یادداشتی از بهنام افشار، روزنامه نگار

شبه روشنفکران و بحران اندیشه

جریان شبه‌روشنفکری در ایران معاصر، به جای آنکه با زبان و اندیشه خود سخن بگوید، به شکلی افراطی غرب‌گرا شده و عمدتا متأثر از فلسفه غرب است و کمتر مشاهده می‌شود که از خود بن‌مایه فکری داشته باشد؛ یعنی در هر مقاله، یادداشت و کتاب تألیف‌شده از سوی روشنفکر ایرانی، مدام به نظرات و دیدگاه‌های متعدد فیلسوفان و متفکران غربی معاصر ارجاع داده می‌شود.

به گزارش فکرت،متن این یادداشت به شرح زیر است:
جریان روشنفکری در ایران، چه در شکل دینی و چه در شکل و فرم غیردینی یا سکولار آن، این روزها دوران رخوت، رکود و نوعی خلأ گفتمانی را تجربه می‌کند و به نظر می‌رسد این جریان، کارکرد و تأثیرگذاری سابق خود را از دست داده است. این رخوت و رکود، ناشی از تغییرات اجتماعی و اقتصادی و تغییر در نوع نگرش، باورها و سبک زندگی افکار عمومی جامعه و همچنین وجود برخی محدودیت‌ها و موانع سیاسی است که باعث شده روشنفکران اصیل در جامعه به حاشیه رفته یا منزوی شوند؛ البته خود روشنفکران نیز تا حدود زیادی مسبب این خلأ گفتمانی و به‌حاشیه‌رفتن و منزوی‌شدن خود هستند؛ زیرا برخی از روشنفکران به‌دلیل بی‌تفاوتی و مسئولیت‌ناپذیری در قبال منافع و مصالح عمومی جامعه یا حتی به دلیل داشتن رویکردها و اندیشه‌های انتزاعی بلندپروازانه و آرمان‌گرایانه، آن‌هم در شکلی افراطی، از متن جامعه فاصله گرفته‌ و نتوانسته‌اند خود را با اقتضائات جامعه تطبیق دهند.

 


در جامعه ما تعریف مدون و جامعی برای روشنفکری وجود ندارد و متقابلا مشخص نیست روشنفکر واقعی و اصیل چه کسی است؛ بر اساس پیش‌فرض و معیاری که هر تحصیل‌کرده‌ای روشنفکر است، ما اکنون با خیل عظیمی از جمعیت روشنفکر در جامعه مواجه هستیم که مدعی روشفکری هستند؛ اما اگر بر مبنای رویکردی واقع‌بینانه به روشنفکری در تعریف مصطلح آن و همچنین کارکردها، نقش و مسئولیتی که روشنفکر باید در هدایت افکار عمومی و گفتمان‌سازی داشته باشد، توجه نشان دهیم، می‌بینیم که جامعه امروز ما با بحران و خلأ روشنفکر به معنای واقعی کلمه مواجه است.


اکنون در سایه به‌حاشیه‌رفتن و منزوی‌شدن روشنفکران اصیل، دغدغه‌مند و صاحب اندیشه، برخی چهره‌های شبه‌روشنفکر یا روشنفکران کاذب قد علم کرده‌اند که نه‌تنها قرابت فکری و معنوی با روشنفکران اصیل و متقدم ندارند، بلکه به دلیل نداشتن غنای فرهنگی و بن‌مایه‌های فکری و همچنین نداشتن مهارت لازم برای ارتباط‌گیری و دیالوگ مؤثر با جامعه، نمی‌توانند به عنوان الگوهای فکری جریان‌ساز و گفتمان‌ساز ایفای نقش کنند. رخوت و رکود جریان روشنفکری و به‌حاشیه‌رفتن روشنفکران اصیل، تا حدود زیادی محصول غالب‌شدن رویکرد و فرهنگ سلبریتی‌محور در جامعه امروز است


پدیده سلبریتی، زاییده دنیای مدرن و ناشی از علل و عوامل متأثر از جهانی‌شدن و دنیای رسانه‌ای شده است. فرهنگ سلبریتی با عنصر شهرت و شهرت‌طلبی عجین‌ شده و از همین منظر، این فرهنگ کاذب، رویکرد و نیتی ظاهرگرایانه و صرفا برای جلب توجه و دیده‌شدن دارد، تا رویکردی معرفتی و فکری برای آگاهی‌بخشی و معرفت‌افزایی.جهان‌شمول‌بودن، یکی از خصوصیات بارز روشنفکری است. به نظر می‌رسد جریان شبه‌روشنفکری در ایران معاصر، به جای آنکه با زبان و اندیشه خود سخن بگوید، به شکلی افراطی غرب‌گرا شده و عمدتا متأثر از فلسفه غرب است و کمتر مشاهده می‌شود که از خود بن‌مایه فکری داشته باشد؛ یعنی در هر مقاله، یادداشت و کتاب تألیف‌شده از سوی روشنفکر ایرانی، مدام به نظرات و دیدگاه‌های متعدد فیلسوفان و متفکران غربی معاصر ارجاع داده می‌شود. به همین دلیل، گفتمان و زبان این دست از روشنفکران، برای توده مردم قابل فهم نیست و به ندرت می‌توان با آن ارتباط و دیالوگ برقرار کرد.


روشنفکری عرصه تولید اندیشه، جریان‌سازی و گفتمان‌سازی است؛ بر همین اساس اندیشه‌داشتن، ابداع تئوری، استقلال فکری، حقیقت‌جویی، مطالبه‌گری، شهامت در عمل، همدردی با جامعه و از همه مهم‌تر ارائه راهکارهای مدون برای حل مسائل و بحران‌های موجود جامعه، از مهم‌ترین خصوصیات و ویژگی‌های روشنفکر و الزامات روشنفکری به معنای واقعی کلمه است؛ اما بسیاری از شبه‌روشنفکران جامعه امروز ما سیاست‌زده و دچار نوعی روزمرگی مفرط هستند و روشنفکری را تنها در نِق‌زدن و انتقادکردن‌های سطحی و کلیشه‌ای در شبکه‌های اجتماعی خلاصه ‌کرده‌اند و همین هم باعث شده جریان روشنفکری در ورطه رکود و انزوا بیفتد.


جریان شبه‌روشنفکری به لحاظ روان‌شناختی دچار نوعی توهم دانایی، خودبینی یا خودشیفتگی است و بیشتر از آنکه بر بن‌مایه فکری‌داشتن اصرار بورزد، صرفا به پُز روشنفکری دادن اهتمام می‌ورزد؛ به نوعی روشنفکران امروز ما بدشان نمی‌آید مانند سلبریتی‌ها باشند و بیشتر در چهره یک سلبریتی روشنفکر خودنمایی کنند. روشنفکران اصیل جامعه برای احیای جریان روشنفکری و نقش‌آفرینی آن در عرصه جریان‌سازی و گفتمان‌سازی، بیش از هر چیز باید مرز خود را از جریان شبه‌روشنفکری جدا کنند و بر این نکته مهم تأکید داشته باشند که روشنفکری به معنی مقلدبودن، مترجم‌بودن و مصرف‌کردن اندیشه دیگران نیست، بلکه شرط اولیه آن، بن‌مایه‌ فکری و معرفتی داشتن، استقلال فکری، شهامت و حریت در عمل و همچنین ابداع تئوری و راهکارهای مدون برای برون‌رفت از بحران‌های امروز جامعه است.
 

تاریخ انتشار: ١٤٠٣/٠٦/١٧

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil

آنچه ممکن است بپسندید

همراه فکرت باشید.

شما میتوانید با وارد کردن ایمیل خود از جدید ترین رویداد ها و اخبار سایت فکرت زود تر از همه باخبر شوید !

ویژه‌های فکرت

مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالب‌های متنوع رسانه‌ای به تصویر بکشد.