به گزارش فکرت، دومین جلسه فصل برکت با حضور چهار تن از اساتید حوزه و دانشگاه برگزار شد، در این جلسه دکتر مجتبی رستمی کیا، دکتری مدرسی معارف اسلامی، به موضوع «واکاوی بسط تجربه مدرن از دین» پرداخت.


رستمی‌کیا درباره اهمیت جایگاه گزاره‌های دینی در طول تاریخ گفت: در زمینه توجیه گزاره‌های دینی، همواره دارای نظریه‌هایی بودیم، در طول تاریخ هم از آن‌ها استفاده کردیم. به‌عنوان مثال فرض کنید برای توجیه گزاره‌های دینی از استدلال یا برهان استفاده می‌شود، وقتی ما از برهان یا استدلال استفاده می‌کنیم، طبیعتا نحوه دیدگاه ما نسبت به گزاره‌های دینی متفاوت خواهد شد. دنبال نوعی عقل‌گرایی خواهیم بود که خود این عقل‌گرایی دارای انواع حداقلی، حداکثری و اعتدالی است. اما اگر به‌جای ورود به گفت‌وگوهای ویژه درباره استدلال‌های عقلی یا برهان‌های فلسفی بشوید از موضع دیگری وارد دانش می‌شوید و به‌جای اینکه تک‌تک گزاره‌ها را بررسی کنید، روی روندهای کلان تکیه می‌کنید. 


وی در ادامه گفت: روند گذشته الهیات ما کاملاً مشخص است و حوزه عقلی و استدلالی را بعد از خواجه نصیر طوسی در حوزه الهیات شاهد هستید، ما یک  روند کلان کاملاً عقل‌گرایانه در حوزه الهیات داریم. زمانی ما می‌توانیم به یک گزاره موجه برسیم که بتوانیم آن را از طریق عقل فلسفی اثبات کنیم یا از طریق عقل الهی آن را دریافت کنیم؛ پس نسبت به فضای الهیات از دو منظر می‌توان وارد شد: گاهی دیدگاه ما کاملا گزاره‌ای و دانشی است و گاهی به روند کلان توجه می‌کنیم. وضعیت موجود ما که الان در آن به سر می‌بریم تحت‌تأثیر الهیات مدرن یا تجربه‌گرایی که در الهیات وارد شده است. 

استاد حوزه دانشگاه درباره تاریخچه ورود تجربه دینی در حوزه الیهات گفت: یکی از مهمترین و دقیق‌ترین مسائلی که حداقل در بیست سال گذشته در حوزه الهیات ما وارد اسلام شد بحث تجربه دینی است. تجربه دینی تقریرهای بسیار مختلفی دارد؛ اما چیزی که باعث شکل‌گیری مدرنیته شد و نهضت روشنگری را راه انداخت، چه شخصیتی مثل خود «مارتین لوتر» که پروتستانیزم را ایجاد کرد و چه «فریدریک شلایر ماخر» به‌عنوان پدر هرمنوتیک رومانتیک و چه شخصیت‌های دیگر، به‌شدت اعتقادشان این بود که می‌توانیم با بسط تجربه دینی و احساس دینی مرجعیت دین را از مراجع و علما و از دانشمندان و کلیسا بگیریم و آن را به تک‌تک انسان‌ها واگذار کنیم. این روند کلانی که مطالب زیادی را با خود تولید و همراه کرده است، وقتی وارد فضای الهیات شیعی و اسلامی شد، اتفاقات و پیامدهایی را با خود ایجاد کرد. وقتی با پدیده‌ای مثل تجربه‌گرایی و تجربه دینی مواجه شدیم برخی از گزاره‌ها و برخی از دیدگاه‌های عقل‌گرایانه خود را یا تقریباً کنار گذاشتیم یا با دیدی بسیار منفی به آن‌ها نگاه می‌کردیم یا با احتیاط با آن‌ها برخورد کردیم و چون نظام آموزشی ما، در مدارس و دانشگاه‌های ما، نظام آموزشی مدرن و برخاسته از یک نوع تفکر خاصی بود، دقیقاً در دانش‌های دیگر همین اتفاق افتاد و ما جوری می‌خواستیم گزاره‌های دینی را موجه کنیم و آن‌ها را (justify) کنیم که در روش‌شناسی الهیات گذشته ما جا نمی‌شد.


وی درباره تجربیات نزدیک به مرگ گفت: روند کلان دانش الهیاتی ما در دوره معاصر، تحت‌تأثیر جریان‌های مدرن یا جریان‌های تجربه‌گرایانه در حوزه الهیات قرار گرفته است. یکی از مهم‌ترین مسائلی که در تجربه دینی یا دست‌کم در دهه گذشته در جمهوری اسلامی ایران و دست‌کم در ۶۰، ۷۰ سال گذشته در الهیات مغرب‌زمین و حدود ۳۰، ۴۰ سالی است که در آن کتاب بازسازی تفکر دینی از اقبال در فضای الهیات اسلامی اتفاق افتاد، بحث تجربیات نزدیک به مرگ یا (NDE) که مختصر عبارت (Near Deth Experience) است؛ یعنی تجربه‌های نزدیک به مرگ! برای این موضوع در شبکه‌های مختلف صدا و سیما، برنامه‌های مختلفی ساخته می‌شود، پربیننده هم هست! از همان آغاز این برنامه من نقدهای بسیار جدی‌ به رسانه ملی داشتم که بی‌اطلاع از روند جهانی الهیات و بی‌اطلاع از اینکه الهیات مدرن ممکن است در پس این اتفاق باشد، ما به‌دنبال تئوریزه کردن نوعی تجربه دینی مدرن هستیم و این را می‌توانیم در رگه‌های مختلف (NDE) یا (OBE) مخفف (Out Of Body Experienc) که بحث‌هایی خیلی جدی‌ در این زمینه وجود دارد. 


وی ادامه داد: از چند منظر می‌توانیم وارد این بحث شویم، اولین نکته‌ای را که باید توجه کنیم، این است که، آنچه در حال اتفاق افتادن است دو چیز است؛ اولین چیز این است که در معرفت مدرن و معرفت مبتنی بر تجربه، تراکم ظنون یا انباشت داده‌ها را به‌جای معرفت می‌نشانیم، وقتی این اتفاق بیفتد ما دیگر اساساً معرفتی نداریم که باور صادق موجهی داشته باشیم؛ به‌همین‌جهت باید به این بخش توجه کنیم که آنچه محصول تجربه دینی است یک امر بسیار سیال است و در آن اتفاقی می‌افتد که ما بساطت‌گروی را جایگزین یقین یا برهان در باب الهیات می‌کنیم و با این اتفاق، عالم دینی یا فیلسوف به‌جای مرجعیت فکری داشتن، تبدیل به مفسری می‌شود که او هم این عمل را در خود ایجاد کرده است، در گذشته برخی از روشنفکران دینی به همین طرق در سال‌های اخیر تلاش کردند که بحث وحی را از یک حقیقت متعالی و یک حقیقت کاملاً مندرج یا متصف در این جهان هستی، تبدیل به یک امر شخصی کنند و کتاب بسط تجربه نبوی را نوشتند و حتی بعدتر در مقالات خود عبارت رؤیا را برای وحی به‌کار بردند.


رستمی‌کیا در تشریح تجربیات نزدیک به مرگ گفت: مبنای تجربیات نزدیک به مرگ، چون بر اساس یک حادثه‌ای اتفاق می‌افتد و حالتی شبیه به رؤیا و خواب در آن اتفاق می‌افتد، حتی رقیق‌تر و تقلیل‌گرایانه‌تر از موضع تجربه دینی است. تجربه دینی ممکن است در بیداری اتفاق بیفتد، ممکن است یک مکاشفه باشد، ممکن است به‌صورت یک اتفاق خیلی جدی در هنگام بیداری اتفاق بیفتد، اما در حوزه (NDE) یا تجربیات نزدیک به مرگ ما حالت خلسه و رؤیا داریم، حالت خواب داریم، حالت بیهوشی داریم، حتی در برخی موارد حالت مرگ مغزی ممکن است داشته باشیم و چون این حالات اتفاق می‌افتد، بسیاری از معرفت‌هایی که از آن ناشی می‌شود به‌لحاظ منطقی و فلسفی حجیت خاصی نخواهد داشت، ما در دانش‌های خودمان در علوم معقول خود، دانشی داشتیم به‌نام تعبیر خواب و معتقدیم که خواب یک ماهیتی دارد و زبان مخصوص به خود را دارد و چون زبان مخصوص به خود را دارد، هر آنچه در خواب می‌بینید نیاز به یک مفسر دارد، نیاز به یک خوابگزار دارد تا متوجه شویم آنچه در خواب دیدیم چقدر مبتنی بر حقیقت و واقعیت است. نیاز به خوابگزار داریم تا تشخیص بدهیم که واقعیت آنچه در خواب دیدیم چیست و معانی که از زبان خواب به‌دست می‌آید چه‌بسا متفاوت است و خیلی از اموری که در خواب می‌بینیم رؤیای صادقه نیست.


استاد حوزه دانشگاه در مورد تفاوت خواب و تجربیات نزدیک به مرگ ادامه داد: اما آنچه که در (NDE) با آن مواجه هستید، کاملاً زبان بشری، کاملاً مشاهدات بشری است که در آنجا اتفاق افتاده است علاوه بر آنکه همه صحنه را روایت نمی‌کند، یک‌سری بریده‌بریده‌هایی از آن صحنه‌ها روایت می‌شود که خود این بریده‌بریده‌ها را اگر فردی در دنیای واقعی به ما می‌گفت، ما او را متهم به جنون یا برخی مسائل دیگر می‌کردیم؛ اما همچنان (NDE) به‌عنوان یک انجمن بین‌المللی در حوزه الهیات به فعالیت خودش ادامه می‌دهد و کشور ما هم چند سالی است که به‌دلیل برنامه‌هایی که از صداوسیما پخش می‌شود؛ چه برنامه زندگی پس از زندگی و چه برنامه رستگاری که فیلم تلویزیونی است که از شبکه دو پخش می‌شود یا برنامه‌هایی که قبلاً بود نوعی تجربه دینی را گزارش می‌دهند که مبتنی بر معرفت مدرن شکل گرفته است. معرفت مدرن کاملاً یک رویکرد تنوع‌طلبانه و تکثری دارد و قابل‌مقایسه با آن معرفتی که از مکاشفات عرفانی، یا مکاشفاتی که توسط اولیا الهی اتفاق می‌افتاد یا مکاشفه پیامبران اتفاق می‌افتاد نیست، آنجا ریشه در نوعی عقلانیت دارد؛ اما این تجربیات اساساً عقلانیت را به‌رسمیت نمی‌شناسد و بلکه نوع دیگری از فرایند تفکر و فرایند شناخت را تبیین می‌کند. 


مدرس الهیات درباره نحوه مواجهه با تجربیات نزدیک به مرگ بیان کرد: واقعیت این است که این تجربیات هیچ معرفتی را به‌همراه خود ندارند، قابل‌استناد نیستند، ارزش تفکر ندارند؛ چون برخاسته از نوعی الهیات مدرن یا الهیات شخصی هستند به‌شدت منبع‌گریز هستند و به منابع اسلامی توجهی نمی‌کنند. نسبت با این تجربیات باید متناسب با هر تجربه بشری که به ما داده می‌شود در معیارهای عقلانی خودمان قرار می‌دهیم و هرکدام از آن‌ها اگر موافق با کلیات منابع اسلامی و روش‌های اجتهادی ما است می‌پذیریم و برخی که اینگونه نیست را ممکن است رها کنیم؛ واقعاً باید احساس خطر بکنیم اساساً یکی از کارهایی که مارتین لوتر و دیگر هرمنوتیک‌های رومانتیکی در حوزه تجربه دینی رقم زدند این بود که نوعی از احساس و تجربه بشری را جایگزین تجربه پیامبران و احساس متعالی ایشان و منابع دینیشان شد و به‌نظر می‌رسد که روند این اتفاق در ایران آغاز شده است و اتفاقات بسیار جدی‌ را در این حوزه به ارمغان خواهد آورد.


وی در پایان از اهمیت و حساسیت مرجع قرار گرفتن تجربه‌گران مرگ چنین گفت: عرض آخرم این است که قبلاً برای شکل‌گیری یک مکاشفه، فرد تجربه‌کننده یا فرد مکاشفه‌کننده صاحب برخی شایستگی‌ها بود و مثلاً من اگر حرفی می‌زدم خیلی متفاوت با حرفی بود که مثل آقای بهجت می‌زد؛ کاملاً دوستان متوجه باشند این اتفاقی که در برنامه‌های مشابه در شبکه‌های مختلف صداوسیما در حال رخ دادن است مرجعیت را از انسان‌های بزرگ می‌گیرد و آن را به‌صورت عمومی و پابلیک منتقل می‌کند به همه افرادی که ممکن است مخاطب کلام وحی باشند یا حتی ممکن است که همچنانکه در کشورهای دیگر اتفاق افتاده است و در اینجا هم در آینده نزدیک اتفاق خواهد افتاد، تجربه‌های خلاف دین را ترویج کنند.

 

پژوهشگر فلسفه زبان ادامه داد: در حال حاضر که رسانه ملی ترویج‌کننده تجربه‌های نزدیک به مرگ مؤید دین است، منتظر این باشید که در آینده‌ای نزدیک شبکه‌هایی داشته باشیم که تجربه‌های نزدیک به مرگ خلاف دین را پوشش بدهند و به‌همین طریق هم بخواهند وثاقتش را ایجاد کنند. همچنانکه قبلاً برنامه‌هایی داشتیم در شبکه‌های مسیحی، این نکته را هم عرض کنم که سال اولی که خود ویلیام جیمز و گروهش در امریکا تحقیق درباره تجربه دینی را شروع کردند، شاید تعداد انسان‌هایی که مطالعه کرده بودند خیلی کم بود و چند مورد فقط پیدا کرده بودند که چنین تجربه‌ای داشتند، در حال حاضر در امریکا، سالانه نه میلیون نفر تجربه دینی یا تجربه نزدیک به مرگ دارند، خب این مطلب نشان می‌دهد که باید خیلی حساس باشیم و اینکه شخص تجربه‌کننده و شخص تجربه‌شونده و واقعه‌ای که از سر می‌گذراند، بحث‌های بسیار جدی فلسفی‌ دارد که باید هم در حوزه علوم شناختی و هم در حوزه الهیات و به آن پرداخته شود.

تاریخ انتشار: 1403/01/11

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil