یادداشتی از دکتر حمید ملک زاده پژوهشگر حوزه علوم سیاسی:

تغییر روندها ; بیرونی کردن دشمنی و درونی شدن دوستی

به گزارش فکرت، متن این یادداشت را در ادامه می خوانید؛

محمد فاضلی، از مشاوران رئیس‌جمهور منتخب در نشستی که انجمن علوم سیاسی ایران برای بحث پیرامون چیستی عناصر تشکیل‌دهنده گفتمان دولت مسعود پزشکیان برگزار کرده بود بحث مفصلی درباره «ترجیحات سیاسی» دولت چهاردهم را مطرح کرده که من قصد دارم یادداشت حاضر را با عنایت به بخشی از این ترجیحات ادامه دهم.

 

 

در صحبت‌های فاضلی چهار ترجیح اصلی مشاهده می‌شود که به نظر او باید آنها را به‌عنوان اصول راهنمای سیاست‌های دولت پزشکیان در نظر گرفت؛ الف. فراهم‌کردن امنیت، ب. تفاهم، ج. رونق و د. پایداری.
در صورت‌بندی فاضلی تفاهم وجوه مختلفی دارد. یکی از این وجوه به تفاهم در میان گروهی مربوط می‌شود که فاضلی آنها را با عنوان «فرادستان سیاسی در درون» معرفی کرده است. از نظر او تفاهم در میان فرادستان سیاسی در درون به حل منازعات مربوط می‌شود که او معتقد است از سال 1376، یعنی در دوران دولت سیدمحمد خاتمی، آغاز شده و در تیرماه سال 1978 به اوج خود رسیده است. منازعات که به نظر می‌رسد تا امروز ادامه پیدا کرده، و حتی به وجه مشخصه رقابت‌های سیاسی در میان «فرادستان سیاسی در درون» تبدیل شده باشد.


چند روز پیش از ثبت‌نام نامزدها در رقابت‌های انتخابات ریاست‌جمهوری، متنی با عنوان «پارادوکس اصلاح‌طلبی» نوشتم. در آن متن این‌طور بحث کردم که اصلاح‌طلبی در ایران بعد از انقلاب مفهومی مبهم، و رفتار سیاسی اصلاح‌طلبان تا حد زیادی متناقض‌نماست. نشان داده بودم که چطور مفهوم «اپوزیسیون قانونی نظام» که معمولاً اصلاح‌طلبان را با آن معرفی می‌کردند را باید به‌عنوان محصول همین ابهام و آن رفتار متناقض‌نما فهمید. در عین حال این‌طور پیشنهاد کرده بودم که اصلاح‌طلبان برای اینکه بتوانند حیات سیاسی معناداری در جمهوری اسلامی ایران داشته‌باشند، باید در درجه نخست به سمتی حرکت کنند که آن ابهام و این تناقض را رفع کنند. همین‌طور مشخص کرده بودم که تنها راه حل کردن این تناقض مشخص‌کردن نسبت این جناح از جناحین سیاست در جمهوری اسلامی ایران با نهادهای دولت، و در رأس آنها نهاد ولایت‌فقیه است. موضوعی که نهایتاً حل‌شدن آن جناح موردنظر را به یک هستنده سیاسی درون نظام تبدیل می‌کند. اهمیت این درونی شدن برای جناح اصلاح‌طلب در این است که در درجه نخست آنها را از حاملان نزاع وجود شناختی دولت به رقیبان درون مرزهای آن تبدیل کرده، و امکان سیاست‌ورزی درون مرزهای دولت را برای آنها فراهم می‌کند.


مونه رفتار سیاسی مسعود پزشکیان و تیم همراه او در کمپین انتخاباتی‌اش، از لحظه اول مؤید تلاش آگاهانه آنها برای رفع‌کردن آن ابهام و حل‌کردن این تناقض است. یعنی تا اینجا می‌توان این‌طور ادعا کرد که تیم پزشکیان، به‌خوبی به دامی که بیماری خودایمنی دولت آنها را به کامش می‌کشید تن نداده و در ایجاد این تصور که «نه برای بر هم زدن قوانین و زمین‌بازی، بلکه برای تغییر برخی از رویه‌های بازی سیاست در ایران، و در چهارچوب جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان زمین مشترک بازی پا به عرصه انتخابات گذاشته‌اند.» این موضوع بسیار مهمی است که در بحث پیرامون آنچه دولت پزشکیان می‌تواند برای موفق شدن انجام دهد باید در نظر گرفته شود.


من حتی می‌خواهم یک گام بیشتر از این برداشته و ادعا کنم که محقق‌شدن این موضوع را می‌توانیم به‌عنوان مهم‌ترین دستاورد احتمالی دولت پزشکیان در نظر بگیریم. چالشی که اگر دولت چهاردهم با موفقیت از آن خارج شود، تاریخ جمهوری اسلامی ایران را به قبل و بعد از خود تبدیل خواهد کرد. اما، صرف اعلام مواضع صحیحی، مانند آنچه شخص رئیس‌جمهور منتخب و نزدیکان او تا امروز نشان داده‌اند برای تحقق این امر کافی نیست. این موضوعی است که باید به‌عنوان پله اول برای طی‌کردن مسیر دشواری در نظر گرفته شود که پیش روی دولت مسعود پزشکیان قرار دارد. آنچه دولت را به دولتی موفق تبدیل خواهد کرد، نهایتاً تغییر معنادار روندهای ناشی از بیماری خودایمنی دولت در ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران است. روندهای‌ی ناشی از بیماری خودایمنی دولت که به یک اندازه مردم، فرادستان سیاسی در درون، رویه‌های اداری و بروکراتیک و مناسبات سیاسی در جمهوری اسلامی ایران را تحت تأثیر قرار داده است.


بیماری خودایمنی دولت، درست مثل هر بیماری مزمن دیگری به شکل‌گیری مجموعه‌ای از رفتارها، و ملکه‌های ذهنی در بدنی که دولت است منتهی می‌شود. فرض کنید کسی برای مدت زیادی با مشکل بینایی یا شنوایی، یا مشکلی در یکی از حواس پنج‌گانه خود دست‌به‌گریبان بوده باشد. او تحت‌تأثیر این بیماری یا مشکلی که به‌طور مزمن با آن درگیر بوده، جهان را به‌شکل خاصی می‌فهمد. در عین حال به شیوه‌های خاصی از نسبت برقرارکردن با دیگران، و حتی فهم ویژه‌ای از دوستی و دشمنی عادت می‌کند. این شیوه‌های رفتار، و صورت‌های فهم محیط پیرامون و انسان‌های دیگر، حتی بعد از رفع‌شدن بیماری مزمن شخص، به‌سادگی ترک نمی‌شوند؛ چراکه برای مدت‌های زیادی تحت‌تأثیر مسائل ناشی از آن بیماری مبنای واقعیت انکارناپذیر زندگی او بوده‌اند. این مقاله درمورد جمهوری اسلامی ایران نیز صادق است. اگر نظام ایران را در مقام بدن قرار بدهید، آنگاه برای شما معلوم خواهد شد که بیماری خودایمنی دولت، چطور بر همه عناصر تشکیل‌دهنده آن، از جمله مردم، فرادستان سیاسی در درون و رابطه میان هر کدام از اینها با هم تأثیرگذار بوده است. تغییر روندها در درجه نخست جز باد شناخت بیماری، تلاش برای رفع‌کردن آن و ممارست و نشان‌دادن پایداری برای بازگرداندن بدن به‌حالت عادی ممکن نمی‌شود.


از این جهت دولت پزشکیان باید قبل از هر چیز بتواند در گفتار و رفتار خود مرزهای زمین رقابت دوستانه سیاسی با نزاع وجود شناختی دولت را به‌خوبی مشخص کند. معنای چیزی که می‌گویم این نیست که دولت باید در تعیین کابینه به تشکیل یک‌جور کابینه ائتلافی دست بزند؛ چراکه تشکیل‌دادن کابینه ائتلافی احتمالاً اولین قدم برای ازدست‌رفتن این فرصت تاریخی برای مسعود پزشکیان و مجموعه نظام سیاسی حاکم بر ایران خواهد بود. تغییر روندها یعنی تلاش برای برجسته‌کردن مرزهای قانونی دولت، و من در اینجا منظورم از دولت نظام یا رژیم سیاسی حاکم بر کشور، و یا قوه مجریه آن نیست؛ بلکه منظورم از دولت آن واحد سیاسی عامی است که از عناصری مثل مردم، حاکمیت و سرزمین تشکیل شده‌است. تعیین مرزهای دولت جز از طریق معلوم کردن حدود نهادهای آن مشخص نمی‌شود. وقتی حدود دولت معلوم شد، همه روندها، به اعتبار و در راستای خطوطی که دولت، به‌عنوان سرنوشت مشترک همه آحاد مردم معلوم کرده اصلاح می‌شوند.


مشخصه اصلی این روند بیمار، درونی شدن نزاع وجود شناختی دولت در بدنه بروکراسی کشور است. موضوعی که به نظر می‌رسد بیشتر از هر چیز دیگری از روندهای تاریخی مربوط به تثبیت نظام متأثر باشد، در نتیجه این روندها با نوعی درونی شدن نزاع وجود شناختی دولت در بروکراسی حاکم بر کشور مواجه هستیم؛ نزاعی که در سال‌های بعد از تثبیت نظام جای خود را با نزاع میان نیروهای رقیب سیاسی در بدنه قوه مجریه و دیگر بخش‌های دولتی در کشور عوض کرده است.


چیزی که می‌گویم به‌هیچ‌عنوان به‌معنای کاهش حساسیت نهادهای نظارتی یا مسئولان امور برای رصد کردن امکان نفوذ دشمن خارجی در نهادهای دولت نیست، بلکه به‌معنای ضرورت بازنگری در روندهای حاکم بر این نظارت و خارج کردن آنها از حب و بغض‌های سیاسی و جناحی است. موضوعی که در سطوح مختلف، زمینه‌ساز ایجاد بدگمانی و دلسرد شدن بخشی از اعضای جامعه شده‌است. از این قرار فرقی نمی‌کند که چه گروهی سکان قوه مجریه را در اختیار گرفته باشد، باید روندهای خالص‌سازی، چه به نام گفتمان یا طرفداران رئیس‌جمهور منتخب باشد و چه به نام یا به اعتبار گفتمان‌های رقیب او متوقف شده و معیارهای قانونی عام و مشخصی به نام دولت، یعنی به نام مجموعه ارزش‌های قانونی عام حاکم بر زندگی سیاسی ایرانیان بر روندهای نظارت و پالایش افراد و همین‌طور شیوه مواجهه کارمندان و مسئولان دولتی با مردم جایگزین گردند... مبنای این تغییر روند باید بیرونی کردن دشمنی، یعنی مشخص کردن حدود دشمنان دولت و درونی کردن دوستی، یعنی معلوم کردن معیارهایی غیر جناحی، عام، شفاف و روشن برای مواجهه با عموم شهروندان و همچنین طبقه‌بندی متناسب معیارها در حوزه‌های مختلف، بر اساس حساسیت‌های مربوط به امنیت دولت و نه صرفاً فهم جناحی از آن باشد.


برای اینکه رئیس دولت چهاردهم بتواند به‌شکل معناداری در مسیر موفقیت قرار بگیرد، باید قبل از هر چیز به اصلاح روندهای ناشی از بیماری خودایمنی دولت در ایران بپردازد، یعنی باید در مسیری حرکت کند که در آن قانون به‌عنوان حدود وضع مستقر با الزامات وضع استثنای ناشی از درونی شدن نزاع وجود شناختی دولت جایگزین شود. اصلاح روندهای صوری حاکم بر مواجهه دولت با رقیبان انتخاباتی و مردم از طریق حاکم کردن دوباره قانون بر روابط مدنی جاری در کشور اولین گامی است که دولت باید برای پیشبرد امور جاری خود بردارد. حاکم کردن دوباره قانون نباید به ابزاری برای کش‌دار کردن رقابت‌های انتخاباتی یا مواجهه‌های جناحی در فردای تشکیل دولت تبدیل شود، یعنی برخلاف آنچه پیشتر در دولت‌های مختلف شاهد بوده‌ایم قانون نباید به ابزاری برای برخورد با مخالفان و رقیبان داخلی دولت تبدیل شود، بلکه باید آن را به مقام حقیقی خود، یعنی به جایگاه زمین و محدوده هر شکلی از رقابت یا مناسبت سیاسی در کشور برکشید.


در عین حال رئیس دولت چهاردهم باید این مسئله را در نظر داشته‌باشد که نباید سیاست را به دولت و کار دولت تقلیل داد، یعنی نباید این‌طور فکر کرد که دولت یا بهتر است بگویم «مجموعه فرادستان سیاسی در درون» و مناسبات فردی یا نهادی میان آنها همه یا تمامی سیاست را شامل می‌شود، بلکه باید این موضوع را همواره در ذهن حاضر داشته‌باشد که سیاست موضوعی مربوط به مردم و درباره زندگی روزمره همه آنهاست، لذا در جریان سیاستگذاری یا تعیین خط‌مشی‌های کابینه خود باید همه مردم و برخلاف آنچه به‌طور نادرستی از دموکراسی برای ایرانیان جاافتاده است، جزئی‌ترین حالات استثنائی در میان مردم و اقلی‌ترین گروه‌های مردم را درنظر بگیرد. تنها با توجه به این دو مساله اساسی است که می‌شود انتظار داشت ترجیحات سیاسی یا غیرسیاسی موردنظر مشاوران دکتر مسعود پزشکیان به‌شکل معناداری دنبال شوند: در غیاب قانون و مردم چیزی به نام دولت یا ساحتی به نام سیاست وجود نخواهد داشت.

تاریخ انتشار: 1403/05/07

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil

آنچه ممکن است بپسندید

همراه فکرت باشید.

شما میتوانید با وارد کردن ایمیل خود از جدید ترین رویداد ها و اخبار سایت فکرت زود تر از همه باخبر شوید !

ویژه‌های فکرت

مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالب‌های متنوع رسانه‌ای به تصویر بکشد.