ویژههای فکرت
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.
متأسفانه این طی حداقل ده سال گذشته دعوای ما با دستگاههای رسمی بوده که چرا متخصص امر فلسطین تربیت نکردید، حداقل ده سالی که خود من در این عرصه درگیر کار بودم، متأسفانه نه دغدغهاش را دیدیم، نه دردمندیاش را دیدیم که پیگیر باشند که بخواهند در این عرصه کارشناس بهمعنای واقعی کلمه داشته باشیم.
خود ما هم که الآن خدمت شما هستیم، نه سیستمی برنامهریزی کرده، نه ریلگذاری کرده، صرفا دوستان خودشان زحمت کشیدند هر کدام از برادر ها به یک شکل، آقای «اخ فی الله» به یک شکلی، آقای فائزی به یک شکلی دیگر، سرباز روحالله یک شکلی، آقای خضاب به شکل دیگری. همه دوستان به این شکل هستند و در جمهوری اسلامی هیچ سیستمی در این مسئله نه سرمایهگذاری کرده، نه وقت صرف کرده؛ این یک واقعیت است؛ دقیقا برخلاف دشمن، یعنی ما الآن حداقل چهار مرکز مطالعات ایران در رژیم صهیونیستی داریم، که یکی از آنها قدمت حداقل سی ساله دارد، بلکه بیشتر برای آقای داوید مناشری است؛ خودش ایرانیالاصل است؛ بقیهشان هم همین است؛ مثلا دیگری برای مرکز مطالعات ایران خلیج فارس میرزلی بود که حدودا سال ۲۰۰۵ ـ ۲۰۰۶ با بودجه شخصی خودش تأسیس شد و دانشگاه حیفا، هنوز هم سولی شاهور مسئولیتش را به عهده دارد، بهائی هم هست؛ ولی ما در کشور خودمان که از بدو پیروزی انقلاب تا الآن شعارش نابودی اسرائیل بوده، یک مرکز مطالعات رژیم صهیونیستی نداریم.
دو تا استاد دانشگاه داشته باشیم که زبان عبری مسلط باشند بتوانند رصد و پیگیری کنند نداریم و این فاجعه است؛ فاجعه از این جهت است که ۴۰ سال است شعار چیزی دادیم که برایش هیچ زیرساختی آماده نکردیم.
سال 2004 آریل شارون رسما به موساد دستور داد که جنگ با ایران شروع شود
ما بعضا این حرفها را برخی جاها میزنیم برخی دوستان ناراحت میشوند و به آنها بر میخورد، میگویند شما سیاهنمایی و تضعیف میکنید؛ این واقعیت است؛ من چطور میتوانم واقعیت را کتمان کنم؟ سال ۲۰۰۴ من این را بارها جاهای مختلف گفتم، حالا اگر دوستان پیگیر بحثهای بنده باشند، میدانند من این را چند بار گفتم.
سال ۲۰۰۴ آریل شارون رسما به موساد دستور داد که جنگ با ایران شروع شود؛ تقریبا ۲۰ سال پیش، از سال ۲۰۰۴ تا الآن حداقل پنج استراتژی برای مبارزه با ایران در رژیم صهیونیستی طراحی شد و متناسب با این طراحی، ساختارهای خودشان را هم ایجاد کردند؛ که اگر بخواهم واردش شوم، وقت گرفته میشود. پنج راهبرد و متناسب با پنج راهبرد پنج مرحله تغییر ساختاری در رژیم صهیونیستی، غیر از اینکه از دهه ۹۰ میلادی، ۱۳۷۱ شمسی، وقتی اسحاق رابین در انتخابات سال ۱۹۹۲ نخست وزیر شد، برای اولین بار رابین دستور داد که ایران بهعنوان یکی از تهدیدات اصلی اسرائیل تعریف شود؛ حال با آن کاری نداریم؛ اما مشخصا سال 2004 به مئیر داگان، رئیس وقت موساد دستور داده شد که این اتفاق بیفتد.
داگان ۹ سال رئیس موساد بود و پایهگذار اصلی این نبردی که تا امروز ادامه پیدا کرده وی بوده؛ اصل عبارت «جنگ ترکیبی» متعلق به اوست؛ یک استراتژی پنج مرحلهای طراحی کردند، که به آن پنج ضلعی میگویند، بحث ترور، خرابکاری و اقدامات پنهان، بحث همکاری با براندازها، بهویژه تجزیهطلبها و این ماجرای سیستان و بلوچستان که امروز میبینید این محصول خود میل داگان است، یعنی میل داگان در اسناد اسرائیلیها هست، مشخصا بلوچها را انتخاب کرد و گفت بلوچها باید علیه ایران و تهران فعال کنیم. بحث تحریمهای اقتصادی و بحث فشار دیپلماتیک به ایران بود و بحث مختل کردن برنامه هستهای ایران؛ این پنج ضلع مرداگان بود، که تقریبا تا الآن هم ادامه پیدا کرده است.
اسرائیل در آن زمان به این شکلی که امروز دیده میشود زیرساخت نداشت، که مثلا زیرساختهایش طوری که بتواند در کشور ما اقداماتی انجام دهد، نبود؛ اینها همه از دوره داگان شروع شد، یعنی ایجاد شبکههای نفوذ و مخفی در داخل ایران، بحث فناوریهای پیشرفته اطلاعاتی، همکاری با کشورهای حوزه خلیج فارس از همان زمان شروع شد. همکاری با بندر بن سلطان و دیگران، با امارات محمد بن زاید و همینگونه که تا الآن ادامه پیدا کرده است.و میتوان دید که بعد از ۱۰ ـ ۱۵ سال عملاً زیرساختی آماده میشود که میتوانند در کشور ما اقداماتی را انجام دهند که باعث شگفتی میشود، از ماجرای سرقت اسناد هستهای گرفته تا ترورهای هستهای و امثال آن. مسئله اصلی اینجا این بود که متأسفانه در دستگاههای رسمی کشور ما، همانگونه که آنجا ایران را بهعنوان تهدید شماره یک یا چیزی که خودشان میگویند «تهدید وجودی»، تقریبا از دهه ۱۳۸۰ به این سمت ایران بهعنوان تهدید وجودی برای اسرائیل تعریف شده است و همه هم بر آن اجماع دارند و در آن اختلافی ندارد؛ اما متأسفانه ما طی دو دهه گذشته ندیدیم که اسرائیل را بهعنوان تهدید شماره یک خودمان در منطقه تعریف کنیم و متناسب با آن راهبرد، ساختار و مسئولیت داشته باشیم.
همه محول شد به محور مقاومت، در صورتی که ضرورت داشت که محور مقاومت و حاج قاسم سلیمانی، کار خودش را انجام بده و جمهوری اسلامی ایران هم به بازدارندگی مستقیم خودش با رژیم صهیونیستی بیندیشد؛ غفلتی که باعث شد دست رژیم صهیونیستی در داخل خاک کشور ما باز شود، همین نقطه، یعنی این غفلت بود؛ غفلت از ایجاد بازدارندگی مستقیم در برابر رژیم صهیونیستی، که تا الآن هم ادامه پیدا کرده، یعنی متأسفانه ما هنوز هم این مشکل را داریم.
زمانی اگر این بحث ها را مطرح می کردیم، مورد حمله واقع می شدیم
زمانی بود که اگر این بحثها را مطرح میکردیم، مورد حمله واقع میشدیم که یا در حال بزرگنمایی قدرت اسرائیل هستیم یا در حال ترساندن هستیم. ما سال ۱۳۹۵ جمعی از دوستان آتش به اختیار جمع شدیم برای اینکه اسرائیل را به مردم بشناسانیم و مردم را متوجه خطر اسرائیل کنیم؛ برنامهای ساختیم تحت عنوان «هاکریا ۲۰۴۰» از تلویزیون هم پخش شد، منتها آنگونه که شایسته و بایسته است دیده نشد.
این را من بعدا از دوستان رسانه نیروی قدس شنیدم، خودشان در جلسهای با هم داشتیم اعتراف کردند، گفتند ما رفتیم خدمت حاج قاسم برنامه شما را زدیم؛ گفتم چرا ؟گفت ما گزارش دادیم با حاجی که تعدادی آمدند برنامهای ساختن درباره اسرائیل و در حال بزرگنمایی اسرائیل هستند و قدرت اسرائیل را تبلیغ میکنند؛ چون فصل 1 آن را آماده و تولید کردیم و قصد داشتیم فصل ۲ و ۳ را تولید کنیم. برنامهاش هم نوشته بودیم و موضوعات هم از قبل آماده شده بود.
در اینجا من از حاج قاسم انتظار ندارم که بنشیند و برنامه من را ببیند، اینقدر پرونده دارد که فرصت خاراندن سر نداشت؛ اعتماد کرده بود به این گزارشها و گفته بود اگر اینگونه است جلوی آن گرفته شود و جلوی تولید گرفته شد؛ یعنی دیگر به ما فرصت داده نشد که ادامهاش را بسازیم. ما الآن تقریبا چند سال است که پنجه در پنجه رژیم صهیونیستی هستیم؛ واقعیتها را میبینیم، از ترورهای هستهای تا بحث سرقت اسناد هستهای و فخریزاده و ترور حاج قاسم و اتفاقات اخیر، از ماجرای پیجرها به این سمت که دیگر یک بحث مفصلی است.
ما دچار سندروم موشک زدگی شدیم
باید عزیزان متوجه باشند تا زمانی که ما زیرساختهای خودمان را تهیه و تدارک نبینیم، که بخشی از این زیرساختها علمی است، بخشی از آن فناوری است و بخش دیگر هم فیزیکال است. حال مثلا اسرائیل ماجرای پیجرها را رقم میزند، فرماندهان حزبالله را هدف قرار میدهد، هنیه و سیدحسن نصرالله را هدف قرار میدهد و بعد ما میخواهیم چه کنیم؟ ما الآن مشکلی و معضلی داریم، که من اسمش را میگذارم «سندروم موشکزدگی جمهوری اسلامی» یا «سندروم موشکزدگی امنیت ملی جمهوری اسلامی» به این معنا که انقدر از نظر امکانات خودمان را در مضیقه قرار دادیم، که قصد هر پاسخی به رژیم سهیونیستی داریم فقط باید با موشک جواب بدهیم؛ درصورتیکه در مقابل رژیم با طیف گستردهای از پاسخها به ما ضربه میزند؛ این یعنی وقتی از قبل به عنوان تهدید تعریف نکردیم؛ راهبردی برایش تدارک ندیدیم؛ بر اساس آن راهبرد ساختار نچیدیم؛ بر اساس آن ساختار ابزارسازی و امکانسازی نکردیم و مسئولیت را روشن نکردیم، رسیدیم به اینجایی که سید مقاومت را هدف قرار میدهد، موشک میزنیم؛ پیجرها را میزند، موشک میزنیم؛ هر اتفاقی میافتد جور همه ما را سردار حاجیزاده و مجموعهاش باید بکشند.
درصورتیکه این مطالبه بهحق باید وجود داشته باشد، که دستگاههای اطلاعاتی ـ امنیتی ما طی دو دهه گذشته چکار کردند؛ چرا آنقدری که حاجیزاده برای امنیت ملی جمهوری اسلامی امکانسازی و ابزارسازی کرده، دستگاههای اطلاعاتی ـ امنیتی این کار را نکردند، که ما مجبور باشیم برای هر اتفاقی به موشک متوسل شویم؛ چرا دستگاههای نظامی دیگر تدارک لازم را ندیدند؟
ما هنوز یک مرکز مطالعات رژیم صهیونیستی نداریم.
این مطالبه، مطالبه به حق و بجایی است؛ چون مسئله امنیت ملی کشور است؛ در جلسات وقتی مطرح میشود دوستان میگویند نداریم، نتونستیم، بهخاطر تحریمها؛ همه اینها را ما قبول داریم، ولی آیا در حد بضاعتمان هم کار کردیم؟ من گمان میکنم نکردیم؛ نمونهاش همین چیزی که اول صحبتم خدمت شما گفتم؛ ما هنوز یک مرکز مطالعات درست درمون رژیم صهیونیستی در کشور نداریم؛ یعنی کشوری که از نظر اسرائیل تهدید وجودی تلقی میشود ما یک مرکز مطالعات درست حسابی رژیم صهیونیستی نداریم.
هر کدام هم یک گوشه هستیم. مثلا آقای قیس قریشی در لندن باید سرباز رسانه مقاومت باشد، در بیبیسی و دیگر جاها باید زحمت بکشد؛ سرباز روحالله به نحو دیگر، آقای خضاب بهطور دیگر؛ محسن فائزی یک مدل دیگر، «اخ فی الله» یک مدل دیگر، همه دارند زحمت میکشند؛ ولی شما جبهه رسانه دشمن را ببینید. کاملاً مشخصه است یک مرکز فرماندهی وجود دارد، یک هماهنگی وجود دارد، یک ارتش سایبری وجود دارد، یک ارتش ژورنالیستی وجود دارد.
روزانه گزارش و تحلیل و تولید محتواست که بیرون میآید؛ ولی ما اینجا خودمان هر کدوم آتش به اختیار هستیم؛ قیس آتش به اختیار در لندن است، من اینجا یک مدل دیگر و دیگران هم یک مدل دیگر.بجاست که گفته شود دوستانی مثل آقای قیس قریشی و عزیزانی که اسم آوردیم، یک سال است از کار و زندگی افتادهاند و درگیر ماجرای طوفان الاقصی هستند، چون از نزدیک میدانم و میبینم؛ الآن خود آقای قیس چند ماه است خانواده را در ایران رها کرده، و در حال انجام تکلیفش است.
دوستان دیگر هم به همین نحو، یعنی خانواده و زندگیها متأثر از این شرایط است؛ بعد که ماجرای لبنان اتفاق افتاد، دیدیم که تعدادی از عزیزان گلچین شدند فرستاده شدند آنجا؛ که در این یک سال گذشته خیلی از این عزیزان را اصلا ندیدیم؛ یعنی اصلا در این ماجرا نبودند. بعد یک دفعه دیدیم خیلی از این عزیزان الآن در بیروت برنامه روزانه ـ شبانه در رسانه ملی دارند. که باز هم با آن مشکلی ندارم، برخی از این عزیزان به آنجا رفتند و دارند اتهاماتی به این دوستانی که در این یک سال اخیر زحمت میکشند میزنند، که واقعا غیر اخلاقی است.
تهمت میزنند، افترا میزنند، که اینها جنگطلب هستند؛ خب برادر در این یک سال گذشته در طوفان الاقصی تو کجا بودی؟ یک شبه پیدایت شده با پول بیتالمال فرستاده شدی به بیروت، حالا تو شدی مدعی مثلا مقاومت؟ و به بقیه انگ جنگطلبی میزنی! این را خواستم بگویم که شرایط از این جهت شرایط نامتوازنی است؛ ولی به هر جهت عزیزان دارند زحمت میکشند وظیفهشان را انجام میدهند، اما درباره شرایط میدان چند نکته عرض میکنم و بعدش هم پرسش و پاسخ.
با شهادت شهید رئیسی محور مقاومت دچار یک شوک شد.
شرایط میدان تا زمان شهادت رئیس جمهور عزیزمان، آقای رئیسی بهگونهای بود که تقریبا وضعیت به سود محور مقاومت بود، اما بعد از شهادت آقای رئیسی اتفاقاتی که رقم خورد، عملاً توازن قوا را به هم زده است. همین اتفاقی که افتاد شهادت آقای رئیسی را به نظرم کاملا مشکوک میکند؛ که دوستان در ستاد کل گزارش دادند، جاهای دیگر هم بهشدت مقاومت میکنند اجازه نمیدهند که خیلی باب بحثش باز شود؛ ولی واقعیت این است که شهادت آقای رئیسی واقعا مشکوک است؛ یعنی به قول کارآگاههای جنایی که میگویند، که شما باید ببینید چه کسی از قتل نفع میبرد، او اولین متهم است.
وقتی شهادت آقای رئیسی و تحولات بعدش را نگاه میکنیم به نظر من مشکوک بودن شهادت ایشان را بیشتر میکند. من نمیگویم «قطعا» من قطعیتی در اینباره ندارم؛ ولی به هر جهت بهعنوان یک تحلیلگر وقتی نگاه میکنم باید همه احتمالات را در نظر بگیرم؛ عملا با شهادت ایشان محور مقاومت دچار یک شوک و انفعال شد؛ چون به هر جهت قرار بود که بعدش رئیس جمهور جدید انتخاب شود و به نظرم دشمن روی این فرصت کاملاً حساب کرد؛ چون نقش آقای رئیسی و وزیر خارجه ایشان، شهید امیر عبداللهیان غیر قابل کتمان است؛ از روزی که طوفان الاقصی بهپا شد، تا زمان شهادت این دو عزیز واقعا اگر این دو عزیز نبودند معادلات منطقهای و میدانی به آن نحو جلو نمیرفت؛ این یک واقعیتی است.
خلاء نبود اینها و اینکه خود تهران دچار انفعالی شد که باید میرفت سراغ رئیس جمهور جدید، عملاً هم افکار عمومی داخل کشور را در یک بازه زمانی تقریباً دو سه ماهه کلاً از ماجرای طوفان الاقصی عقب انداخت؛ یعنی همه ما معطوف شدیم به انتخابات؛ حتی خود ما که درگیر طوفان الاقصی بودیم، درگیر انتخابات شدیم و عملاً تمرکز از طوفان الاقصی در داخل گرفته شد؛ البته نیروی قدس و بخشهای دیگر کار خودشان را میکردند، ولی یک انرژی پشت این ماجرا بود، که آن انرژی گرفته شد. ادامه این غفلت از میدان شوک دوم را به ما وارد کرد، که ترور شهید هنیه در خاک ایران اتفاق افتاد و این انفعال را بیشتر کرد.
تاخیر پاسخ به شهادت اسماعیل هنیه را توجیه می کردند
بعد از آن مطالبه پاسخ بود که ما این مطالبه پاسخ را بارها مطرح کردیم که به هر جهت با توجیهاتی تأخیرش را توجیه میکردند، میگفتند باید برنامهریزی و طراحی شود؛ آمادگی لازم بهوجود آید، که ما ملاحظه جدیمان این بود که هرچقدر این به تأخیر بیفتد تبعاتش بیشتر میشود، که همین هم شد، یعنی از فرصت ترور هنیه تا رسیدن به ماجرای لبنان، در این فاصله بسیاری از مراکز زده شد، بسیاری از فرماندهان میدانی زده شدند؛ اتفاقی که در نهایت منجر شد به ماجرای پیجرها در همین فاصله است؛ یعنی از این انفعالی که در تهران حاصل شد و از این خلائی که ایجاد شد، البته نقش آمریکاییها خیلی پررنگ بود.
این وسط به همراه صهیونیستها یک طراحی کردند برای اینکه توازن قوا را برگردانند. کاری که کردند این بود که به سراغ داراییهای استراتژیک ما رفتند، که این داراییها سه رکن داشت، رکن اولش چهرههای کلیدی یا نخبگان مقاومت بود؛ رکن دومش ساختارهای مقاومت بود، از سازمان رزم بگیرید تا لوجستیک تا پشتیبانی و مراکزی که دپوی تسلیحات بود؛ سوم خطوط مواصلاتی، یعنی خطوط پشتیبانی که از عراق و سوریه متصل میشد به فلسطین و لبنان و تغذیه تسلیحاتی و اطلاعاتی میکرد.
بعد از ماجرای شهید هنیه میبینیم که اسرائیل دقیقا نقطهزنی میکند، یعنی مبتنیبر یک نقشه راه و بانک اهداف دقیقی هدف قرار میدهد، تا میرسیم به ماجرای پیجرها، که در ماجرای پیجرها عملاً یک شوک مضاعفی به محور مقاومت وارد شد، در یک فاصله سه روزه هم به سازمان رزم حزبالله، یعنی حدود چهارهزار نفر آسیب دیدند، هم فردای آن روز اتفاق بیسیمها افتاد، روز سوم فرماندهان به شهادت رسیدند؛ یعنی جلسه فرماندهان ارشد رضوان و میدانی بود، مثل حاج علی کرکی و حاج عبدالقادر، که همه یکجا ۱۱ ـ ۱۲ فرمانده یکجا به شهادت رسیدند. ما هنوز از این ضربه خلاصی پیدا نکرده بودیم که فاجعه اصلی رخ و فقدان سید مقاومت و شهادت ایشان. اینجا توازن قوا واقعاً به هم خورد و بحثی که با عزیزان داشتیم، دائم میگفتیم که مدل بازی را باید عوض کنیم؛ ما داریم مدلی بازی میکنیم که اسرائیلیها و آمریکاییها به این مدل کاملا مسلطاند و در همین چارچوب با ما بازی میکنند. اگر الگو را عوض نکنیم، ضربه بیشتری خواهیم خورد.
اینجا به نظرم اتفاق افتاد، یعنی آن ضربه را ما خوردیم. اشکال مدل بازی ما این بود که اولا ما کاملا معقول بازی میکردیم، یعنی متعارف بازی میکردیم، در صورتی که باید میپذیرفتیم بعد از ماجرای شهادت آقای رئیسی و ترور هنیه، باید مدل بازی را از حالت وضعیت متعارف بیرون میآوردیم؛ اما این کار را نکردیم؛ دوم اینکه ما کاملا محاسبهپذیر بازی کردیم، یعنی بر اساس آن بازی متعارف طوری رفتار کردیم، چون همان روال گذشته را ادامه دادیم، دشمن کاملا ما را محاسبه کرد؛ وقتی شما در میدان جنگ محاسبهپذیر باشید، ضربه بیشتری خواهید خورد. یکی از اصول اولیه جنگ غافلگیری است؛ یعنی طوری بازی کنی که دشمن دست تو را نخواند؛ ولی وقتی دستت را خواند دیگر غافلگیری معنا ندارد.
اینجا بحثهای زیادی است، که فرصت نیست واردش بشویم؛ در صورتی که ما باید مدل بازی را حداقل اینجا عوض میکردیم، بعد از ماجرای پیجرها میبردیم در معادله اصطلاحا در بحثهای راهبردی میگویند «چیکن استراتژی» یا «چیکن گیم» یعنی بازی جربزه؛ یعنی به این معنا که اصطلاحا اینجوری میگویند که دوتا ماشین روبهروی هم میخواهند به هم بکوبند، با آخرین سرعت به سمت هم حرکت میکنند، هرکس جاخالی میدهد آن بازنده است؛ یعنی به قول خودمان بازی دل و جیگر؛ هرکس دل و جیگر بیشتری دارد برنده است؛ نتانیاهو یک لول سطح بازی را بالا برد، برد روی «مد من»، یعنی مرد دیوانه؛ مدلی که ترامپ سال ۲۰۲۰ حاج قاسم را هدف قرار داد؛ گفت من آدم دیوونهای هستم، سر به سر من نگذارید وگرنه شما را میزنم؛ نتانیاهو هم دقیقا مدل بازی را به همین فضا برد؛ گفت دست به من نزنید و گرنه منطقه را با آتش میکشم.
همین کار هم کرد؛ حزبالله را چکار کرد و بعد هم آخرین خط قرمز، که سید بود را به شهادت رساند؛ چون ژنرال مکنزی مصاحبهای کرد همین یک ماه اخیر، که زمان شهادت حاج قاسم فرمانده سنتکام هم بود، گفت ما تا زمان ترور حاج قاسم از ایرانیان میترسیدیم، ولی وقتی حاج قاسم را زدیم و پاسخ عینالاسد را دیدیم، ترسمان از ایرانیها ریخت؛ این یعنی ما کاملا متعارف بازی کردیم و کاملا محاسبهپذیر.
اگر آن مدلی که در دهه ۶۰ بازی میکردیم، زمان جنگ در خلیج فارس، که آمریکاییها را واقعاً ترساندیم؛ مدلی که عماد مغنیه تو دهه ۶۰ در لبنان بازی کرد؛ که مقر مارینز را منفجر کرد؛ ۲۴۱ کماندوی آمریکایی را به درک واصل کرد. ستاد ارتش اسرائیل در صور عملیات شهادتطلبانه منفجر کرد، که بالاترین تلفات اسرائیلیها تا آنزمان در یه روز بود.ما اگر میتوانستیم مدل بازی را جابهجا کنیم، البته نه لزوما از سمت خودمان، همین محور مقاومت، شما الآن رشیدترین و شجاع ترین آدمهای روی زمین در مشت شما هستند و دارند برای شما میجنگند، انصارالله و حزبالله. کافی بود که فضا داده میشد که این اتفاق رقم بخورد؛ منافع آمریکا در منطقه هدف قرار بگیرد، که ما این کار را نکردیم و تاوانش را با شهادت سید دادیم
همان شبی که عملیات وعده صادق2 اتفاق افتاد، در تلویزیون گفتم که کاش این عملیات ده روز زودتر انجام میشد، که سید با ما در این خوشحالی سهیم بود، بعد از من یکی از عزیزان روی آنتن آمد، حتی همین حرف بنده را هم تحمل نکرد، گفت نهخیر، نه دیر زدیم، نه زود زدیم، بهموقع زدیم؛ الآن هم که خب آن صحبت حضرت آقا را میگویند، نماز جمعه فرمودند که ما نه تعلل میکنیم، نه در واقع شتاب میکنیم؛ این را در واقع ما را مقابل این حرف قرار میدهند، میگویند منظور شما این است که باید شتاب میکردیم! حرف آقا ناظر به آینده است؛ یعنی آقا روز نماز جمعه فرمودند ما از این به بعد دیگر نه تعلل میکنیم، نه شتاب میکنیم، نه اینکه حالا فرمودند تا الآن نه تعلل کردیم، نه شتاب کردیم.
تاریخ انتشار: 1403/08/24
مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالبهای متنوع رسانهای به تصویر بکشد.