ویژههای فکرت
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.
به گزارش فکرت، متن این یادداشت بدین قرار است؛
امروز روز پزشک است؛ سالروز مرد بزرگی که نهتنها یکی از بزرگترین فیلسوفان زمان خویش بود، بلکه یکی از بزرگترین فلاسفه تاریخ بهشمار میرود. تأثیر او در فلسفه ایرانی اسلامی بدیهی است چرا که اگر بخواهیم چند فیلسوف بزرگ در ایران نام ببریم، حتماً یکی از آنها بوعلی نام دارد، با این حال عظمت بو علی سینا به حدی است که دنیای غرب امروزی هم به او مدیون است، زیرا که مواجهه آثار ترجمه شده به زبان لاتین او در قرن 13 میلادی باعث افرادی چون توماس آکویناس فلسفه ارسطو را بهتر درک کنند و با خوانش سینایی به آثار ارسطو برگردند و آن را بازخوانی کنند.
به عقیده برخی از کارشناسان، سیطره تفکرات نوافلاطونی و گنوستیکی در قرون وسطی باعث شده بود که اروپا از علوم طبیعی و تخنه (تکنولوژی) عقب بماند. توماس آکویناس و ویلیام اوکام پس از مطالعه آثار بوعلی بسیار تحتتأثیر خوانش این افکار شدند و تلاش برای عوض کردن جهان بینی غالب کردند که بعدها توسط آلبرت کبیر و گروساتستا و... پیگیری شد.
پس این فرضیه بعید نیست که غرب رنسانس و انقلاب صنعتی خود را مدیون بوعلی بداند. اگر این خوانش تاریخی را هم نپذیریم چیزی از عظمت بوعلی کم نمیشود. اما سؤال اینجا است. چرا روز یک پزشک که یکی از بزرگترین فلاسفه جهان در طول تاریخ بوده است. سخنی از مشی و زیست علمی او برای الگوگیری نمیشود. یعنی چرا پزشکان امروز ما آموزشهای فلسفی نمیبینند و عملاً به علوم انسانی بی علاقه هستند، در حالی که بقراط که دانشجویان پزشکی پس از فارغ التحصیلی سوگندنامه او را میخوانند، یکی از بزرگترین فیلسوفهای زمان خود بوده است.
جالینوس یکی از بزرگترین طبیبهای یونان رسالهای دارد به اسم «رساله فی ان الطبیب الفاضل یجب ان یکون فیلسوفا» عنوان این رساله که به عربی ترجمه شده به ما میگوید که پزشک فاضل باید فیلسوف باشد. حال ما انتظار پزشک_فیلسوف نداریم، چرا پزشک فلسفه دان هم نداریم و یا کم داریم؟ چرا دانشگاههای علوم پزشکی آموزش فلسفه پزشکی ندارند؟ شاید بعضی از پزشکان بگویند که بهدلیل رشد علم فزاینده و تطور بسیار علوم در دنیای مدرن دیگر نمیتوان چون بوعلی همه جانبه بود. اگر با اغماض این سخن را بپذیریم چون وجود پدیدههای چون میشل فوکو.
باید از خود بپرسیم که چرا رشته فلسفه پزشکی در دانشگاههای ما وجود ندارد؟! حال آنکه در دانشگاههای اروپا و آمریکا این رشته بهعنوان یک رشته تحصیلات تکمیلی قدمتی بالای 50 سال دارد. علوم پزشکی با فلسفه رابطه تنگاتنگی دارد، طوری که دکتر رضا داوری اردکانی میگوید: "در اینکه فلسفه به پزشکی مدد رسانده است و میرساند لااقل در نظر نویسنده این سطور تردیدی وجود ندارد، اما فلسفه هم از پزشکی بهرهها برده است و میتواند بهره ببرد. "
اینکه یک فلسفه بر پزشکی تأثیر دارد، شواهد بسیاری موجود است. مثلاً روانپزشکی چون میشل فوکو که یک فیلسوف نیز هست با نگاه فلسفی به پزشکی نگاه میکند و کتاب تولد پزشکی بالنی را مینویسد. یا با نگاهی تاریخی فلسفی به پدیده جنون نگاه میکند و تاریخ جنون را مینویسد، اما شاید تاثر پزشکی بر فلسفه برای بعضی دور از ذهن باشد. دکتر کاترین مالابو استاد دانشگاه کینگستون لندن که یک نوروساینتیست است از سلولهای بنیادی، ایدهای به نام پلاستیسیته برداشت کرده است و از آن برای تفسیر بسیاری از پدیدهها در فلسفه سیاسی بهره برده است و همین طور یاسپرس، فیلسوف بزرگ اگزیستانسیالیست-همدوره هایدگر - نیز خود یک روانپزشک بوده و چه کسی میتواند ادعا کند که او در تبیین مفاهیمی چون "هستی در عالم" و "هستی با دیگران" از فیزیولوژی و یا آناتومی بهرهای نبرده است؟
فیلسوف _پزشکانی که نام برده شد همه معاصر هستند و متأسفانه در ایران نه جامعه پزشکی ما از نبود فلسفه پزشکی، احساس رنجی میبرد و نه جامعه علوم انسانی و فلاسفه ما چون هانس گئورگ گادامر بهسمت پزشکی میروند که کتاب رازوارگی سلامت بنویسند.
تاریخ انتشار: 1403/06/01
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.