روشنفکری و توسعه‌خواهی رمانتیک

به گزارش فکرت: یادداشتی از علیرضا کیان‌پور، استاد دانشگاه و پژوهشگر حقوق اساسی و دموکراسی تقدیم نگاه شما فرهیخته گرامی می‎شود.

 

چندی قبل در کانال‌ تلگرامی دکتر بیژن عبدالکریمی فیلمی از سخنرانی سه چهره‌ی دانشگاهی و‌ تکنوکرات‌ آقایان دکتر محمد فاضلی، فرهاد نیلی و آرش رئیسی‌نژاد دیدم و بر آن شدم نکاتی را در‌باره‌ی سخنان این عزیزان بیان کنم. «تصویر خطی» این سخنرانان از تاریخ معاصر و مفهوم توسعه، دام و دانه‌ای است که نزدیک‌به‌همه‌ی لیبرال‌تکنوکرات‌های ایرانی در آن‌ گرفتارند. گویا در برساخت اینان از تاریخ خونین جهان معاصر، اساساً تجاوز، سلطه، استعمار، جنگ، هژمونی، ظلم ساختارمند و جنگ‌های استعماری منطقه‌ای و جهانی، معنایی ندارد؛ به دیگر بیان در جهان عاری از تجاوز و خشونت و در عرصه‌ی رقابت آزاد و منصفانه، برخی از کشورها توانسته‌اند گوی سبقت را از دیگران بربایند.

 

نکته‌ی دیگر نبود درک جامع نامبردگان از هژمونی در مفهوم سخت و نرم است. گویی پژوهشگران یاد شده به موازات تصویری خطی و رمانتیک از تاریخ، نقش معادلات نظامی و‌ امنیتی را در مناسبات هژمونیک دو قرن گذشته از یاد برده‌اند. بگذریم از اینکه اقتصاددان‌های بازارگرایی چون برادران فرهاد و مسعود نیلی در کج‌راهه‌ی اقتصاد سیاسی ایران از دهه‌ی هفتاد تاکنون نقش اساسی داشته‌اند؛ ولی نکته‌ی اصلی در اینجا «ذهن رمانتیک‌ روشنفکری ایرانی» است. بسیاری از روشنفکران این سرزمین از صدوپنجاه سال قبل، ذهنیت عاشقانه و تمنیات البته خیرخواهانه خود را به‌‌صورت بسته‌های ایدئولوژیک‌ به‌ افکار عمومی ملت ایران‌ تزریق می‌کنند. از منظر  این دسته از روشنفکران، معادلات جهان، زیبا، موجه و دموکراتیک بوده‌ است.

 

ملت‌هایی هم که به کامیابی مادی نمی‌رسند‌، فقط خودشان مقصرند. از دیدگاه آنان قدرت‌های جهان صلح و‌ گفتگو‌ را می‌پذیرند. معادلات استعماری، هژمونی و سلطه‌جویی نیز توهم‌ بوده و بی‌عرضگی از خود ماست. از منظر این افراد، خود ما توسعه‌یافتگی را نخواسته‌ایم. اینان از لیبرال‌دموکراسی توهم بهشت دارند و چنین گمان می‌برند که مشکل ما عقب‌ماندگی خودخواسته از قافله‌ی تمدن و توسعه است. از این زاویه می‌شود به رمز و راز رفتار عجیب روشنفکری ایرانی در مقابل ایالات متحده پی‌برد.

 

رژیمی که بیش از هفتاد سال جز تجاوز به حقوق انسانی ملت بزرگ ایران در کارنامه‌ی سیاسی خود ندارد؛ اما روشنفکران جز لبخند و ابراز عشق به این خو و خصلت تجاوزکارانه واکنشی نداشته‌اند و در حسرت یک نگاه دلبر می‌سوزند. رویکرد رمانتیک‌ این افراد به اینجا پایان نمی‌پذیرد و توهمات خود را سال‌هاست که در جان ملت مظلوم ایران ریخته و می‌ریزند: گزاره‌هایی همچون دموکراسی داروی هر درد است و به‌راحتی در منطقه‌ای درآمیخته با آتش و خون و رقابت‌های استعماری مثل خاورمیانه قابل تحقق است؛ مشکل توسعه، دین و حکومت دینی است؛ سکولاریسم کلید توسعه و دموکراسی است‌؛ اقتصاد آزاد در اقتصاد ضعیف‌پایه‌ی ایران تحقق‌پذیر است و مکانیزم بازار خودتنظیم‌گر، عدالت را نیز به ارمغان می‌آورد. انبوهی دیگر از چنین گزاره‌های ساده‌دلانه و سهل‌انگارانه محصول این رمانتی‌سیزم و خام‌اندیشی است.

 

این نگاه رمانتیک‌گرایانه به این‌ها ختم نمی‌شود. رمانتیک‌ها زود عاشق می‌شوند و زودتر از آن افسرده. رمانتیک‌ها هنگام عاشق شدن سر از پا نمی‌شناسند؛ بدتر از آن وقتی به سرخوردگی و افسردگی دچار می‌شوند زمین و زمان را به هم‌ می‌ریزند. به این بن‌بست که می‌رسند ظرفیت‌های توسعه‌ی ایران را در آخر خط و نقطه‌ی پایان می‌بینند. ناگفته نگذارم که دموکراسی در الگوی سازگار با واقعیت‌های بومی ایران و هرجای دیگر، ضروری است. عدالت بدون توسعه امکان‌پذیر نیست؛ چه رسد به مطلوبیت آن؛ ولی روی سخن در واقع‌بینی تاریخی و‌ پرهیز از مسخ‌‌شدن در تحلیل‌های خطی و استعمارزده است؛ چیزی که روشنفکری ایرانی را در دام چرخه‌های سرخوشی و افسردگی انداخته است. واقعیت آن است که رمانتیک‌ها بیش از هر چیزی به‌شدت به داروی شفابخش واقع‌بینی و البته آرمان‌خواهی واقع‌بینانه نیازمندند.

تاریخ انتشار: 1402/07/10

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil

آنچه ممکن است بپسندید

همراه فکرت باشید.

شما میتوانید با وارد کردن ایمیل خود از جدید ترین رویداد ها و اخبار سایت فکرت زود تر از همه باخبر شوید !

ویژه‌های فکرت

مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالب‌های متنوع رسانه‌ای به تصویر بکشد.