ویژههای فکرت
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.
در رثای شهید نصرالله
ابتداء شهادت سید حسن نصرالله تبریک و تسلیت عرض مینمایم. ایشان یک خمینی کوچک در جهان عرب بودند. من یکبار ایشان را دیدم. سال دوم طلبگی ایشان را در کنار حسینیه ارگ دیدم. آیت الله بهجت در آنجا نماز اقامه میکردند. سید حسن نصرالله داشتند سخنرانی میکردند. آنجا محله جبل عاملیها است. آن شب همه افراد از آن منطقه در حال آمدن به سمت حسینیه بودند. ما به مدرسه جبل عاملیها رفتیم. سید حسن نصرالله هم آن زمان داشتند سخنرانی میکردند. بسیار جلسه گرمی بود. عربها با هیجان در میان سخنرانی ایشان شعر میگفتند. و آن زمان در باب این ماجرا صحبت میکرد که چرا دست رهبر معظم انقلاب را بوسیده است. شخصیتی بود که عظیم الشأن بود. خیلی مهره عجیبی در این جنگ را از دست دادیم. ان شاء الله این واقعه مقدمه ظهور باشد. شخص دیگری نمیتواند جای ایشان را پر نماید.
انواع نگاه نسبت به مقاومت
چند نگاه در باب مقاومت مطرح میگردد: نگاه دینی، اندیشهای و وطنی. مقاومت دینی، دربردارنده جنگ و انقلاب است. بعد از ماجرای رنسانس یک اتفاق دینی رخ داد. علم را جایگزین دین کردند. انقلاب اسلامی ایران، جنگ دینی است. جنگهای صلیبی هم جنگ دینی هستند. جنگهای هولناکی که چند سال طول کشیده است و ادبیات و فیلم هم برای آن تولید شده است. مقاومت وطنی و ملی هم در بردارنده جنگ و انقلاب است. جنگهایی که در زمان ناپلئون یا روسیه تزار یا روسیه بلشویکی یا انقلابهای کوچک در انگلیس یا انقلاب 1968 که به وسیله دانشجویان در کل دنیا رقم خوردهاند، از جمله مقاومت وطنی هستند. مقاومت اندیشهای در ساحت اندیشگانی است و دیگر جنگ میدانی در آن وجود ندارد. مقاومتی برای جلوگیری از اشغال مکان یا به دست آوردن چیزی نیست. اما یک زد و خورد فکری به مانند سنت و مدرنیته است. جوامع سنتی در مقابل مدرنیته مقاومت مینمایند. ادبیات هم تحت تأثیر ماجراهای مقاومت بوده است.
دسته بندی رمان در دنیا
مهمترین دسته بندی در غرب، براساس مکتبها است. به مانند دوره کلاسیک، رمانتیسم، رئالیسم، ناتورالیسم، سوررئالیسم، اگزیستانسیالیسم که دورههای مختلف مکتبهای ادبی هستند. به نظر من هرکدام از این مکتبها به واسطه مقاومت تغییر کردهاند. در کشورهای مختلف دنیا، جنگ و در بعضی از کشورها انقلاب و در بعضی ماجرای سنت و مدرنیته مطرح بوده است. در روسیه به عنوان سرمدار ادبیات دوره کلاسیک، هم جنگ و هم انقلاب و هم ماجرای سنت و مدرنیته رخ داده است.
مقاومت در ادبیات روسیه
زمانی که برادران کازامووف را مطالعه میکردم، نوع نگاه داستایوفسکی مشخص است که نسبت به چیزی در حال واکنش نشان دادن است. دارد به یک مسئله و ماجرایی واکنش نشان میدهد. سنپترزبورگی که ایشان در این کتاب نشان میدهد، جایی است که پنج شخصیت و چهره و نماد از آن بیرون کشیده است. آن چهار برادر و یک پدر، نماد سنت پترزبورگی هستند که در حال گذار از سنت به مدرنیته هستند و دچار آشفتگی است. یکی مظهر شهوت است و یکی کشیش است و یکی گناهکار و زناکار است. آدمهای مختلفی که انتخاب نموده است، برپایه مقاومت بوده است. در روسیه دو، سه مدل انقلاب رخ داده است. غیر از جنگ جهانی اول و دوم، انقلابهایی در روسیه رخ داده است که از نظر ادبیات، در روسیه ما شاهد ظهور و بروز نویسندگی از جنس مقاومت میباشیم. در دوران استالین و تزارهای بعد و قبل از او، خفقانی حاکم بوده است که نویسنده از ادبیات به عنوان مقاومت بهره گرفته است. یعنی ساده انگاری است که اگر گفته شود، رمان نویس ها به دلیل سرگرمی رمان نوشتهاند. به عنوان مثال باسترناک رمان دکتر ژیواگو را نوشته است تا دیگران آن را برای سرگرمی بخوانند.
مقاومت در ادبیات فرانسه
در فرانسه، ویکتور هوگو، رمان بینوایان را ناظر به ماجرای انقلاب فرانسه نگاشته است. نگاه او، نگاه مقاومتی است. به مردم مقاومت میدهد. فرانسه در دورههای مختلف، انقلابهای مختلف داشته است. مکتبهایی که در فرانسه به مانند اگزیستانسیالیسم نضج پیدا کردهاند بر پایه مقاومت بودهاند. اگزیستانسیالیسم یک نوع مقاومت و اعتراض در برابر اشغالگری آلمان است. یعنی سارت و کامو و امثال آنها به دنبال تحریک جامعه نسبت به اشغالگری آلمان هستند. نمایش نامهای تحت عنوان «مگسها» نگاشته میشود. این نمایش نامه را سارت مینویسد و در مقدمه آن میگوید که مردم بعد از اشغال فرانسه توسط آلمان، از خود بیگانه شدهاند. من در این کتاب تلاش میکنم که هویت مردم فرانسه را بازآفرینی نمایم. پس از نگاشت این رمانها، سارت به این نتیجه میرسد که وجود اصالت دارد و نه ماهیت.
مصداقی از تأثیر مقاومت در ادبیات روسیه
کتاب «علیه استبداد» که در مورد رمان «دکتر ژیواگو» نوشته شده است و نشان میدهد که چه اتفاقی در روسیه رخ داده است که از انتشار کتاب آقای باسترناک جلوگیری مینمایند. او شاعری بوده است و خیلی رمان هم نمینوشته است. یک گعده ادبی داشتهاند و ایشان براساس آن گعدهها، یک رمان به نام «دکتر ژیواگو» مینویسد که این رمان به دلیل موافقت با انقلاب در روسیه، اجازه نشر در روسیه پیدا نمیکند و برای اولین بار در ایتالیا چاپ میگردد. این در حالی بود که نگاه خفقان آمیز استالین به نحوی بود که اگر کتابی متعلق به روسیه میبود و خارج از روسیه چاپ میگشت، حتماً نویسنده آن را اعدام میکرد. و جالب است که ترجمه این کتاب به روسیه میرسد که آقای باسترناک این کتاب را به زبان ایتالیایی چاپ کرده است.
ادبیات کلاسیک رسانه مقاومت
در داخل کشور، ادبیات بسیار ساده انگارانه دیده میشود. آن را تنها به دید سرگرمی میبینیم. در حالی که با بررسی جایگاه ادبیات در کشورها، مشاهده مینماییم که آن جایگاه مهم است. آن زمان، رسانهای به مانند تلویزیون و سینما نبوده است. نویسندگان برای تحت تأثیر قرار دادن مردم از ادبیات استفاده میکردند. آن زمان که جنگ جهانی اول رخ میدهد، رومن رولان، در مورد جنگ حرفی نمیزند و مخالف جنگ بوده است. اما نویسندگان دیگر به او اشکال میگیرند. و علت این بوده است که نویسندگان میدانستند که ادبیات بر مردم تاثیرگذار است. بنابراین ادبیات در یک دورهای کاملاً حالت رسانه داشته است.
جایگاه امروز رمان در دنیا
امروز کماکان ادبیات، جایگاه اندیشهای دارد. اما به این دلیل که با سینما و تلویزیون و رسانههای گروههای جمعی در حال رقابت است، تأثیر گذشته را ندارد. رمانی را اخیراً از نویسنده کتاب «جزء از کل» مطالعه میکردم. این کتاب برای «نشر چشمه» است. در این کتاب، نویسنده مرگ را به گونهای تصویر مینماید که هرکس آن را مطالعه نماید تحت تأثیر قرار میگیرد. یعنی او با این کتاب اندیشه تولید کرده است. اسم این رمان «هرچه باداباد» است. مرگ را در این کتاب به شکل عجیب تصویر مینماید و سؤالات بنیادینی را در باب مرگ مطرح مینماید.
تاثیرگذاری ویکتورهوگو
ضرب المثل غربی است که برای ویکتورهوگو هر زمان نامه مینوشتند، نامه را بدون آدرس مینوشتند و به دست او میرسیده است. [به این دلیل که همه کتابهای او را داشتهاند و از آدرس او مطلع بودند.] در تشییع جنازه ویکتورهوگو یک میلیون نفر شرکت کردهاند. «ژان وال ژان» یک شخصیت مقاومتی است. انقلابی در فرانسه در حال رخ دادن است و رمانی از دل انقلاب نگاشته میشود.
ضعف تاثیرگذاری رمان در داخل ایران
این نگاه در نویسندههای ما وجود ندارد. امروز در باب شهید رمان نگاشته میشود اما رمان نویس ما دغدغهای از مقاومت ندارد. نمیداند که چه چیزی از شهید را باید بنویسد. یک رمانی نوشته میشود و شهیدی معرفی میشود اما تأثیر خاصی بر جامعه نمیگذارد. در حالی که نویسندههای غربی، از رسانه ادبیات به خوبی استفاده کردهاند.
نمونههایی از رمانهای موفق غربی
به عنوان مثال رومن رولان، چهار جلد «ژان کروستوف» نوشته است. یک موسیقی دان بوده است. در آنجا نظریات ایشان نسبت به جنگ را مطرح مینماید. یا «شولوخوف» که «دون آرام» را نوشته است، در مورد مقاومت قزاقها در انقلاب بولشویکی است. در حالی که در داخل، خوانندگان این رمان فکر میکنند که این رمان، یک رمان عشقی است. در این کتاب، افراطی گری های لشکر سرخ را نقد مینماید. این نگاه عظیمتری نسبت به رمان است. یا «ماکسی بورکی» که استالین علاقه مند به او بوده است.
درباری بوده است. اما پنج سال آخر عمر خود که خون بالا میآورده است میرود و یک کتابی به نام «کلیم سامبین» مینویسد. چهار جلد است که علیه کمونیست است. یا رومن رولان ابتدا سوسیالیسم است اما پس از جنگ جهانی دوم، ضد سوسیالیسم میگردد. پرسش مینماید که ما چرا باید به دنبال جنگ باشیم و باید به دنبال صلح بود. و کم کم مایل به کمونیست میگردد و آنقدر اثر گذار میشود که روسیهای کمونیست او را به روسیه دعوت مینمایند. سپس نامهای به استالین مینویسد و از او تقدیر مینماید. آقای رومن رولان در هند در مورد «ماهاتما گاندی» کتاب نوشت.
این برآمده از نگاه مقاومتی او است. بنابراین در هر سه سطح مقاومت دینی، وطنی و اندیشهای در غرب، نویسندگان بسیار قدرتمندی وجود دارند. به عنوان مثال «آلدوساکسری» رمان «دنیا شگفت انگیز نو» را مینویسد. این دقیقاً مقاومت در برابر مدرنیته است. مسیر مدرنیته را نقد میکند. نوع آموزش را نقد میکند که آموزشها دارند شبیه هم میشوند. این سطح مقاومت سنت در مقابل مدرنیته است. تقابل اندیشهای است که مصداقش همین کتاب او است.
او میخواهد پایان مسیر مدرنیته را نشان دهد. یا کتاب «فارنهایت 451» که «ریبرد بری» کتابسوزی را نقد میکند. یا «تنهایی پرهیاهوی» که در مورد کتاب است. میگوید دنیا به سمت تکنولوژی زدگی میرود. اینها در سطح مقاومت اندیشه است.
رمان «سکوت» که شوساکو اِندو، نوشته است در باب مقاومت دینی است. کشیشهای مسیحی برای تبلیغ دین به ژاپن میروند. مردم به دلیل آنکه بودایی هستند، در برابر مسیحیت مقاومت مینمایند و اساساً فیلم هم با مقاومت مردم شروع میشود که اینها را آتش میزنند.
در ادبیات روسیه، تربیت مقاومتی دیده میشود. کتابی است به نام «داستان پداگوژیکی» که نگاه مقاومتی کمونیستها را نشان میدهد. ادبیاتی تولید میشود که با منویات کمونیستها هم همراهی دارد. در آلمان، در دورهای که هیتلر میآید، یک دوره ادبیات است. در انقلاب پس از آن یک دوره ادبیاتی دیگر است. به عنوان توماسمان و برادرش هانریش مان، رمان نویس هستند و در دورهای که هانری چهارم زندگی میکند منتقد به مقاومت میباشند و مدافع کمونیست هستند.
نگاهشان به آلمان، نگاه انقلابی است. دلشان میخواهد که اتفاقی رخ دهد و جهان آرمانی کمونیستی برای آنها رخ دهد. توماسمان، «خانواده بودن بروک» یا «کوه جادو» را براساس همین نگاه تولید کردهاند. فرانسه هم دورههای مختلف انقلاب را داشته است که هر کدام از این انقلابها منجر به تولید دورهای از ادبیات شده است.
مقاومت هر مکتب ادبی در برابر مکتب پیشین
رمانتیسم، در فرانسه نضج پیدا میکند. اما چرا نضج پیدا کرده است؟ رمانتیسم در مقابل عقل گرایی مفرط است که در دوره کلاسیک بسط داده شده است. سپس ایده آلیسم در مقابل رمانتیسم حرکت میکند. معتقد است که باید واقعیتها را داد. ناتورالیسم با واقعیت گرایی صرف مشکل پیدا میکند.
ناتورالیسم میگوید که چهره زشت واقعیت را باید نشان داد. به عنوان مثال امیل ژورا که رمان «ژرمینال» که برای مکتب ناتورالیسم را مینویسد. اما چرا مینویسد؟ به دلیل مقابله با رئالیسم بوده است. به شدت تمام زشتیهای رئالیسم را نشان میدهد. زمانی که من این را خواندم، احساس میکردم که همه چیز در دنیا سیاه است. سوررئالیسم دقیقاً بعد از جنگ جهانی اول به وجود میآید. چرا این اتفاق رخ میدهد؟ در غرب این احساس میشود که قرار بود انسان همه چیز را حل نماید.
چرا در این مدینه فاضله جنگ به وجود آمده است؟ در سوررئالیسم، نقاشی و شعر داریم اما رمان کم است. یک کسی به نام کافکا، رمانهای سوررئالیسم را پس از این دوران مینویسد اما در زمانهای که سوررئالیسم در حال فعالیت بوده است، رمان تولید نشده است و به هنرهای دیگر پرداخته است. اما مشکل اصلی آن با جنگ بوده است. در جنگ جهانی دوم که فرانسه اشغال میشود، متفکرین و نویسندهها به سمت اگزیستانسیالیسم رفتهاند. سارت و کامو که این مکتب را بنا میگذارند، یکی علاقه مند به کمونیست و دیگری مخالف کمونیست است. سارت علاقه مند به کمونیست است و کامو علاقه مند به کمونیست نیست. بنابراین هر دورهای در نویسندگان غربی، رگههایی از مقاومت دیده میشود.
تأثیر ادبیات مقاومت از جنگ جهانی اول و دوم
مقاومت دو نوع عام و خاص دارد. بسیاری از مقاومتها برای مبارزه با استکبار و ظلم و یک نوع خاصه اندیشی و مطلق گرایی است. مردم در مقابل یک ظلمی که به آنها میشود ایستادگی مینمایند و این ایستادگی چهره خود را ادبیات نشان میدهد. یکی از صورتهای مقاومت در دنیا، بحث جنگ است. ادبیات جهانی کاملاً متأثر از دو جنگ جهانی اول و دوم بوده است.
تأثیر زاویه دید نویسنده رمان در روایت از تاریخ
عمده نویسندگان، روایتها را از زاویه دید خود ارائه کردهاند. بنابراین برای بررسی تاریخ جنگ، باید تاریخ را هم در نگاه رمان لحاظ کرد. به این دلیل که هر رمان نویس، با زاویه دید خود روایتی از جنگ را ارائه داده است. علاوه بر اینکه تخیل و حالت نفسانی نویسنده که متأثر از فضای کشور خود بوده است، در ادبیات تأثیر گذاشته است.
مهمترین رمان جنگ، «جنگ و صلح» تولستوی یا «وداع با اسحله» همینگوی یا «در جبهه غرب خبری نیست» رمارک یا «سلاخونه شماره 5 کوت ونگات» یا «آمریکای آرام» گراهام گرین نمونههایی از رمانهای جنگ میباشند. فضای جنگی دارند و ادبیات مقاومت هستند.
رمانهای دیگر مثل «خون دیگران» نوشته سیمین دوبوار یا «رز فرانس» جان لافیت یا «برف داغ» نوشته یوری بوندارف یا «دونه آرام» نوشته شلخوف که درباره جنگ جهانی اول بوده است و یا «سرنوشت یک انسان» که برای جنگ جهانی دوم است و یا «درس کینه توزی» که در مورد جنگ جهانی دوم است. یا «هیلوشوماجو» از مارتین بوت یا «هنگام روز» از الیزابت بوئن یا «قطار به موقع رسید» و «کارت پستال» از هانریش بول رمانهایی هستند که در مورد جنگ جهانی دوم نوشته شده¬اند.
رمانهای ضد جنگ مقاومتی
رمانها صورتهای مختلفی از مقاومت و جنگ را نشان میدهند. برخی از رمانها، هرچند مقاومت را نشان میدهد اما اساساً ضد جنگ عمل مینمایند. جنگ را وحشتناک و دهشتناک نشان میدهند. فضای ضد جنگ دارد اما نگاه مقاومت عام را نشان میدهد. ایستادگی مردم و از جان گذشتگی نیروهای نظامی را نشان میدهد اما فضای غالب آن ضد جنگ است. هیچ تحسینی از جنگ نمیکند اما نگاه مقاومتی دارد.
جنگهای داخلی و رمان
جنگهای داخلی که علاوه بر جنگ جهانی رخ داده است به مانند جنگ داخلی اسپانیا، مکزیک که رمانهای بسیاری در این باب نوشته شده است. همینگوی در جنگ داخلی اسپانیا شرکت میکند و رمان مینویسد. «گرینگوی پیر» جزء رمانهای مربوط به جنگ داخلی مکزیک است.
رمان در کشورهای عربی
در کشورهای عربی، اشغالگری هم عنصر فعال دیگری علاوه بر جنگ است که در رمان این منطقه اثر گذار بوده است. ماجرای اشغال کشورهای عربی تحت قرارداد سایسپیکو، موجب تحت تأثیر قرار گرفتن رمان شده است. در کشور مصر، به دلیل مبارزه با انگلیسیها، رمان تولید میشود. محمود طاهره «دوشیزه دنیشوای» را براساس فاجعه دونیشوای مینویسد. آقای توفیق الحکیم، «بازگشت روح» را در مورد انقلاب 1919 مصر مینویسد. نجیب محفوظ، رمان «بین القصرین» را مینویسد که در مورد انقلاب 1919 است. احسان عبدالقدوس، رمان «مردی در خانه ما» را در مورد انقلاب 1919 مینویسد.
در الجزایر، انقلاب علیه اشغالگران رخ میدهد که می گویند حدود یک میلیون کشته داده است و همین ماجرا در ادبیات الجزایر اثر گذاشته است. رمانهایی در این زمینه چون «پسر مرد فقیر» برای خانم مولود فرعون یا رمان سه گانه محمود دیب یا «تابستان آفریقایی» محمود دیب یا رمان «ستاره» کاتب یاسین که 1956 نوشته شده است. نویسنده معروفی به نام طاهر وتار دارند که تحت تأثیر این انقلاب چندین رمان انقلابی دارد.
رمان مقاومت در فلسطین
مهمترین رمانهایی که میشود به عنوان رمان مقاومت از آنها یاد کرد، مربوط به کشور فلسطین پس از اشغال ظالمانه اسرائیلیها است. بعضیها معقتدند که این ادبیات، بر ادبیات مقاومت کشورهای دیگر اثر گذاشته است. آقای کنفانی و دیگر نویسندگان فلسطینی، اولین بار از ادبیات مقاومت استفاده کردند. رمانهای مختلف دیگری در فلسطین پیش از آقای کنفانی تولید شده بوده است.
به مانند «زندگی پس از مرگ» آقای بیت جالی که 1920 نوشته شده است و جنگ جهانی اول و ظلم و جورهای عثمانی اول در حق مردم فلسطین را روایت مینماید. یا رمان «وارس» برای خلیل بیدس که 1920 است. داستان سوداگریهای یهودیان برای اغفال فلسطینیها است. «چهلچراغ» جمال حسینی است که دقیقاً به بحث استعمار فلسطین توسط یهودیها پرداخته است. ادبیات بعدی، ادبیات واقع گرا که رئالیستی است و در مورد فلسطین نوشته شدهاند و واقعیتها را روایت مینمایند.
به عنوان مثال آقای نجات صدقی دو کتاب «خواهران اندوهگین» و «کمونیست میلیونر» را نوشته است. نویسنده فلسطینی سوری الاصل آقای حلیم برکات دو رمان معروف به نام «بازگشت پرنده به دریا» و رمان «شش روز» را نوشته است که اینها همه در مورد فلسطین و مقاومت مردم فلسطین است. رمانهای غسان تنفانی هم در همین رسته رمانهای واقع گرایی است. تأثیر گذاری این رمان نویس به گونهای بوده است که اسرائیل او را ترور مینماید. رمانهایی معروفی به نام «مردان در آفتاب»، «تا هروقت که برمی گردیم»، «بازگشت به حیفا»، «بازماندهها» را نوشته است.
ادبیات واقع گرایی و رئالیستی را در فلسطین ارتقاء داده است. منتقد ادبیات که رمان هم مینوشته است و معروف هم میباشد، جبرا ابراهیم جبرا است. چندین رمان دارد که مهمترین آن «جهان بی نقشه» است. این رمان را با همراهی عبدالرحیم منیف که عربستانی هم میباشد در سال 1983 نوشته است. نویسندههای خانم مقاومتی هم مثل سحر خلیفه هستند که رمان «کاکتوس» او مهم است. امیل حبیبی، «شش گانه شش روز» را نوشته است. «رویاهای عجیب در اختفا» نوشته سعید ابونصر خوشبین یا لیانه بَدُر که مهاجر فلسطینی است و در مورد مقاومت مردم فلسطین کتاب نوشته است. کتابی به نام «قطب نمایی برای آفتابگردانها» دارد که تجربههای یک فلسطینی بعد از 1948 و برپایی دولت اسرائیل است.
بلوغ ادبیات مقاومت
ادبیات مقاومت به این مضمون که علیه اشغالگری یک حکومتی باشد و شکل جدیدی به خود بگیرد از فلسطین در جهان عرب شروع شده است. در مصر و الجزایر هم نویسندههایی در عراق و سوریه و لبنان هستند اما به این دلیل که ادبیات مقاومت شکل نویی در فلسطین یافته است، در این منطقه به بلوغ رسیده است. در کتابی به نام «رمان عرب» برای راجر آلن، توضیح داده شده است که ادبیات مقاومت در ماجرای فلسطین به بلوغ خود رسیده است و در کشورهای دیگر تأثیر گذار است.
تأثیر پذیری رمان جهان عرب از غرب
اساساً جهان عرب، گستره متفاوت از غرب نمیباشد و تحت تأثیر غرب بوده است. جهان عرب یک گستره است. اگر این گستره را از قبل خود نگاه ننماییم، مقاومتی در این ادبیات شکل نمیگیرد. فیلمها و رمانهای ادبیات غربی، همواره سکانس و پاراگرافی در مورد همجنسگرایی دارند. به این دلیل که برای هدفگذاری خود مختصات اطلس بالایی جهانی را در نظر میگیرند. میدانند که تأثیر لازم بر مخاطبین خود را باید از این طریق داشته باشند. در انیشمین هم حتی یک سکانس در مورد همجنسگرایی میگذارند و این به دلیل تبعیت از الگوهای جهانی است.
بنابراین لازم است برای اثرگذاری در جهان عرب، این گستره را به طور کامل فهمید. معمولاً آنچه در ما وجود دارد نگاه مقاومتی داخلی است. در جهان عرب، یک پیشنیه ای بوده است که همین پیشنیه موجب تولید رمانها شده است برای اثر گذاری در گستره جهان عرب، باید این گستره و پیشینه را فهمید و تنها با ترجمه یک کتاب از یک شهید نمیتوان نگاه مقاومت داخلی را به بیرون از ایران صادر نمود.
ادبیات مقاومت در ایران پیش از انقلاب
در خصوص ادبیات مقاومت در ایران، دو نوع منظر وجود دارد: نگاه مقاومتی جهانی و نگاه مقاومتی خاص که سرمدار آن لبنان و سوریه و ایران و محورهای مقاومت امروز میباشند. آنچه من از آن صحبت میکنم منظر دوم است. به مانند «همسایه» نوشته احمد محمود که ادبیات مقاومتی است و در مورد نهضت ملی نوشته شده است. «زمین سوخته» او در مورد جنگ ما نوشته شده است. بنابراین در بین روشنفکرها میتوان یک نوع نگاه مقاومتی را داشت. به عنوان مثال جلال آل احمد را بدون نگاه مقاومتی نمیتوان تبیین کرد. مقاومت به این معنا که او به مسائل مختلف اعتراض دارد. او نگاه مقاومتی عام داشته است که به دنبال برقراری عدالت بوده است.
ادبیات مقاومت در ایران پس از انقلاب
اتفاقی که بعد از انقلاب رخ میدهد این است که روشنفکران دیگر انقلاب را از خود نمیدانند و همین باعث میشود که رمانهای آنها، رمانهای در اعتراض به انقلاب اسلامی است.
همسویی مقاومت و اعتراض
اساساً مقاومت و اعتراض دو امر تفکیک شده از یکدیگر نمیباشند. این دو، همسو میباشند. به عنوان مثال ایران در برابر آمریکا هم معترض است و هم در برابر دشمنیهای او مقاومت مینماید. صحبت ما از مقاومت عام است. نمونه آن در ادبیات، «پیرمرد ماهیگیر» همینگوی است که مقاومت عام است. به نظر من اگر کسی مثلاً نسبت به کمونیست اعتراض دارد، این دارد مقاومت میکند. به عنوان مثال آلمانیهایی که نسبت به ماجرای فاشیسم اعتراض مینمایند در حقیقت به دنبال ایجاد نوعی مقاومت در بین مردم میباشند. به تعبیری میتوان گفت، مقاومت نتیجه و صورتی از اعتراض است. مقاومت یعنی ایجاد انگیزه برای مانع شدن در برابر یک اتفاق است.
مقاومت عام در ادبیات
ادبیات مقاومت نشانهای ندارد. المانهای خاص خود را ندارد. این نویسندگان که تا به اینجا نام بردم و آثاری که اسامی آنها ذکر شد، هیچ یک دارای المان خاصی از مقاومت نیستند بلکه نتیجه یک رمان، مقاومت است. لذا اگر نجیب محفوظ هم در مصر رمان مینویسد، مقاومتی نشانه گذاری نمیکند یا کاری که احمد محمود برای نهضت ملی در ایران انجام داده است که یک اعتراض است اما نگاه مقاومتی آن، تاثیری است که بر مردم و اندیشهها میگذارد. این مقاومت عام است. کسی که کمونیست است، به دنبال انقلاب بولشویکی میرود و قزاقها را روبروی سرخها قرار میدهد. این نگاه مقاومتی عام است.
مقاومت خاص در ادبیات
مقاومت خاص، المانهای مقاومتی دارد. به عنوان مثال الیاس خویی رمان «دروازه خورشید» را مقاومتی نوشته است. لزوماً یک مقاومتی را روایت نکرده است اما به عنوان رمان مقاومتی شناخته میشود. نشانهها و المانهای کاملاً رمانی دارد. از عشق و سکس صحبت میکند؛ این نشانه رمان است. اما در عین حال، رمان مقاومتی است.
لزوم پرداخت به نشانههای مقاومتی و انقلابی
آنچه امروز به عنوان رمان انقلاب اسلامی و رمان مقاومت شناخته میشود، آن المانهای مقاومتی و انقلابی را به طور کامل ندارد. به عنوان مثال رمان در مورد کسی نوشته میشود که به جهت مبارزه به زندان رفته است. اما این به جهت چنین قضیهای نمیتواند به عنوان رمان انقلاب اسلامی انتخاب شود. به این دلیل که مشابه همین قضیه در دیگر کشورها نیز وجود دارد و منحصراً مختص به انقلاب اسلامی نیست.
بنابراین باید در این تأمل کرد که ادبیات مقاومت و انقلاب اسلامی، چه نشانه گذاریهایی دارد. اگر رمانی مینویسیم که شبیه رمان فلان نویسنده غربی است، لزوماً به معنای رمان شیعی، عاشورایی و مقاومتی نیست.
گونههای ادبیات مقاومت در ایران
در اکنون ایران چند مدل ادبیات مقاومتی وجود دارد. یک مدل خاطره نویسی که خاطره شهدا نوشته میشوند. زندگی نامه فلان شهید را مینویسند. به عنوان مثال همین کتاب «سید عزیز» که در خصوص شهید نصرالله است. حال پرسش این است که این کتاب را چند نفر مطالعه مینمایند و قرار بوده است که چه چیزی را روایت نماید؟ قرار بوده است که سید حسن بگوید من فلان جا به دنیا آمدم و در آنجا زندگی کردم و سپس الآن حزب الله را دارم مدیریت مینمایم؟ پرسش این است که روایت به کدام سطح باید برسد تا تاثیرگذار باشد؟ این کتاب برای چه کسی نوشته شده است؟
امروز برای فلان شهید با نگاه مقاومتی فلان کتاب را مینویسم. حال پرسش این است که این کتاب چه چیزی را روایت کند و در چه سطحی [این روایت صورت می¬گیرد؟] به نظر من این تحت تأثیر غرب رخ داده است.
مثالی عرض مینمایم. شهید آوینی «فتح خون» را روایت میکند. شهید آوینی، صحبتی از اینجا و این دنیا در این روایت خود نمیکند. در باب زندگی نامه شهدا صحبت نمیکند. او به دنبال روایت امر دیگری است و فهم دیگری از مقاومت یافته است. شهید آوینی در فیلم «شب عاشورایی» نمیخواهد صرفاً خداحافظی چند رفیق را در شب عملیات نشان دهد و روایت نماید.
لزوم توجه به مؤلفههای روایت صحیح
بنابراین باید توجه یک روایت، باید مؤلفههایی داشته باشد تا روایت صحیحی داشته باشد. مخاطب ما به این دلیل که در معرکه زندگی نمیکند، فهم درستی از مقاومت ندارد. شلخوف وسط معرکه زندگی میکند و روایت مقاومت را به درستی بیان میکند. نجیب محفوظ نیز در قلب ماجرا است. احمد محمود، تودهای است و رمان «همسایه» را مینویسد و با فهم خود، مقاومت تولید مینماید.
ضعف نویسنده امروز در فهم مقاومت
امروز اما نویسنده در گوشه خانه خود یک روایت از شهیدی را تولید میکند. در معرکه نیست و در فضای مقاومت نیست. امروز شهید نصرالله به شهادت رسیده است اما در خیابانهای ما هیچ خبری نیست! بنابراین باید ادبیات عاشورایی و مقاومتی ما، دقیقاً همان ادبیات غربی است.
مصداقی از رمان برآمده از دل صحنه رویدادها
دیوار برلین زمانی که از بین رفت، خیلی از نویسندهها در آنجا بودند. یکی از نویسندگان به نام جان لوکارن که جاسوس بوده است، از دیوار برلین به انگلیس برمی گردد و ظرف یک ماه، یک رمان مینویسد که بیست و پنج میلیون نسخه از آن میفروشد. این نویسنده بهترین جاسوسی نویس دنیا است که خود و پدرش و پدربزرگش جاسوس بودهاند. بنابراین کسی که در غرب هست، در قلب معرکه قرار دارد و رمان مینویسد.
ضعف مستند ساز در تولید روایتهای اثرگذار
امروز مستندساز ما نیز مقاومتی نیست. تنها دوربین به لبنان میبرند و نشان میدهند که مثلاً سید حسن نصرالله اینجا به شهادت رسید و همین طور تولید میکنند. روایتهای ما این طور ناقص هستند. این نقص در روایت در ادبیات جنگ ما نیز وجود دارد. آنچه در مورد شهید احمد متوسلیان است با شهید دیگر هیچ فرقی ندارد. همه یکی هستند. به این دلیل که نوع روایت ما درست نیست. نوع ما زاویه و نگاه ندارد. همین طوری زندگی نامه نوشتهایم. نوشتهایم احمد متوسلیان این است. و علت این است که نویسنده در معرکه نیست.
لزوم حضور روایتگر در معرکه و رویداد
روایتگر ما اگر میخواهد مقاومت و جنگی را روایت کند باید در معرکه باشد. این معرکه هم چنان هست. ما بعد از صد سال احمد متوسلیان را روایت نمیکنیم بلکه در زمان معاصر قرار داریم. اما روایتهای ضعیف و ناقصی از چنین اشخاصی وجود دارد و تولید میگردند. امروز امام خمینی در کتابهای ما حضور ندارد. در زندگی نامه احمد متوسلیان، هیچ تاثیری از امام خمینی حضور ندارد.
لزوم بیان تأثیر شهدا از امام خمینی (ره)
نویسنده ما درکی از ادامه و امتداد جنگ آن زمان ندارد نمیتواند به درستی روایت کند. رهبری یکبار فرمودند که چرا در کتابهای شهدا، نشانه تأثیر شهدا از امام خمینی حضور ندارد. کتابهایی که در مورد انقلاب روسیه نوشته میشوند، تزار و استالین و لنین هنوز حضور دارند.
لزوم توجه به انتقال اتمسفر در رمان و روایت
بنابراین این نشان میدهد که ما مؤلفهها و نشانههای مقاومت را نمیدانیم. آنچه باعث میشود که سید حسن نصرالله در معرکه لبنان بایستد و فریاد بزند به این دلیل است که او فهمی از مقاومت دارد اما کسی که در ایران است، هیچ فهمی از مقاومت ندارد. آن اتمسفر به خوبی منتقل نشده است اما در غرب اتفاقاً انتقال اتمسفر بسیار خوب رخ میدهد.
مصداقی از اهمیت انتقال اتمسفر
در باب انتقال اتمسفر که غیر از فضاسازی در رمانی است، مثالی عرض میکنم. فیلمی است به نام «کاغذ بی خط»، ساخته آقای ناصر تقوایی که فیلمنامه اش را خانم مینو فرشچی نوشته است. این را سر کلاس خوانده است و آقای تقوایی این را فیلم کرده است. سپس آن خانم اعتراض میکند. آقای تقوایی میگوید که نوشته شما اتمسفر نداشته است. اتمسفر آن برای من است. حالا پرسش این است که این تمسفر چیست؟
موفقیت آثار شهید آوینی در انتقال اتمسفر
ساختهها و پرداختههای شهید آوینی اتمسفر دارند. هرکس «فتح خون» را میخواند، خوشش مییابد. به دلیل این است که در وسط معرکه، اتمسفر را به خوبی درک کرده است. در «شب عاشورایی» وداع دو نفر را نمیخواهد نشان دهد، بلکه میخواهد اتمسفر را منتقل کند. زمانی که فیلم را میبینید، احساس میکنید که در همان فضا قرار دارید. شهید آوینی دو سه بار بیشتر از سال 60 به بعد، جبهه نرفته است اما سال 60 مجموعه هشت قسمتی را به نام «حقیقت» ساخته است و خود هم در جبهه حضور داشته است. اما پس از آن در اتاق تدوین مینشیند و گروهها را میفرستد. سال 65 هم یکبار دیگر رفته است. و تا آخر جنگ هم نرفته است. اما اتمسفر را به خوبی درک کرده است. شهید آوینی از اتاق تدوین، اتمسفر جنگ را منتقل میکند.
ضعف رمان امروز در تولید مقاومت عاشورایی
ما هم چنان اما روش غربیها را در روایت مقاومت استفاده مینماییم. به نظر من این نگاه، مقاومت عاشورایی را ایجاد نمیکند. مقاومت عاشورایی باید مؤلفه فکری امام را بفهمد. بدون فهم مؤلفه فکری امام خمینی نمیتوان مقاومت کرد. امروز همه احساس ترس و گرسنگی دارند! برخی فکر میکنند که امام خمینی برای رفع گرسنگی آنها انقلاب کرده است! و این به دلیل ضعف روایت ما است.
مصداقی از تفاوت اتمسفر و فضاسازی
به جهت فهم تفاوت اتمسفر با فضاسازی، باید به تفاوت داستایوفسکی با همینگوی دقت کرد. تفاوت در اتمسفر است. یکی آمریکایی و ینگه دنیایی مینویسد. اینها در انتقال اتمسفر موفق هستند اما ما در انتقال اتمسفر موفق نمیباشیم. کسی که رمان و خاطره ما را میخواند، مقاومتی تربیت نمیشود. احساسی بار میآید و برای شهید اشک میریزد اما مقاومتی تربیت نمیشود. بنابراین به نظر میرسد که راه صحیح این است که باید ابتدا فهم صحیحی از جایگاه خود در اتمسفر خود داشت و سپس در راستای انتقال اتمسفر تلاش کرد.
موفقیت آثار حمید داوودآبادی در انتقال اتمسفر
در این راستا به کارهای حمید داوودآبادی دقت نمایید که بیشترین تأثیر را دارد. «سید عزیز» را البته به نظرم دستش بسته بوده است. اما در ادبیات دفاع مقدس، اتمسفر ایجاد کرده است. به دنبال بازیهای روایی غربی نمیباشد. به دنبال ادا درآوردن نیست و به دنبال ارائه روایت دقیق است. و به این دلیل که ذهن عکاسی دارد، شاید در برخی از موارد یک جاهایی ضعف دارد. یک کتابی به نام «راز احمد» در مورد شهید متوسلیان دارد و به چیزهایی اشاره میکند که دیگران به این موارد اشاره نمیکنند. جزئیاتی از احمد را میگوید که انسان را به فکر وامی دارد.
راهکار امروز ادبیات مقاومت
راه حل من برای انتقال اتمسفر این است که نویسندههایی که نویسنده هستند باید روی این اتمسفر تمرکز نمایند. مشکل نویسندهها، درونی است. دغدغههای آن با مشکل مواجه است. جهان تخم مرغی دارد و همه چیز را میخواهد بگوید و فکر میکند که همه چیز را هم دارد میگوید. یک خاطره نویسی هست که ایشان اول یک کتابی نوشت و خیلی هم کتاب گیرایی است. به این نویسنده عرض کردم که به این دلیل چون آن زمان احساس نمیکردی نویسنده هستی، کتاب خوبی را نوشتهای! الآن به این دلیل که احساس کردهای نویسنده هستی، یک هفته لبنان میروی و بعد کتاب چاپ میکنی. یک رمان نوشته است که سی صفحه از آن را نمیتوان خواند. بعد یک روزنوشت دارد که بیش از صد صفحه هم نمیتوان خواند. علت این است که برخیها احساس کردهاند نویسنده شدهاند و نویسنده باید جوششی باشد و باید سالها خون دل خورد تا کار خوب نوشت.
موفقیت رومن رولان در انتقال اتمسفر
رومن رولان یک نمونه جالبی در این زمینه است. یک کتابی به نام «سفر درونی» دارد. زندگی نامه او است. این آدم خیلی درونی فکر میکرده است. خودش را در معرض تغییر و تحولها قرار میدهد. اول سوسیالیست است و بعد خود را در معرض تغییر و تحول قرار میدهد. هفتاد سالگی از فرانسه به هند میرود. بعد او هفتاد سال نوشته است و کتابی که در مورد ماهاتماگاندی نوشته است بسیار جالب است. به نظر میرسد که در مورد امام خمینی و سید حسن نصرالله باید چنین کتابی را نوشت. اما امروز یک کتاب به این کیفیت، همچنان نداریم.
تقلید ادبیات ایران و عرب از رمان نویسی غرب
در ادبیات واقعاً ما هم چنان دنباله روی غرب میباشیم. عربها هم دنباله روی غرب هستند. نجیب محفوظ غربی مینویسد. احمد محمود هم غربی مینویسد. جلال آل احمد هم غربی مینویسد. باید سعی کرد که برای ادبیات مقاومت کاری را داشت که مؤلفههای مقاومت را داشته باشد.
تاریخ انتشار: 1403/08/19
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.