ویژههای فکرت
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.
به گزارش فکرت، شیده فروغی، پژوهشگر سیاسی و اجتماعی نوشت:
روزهایی را از سر می گذرانیم که همه چیز عجیب تر شده است. اصطلاحا اوضاع پیچیده شده، اطلاعات است که بر سرت آوار میشود. سرنخ کجاست؟ هرچند همه میدانند که وقتی غزه زنجیر محاصره را از جسم و جانش برکشید؛ کسی یارای نگاه در چشمان پر از غمزه رهایی اش را نداشت چه اینکه نادانسته ها را بجوید.
خوش به حال غزه که امروز قهرمان جهان اسلام است. جهانی شرمنده اش شد. بیست سال حصار تنهایی با بی تفاوتی جهان و امروز که غمزه چشمانش زمین را نورانی کرده، میگویند آقای غزه بس کن...
دنیا به خود آمده و یارای نگاه در چشم کودکان و زنان و مردانی را ندارد که حصار ستم را شکستند. ستمی که پیچیدگیهای خودش را داشت. همه چیز به هم ریخته، ریسمان ظلم پاره شده، طلسم صهیون در سرزمین کنعان بی اثر شده و کارشناسان، دانش بی مقدار خود را به میدان آورده اند شاید تحلیلی روی میز بگذارند که خدا را خوش بیاید.
دنیا اینگونه است، اما در سویی از جهان که هزار بعد دارد و هزاران رازسربه مهر، سرنخ ها آشکار است. جواب سوالات جایی است که فرشتگان کفش ندارند، کودکان بال در بال ملائک صعود میکنند. طلسم رقص شمشیر عربی را با خنجر حمایلشان در آرامکو به گور فراموشی می سپارند. جهانی ساختند از اراده و ایمان و عاقبت، «رهایی». و این فقط یکی از سرزمینهای مقاومت است. راز سر به مهر مقاومت این است که چگونه پابرهنگان، دنیا را به کرنش وا میدارند؟
بگذار عصر حیرت بگذرد! اکنون که جادوی دیوانه وار صهیونیسم چون کوه یخ از گرمای اراده ملت ها فرو می ریزد، دنیا از خود سوال می پرسد.
اکنون زمزمه این است که مگر غزه شهری زمینی نبود پس چترباز حماس دیگر چه صیغه ایست؟ مگر دسترسی ها محدود نیست؟
کنترل آب، کنترل انرژی، حصار و تک تیرانداز و دوربین حرارتی و بستن گذرگاه ها، سیستم های امنیتی و هوش مصنوعی و تدابیر دیگر آیا کافی نبود؟ و رسانه ای که بازهم اجیر بنی اسرائیل شد تا بهانه بیاورد و آسمان و ریسمان را به هم ببافد که طوفان الاقصی را نه در واقعیت که در ذهن فرونشاند.
حیرت در طوفان الاقصی مافوق تصور است. روزهای اول پس از این عملیات، زمزمههایی مثل همیشه از کودک کشی شنیدیم اما حماس متهم شد. حقوق بشر دستاویز شد؛ اسرا و کشته ها و زخمی ها در زیرنویس تلویزیون ها رژه می رفتند.
رفت و آمدها به مقصد بن گوریون شدت گرفت، همه بر علیه غزه ای که پدرخوانده را نگران کرده بود. و منشأ نگرانی چیست؟
آیا عبور از حصار اینقدر مهم است؟ آری سوال مهمی در ذهن ها شکل گرفت که چگونه تکنولوژی پیچیده حصار با طوفانی از ساحل مدیترانه فروریخت؟ گویا سحر فرعون بلعیده شده باشد.
انگار دیوار امنیتی یک میلیارد دلاری اطراف غزه که با بولدوزهای ساده و پاراگلایدرهای مسلح حماس بی استفاده شده بود سرانجامی مانند سامانه گنبد آهنین در مقابل بادکنک های آتش زا و بعدها راکت های پر تعداد حماس پیدا کرده بود.
اینگونه بود که اشغالگران فلسطین از خود می پرسیدند:«در این هنگام پهبادهای جاسوسی اسرائیل کجا بودند؟» و پاسخ ژونالیست فن آوری عساف گیلعاد به این سوال چنین بود: « همه کسانی که باید این پهبادها را به کار میگرفتند، در آن ساعت مرده بودند.»
همه هوشمندی دیوار، وابسته به سربازانی بود که مرده بودند. شوالیههای سیاهی که دیگر نبودند تا سرنخها را رصد کنند و افسار اسب جنگی خود را در میدان به دست بگیرند، درست شبیه روزی که ریسمان جادوگران فرعون بلعیده شد و ادراک در جهان موج زد. موجی که در ساحل مدیترانه شکل گرفت.
پایان
تاریخ انتشار: 1402/08/24
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.