تحلیل جالب یک جامعه‌شناس درباره حواشی المپیک برای ایران؛

ایرانیان و شوک هویتی المپیک پاریس

دکتر علی میرزامحمدی از اساتید جامعه‌شناس در یادداشتی به مناسبت برگزاری المپیک 2024 پاریس نوشت: با تحلیلی تبارشناسانه، تقابل ایرانی در مقابل ایرانی که به‌صورت تراژدی در «افسانه جنگ رستم و سهراب» به تصویر کشیده شده نشان‌می‌دهد، فرهنگ ایرانی از این نوع تقابل‌ها همیشه هراس داشته است و حتی پس از وقوع ناخواسته آنها دنبال نوشدارو بوده است. اما نوشدارو بعد مرگ سهراب چه فایده‌ای دارد. آنچه باید تغییر کند سیاستگذاری‌های نادرستی است که به موج مهاجرت قهرمانان ورزشی ما دامن می‌زند.

به گزارش فکرت، متن این یادداشت بدین قرار است؛

رقابت ورزشی «ناهید کیانی»، مقابل «کیمیا علیزاده» در المپیک پاریس و پیروزی او موجی از واکنش‌های رسانه‌ای به‌همراه داشته که قابل تأمل است. این موج رسانه‌ای را می‌توان نوعی «شوک هویتی» دانست که از منظر روانشناسی اجتماعی، حضور ایرانیان زیر پرچم دیگر کشورهای جهان را بر نمی‌تابد. بازتاب روانی این شوک هویتی، یکسان نیست.

 

 

این بازتاب‌ها را می‌توان به دو دسته تقسیم نمود؛

دسته اول تلاش نمودند که با دو قطبی‌سازی، ناهید کیانی و کیمیا علیزاده را نماد دو تفکر هویتی و طیف اعتقادی متفاوت جلوه دهند و با کوبیدن یکی، دیگری را قهرمان معرفی کنند. مطالب توهین‌آمیز منتشر شده درباره این دو ورزشکار، دال بر این دو قطبی‌سازی‌ها دارد.

اما دسته دوم، این تقابل را نتیجه ناکارآمدی‌های کارگزاران کشور در جذب و حفظ سرمایه‌ها و قهرمانان ورزشی دانسته و با حسرت نتیجه این رقابت‌ها را باخت- باخت تلقی نمودند.

 

این دسته دوم دنبال نشانه‌ها و نمادهایی بودند که حسرت و غم مستتر در حضور ورزشکاران ایرانی در تیم‌های دیگر را کشف کنند. آنها با دقت لباس ورزشکاران ایرانی دیگر کشورها را زیر ذره بین می‌گذارند تا شاید رنگ‌های پرچم ایران را در آنها کشف کنند!؟

 

آنها عکس‌هایی را رصد می‌کنند که نشان‌می‌دهد در یک قاب از ورزشکاران دو طرف تا مربی و حتی پزشک و داور مسابقه، ایرانی الاصل هستند، اما به ملیت‌های مختلف تعلق دارند!؟

 

آنها بارها گریه‌های تلخ علی ارسلان، فرنگی‌کار ایرانی الاصل صربستان را پس از قهرمانی سال 1401 با صداگذاری موسیقی‌های غمگین بازنشر می‌کنند و خود را دلخوش می‌کنند که او ایران را فراموش نکرده است و بر پرچم صربستان بوسه نزد!

 

آنها تلاش می‌کنند شوک روانی هویتی خود را با این جستجوها و تعابیر (گاه واقعی و گاه غیر واقعی) التیام ببخشند.چکیده این« تقلاهای التیام جویی هویتی» را می‌توان در توئیت آذری جهرمی جستجو نمود که «ایران خانه همه ماست؛ کاش کیمیا (کیمیاها) به ایران بازگردد (بازگردند) و دوباره برنده باشد (باشند)» (توجه: تعبیر داخل پرانتز از نویسنده است).

 

این تلاش روانشناختی به شیوه‌ای عینی و میدانی در خود ورزشکاران ایرانی حاضر در این تقابل‌ها قابل مشاهده‌است. صباح شریعتی (کشتی‌گیر ایرانی الاصل جمهوری آذربایجان) پس از شکست مقابل امین میرزازاده در دیدار رده بندی المپیک، روی دوش او از دنیای کشتی خداحافظی می‌کند و کیمیا علیزاده پس از شکست از ناهید کیانی او را در آغوش می‌گیرد.

 

شوک هویتی ایرانیان در بازی‌های المپیک پاریس نه در تقابل کیمیا علیزاده و ناهید کیانی بلکه در مراسم افتتاحیه آغاز شد. زمانی که 14 ایرانی زیر پرچم تیم پناهندگان المپیک رژه رفتند.

 

این شوک زمانی تشدید می‌شود که بفهیم ایران بیشترین ورزشکار را در میان پناهندگان دارد و آمار ورزشکاران ایرانی حاضر در تیم پناهندگان المپیک از تعداد ۵ ورزشکار در المپیک ۲۰۲۰ توکیو به ۱۴ نفر در المپیک ۲۰۲۴ پاریس رسیده است. (یعنی حدود 3 برابر) و از میان ۳۷ ورزشکار این کاروان، ۱۴ نفر آن ایرانی هستند(37.8 درصد).

 

با تحلیلی تبارشناسانه، تقابل ایرانی در مقابل ایرانی که به‌صورت تراژدی در «افسانه جنگ رستم و سهراب» به تصویر کشیده شده نشان‌می‌دهد، فرهنگ ایرانی از این نوع تقابل‌ها همیشه هراس داشته است و حتی پس از وقوع ناخواسته آنها دنبال نوشدارو بوده است. اما نوشدارو بعد مرگ سهراب چه فایده‌ای دارد. آنچه باید تغییر کند سیاستگذاری‌های نادرستی است که به موج مهاجرت قهرمانان ورزشی ما دامن می‌زند.

 

در کنار اصلاح ساختارهای اجتماعی و سیاسی لازم است نگاه فرهنگی جامعه نیز به مساله مهاجرت نخبه‌ها و قهرمانان ورزشی اصلاح شود. حضور ورزشکاران در تیم‌های دیگر کشورها با کسب تابعیت، تنها به ایران اختصاص ندارد و این مساله جهانی است. البته عوامل شکل گیری این مساله در کشورها متفاوت است و در همه آنها مانند کشور ما جنبه قهری و تبعات سیاسی و فرهنگی و آسیب شناختی ندارد.

 

با این وجود با الهام از کوام آنتونی آپیا (Kwame Anthony Appiah) اندیشمند رنگین پوست آمریکایی باید به «اخلاق هویتی» پایبند بود؛ به این معنا که به افراد حق انتخاب هویت قایل شد و پس از انتخاب این هویت جدید، آنها را با برچسب‌های خائن، و وطن فروش مورد هجمه قرار نداد.

 

باید فرهنگی را توسعه داد که پل‌ها را برای بازگشت قهرمانان، نخبه‌ها و حتی دیگر شهروندان ایرانی الاصل خراب نکنیم. حتی اگر این افراد فعالیت ورزشی خود را در تابعیت دیگر کشورها ادامه دهند نباید به‌دنبال عقده گشایی باشیم؛ بلکه با احترام و افتخار، حضور آنها را به‌عنوان یک ایرانی، پل دوستی بین ایرانیان با مردمان آن کشور تلقی کنیم.

تاریخ انتشار: ١٤٠٣/٠٥/٢٢

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil

آنچه ممکن است بپسندید

همراه فکرت باشید.

شما میتوانید با وارد کردن ایمیل خود از جدید ترین رویداد ها و اخبار سایت فکرت زود تر از همه باخبر شوید !

ویژه‌های فکرت

مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالب‌های متنوع رسانه‌ای به تصویر بکشد.