همراه فکرت باشید.
شما میتوانید با وارد کردن ایمیل خود از جدید ترین رویداد ها و اخبار سایت فکرت زود تر از همه باخبر شوید !
ویژههای فکرت
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.
به گزارش فکرت، آنچه در ادامه می آید چکیده ای از سخنان این استاد دانشگاه و تحلیلگر مسایل تاریخی است؛
واژه حافظه جمعی یا به قول غربی هاCollective Memory اصطلاحی است که اندیشمندان غربی همچون موریس هالباکس بکار بردهاند و از سویی استفاده از اصطلاح حافظه تاریخی(Historical Memory ) بیشتر ناظر به مباحث مرتبط با جامعه شناسی بوده با این توضیح که در دوره مدرن که تاریخش حدود یک قرن است ،این بحث بهصورت آکادمیک مطرح شده است.
هالباکس، جامعه شناس فرانسوی، حدود صد سال قبل در رابطه با موضوع حافظه جمعی کتابی نوشته و در واقع شروع این قبیل مباحث در دوره مدرن از سوی او بوده است. گرچه این بحث توسط ایشان طرح شد، اما چندان مورد توجه محققان و جامعه شناسان قرار نگرفت تا این که به عنوان مثال از سال 2000 تا 2010 میلادی یعنی بهمدت ده سال، حدود 1380 اثر در این باره تولید شدهاست و همچنین نشریات و مجلات متعددی به این موضوع پرداخته اند.
مبحثی نوپدید اما پردامنه
البته اگر به طور دقیق تر بخواهیم بگویم، از دهه هشتاد یا نود قرن بیستم به اینطرف این مباحث خیلی مورد توجه واقع گرفت. شاید دلیلش هم به اتفاقاتی برمی گردد که در متن جوامع غربی شکل گرفت، ضمن آن که به هر حال به صحنه آمدن رسانههای ارتباطی، فضای مجازی نیز در این قضیه مؤثر بوده و به طور کلی میل و اقبال مردم جوامع به تراث گذشته، به فرهنگ، تاریخ و گذشته شان از این مقطع زمانی بیشتر شد.
به دیگر سخن از این زمان به بعد بود که آثار تاریخی خیلی مورد علاقه و توجه قرار گرفت. فیلمها و سریالهایی که با تم تاریخی ساخته میشدند، مورد اقبال مردم قرار گرفتند و در جامعه خودمان نیز به عنوان مثال سریالی همچون امام علی(ع) مورد توجه و علاقه خاص مردم واقع شد.
خلاصه این که حافظه تاریخی یا حافظه جمعی که البته در بحث کاربردی و معنایی تفاوت هایی با هم دارند اما گاهیوقتها اینها را مترادف با یکدیگر بکار میبرند، در کانون توجه جوامع قرار گرفت. این نکته را هم باید متذکر شوم که حافظه اجتماع در شرایط کنونی، فعال و زنده است، اما حافظه تاریخی مربوط به گذشته است؛ آن هم گذشتهای که دیگر فعال نیست.
از زاویه ای دیگر، حافظه تاریخی و حافظه جمعی بهمعنای مترادف کلمه، در دانشهای کهن و قبل از مدرنیته نیز مطرح بوده است. نمونه واضحش این که ما در اسلام بر اساس فرمایش «و لکم فی رسول الله اسوه حسنه» می بایست به سیره نورانی حضرت رسول(ص) تأسی بجوییم و در این راستا طبعاً نیازمند آگاهی نسبت به سیره و ویژگیهای مختلف اخلاقی، رفتاری، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و در واقع دینی پیامبر اعظم(ص) هستیم. طبیعتاً نسل اول مسلمانها این امور را با چشم خودشان میدیدند و یا سخنان حضرت را با گوش خود میشنیدند و لذا در بطن حوادث حضور داشتند، اما از نسل اصحاب که گذشتیم، دیگر این مساله تبدیل شد به روایتها. نسل اول برای نسل بعد آنچه را که دیدهبودند روایت می کردند و همین طور این زنجیره تاریخی ادامه داشته است تا به امروز.
حافظه تاریخی و مسأله تواتر
اینجا بحث از تواتر پیش می آید که در واقع شکل دهنده آن حافظه تاریخی و جمعی مسلمانها شد و در علم کلام و علم حدیث این موضوع مطرح شد و بعدها در علم اصول، و شاید مثلاً تا حدی به معنایی در تاریخ در واقع این مبحث مطرح شد. تواتر در واقع اصطلاح دیگری برای حافظه تاریخی و حافظه جمعی است که در بین مسلمانها به امری رایج تبدیل شد.
البته برای تواتر شرایطی گذاشته شده که توسط دانشمندهای مسلمان در قرون بعدی یعنی قرون سوم، چهارم، پنجم این شروط بیان شده و اینکه حافظه تاریخی در چه صورتی اعتبار دارد و میتواند منبع دانش تاریخ یا منبع دانشهای دینی و رفتارها و کنشهای دینی قرار گیرد.
امروزه که بحث حافظه تاریخی مطرح میشود، صرفاً روی اعتبار تاریخی این حافظه بحث نمیشود، هرچند آن را هم نباید از نظر دور داشت اما عمده بحثها، ناظر به مباحث دیگری است. بحثهای جامعه شناختی و مردم شناختی و مباحث مربوط به فرهنگ و هویت مطرح است، ضمن آن که به هر حال بحث حافظه جمعی به سیاست ارتباط پیدا میکند.
تولیدکننده کنش و واکنش جمعی
نکته حائز اهمیت دیگر این که جامعه براساس حافظه تاریخی، کنش و واکنشهایی را در حوادث روز و اتفاقاتی که در دوره معاصر رخ میدهد، انجام میدهد و به معنای درست کلمه، کنش و واکنشها را تولید میکند. حافظه تاریخی همان طوری که گفتم، اولاً یک چیزی است که لزوماً در خودآگاه جامعه نیست، بلکه در واقع اینها بیشتر در ناخودآگاه جامعه هست که برحسب نیازها و در شرایط خاصی به عرصه خودآگاهی انتقال مییابد.
حافظه تاریخی فرآیندی است
ما یک فرآیند داریم که در جای خودش گفتهاند که حافظه تاریخی یک شیء نیست و یک مرحلهی بهاصطلاح آنی نیست، بلکه فرایندی است، همچون فرآیند بارش که باید دریایی وجود داشته باشد و خورشیدی بتابد و دریا گرم شود و به هوا بیاید و شرایط هوایی و ابر و باد و دمای مناسب باشد تا بارش رخ بدهد.حافظه تاریخی هم یک فرآیند است، یعنی فرایندی است که حالا یا در یک قوم یا یک ملت یا فراتر در یک امت و حتی در مقیاس جهانی در برخی جاها مطرح است.
این فرآیند بین این جماعتها شکل میگیرد و این حافظه که در واقع نسل به نسل انتقال پیدا میکند این در درون افراد نهادینه میشود و وارد ظرف ذهنی آنها می گردد؛ ذهنی که البته ذهن جمعی است. یعنی خاطرات مربوط به یک نفر نیست، مربوط به یک قوم، ملت یا امت است.
نقش مهم نخبگان در احیای حافظه تاریخی
مسائل معاصر میتواند جامعه را بهسمت یک بخشی از حافظه تاریخی ببرد و یک بخشی را هم دچار فراموشی کند. طبیعتاً اینجا نقش نخبگان در عرصه فرهنگ، در عرصه مذهب، در عرصه حکومت حائز اهمیت است از این باب که در احضار حافظه تاریخی و معاصر کردن آن نقش خود را به درستی ایفا کنند.
ما در واقع آن گذشته را تفسیر میکنیم. یعنی آن حافظه خودش این گونه نیست که یکچیز بهاصطلاح عریانی باشد، بلکه مسائلی که امروز با آنها مواجه هستیم، چارچوبهای تفسیری نسبت با مسایل روز دارد و بعد ما آن گذشته را تفسیر میکنیم. از این رو معتقدم مهم است کنشگران در جامعه چه کسانی باشند که این حافظه را بیاورند و فعال نمایند.
حافظه تاریخی و عبرت گرفتن از گذشته
خیلی ساده نیست که بگوییم از گذشته عبرت بگیریم و البته همیشه اینطور است که تاریخ آیینه عبرت است. هم در ادبیات و هم در روایات و آیات نورانی قرآن بر این موضوع تأکید شده، منتها باید توجه داشت که تاریخ آزمایشگاه افعال جوامع است. شما جامعه را کجا میتوانید ببینید؟ وقتی که جامعه این کنش را دارد، نتیجهاش این است. وقتی کنش دیگری دارد نتیجهاش چیز دیگری است و لذا تاریخ محل عبرت است.
حالا اینکه یک جامعه چقدر بتواند با این گذشته خودش بتواند ارتباط بگیرد، بحث دیگری است. فرض کنید یک جامعهای مثل ایران که یک کشور و ملتی است که عقبه تاریخی خیلی عظیمی دارد. چه از قبل از اسلام تا بعدها دوره اسلامی و امروز، تاریخ خیلی پر فراز و نشیبی دارد و این ها توأم با نقاط قوت و ضعفی بوده که در جای خود باید بررسی و تحلیل شود. با عنایت به این مساله عرض می کنم که ما اگر این حافظه تاریخی را زنده کنیم ، این مساله در جاهایی میتواند به ما اتکاء به خود را احیا کند نه اینکه از بیگانه تمنا کنیم آن چه را خود داریم.
در جامعه ایرانی دو عنصر و رکن اصلی در حافظه تاریخی وجود دارد؛ یکی مسئله ملیت ایرانی است و یکی هم مسئله دین و مذهب یعنی اسلام و لذا ما مسلمان ایرانی یا ایرانی مسلمان هستیم. با وجود پذیرش اسلام اما زبان ما تغییر نکرد بهرغم تلاشهایی که شد. زبان فارسی را ما حفظ کردیم. این یک عنصر ملی و ایرانی است. این در حافظه تاریخی ما نقش و کارکرد خودش را داشته و دارد.
از جمله کارکردهای حافظه تاریخی این است که فراز و نشیبهای مهم تاریخیمان را در دوره معاصر زنده بکنیم و در آنها تأمل بنماییم و در مسائل معاصر از آنها بهره بگیریم و بر پایه آن عناصر حرکت کنیم. مثلاً فرض کنید که این دو چیزی که عرض کردم، ملیت و اسلام، در ایران کنونی ما باید به هر دو توجه کنیم یعنی هم ملیت و هم دین و مذهب چرا که این ها باعث تقویت کشور و مردم و جامعه ما می شود.
بنابراین اگر کسی فرضاً مبلغ دینی است باید تاریخ ایران را بخواند. با این حافظه جمعی و تاریخی باید آشنا باشد. بداند وقتی که منبر میرود برای ده هزار نفر ایرانی، در واقع توجه به عناصری باید داشتهباشد. آن حافظه جمعی هست. در بین جمعیت کار خودش را میکند. آن است که بسترسازی میکند برای پذیرش این حرفها
از سوی دیگر باید توجه داشت که حافظه تاریخی اساساً هویت میسازد. بر این اساس معتقدم کسی که میخواهد فیلم بسازد و آن کسی که میخواهد معماری کند و خیلی چیزهای دیگر که جنبههای فرهنگی و اجتماعی دارند و آن کسی که میخواهد مدیریت سیاسی کند باید به همه این جنبهها توجه داشتهباشد
این گسست تاریخی که از آن بهعنوان بحران حافظه جمعی یاد میکنند بهجهت مسائل مدرنیته و پسا مدرنیته ایجاد شده است. در واقع تلاش باید بکنیم که ارتباط با گذشته حفظ شده و حتی الامکان جلوی گسست با حافظه تاریخی گرفته شود.البته توجه داشته باشیم این گسست تا حدی اتفاق افتادهاست. حالا در جوامع مختلف ممکن است میزان و شدت آن متفاوت باشد. این اتفاقاتی که در این سه چهار دهه رخ داده تحت تأثیر رسانههای جمعی مثل بحثی که در حوزه سیاست بهعنوان دهکده جهانی مطرح میشود و خردهفرهنگها که بهنوعی قربانی هژمونی حاکم در عرصه اقتصاد و سیاست و فرهنگ و اینها میشود، خوب اینها میتواند گسست تاریخی به وجود دارد و واقعاً هم این گسست تاریخی را به وجود آورده است.
حافظه تاریخی ، انتقالی است نه تعلیمی!
نکته بعدی این که بدانیم، حافظه تاریخی تعلیمی نیست و انتقالی است. انتقال بهاصطلاح غیر تعلیمی است و نسل به نسل رخ می دهد،مثلاً فرض کنید ما مجموعه آیینهایی که در نوروز داریم را کسی به کسی آموزش نمیدهد. هر خانوادهای از پدر و مادر و عمو و خاله و دایی میبیند و یاد میگیرند و این را به نسل دیگر منتقل میکنند. آداب و رسوم و فرهنگی که داریم و افتخاراتی که داریم و بزرگانی که داریم و ادبیاتی که داریم و اخلاقیاتی که داریم، همه اینها بهنوعی بهشکل انتقال شفاهی، سینه به سینه است.
نسل جدید از آن جا که سرش در فضای مجازی است، بهنوعی از این فضای حقیقی فاصله گرفته است.اگر ما نتوانیم اینها را به فضای حقیقی برگردانیم، در فضای مجازی حافظه تاریخی ایران را نمیدهند و خیلی چیزهای دیگر را به این نسل تحویل می دهند و لذا آن گسست خیلی جدیتر میشود. البته این مساله، خاص ایران نیست و نسل ضد برای همه دنیا است و ما خوب چون یک جامعه سنتیتری هستیم، طبیعتاً ممکن است که شدتش کمتر باشد، اما به نظرم وجود دارد.
از سوی دیگر، ما بهلحاظ تاریخی در یک دوره گذار از سنت به مدرنیته هستیم و چه بسا که این دوره هم دوره طولانی شده باشد اما باید به تحلیل درست آن بپردازیم. در طول صد و پنجاه سال اخیر برخی گفتند که از سر تا پا باید غربی بشویم. برخی به کلی نفی کردند. برخی این وسط را گرفتند. اما جامعه هنوز تکلیفش روشن نیست. خودرو در جامعه آوردهایم و این عنصر مدرنی است اما چقدر به قواعد و قوانین رانندگی پایبندی داریم و الزامات آن را رعایت می کنیم؟!
نوع رویکرد درست در دوران گذار تاریخی
به دیگر سخن، ما در دوره گذار هستیم. نه درست سنتی هستیم و نه درست مدرن. یک جا میبینید سنتی هستیم و یک جا مدرن هستیم. ملغمهای بین این دو تا هستیم.ممکن است الآن البته نسل جدیدتر بیشتر سمت مدرنیته رفته باشد تا نسل قبلی. به هر حال اتفاقاتی افتادهاست که رفتن بهسمت مدرنیته را یا کند کرده است یا تشدید. به هر حال میخواهم بگویم که ما یک جامعهای هستیم که هنوز مدرن مدرن نیستیم و به هر حال پای در سنت و سری در مدرنیته داریم. و این در واقع معنایش این است که ما هنوز شاید وضعیت بعضی از جوامع را که خیلی این گسست تاریخی برایشان اتفاق افتادهاست برای ما اتفاق نیافتاده باشد.
حافظه تاریخی از این جهت که چه رابطهای با هویت دارد، قابل توجه است این که با هویت جامعه، هویت آحاد و افراد و فرهنگ و حتی سیاست چه رابطه ای دارد و آیا می تواند مولد یک سیستم سیاسی باشد یا خیر؟اینها همه بحثهای جدید هستند...اما حافظه تاریخی اینطور نیست که در گذشته بحث نشده باشد. شاید یکی از مهمترین جاهایی که بحث شدهاست در تاریخ اسلام است. و مسلمانها هم در علم کلام و هم در علوم حدیث و هم در علم اصول و تاریخ این مساله مورد توجهشان بوده است.
در ایران خودمان نیز به هر حال، یکسری از آداب و آیین در رسوم ایرانیها بوده که این ها در کتیبهها هست و در اشعار هست و در نقاشیها هست و در معماریها نیز خودش را بهنوعی نشانمیدهد. در پوشیدنها هست. اینها معلوم میشود که به هر حال جای حرف و حدیث ندارد. نسل به نسل هست و صدها نسل هست و حافظه تاریخی است.
اهمیت حافظه تاریخی در سنت اسلامی
در رابطه با امت اسلامی نیز نکته ای که مهم است این که بدانیم این حافظه تاریخی را مسلمانها از طریق نقل نسل به نسل در رابطه با روایات و احادیث و نکات تاریخی حفظ کرده اند. حالا البته بعدش اختلافاتی شد و چیزهایی اضافه شد و چیزهایی کم شدند. اتفاقاً در برخی روایات هست که این را نسل قبل و این صحابی این قسمت را نیاورده بود و بعداً اضافه شدند و لذا حتی معلوم میشود که چه قسمتهایی اضافات بعدی هستند.
البته بعد جریانهای اسلامی به وجود آمدند. جریان اهلسنت. اهلسنت خودش جریانهای مختلف شد. شیعه شکل گرفت. شیعه خودش جریانهای مختلف دارد. هر جریان دوست داشت حقیقت را بهشکلی که مؤید باورهای خودش هست گزارش نماید. بنابراین حالا روایتهای مختلف شکل گرفت.
جانشینی پیامبر اسلام آن وقت روایتهایش مختلف شد. حالا این روایت یک حافظه جمعی است. روایتی که مثلاً فرض کنید خوارج میگویند یک حافظه جمعی است. آنکه شیعه امامیه میگوید یک حافظه جمعی است. اینها حافظههای جمعی مختلفی هستند که در جهان اسلام به وجود آمدند و ادامه پیدا کردند. مثلاً در شیعه امامیه ما یک روایتی از صدر اسلام داریم و دیگران روایتهای دیگری دارند. حالا این حافظه جمعی بعداً برایش شرایطی مطرح کردند.
مثلاً گفتند که نسل اول خودشان صحنه را و حادثه را به عینه دیده باشند و گزارشگر و حاضر و ناظر صحنه باشند. اینکه تعدادشان چه باشد؟ خیلی زیاد باشد به حدی که امکان تبانی نباشد. از جمله شرایط است. اینکه آن حافظه تاریخی معتبر که الآن داریم نقلش میکنیم دقیقاً همانی باشد که در نسل اول گفتهاند. اگر این اضافه شدهاست و گسترده شدهاست و با اولی دیگر تطابق ندارد، ممکن است که اعتبارش کم بشود.
حالا بعضی گفتهاند که از نژادهای مختلف و گرایشهای مختلف باشد و تنوع آنقدر باشد که امکان تبانی نباشد و این شرایط را علمای اسلام گفتند تا حافظه تاریخی را از جهت اعتبار در واقع اتکای دینی داشتهباشند. چون ما میخواهیم در مسائل دینی اعتباری داشتهباشیم که مشروع باشد. مشروعیت یعنی پیامبر(ص) و ما که شیعه هستیم پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع).
برای اینکه بدانیم واقعاً حرفشان همین است باید از راه همین حافظه پیش برویم و این حافظه شرایطی وضع شد که در واقع حافظه معتبر از غیر معتبر تفکیک شد و الا به نظرم خیلی پیشرفته بحثها مطرح شدهاست؛ در بحث حافظه تاریخی در جهان اسلام. لا اقل از این زاویه به نظرم خیلی پیشرفته است. گرچه طبیعتاً ممکن است برخی از مشکلات هم چنان باقی باشد که این البته کار علمی است و امروز ممکن است بحث حافظه تاریخی مشکلات علمی خودش را داشتهباشد. از این جهت مسلمانها به نظرم خیلی خوب کار کردهاند در این زمینه و آثار فراوانی تولید کردهاند و دقتهای بسیاری انجام دادهاند که حقیقتاً قابل تحسین است.
آقای دکتر مدرسی طباطبایی در همین مقاله افسانه یا حقیقت، خیلی بحثهای خوبی را در این زمینه مطرح کردند. ایشان مثالهای تاریخی خوبی آوردهاند و نشان دادند که اصل حافظه تاریخی و حافظه جمعی مورد توجه علمای اسلام از حدود سده دوم، سوم بوده و بعد در واقع تأملات نظری خیلی خوبی در مورد این بحثها شدهاست ، ضمن آن که در گذار تاریخی، شرایطی پیش آمده برای اینکه بدانند کدام حافظه جمعی اعتبار بیشتری دارد و کدام از اعتبار کمتری برخوردار است. اینها را خوب مطرح کردهاند در متون علمی جهان اسلام.
نیاز به گفتگو و همفکری داریم
بحث مهمی چون حافظه تاریخی، حدود چهار دهه است که بهطور خیلی جدی وارد عرصه آکادمیک شدهاست. به همان نسبت در ایران خیلی کمتر مطرح شدهاست. . ورود به این قبیل مباحث خیلی خوب و ضروری است و می تواند باعث فتح بابی شود برای شناسایی منابع اصلیتری و ترجمه برخی از این منابع، ضمن آن که ما در این رابطه نیاز به همفکری و گفت و گو و مباحثه داریم
نکته پایانی هم این که هر چند بحث حافظه تاریخی، جنبه نظری دارد اما نباید از جنبههای کاربردی آن در ساحت ها و عرصه های گوناگون سیاسی، مذهبی، فرهنگی و اجتماعی آن غافل شد.
تاریخ انتشار: 1403/05/18
شما میتوانید با وارد کردن ایمیل خود از جدید ترین رویداد ها و اخبار سایت فکرت زود تر از همه باخبر شوید !
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.