همراه فکرت باشید.
شما میتوانید با وارد کردن ایمیل خود از جدید ترین رویداد ها و اخبار سایت فکرت زود تر از همه باخبر شوید !
ویژههای فکرت
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.
به گزارش فکرت، مشروح یادداشت از این قرار است؛
بنابر کتاب "مسئولیت و سازندگی" مرحوم علی صفایی حائری همه انسانها نسبت به همنوع خود مسئولیتی دارند که در فرآیند کل باید به اصلاح جامعه ختم شود. این اصلاح در اندیشه ایشان سازندگی نام دارد و برای تمامی افراد، خارج از عناوین شغلی یا مهارتیشان واجب تعریف میشود. چراکه هدف اصلی مومنین رشد در مسیر شکوفا شدن استعدادهاست تا ضمن کسب رضایت الهی به لقای الله برسند. به این خاطر هم خداوند انسان را با سرمایههای عظیم تفکر، تعقل و قلب از سایر موجودات متمایز کرد تا با انتخابهای خوب همین مسیر را بپیماید.
پس وظیفه هر فرد مقابل همنوع خود یادآوری چنین مسئولیتی ست که ابتدای آن با حقیقتطلبی آغاز میشود. این نکته حتی در سخنرانی ده دقیقهای رهبر معظم انقلاب تحت عنوان "اِنّی سِلمٌ لِمَن سالَمَکُم وَ حَربٌ لِمَن حارَبَکُم اِلى یَومِ القِیامَة" مورد اشاره قرار گرفت که مساله اصلیشان بیان نبرد حق و باطل تا روز قیامت بود. به این مناسبت میخواهیم با استفاده از اندیشه مسئولیت و سازندگی مرحوم صفایی حائری به تبیین سخنان آیتالله خامنهای درباره نقش افراد در ساختن جامعهای مومن بپردازیم.
پرسش از هدف آفرینش
برای تاثیرگذاری در مسیر ساخت جامعه همیشه نیازمند یک طرح قوی هستیم که این امر از فکر و مطالعه عمیق حاصل میشود. در این مسأله تقریبا جامعهشناسان روی آن مشترک هستند اما شکاف از آنجایی آغاز میشود که روی مواد تفکر و مطالعه اختلاف نظر پیدا میکنند. در تفکر غربی محوریت خود انسان و جایگاهش در جهان است و در اندیشه اسلامی انسان، خداوند و ارتباط فرد با هستی مورد توجه قرار میگیرد. این نقطه تفاوت موجبات شکلگیری حرکاتی در علوم بهویژه تحلیل روابط انسانی شد که بعدها تولد مکاتب مختلف را در پی داشت. آنان روی شناخت انسان و ماهیت وجودی وی تاکید میکردند اما در نشان دادن غایت راه فرد را تحدید میکردند. بهعبارتیدیگر نیازها، استعدادها و سرمایههای انسانی را یا در قالب امور مادی خلاصه میکردند یا در امور فلسفی.
این مکاتب علیرغم به زبان آوردن مهمترین تفاوت انسان با حیوان در قدرت تفکر، تعقل و قلب هدف اصلی زندگانی را در رشد نمیدیدند. مثلا داروینیستها میگفتند غایت زیست در جهان تکامل است، یا اگزیستانسیالیستها زندگی را پوچ تعریف میکردند؛ در مقابل ایدئولوژی اسلامی چنین چیزی را قبول نداشت و از مردم میخواست ابتدا در یک خلوت با خود سوالهایی درباره هستی، چرایی و هدف زندگی خود پرسش کنند. چنانکه مرحوم صفایی در کتاب "مسئولیت و سازندگی" مینویسد: «این سوالهایی که از اسلام و خدا و هستی میشود، دوم و فرمی است چون تا انسان مجهول است اسلام معلوم نخواهد شد... این است که سوالهای ابتدایی از اینجا شروع میشوند: آیا هستم؟ چرا به این هستی خاتمه نمیدهم؟ چرا این بار را به دوش میکشم؟ اگر بودن بهتر است و اگر زندگی ترجیح دارد خوب در این زندگی چه میخواهم؟ .. هدف من و خواستن من با چه مسائلی ارتباطی دارد؟ آیا این هدف با استعدادهای من و نیازهای من مربوط میشود و از آنها مشخص میگردد؟ .. در این سطح است که با تفکر در استعدادها و مقدار استعدادها و خلقت انسان میتوانیم هرکس را به شناختهایی برسانیم... .» .
پس این پرسشها ما را دعوت به یک خودشناسی در خلوت میکردند تا بر خروجی تلاشهایمان برای زیستن در هستی فکر کنیم و ببینیم که آنان چقدر از غرایز، عادتها، شهوتها و یا بهطور کلی مادیات سرچشمه میگیرند. نکتهای که رهبر انقلاب در منبر کوتاه بین صلاتین روز اربعین با عنوان «درست اندیشیدن، درست سخن گفتن و درست شناسایی کردن» به جوانان تاکید کردند. این گفتار با سخن مرحوم صفایی هماهنگی داشت اما پیش شرط آن این بود که ذات بینهایت طلب خود را با حقیقتخواهی سیراب کنیم. یعنی ما با معیار حق به فکر درباره علایق و کارها خود بپردازیم تا پایههای شناخت ذهنی خود را کشف و میزان وابستگیمان را به آن بسنجیم؛ با این روش میتوانستیم از چرایی غمها و شادیهای خود آگاه شویم. روشی که در کتاب مسئولیت و سازندگی با نام «تفکر و تعقل» بود.
حرکت فکر، آغاز نقش ما
حقیقتطلبی نکته مشترک بیانات رهبر انقلاب و اندیشه مرحوم صفایی درباره مسئولیت سازندگی در جامعه است. زیرا با این معیار پایه شناختهای ذهنی ثبات میگیرد و آن جز با مطالعه، خواندن و تدبر در قرآن حاصل نمیشود. در این زمینه استاد صفایی در کتاب "مسئولیت و سازندگی" خود میگویند این قرآن خداست که تذکرهایی میدهد از سرمایههای عظیم انسان، از وسعت هستی، از عظمت و رحمت خدا، از دشمنهای انسان و راهزنهای او. آنان همه تذکرهایی برای نشان دادن راه آینده و آزادی از اسارتها و غرورهاست تا در زمان برخورد با تضادها انسان را یاری کنند؛ به این خاطر مرحوم صفایی قرآن کریم را «یک نیاز اصیل و یک احتیاج عمیق انسانها» خواندهاند.
درواقع با مطالعه و تفکر در آن ذهن را برای شناختها و پرسشها نسبت به جهانبینی اسلامی آماده میکنند. جهانبینی اسلامی به قول کتاب "مسئولیت و سازندگی" شامل سه مولفه انسان، هستی و رابطه بین انسان و هستی است که وظیفه اول ما نسبت به آن خودشناسیست.
بنابر سخنان مرحوم صفایی این مرحله از یک خلوت فکری بر علایق و عادتها آغاز میشود تا فرد در آن بررسی کند که در کدام بخش از نیازها و غرایز خود صفت بینهایتطلبیاش را خرج کرده است؛ مثل شهرت، ثروت، خوراک و شهوت و... . با این بررسی او یک «تفکر» بر وضعیت زندگانی خود انجام داده است و تازه متوجه ضرورت تغییر در یک مسیر هدفدار میشود. اما کار در اینجا به اصطلاح مرحوم صفایی پایان پیدا نمیکند؛ چون آن فقط یک «تفکر» است و نیاز به یک ارزیابی و سنجش برای پالایش آنان جهت انتخاب برترین هدف ضرورت دارد که نام آن «تعقل» است. ایشان «تعقل» را نظارت بر اهداف و راههای نیل به آنان تعریف میکنند چرا که موجب رهایی انسان از رنج ناکامیها در نیازهای مادی میشود و او را به یک آزادی از نشدنها میرساند.
این آزادی او را به رشد در مسیر الهی میرساند که همان مطلب مهم مقام معظم رهبری درباره «بندگی و رسیدن به خدا» بود. بهعبارتی، چرخه «تفکر و تعقل» مرحوم صفایی انسان را به مفهوم انتخاب خوب با خرج شدن در مسیر الهی میرساند که موجب فهم درست ما از هدف خلقت و وظیفهمان در جامعه میشود. پس به فرمایش رهبر انقلاب:« اگر اینجور فکر کردیم، اینجور شناسایی کردیم، اینجور همّت کردیم، زندگی معنا پیدا میکند، زندگی هدف پیدا میکند. پول لایق این نیست که هدف زندگی باشد؛ مقام و قدرت و موقعیّتهای اجتماعی حقیرتر از آن هستند که هدف زندگی انسان قرار بگیرند. هدف زندگی بندگیست، رسیدن به خداست. راهش هم فقط همین است: سِلمٌ لِمَن سالَمَکُم وَ حَربٌ لِمَن حارَبَکُم.».
تاریخ انتشار: 1403/06/28
شما میتوانید با وارد کردن ایمیل خود از جدید ترین رویداد ها و اخبار سایت فکرت زود تر از همه باخبر شوید !
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.