حافظه و هویت ملی

یادداشتی از دکتر محمدمهدی فرزبد، جامعه شناس و مدرس دانشگاه؛

به گزارش فکرت، متن یادداشت بدین قرار است؛

 

هویت اجتماعی به‌عنوان مفهومی دال بر احساس عاطفی تعلق به یک گروه مشخص و متمایز، دربرگیرنده هر دو احساس همبستگی با اعضای گروه و بیانگر تفاوت با بیرونی‌هاست. از آنجا که تداوم معنایی هر هویت فردی یا گروهی در گرو به یادآوردن و یا به‌خاطر سپردن است، امروز حافظه به‌طور گسترده‌ای برای مشروعیت به هویت فراخوانی می‌شود. 

 

 

حافظه به‌عنوان باوری جمعی در چشم برخی چشم‌اندازها از گذشته در لحظه خاصی از زندگی گروهی به‌صورت حقیقت پذیرفته می‌شود، تکیه‌گاه ضروری برای هویت‌های مشخص است. از این منظر حافظه جمعی، بیان‌کننده‌ی تجربه‌ای جمعی است که به یک گروه هویت می‌بخشد، به آن معنایی از گذشته می‌دهد و آرمان‌هایش را برای آینده معین می‌سازد. 


حافظه و هویت عمیقاً به‌هم وابسته‌اند. از یک سوء، حافظه جمعی به مردم اجازه می‌دهد که دارای هویت خاص اجتماعی، چه در سطح فردی و چه در سطح اجتماعی باشند. از سوی دیگر، متعاقب این ادعای جامعه‌شناختی که حال بر گذشته تأثیر می‌گذارد، بازسازی گذشته همواره مرتبط با هویت‌ها و زمینه‌های فعلی است.

 

اهمیت میان هویت و حافظه در سطح ملی به‌مراتب بیشتر نیز هست؛ چرا که ملت به‌عنوان اجتماع حافظه‌ای اصلی در دوران معاصر نقش بی‌بدیلی در تنظیم‌کنندگی حدود یادآوری و فراموشی گذشته تاریخی یک جامعه دارد.

 

اولین بار "فون هوفمانشتال" اصطلاح حافظه جمعی را به‌عنوان «نیروی مهارکننده اجداد مرموزمان در درون ما» استفاده‌کرد. اما انتشار کتاب چارچوب‌های اجتماعی حافظه نوشته سال 1925 میلادی از هالبواکس به سان گام بزرگی بود که در راستای تحول در این حوزه برداشته شد.

 

در واقع او نشان داد که حافظه تنها به ذهنیت روان‌شناختی فرد منفرد باز نمی‌گردد و خاطرات دارای جهت‌گیری به‌سمت مناسبات اجتماعی‌اند. انسان‌ها در جامعه حافظه خود را کسب می‌کنند و جامعه خاستگاه خاطرات آن‌هاست. استدلال اصلی نظریه هالبواکس، حول محور سیالیت و در جریان بودگی حافظه شکل گرفته است. بعدها افرادی مانند هابسبام، آندرسون و اسمیت نقش حافظ جمعی در پیدایش و بازسازی هویت ملی را مورد توجه قرار دادند.

 

خلاصه آنکه رویدادهای تاریخی همچون نقاط کانونی برای بازتولید بازنمایی‌های جمعی عمل می‌کنند که موجب شکل‌گیری فهم و درک شخصی معاصران از هویت‌شان و ارتباطشان با گذشته و سرزمین یک ملت می‌شود، اما نحوه ارتباط با گذشته در تحلیل‌ها متفاوت است. 

 

نکته حائز اهمیت دیگر اینکه در رویکرد جامعه‌شناسی بر دینامیسم حافظه تأکید می‌شود به این معنا که حافظه جمعی در اینجا واجد هر دو وجه تغییر و تداوم است. در این رهیافت با اینکه برای زمان حاضر عناصری از گذشته را تغییر داده اما کلیت گذشته در آن در حال تداوم هستند و به اکنون شکل می‌دهند.

 

 محققان در این رویکرد، گذشته و حال را درگیر رابطه دیالکتیکی در سطوح مختلف اجتماعی تحلیل می‌کنند. در نظر آنها گذشته در سطح فردی در خلال زندگی افراد، در سطح اجتماعی از طریق نهادهای اجتماعی و در سطح فرهنگی از طریق زبان و نظام‌های نمادین منتقل می‌شود. 

 

مختصر آنکه حافظه جمعی به‌عنوان یک روایت جمعی و مشترک که گذشته را در حال بازنمایی می‌کند و تجربیات تاریخی جامعه را در خود صورت‌بندی می‌کند به بنیانی برای فهم مشترک زندگی و منبعی برای هویت‌یابی بدل می‌شود.

تاریخ انتشار: 1403/05/03

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil

آنچه ممکن است بپسندید

ویژه‌های فکرت

مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالب‌های متنوع رسانه‌ای به تصویر بکشد.