در گفتگو با محسن ردادی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ واندیشه اسلامی مطرح شد؛

عقلانی شدن فضای انتخابات و لزوم ارتفاع گرفتن از بداخلاقی

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ضمن تأکید بر لزوم عقلانی شدن فضای انتخابات از نامزدها و جریانات حامی آن ها خواست از بداخلاقی ها و بی تقوایی ها به شدت بپرهیزند.

به گزارش فکرت، رهبر معظم انقلاب در سخنرانی سالگرد ارتحال حضرت امام (ره) بر لزوم رعایت اخلاق انتخاباتی تأکید نموده و گفتند: «در رقابت‌های پیش روی انتخاباتی بین نامزدها، اخلاق حاکم باشد؛ بدگویی کردن، تهمت‌زدن، لجن‌پراکنی کردن، کمکی به پیشرفت کارها نمی‌کند، به آبروی ملی هم لطمه می‌زند.»
آنچه در ادامه می‌آید خلاصه‌ای از گفت و گوی روزنامه وطن امروز با دکتر محسن ردادی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در همین خصوص است؛

اخلاق انتخاباتی را می‌توان مجموعه اصول و قواعدی تعریف کرد که افراد لازم است در زمان انتخابات، خود را پایبند و محدود به این اصول ببینند. به این معنی که اگر رفتاری انجام می‌دهند که با این اصول در تعارض است، مرتکب عمل غیراخلاقی شده‌اند و اگر در رقابت‌های انتخاباتی به‌رغم اینکه در حال رقابت و مسابقه با طرف مقابل هستند، همچنان به این اصول پایبند هستند، این رقابت سالم و اخلاقی خواهد بود.

کسب قدرت با اسم رمز انتخابات!
قاعدتاً کسی که به اخلاق انتخاباتی پایبند نیست، فقط یک هدف در نظر دارد و آن کسب قدرت است و برای به‌دست آوردن قدرت حاضر است از هر ابزاری استفاده کند و هر کلامی را بر زبان بیارود و به هر شکلی که می‌تواند رفتار کند. 
در این صورت نزدیکی به قدرت برای خیلی از افراد اهمیت می‌یابد و اخلاق انتخاباتی وجود ندارد و افراد خارج از اصول و قواعد اخلاق انتخاباتی مشغول فعالیت می‌شوند. در نتیجه رقابت، ناسالم می‌شود و در آن تهمت و نسبت‌های ناروا و فحاشی و بی‌انصافی و... وجود دارد. چون همه اینها به‌عنوان ابزاری برای تقرب به قدرت در نظر گرفته‌می‌شود. کسی که می‌خواهد وارد عرصه انتخابات شود، اول از همه باید خود را محدود و متعهد به اخلاق انتخابات بداند. لزوماً این اخلاق انتخابات منطبق با قانون انتخابات نیست. هر چند که قانون انتخابات باید به‌شکل‌ی تنظیم شود که از اخلاق مراقبت و کاندیداها را وادار کند که در چارچوب اخلاق انتخاباتی رفتار کنند اما واقعیت این است که بخش‌هایی از اخلاق فراتر از قانون است و کسی که می‌خواهد وارد رقابت‌های انتخاباتی شود و یک رقابت سالم و اخلاقی را در پیش بگیرد، کافی نیست که خود را به قوانین محدود کند، بلکه لازم است خود را متعهد و محدود در اصول و قواعد اخلاقی بداند و دست از ارتکاب برخی کارها یا بیان برخی گفته‌ها بردارد.


آیا هدف وسیله را توجیه می‌کند؟!
آنچه مردم از سیاست درک می‌کنند، معمولاً بی‌اخلاقی، دروغ، تظاهر و قدرت‌طلبی است و معمولاً بر این نکته تأکید می‌شود که هدف وسیله را توجیه می‌کند که کاملاً یک اصل غیراخلاقی است. در حالی که از منظر انقلاب اسلامی و از منظر اسلام، سیاست یکی از عرصه‌هایی است که به‌شدت اخلاقی است و این مورد تأکید ائمه اطهار و همه رهبران دینی بوده و بر این نکته تأکید داشته‌اند که سیاست باید ملتزم بر اخلاق باشد. ما در اندیشه امام‌علی (ع) هم می‌بینیم که ایشان در نهج‌البلاغه می‌فرمایند برخی می‌گویند علی خوب است ولی حیف که سیاست ندارد، خود ایشان توضیح می‌دهند که اگر قرار بود من همان رفتارهایی را که معاویه انجام می‌داد انجام دهم، خیلی بهتر از او می‌توانستم، منتها من خودم را متعهد به اخلاق و اسلام و قرآن می‌دانم و بنابراین این کارها را انجام نمی‌دهم. ما در دعاها هم داریم که ائمه بهترین افراد از لحاظ سیاسی و سیاس‌ترین اشخاص بوده‌اند اما سیاستی که آمیخته به‌دروغ و بی‌اخلاقی نیست و سیاست به‌معنای قدرت‌طلبی نیست. سیاستی که مورد تأکید اسلام است، این است که در عرصه عمومی یکی نوع رهبری اتفاق بیفتد که مردم به‌سمت خیر و صلاح و بهبود و رشد حرکت کنند. از نظر اسلام سیاست خیلی جایگاه رفیعی دارد. این نیست که رقابت بر سر به‌دست آوردن قدرت بیشتر باشد، بلکه بر این اساس است که چطور می‌توانیم به مردم خدمت کنیم و آنها را از لحاظ مادی و معنوی رشد دهیم. 


شهید رئیسی بهتر از هر کس دیگری این معنا را در عمل اثبات کردند و نشان دادند می‌توان در انتخابات شرکت کرد اما مرتکب بی‌اخلاقی نشد و دروغ نگفت و تهمت و طعنه و کنایه نزد، در عین حال نقاط قوت خود و نقاط ضعف طرف مقابل را بیان کرد. برخلاف روندهای جاری در رقابت‌های انتخاباتی ما که از دهه 80 آغاز شد و هرکس که جواب گزنده‌تری می‌داد و بهتر می‌توانست طرف مقابل را مخدوش کند و شخصیت او را فرو بریزد، آدم توانا تری به‌حساب می‌آمد، شهید رئیسی نشان داد بدون این کارها هم می‌توان در رقابت انتخاباتی شرکت کرد. هر چند گاهی ما می‌بینیم که اینقدر این بی‌اخلاقی‌ها زیاد می‌شود که فرد بی‌اخلاق خود را تنها متعهد به قدرت می‌داند و برای کسب قدرت بیشتر حتی مرزهای اخلاق را طی می‌کند اما متأسفانه در برخی انتخابات‌ها فرد می‌دانسته که در هر صورت در انتخابات پیروز نمی‌شود و کسب قدرت هم خیلی برای او موضعیت نداشته و می‌دانسته دستش به ریاست‌جمهوری نمی‌رسد اما انگار به‌دلایل عاطفی و هیجانی یا کینه‌ورزی شروع به کنایه زدن و زخم زبان‌زدن به دیگران می‌کند. به نظر من این پیشاسیاست است و اتفاقی که می‌افتد از سیاست هم خارج می‌شود. فرد برای اینکه کینه شخصی دارد و می‌خواهد زخمی به رقبا بزند، حرف‌هایی بر زبان می‌آورد که از دایره سیاست هم خارج می‌شود. در برخی برهه‌ها، انتخابات حتی از موضوع اخلاق و حتی از موضوع سیاست که بحث قدرت است، خالی می‌شود. جملاتی که رد و بدل می‌شود فقط برای انتقام‌گیری شخصی این افراد است و آنقدر رشد اجتماعی نکرده‌اند که متعهد به بنیان‌های سیاست باشند.


تأثیر بی اخلاقی سیاسیون در جامعه
بی‌اخلاقی که در جامعه و سیاست حاکم شده حاصل فعالیت‌های مضر و مخرب و بی‌اخلاقی برخی سیاستمداران است که اتفاقاً خیلی آدم‌های خوشنامی بوده‌اند و خدمت زیادی هم در دوره جمهوری اسلامی داشته‌اند اما به هر حال یک بی‌اخلاقی‌هایی را انجام دادند که بنیان اخلاق را در جامعه متزلزل کردند. نکته دوم این است که این بی‌اخلاقی یک‌شبه به وجود نیامده که انتظار داشته‌باشیم، به‌سرعت از بین برود. حتی اگر حادثه عظیمی مثل شهادت رئیس‌جمهور متخلق آیت‌الله رئیسی، مردم را تکان بدهد، این امر به‌سرعت قابل درمان نیست. واقعیت این است که فضای سیاسی آن‌قدر آمیخته با بی‌اخلاقی شده که به‌راحتی درمان نمی‌شود و به نظرم چند انتخابات باید بگذرد و نامزدهایی که خود را متعهد به اخلاق می‌دانند، مدام این موضوع اخلاق و اصول اخلاقی را در مناظره‌ها و گفت‌وگوها رعایت کنند و مدام این را تذکر دهند، تا کم‌کم جامعه آموزش ببیند و متوجه شود و بداند این رفتارها اصولاً بی‌اخلاقی است. به‌رغم رشد عقلانی که مردم دارند در حال حاضر عده زیادی از مردم رقابت و سیاست انتخاباتی را این می‌دانند که چه کسی بتواند جواب دندان‌شکن‌تری به دیگری بدهد و چه کسی در مناظره‌ها حاضر جواب‌تر است. وقتی اینها معیار تعیین برنده در مناظرات انتخاباتی باشد، قاعدتاً خیلی عناصر اخلاقی مورد توجه قرار نمی‌گیرد اما اگر اخلاق‌مدارانی که در جامعه اسلامی فعالیت می‌کنند و در انتخابات شرکت می‌کنند، موضوع اخلاق را گوشزد کنند و مهارت آن را به مردم یاد بدهند، وضعیت در بلندمدت تفاوت می‌کند حتی اگر در کوتاه‌مدت به بهای باختن آنها در انتخابات تمام شود. 

 

نقش مردم در فراگیری مهارت اخلاق انتخاباتی

به نظر می‌رسد مردم آن‌قدر بالغ هستند و آنقدر رشد کرده‌اند که در مدت متوسطی و با گذشت زمان کافی، مهارت اخلاق انتخاباتی را فرا بگیرند و خود به‌عنوان داورهایی که نسبت به اخلاق حساس هستند، عمل کنند و با مشاهده بی‌اخلاقی نسبت به افراد موضع بگیرند. واکنش مردم باعث می‌شود که کاندیداها به اخلاق پایبند شوند و از این بی‌اخلاقی‌ها دور شوند. این در آینده‌ای متوسط و نه نزدیک قابل دسترسی است.

از سویی مردم برنامه‌ها را می‌بینند و بر اساس عقلانیت قضاوت می‌کنند که کدام برنامه مناسب‌تر است و آنها را بهتر به هدف‌شان می‌رساند. در این میان کاندیدایی مورد توجه قرار می‌گیرد که برنامه قابل دفاع‌تر و نوآورانه‌تری داشته‌باشد. در این صورت حکمرانی‌ای که اتفاق می‌افتد، حکمرانی بهتری است و باعث بهبود نظام حکمرانی و وضعیت مردم‌سالاری می‌شود، چون آدم با کیفیت‌تر، آدم با اخلاق‌تر و آدم برنامه‌دارتری انتخاب می‌شود. در حالی که در فضای بی‌اخلاقی آدم هتاک‌تر و آدم بدزبان‌تر، فارغ از اینکه چه برنامه‌ای دارد، مورد توجه قرار می‌گیرد و در مسند کار قرار می‌گیرد. آدم ناتوان در عمل و بدون برنامه که فقط از طریق روش‌های پوپولیست و بیان برخی تک‌جمله‌های خاص و جلب توجه مردم و معرکه‌گیری توانسته رأی بیاورد، کیفیت لازم را ندارد که بتواند حکمرانی مناسبی در کشور پیاده کند، در نتیجه کیفیت و استاندارد حکمرانی و مردم‌سالاری کاهش می‌یابد. 
مردم ما آگاه و فهیم هستند و فقط لازم است مهارت انتخابات را هم به مردم آموزش دهیم. مردم ما اخلاق دارند اما در فضای سیاست این موضوع جا افتاده که با بی‌اخلاقی و احساسات است که افراد قضاوت می‌شوند و خیلی از مردمی که در حوزه خصوصی و شخصی خود آدم‌های اخلاقی‌ای هستند، از زد و خورد و بی‌اخلاقی و طعنه و... لذت می‌برند و تلاش می‌کنند به این شایعات و تهمت‌ها دامن بزنند. لذا از این طریق احساسات برانگیخته می‌شود و عده بیشتری در انتخابات شرکت می‌کنند. این به معنی بی‌اخلاق بودن مردم ایران نیست. این به معنی لزوم آموزش مهارت انتخابات به مردم است.

 

این باید همزمان به کاندیداها و مردم آموزش داده شود که اتقافا باید فردی را انتخاب کنید که بااخلاق‌تر باشد، نه اینکه زبان تندتری داشته‌باشد. باید برنامه‌ها ملاک عمل قرار بگیرد، نه وعده‌ها و نه حاضر جوابی افراد. وقتی مردم این مهارت را به‌دست بیاورند و متوجه شوند به چه ترتیبی می‌توانند در انتخابات شرکت کنند و به چه ترتیبی می‌توانند کاندیدای برتر و شایسته‌تر را انتخاب کنند و از آن طرف کاندیداها هم بدانند برای اینکه بتوانند نظر مردم را جلب کنند باید برنامه دقیق‌تر و کامل‌تری در اختیار مردم قرار دهند که ملاک قضاوت مردم قرار بگیرد، طبیعتاً مشارکت هم‌بالا می‌رود. این مستلزم تغییر برخی رفتارهاست. 

 

ما باید در آرزوی روزی باشیم که به‌جای این تحریک احساسات و به‌جای اینکه مردم را مثلاً از جنگ بتراسایم یا طمع آدم‌ها را بر انگیزانیم، مردم را با برنامه‌های واقعی مواجه کنیم و مردم مهارت کافی پیدا کرده باشند که بر اساس این برنامه‌ها قضاوت کنند. مردم باید بتوانند این برنامه‌ها را بخوانند و بفهمند و برای این کار از علما و اساتید دانشگاه کمک بگیرند و متوجه شوند کدام برنامه عملیاتی‌تر و کامل‌تر است و می‌تواند کشور را رشد دهد. در این صورت است که ما می‌توانیم شاهد باشیم که هم اخلاق بر فضای انتخاباتی حاکم است و هم مردم کاملاً به‌طور عقلانی و منطقی در انتخابات شرکت می‌کنند. برای رسیدن به چنین روزی باید تلاش کرد و آموزش داد. به‌ویژه بار عمده این موضوع بر عهده روشنفکران و اساتید است که تلاش کنند جامعه را به این سمت حرکت دهند، اگر نه مردم و کاندیداها شاید خیلی ملتفت موضوع نباشند اما اساتید و علما ملتفت هستند و می‌دانند عقلانی‌تر شدن و اخلاقی‌تر شدن جامعه و فضای انتخاباتی به نفع کشور است.

تاریخ انتشار: ١٤٠٣/٠٣/١٦

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil

آنچه ممکن است بپسندید

همراه فکرت باشید.

شما میتوانید با وارد کردن ایمیل خود از جدید ترین رویداد ها و اخبار سایت فکرت زود تر از همه باخبر شوید !

ویژه‌های فکرت

مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالب‌های متنوع رسانه‌ای به تصویر بکشد.