ویژههای فکرت
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.
به گزارش فکرت، آنچه در ادامه می آید مشروح همین گفتگوست؛
دکتر امینی، میراث ادبی استاد شهریار را غزلهای قدرتمند او در روزگاری میداند که عدهای قالبهای شعر کهن را تمسخر میکردند: «روزگاری که استاد شهریار شروع به شاعری کرد، دوران اوجِ بحثهای ادبی درباره ترجیح شعر نو به شعر کهن بود و مرزبندیهایی هم شده بود. عدهای شعر نو را تمسخر میکردند و عدهای هم از میراث شعر کهن انتقاد میکردند و میگفتند دوره شعر عاشقانه و تغزلی گذشته. بزرگانی مانند استاد شهریار و کسانی مانند هوشنگ ابتهاج، نیستانی، آتشی و سیمین بهبهانی که بعدها آمدند، با غزلهای قدرتمند خود نشان دادند آن حرفها چندان اعتبار نداشته. ما الان گنجینه عظیمی از غزل معاصر را داریم از شاعران و نسلهای مختلف که هم زبانشان بهروز است و هم تغزلی است و هم گونه دیگری از غزل با رویکرد اجتماعی را داریم. البته بعدها معلوم شد که این خطکشیها بیهوده بوده و با اینکه شهریار خیلی شعر نیمایی ندارد، اما همان چند تا هم شاهکارند و مثلا اگر کسی بخواهد بیست شعر خوب نیمایی را انتخاب کند، حتما شعر «ای وای مادرم» استاد شهریار را در این فهرست قرار میدهد»
شاعری که همه با او موافق باشند، نداریم
این شاعر و استاد دانشگاه در پاسخ به اینکه گروهی از استادان و شاعران با نام گذاری روز درگذشت شهریار به نام روز شعر و ادب فارسی موافق نیستند، میگوید: «این صفبندیها از نظر من بیهوده است. اگر این روز به نام بزرگ ترین شاعران فارسی مانند فردوسی، مولانا، حافظ و... هم بود، باز هم از این مجادلهها داشتیم. ما هیچ شاعری را نداریم که بگوییم همه بر او توافق دارند و او را شاعر ملی میدانند. من فکر میکنم بیشتر این مباحث بازتاب اختلافات دیگری است؛ مثلا یکی این است که به هرحال استاد شهریار متعلق به جریان روشنفکری نیست. زمانی در همان روزگار پیش از انقلاب از استاد شهریار پرسیده بودند که بالاخره نسبت شما با مذهب چیست و او به صراحت در شعر فارسی و ترکی جواب میدهد. ما شاعران را با همان وضعیتی که دارند میشناسیم. حسین منزوی را با غزل عاشقانه میشناسیم اما او شعرهای بسیار درخشانی درباره اهل بیت هم دارد. اگر او را به شعر عاشقانه میشناسیم، نباید درباره این جنبه از شعر او حرف بزنیم؟ ما باید همه جنبههای یک شاعر را ببینیم و منصفانه قضاوت کنیم».
حرف تازه و تصاویر بدیع، معیاری برای شعر خوب
در ادامه از دکتر اسماعیل امینی درباره معیارهای شعر خوب پرسیدیم. او معتقد است شعری خوب است که حرف تازه بزند: «از معیارهای شعر خوب یکی این است که انسجام داشته باشد و پراکنده نباشد. مانند نقش قالی که هزاران گل در آن است و همهشان با هم تناسب و تقارن دارند. دیگر اینکه دنیای جدیدی بیافریند. اگر شعر دنیای جدیدی را نیافریند، تکراری است. بیشتر آدمهای معمولی که با شعر مواجه میشوند، وقتی حرف دلخواهشان را در آن شعر میبینند خوششان میآید و میگویند شعر خوبی است. مثلاً یک آدم پیر از نصیحت خوشش میآید و به نظرش «برو کار میکن مگو چیست کار» شاهکار است یا یک جوان از شعرهای عصیانی و شورشگرانه خوشش میآید: «چرخ بر هم زنم اگر غیر مرادم گردد». ولی اصلش این است که نباید دنبال حرف دلخواهمان باشیم. بلکه باید خودمان را آماده کنیم که حرف تازهای بشنویم. در کنار اینها مسائل فنی هم هست؛ مثلا زیبایی تصویرهایی که در شعر آمده، اهمیت دارد. این که تصاویر چقدر بدیع است. دیگر این که شعر چقدر قابل تاویل است؛ مهمترین ویژگی شعرهای برجسته این است که قابلیت تطبیق با حال اشخاص و زمانه را دارند. مثل دیوان حافظ که هر کسی با هر سنی آن را باز کند، حرف دلش را در آن مییابد. آدم هایی که از روی شعرهای موفق تقلید میکنند، شعرشان عمق ندارد».
اظهار فضل با کاربرد واژههای غیرفارسی!
این شاعر و استاد دانشگاه در بخش دیگری از سخنانش درباره آسیبهایی که امروزه متوجه زبان فارسی است ازجمله رواج بیش از اندازه کاربرد واژههای بیگانه در گفتار و نوشتارِ بهویژه جوانترها، میگوید تمایز ایجاد کردن به گمان عدهای نشانه باسواد بودن است: «بعضیها تصور میکنند اگر اصطلاحات خارجی به کار ببرند و مردم متوجه حرفشان نشوند، یعنی خیلی باسواد هستند. مثلاً اگر به جای «زمانبندی» بگویند «تایمینگ»، خیلی باسواد جلوه میکنند. این مسئله در گذشته هم با به کاربردن واژههای عربی بوده؛ مثلاً در نسل منشیهای اداری این رایج بوده و هنوز هم عدهای به جای «بارندگی» میگویند «نزولات جوی» یا به جای «راهها» میگویند «محورهای مواصلاتی»! گونه شگفت انگیزترش این است که کسانی هم واژههای رایج فارسی را به کار نمیبرند و به قول خودشان فارسی سره حرف میزنند و به جای «تشبیه» میگویند «مانستگی». وقتی عموم مردم و اهل ادب میگویند «تشبیه»، چرا من یک نفر بگویم «مانستگی»؟ این خوب نیست. این که بخواهم به واسطه زبان تمایز ایجاد کنم».
واژهسازی، اسباب تفریح نیست
دکتر امینی در پایان گفتوگو از واژههای برابرنهادی که فرهنگستان زبان و ادب فارسی برای واژههای بیگانه میسازد، میگوید و اینکه برای واژهسازی دیر نیست و این واژهها به مرور جای خود را باز میکنند: «واژهسازی فقط وظیفه فرهنگستان نیست. متخصصان هر رشتهای ممکن است خودشان واژه بسازند. مثلا کسانی که کار فنی میکنند، کلی واژه درست کردهاند مانند «پیچگوشتی». مکانیکها بسیار زیاد واژه ساختهاند مانند «کلهگاوی»، «سگدست»، «هرزهگرد»، «سپر» و... . مترجمها هم این کار را میکنند و تعداد زیادی از واژههای خوب ما را ساختهاند مانند احمد آرام، محمد قاضی، داریوش شایگان و... . بخشی از واژهها ممکن است مقبول نشود، اما آنهایی که جا افتاده، خیلی خوب هستند مانند «پیامک» و «یارانه». نکته مهم این است که در واژهسازی هرکسی با هر میزان سواد نباید اظهارنظر کند و این موضوع اسباب تفریح و سرگرمی عدهای شود. الان در شبکه دو تلویزیون، آقایی درباره ریشههای کلمات حرفهای پرت و پلا میزند. تلویزیون چرا باید این کار را بکند و زبان را دستمایه شهرت و تفریح یک عده قرار بدهد؟»
تاریخ انتشار: 1403/06/27
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.