یادداشتی از هادی خانیکی؛

خبرنگاری و امید

دکتر هادی خانیکی، مدرس علم ارتباطات و روزنامه نگار به مناسبت روز خبرنگار نوشت: تولیدِ امید اجتماعی کاری است که روزنامه‌نگار و کنشگر رسانه‌ای یا خبرنگار انجام می‌دهد؛ یعنی اینکه تداوم و استمرار حیات اجتماعی را در وضعیت بحرانی نشان می‌دهد و البته جامعه‌ی‌ ما به شکل تاریخی این را نشان داده که چنین ظرفیت‌هایی دارد.

به گزارش فکرت در این یادداشت آمده است؛

خبرنگار کنشگری است که دغدغه اولش فهمیدن است؛ آن چیزی که ندانستن در آن راه ندارد و باید قدرت دیدن، شنیدن و گفتن و نوشتن آنچه که در پیرامونش است را بالا ببرد و مبنای همه‌ی اینها همان فهمیدن است. خبرنگاری تفهمی، دنیای دغدغه‌مندی و دردمندی است، برای کسی که می‌خواهد آگاهی را منتقل کند و منتقل کردن آگاهی به یک جامعه‌ی دستخوش تغییر، جامعه‌ی متفاوت، جامعه‌ی متکثر و حتی در برخی جاها جامعه قطبی قطعا کار دشواری است.

 

 

عشق و علاقه‌ای که خبرنگار دارد، کار را برایش مطلوب می‌کند یا حداقل مقبول می‌کند. نگرانی از آینده شغلی‌اش، معیشت و حقوقش و اینکه هر خبری که می‌دهد دست و پایش بلرزد که چه اتفاقی خواهد افتاد، آن چیزی که همه‌ی این نگرانی‌ها و اضطراب‌ها را جبران می‌کند، همان عشق و شور است که تضعیف شدنی نیست.

 

دنیاهای فروبسته‌ای که معمولا در بین منازعات، عیارها و معیارهای سیاسی خلق می‌شوند، جاهایی را منطقه ممنوعه و ورود به آن را سخت می‌کنند و جاهایی را خیلی مجاز می‌کنند؛ در اینجا خبرنگار باید بداند که کارش گشودگی است، کار او فروبستگی نیست. اگر می‌گوییم خبر امیدوارانه و غیرامیدوارانه، القاء خوش‌بینی‌های بی دلیل نیست، منظور این است که ظرفیت‌هایی که دیده نمی‌شوند. توانمندی‌هایی که هست، آنها را بتواند انعکاس دهد.

 

با توجه به اینکه در جامعه‌ای که ناکامی‌ها، سرخوردگی و هراس از آینده دیده می‌شود، در جامعه‌ای که گرفتار معیشت خود است، نگرانی‌های سیاسی دارد و شکاف نسلی دارد، آیا برای خبرنگار از موضع تفهمی جایی می‌ماند که خبرهایی بدهد که حال جامعه تا حدی خوش باشد یا اینکه نگرانی‌هایش کم شود؟ به نظر من بله؛ به این دلیل که در این جامعه ظرفیتی هست و زیر پوسته این ناملایمات روندهایی در حال شکل گیری و رشد است که جواب می‌دهد، همبستگی اجتماعی را تقویت می‌کند.

 

اگرچه یک سوی جامعه ما رشد روندهای گسیخته‌سازی هست که همبستگی اجتماعی را تضعیف می‌کند، اما یک سوی دیگر هم در متن جامعه و توسط خود شهروندان چنین زمینه‌هایی رشد می‌کند. نمونه‌هایی از آن را در دوران کرونا و در دوران آسیب‌های بلایای طبیعی مثل سیل و زلزله و محروم شدن از تحصیل و خیلی موارد دیگر دیدیم. می‌بینیم که جامعه زنده است و خصلت‌های انسانی و اجتماعی‌اش خیلی برجسته است که اینها را باید فقط دید. چون چشم‌ها را باید شست، جور دیگر باید دید. وقتی که ما بر اساس پیش‌فرض‌های مبتنی بر ستیزی و کینه و ناامیدی به جامعه نگاه می‌کنیم، این نقاط را می‌شود گفت کمتر می‌بینیم. اما وقتی از امید اجتماعی حرف می‌زنم، منظورم توهم نیست، خوش خیالی و آرزواندیشی نیست. ظرفیت و ظرفیت‌هایی است که در تعامل بین واقعیت و تخیل خلاق، رویکرد و کنش ما شکل می‌گیرد. در آن صورت گروه‌های مختلف در جامعه دیده می‌شوند، کارهای مختلفی در جامعه دیده می‌شود که عاملیت دارد و اثر دارد؛ چیزی که در گذشته ما کمتر آنها را می‌دیدیم.

 

امید مستلزم کشف و اکتشاف راه‌های تغییر و بهبود وضعیت موجود است. راه‌هایی که بگوییم همه چیز به آخر و فروبستگی نرسیده است. تولیدِ امید اجتماعی کاری است که روزنامه‌نگار و کنشگر رسانه‌ای یا خبرنگار انجام می‌دهد؛ یعنی اینکه تداوم و استمرار حیات اجتماعی را در وضعیت بحرانی نشان می‌دهد و البته جامعه‌ی‌ ما به شکل تاریخی این را نشان داده که چنین ظرفیت‌هایی دارد و هم در باورهای دینی، سنت‌های ایرانی و تجربی ما اینها هست؛ منتهی بیشتر در شرایطی که جامعه از نظر سیاسی قطبی می‌شود، وضعیتی به وجود می‌آید که تولید ناامیدی اجتماعی بیش از تولید امید اجتماعی می‌شود. تمرکز بر موانع حل مسائل پررنگ‌تر از تکیه بر حل مسئله می‌شود.

 

کار خبرنگاری و روزنامه‌نگاری این نیست که از واقعیت‌های جامعه فرار کند، ولی واقعیت‌های جامعه هم همه ناامیدی‌ها و اتفاقات تلخ نیست. دامن زدن به ناامیدی اجتماعی توسط رسانه راه‌حل هیچ مسئله‌ای نیست، بلکه عین مسئله است و تشدید و تقویت مسائلی است که جامعه دارد. جدی گرفتن مسئله یعنی اینکه راه‌حل‌هایی در قسمت امید اجتماعی پیدا شود؛ یعنی شناخت و رفتن سراغ کشف و خلق فرصتهای جدید.

 

با این حال اگر زمینه‌ای برای منازعه و تنش در جامعه وجود دارد که دارد، کار رسانه و کنشگر رسانه این است که زمینه و امکان گفتگو و فهم درست قضیه را فراهم کند. در آنجایی که ابعاد مسئله را می‌شناسد، به روزنامه‌نگاری تحقیقی نزدیک شود و فراتر از جنبه‌های خبری برود و مسئله را واکاوی کند. آنجاست که طبیعتا به جای پرتاب خشم‌آلود کلمات به سوی همدیگر وارد پرسش‌هایی می‌شوند که آن پرسش‌ها امکان گفت‌وگو را فراهم می‌کند. تشنج زمانی تشدید می‌شود که یک تفکر، جریان و گروه اجتماعی خودش را مالک مطلق حقیقت می‌داند و طرف مقابلش را فاقد هر نوع حق و حقانیت می‌داند که در این صورت گفت‌وگو نمی‌تواند شکل بگیرد. زمانی گفت‌وگو شکل می‌گیرد که هم نقاط قوت خود و دیگری و هم نقاط ضعف خود و دیگری دیده شود و طبیعتا کار رسانه داری در اینجا معنا پیدا می‌کند.

تاریخ انتشار: ١٤٠٣/٠٥/١٧

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil

آنچه ممکن است بپسندید

همراه فکرت باشید.

شما میتوانید با وارد کردن ایمیل خود از جدید ترین رویداد ها و اخبار سایت فکرت زود تر از همه باخبر شوید !

ویژه‌های فکرت

مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالب‌های متنوع رسانه‌ای به تصویر بکشد.