متوقف بر آزاداندیشی علمی و خروج از بت‌های ذهنی ساخته شده و اطلاع از تلاش‌های صورت گرفته در دانشگاه تهران و دانشگاه باقرالعلوم(ع) و همچنین آشنایی بنیان‌های با فلسفه و حکمت متعالیه است که زیرساخت فلسفی این حرکت علمی است.

 

استاد پارسانیا بیش از ۴۰ سال است که در حوزه فلسفه و الهیات و عرفان اسلامی و امتداد اجتماعی آن، تلاش‌های عمیق و اجتهادی داشته است و در ادامه سنت عمیق و هزار ساله‌ای فلسفه اسلامی تا استادان بزرگی چون امام خمینی، علامه طباطبایی، شهید مطهری و بخصوص آیت الله جوادی آملی کارهای ارزشمندی را تولید کرده‌اند، تقریر و تنظیم دروس فلسفی آیت الله جوادی و انتشار بخشی از آنها در حدود ۲۰ جلد کتاب رحیق مختوم در شرح اسفار ملاصدرا، ۶ جلد شرح فصوص الحکم ابن عربی و ۳ جلد شرح تمهید القواعد ابن ترکه اصفهانی و ده‌ها اثر فلسفی دیگر، این اجازه را به استاد پارسانیا می‌دهد که درباره عقبه هوش مصنوعی و فناوری‌های جدید اظهار نظر فلسفی کنند اگر ایشان و حوزه‌های علمیه این اجازه را نداشته باشند پس چه کسی این حق را دارد که ماهیت فلسفی هوش مصنوعی پرسش کند.

 

بنابراین اگر یک نوع عقلانیت و آزادمنشی اخلاقی و علمی پیشه انسان منصف شود هر اندیشه‌ای قابل احترام قابل استفاده است هرچند اگر با آن هم موافق نباشد. بلکه به نقد عالمانه در یک فضای علمی روی می‌آورد و به تعالی علم در جامعه و ارتقا عقلانی جامعه کمک می‌کند.

 

نکته مهم‌تر اینکه ظاهراً دکتر پارسانیا در مرکز تحقیقات اسلامی نور که بزرگ‌ترین مرکز تولید نرم افزارهای پژوهشی و آموزشی در ایران بلکه در جهان اسلام، درباره‌ی عقبه‌ی فلسفی هوش مصنوعی در جمع محققان و متخصصان هوش مصنوعی این مرکز و پژوهشگران علوم اسلامی سخن گفته‌اند.

 

از آنجا که حوزه‌ی علمیه قم از دهه هفتاد وارد استفاده از تکنولوژی و هوش مصنوعی پیشگام بوده است و کارهای ارزشمندی انجام داده است و طرح‌های بزرگ دیگری در دستور کار دارد، استاد پارسانیا با توجه به سنت هزارساله حکمت و فلسفه اسلامی که برخلاف خیلی از مجامع علمی همچنان در حوزه‌ها زنده و پویا است و در حال رشد و بالندگی است از عقبه‌های فلسفی و الهیاتی هوش مصنوعی و تکنولوژی‌های مرتبط پرسش کرده‌اند تا بایسته‌های مسئولیت بزرگ حوزه‌های علمیه در این زمینه را تذکر بدهند تا موجبات حضور فعال‌تر آنها در این عرصه‌ی عمیق فراهم شود. ایشان متذکر شده‌اند که اگر حوزه‌ها با آن عقبه‌های فلسفی عمیق خود، این کار را روی زمین بگذارند از مسئولیت بزرگ خود شانه خالی کرده است و عواقب ناگواری برای جامعه و حاکمیت خواهد داشت.

 

در توضیح بیان آقای پارسانیا می‌شود این‌گونه گفت که هوش مصنوعی همانند هر فناوری و تکنولوژی دیگری، نسبتی با دین، فرهنگ و اخلاق دارد و می‌تواند به تقویت یا تضعیف دین، فرهنگ و اخلاق بیانجامد. در دل همه‌ی تکنولوژی‌ها سه لایه‌ی معرفتی نهفته است: ۱. لایه‌ی معرفت فنی و مهندسی، ۲. لایه‌ی علوم پایه، ۳. لایه فلسفه. 

 

کارآمدی یک تکنولوژی در لایه فنی و مهندسی آن لزوما به‌معنای درستی عقبه‌های نظری، فلسفی و فرهنگی آن نیست. زیرا یک تکنولوژی کارآمد می‌تواند در قالب چارچوب‌های نظری متعدد و متکثری صورت‌بندی و تبیین شود‌ که گاه میان آن چارچوب‌های نظری تعارض باشد. همچنان که تشخیص صحیح خسوف و کسوف براساس فیزیک بطلمیوسی موجب صحت عقبه‌های نظری آن نبوده است.

 

براین اساس، هوش مصنوعی نیز دارای بنیان‌های فلسفی و الهیاتی است که در تمدن غرب و فلسفه‌های اومانیستی و فیزیکالیسم تکوّن یافته است و در عین حال از ظرفیت‌هایی فراوانی برخوردار است و طبق پیش‌بینی بسیاری از فلاسفه و جامعه‌سناسان بین المللی، دیر یا زود می‌تواند جوامع انسانی را دچار مخاطرات بزرگی می‌کند. از این رو همه‌ی مجامع علمی این مسئولیت بزرگ را بر عهده دارند که درباب ظرفیت‌ها و مخاطرات معرفتی و اجتماعی هوش مصنوعی و عقبه‌های فلسفی و آثار فرهنگی آن بیاندیشند.

 

جامعه اسلامی و متفکران مسلمان نیز نمی‌تواند نسبت به ظرفیت‌ها و مخاطرات آن بی‌تفاوت باشند. این مواجهه نیازمند تبیین عقبه‌های فلسفی و الهیاتی هوش مصنوعی و نسبت سنجی آن با بنیان‌های فلسفی و الهیاتی جامعه‌ی اسلامی است. امروز بخشی از حوزه‌ی ما عهده‌دار تبیین این زیربناهای فلسفی و الهیاتی جامعه اسلامی است و اگر امروز ما بخواهیم در جامعۀ اسلامی برای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی و رساندن انسان‌ها به‌سمت کمال و تحقق آرمان‌های انبیا و اولیا تلاش کنیم، باید به هوش مصنوعی توجه کنیم و از ظرفیت‌های آن به بهترین شکل ممکن بهره گیریم.

 

بر این اساس اولاً باید هوش مصنوعی را بر اساس بنیان‌های فلسفی و الهیاتی‌اش فهم کنیم و نقاط قوت و ضعف بنیان‌های مذکور را بشناسیم و با حوزه فکری، فرهنگی و تاریخی خود نسبت‌سنجی کنیم. ثانیا عقبۀ فلسفی و الهیاتی این هوش مصنوعی را با بنیان‌های فلسفی و الهیاتی انقلاب اسلامی و حکمت متعالیه بسنجیم؛ آن موقع می‌توانیم در باب استفاده از هوش مصنوعی که گریزی از آن نیست و چگونگی بهره‌مندی بهتر از آن، یک برنامه‌ریزی صحیح در تلائم با هویت فرهنگی، تمدنی و تاریخی خود و در راستای تحقق اهداف انقلاب اسلامی و پیشرفت جامعه داشته باشیم. اگر چنین مطالعۀ فلسفی و الهیاتی نداشته باشیم نمی‌توانیم با هوش مصنوعی که با یک عقبۀ فلسفی و الهیاتی دیگری است به‌درستی مواجه شویم و از آن‌ها در راستای فرهنگ و تاریخ جامعه اسلامی به درستی استفاده کنیم، نهایتاً دچار بحران در آگاهی و تذبذب‌های فکری و معرفتی خواهیم شد. همچنان که در گذشته، همیشه با ورود هر سطح از فناوری‌های جدید، جامعه‌ی ما دچار بحران‌های فرهنگی و اجتماعی شده است.

 

به احتمال زیاد کلام آقای دکتر پارسانیا در بیان نقش حوزه‌های علمیه در تبیین عقبه‌های فلسفی هوش مصنوعی برای چگونگی بهره‌مندی از هوش مصنوعی در راستای نیاز جامعۀ اسلامی و حکومت اسلامی قابل توجیه است و طبیعتی است.  فلاسفه و حکمای حوزوی که دل در گرو اعتلای حاکمیت اسلامی و پیشرفت جامعه‌ی اسلامی دارند می‌توانند در این میدان نقش محوری داشته باشند و زمینه را برای کنشگری علمی و عملی متخصصان هوش مصنوعی و سایر فعالان اجتماعی فراهم کنند. غیر از این مسیر، نمی‌توان از مسیر دیگری این مسئولیت مهم را متناسب با حوزه‌ی فرهنگی و تمدنی و تاریخی جوامع اسلامی پیگیری کرد.

 

بنابراین حوزه‌ علمیه باید با استفاده از میراث زنده‌ی حکمت اسلامی و به موازات بهره‌مندی از هوش مصنوعی و سایر فناوری‌های جدید، درباره‌ی عقبه های نظری آن بیاندیشد و به بسیاری از پرسش‌های فلسفی و الهیاتی شکل گرفته در اطراف هوش مصنوعی و آینده‌ی بشریت پاسخ گو باشد. البته در این نهضت بزرگ علمی از کمک کارشناسان و متخصصان دانشگاهی در موضوع شناسی دقیق بی‌نیاز نیست بلکه شرط هر پیشرفت علمی در جمهوری اسلامی همکاری علمی و نظری حوزه و دانشگاه با حفظ احترام متقابل است.

 

در پایان از خداوند متعال طلب می‌کنم که روزی آزاداندیشی و تفکر انتقادی بر پایه‌ی سه اصل اخلاق، منطق و آزادی در جامعه‌ی علمی و میان استادان و پژوهشگران ایران عزیز به یک رویه‌ی معمول تبدیل شود و همه‌ی افراد و جریان‌ها علی‌رغم اختلافات مبانی و سلایق با تضارب آراء و ارائه نقدهای کارشناسی در محیط‌های علمی به رشد فکر و تولید علم در جامعه کمک کنند.

تاریخ انتشار: ١٤٠٢/١٢/٢٥

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil

آنچه ممکن است بپسندید

همراه فکرت باشید.

شما میتوانید با وارد کردن ایمیل خود از جدید ترین رویداد ها و اخبار سایت فکرت زود تر از همه باخبر شوید !

ویژه‌های فکرت

مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالب‌های متنوع رسانه‌ای به تصویر بکشد.