یادداشتی از امیرعباس شاهسواری به مناسبت سالروز شیخ شهاب الدین سهروردی 

از قصه غربت غربی سُهروردی تا آنتیگونه سوفوکلس 

به گزارش فکرت، متن این یادداشت را در ادامه می خوانید؛

امروز 8 مرداد سالروز فیلسوف شهیر و نامدار ایرانی شیخ اشراق، شیخ شهاب‌الدین سهروردی است. سهروردی که اهل سهرورد زنجان است، از مفاخر ایرانی که دستگاه فلسفی مهمی را بنا کرد و با جابه‌جایی پارادایم از حکمت مشاء به حکمت اشراق روی آورد.

 

 

تا چند قرن پس از او و تا آمدن صدرا، هیچ‌کس نمی‌توانست از هیمنه افکار او بگریزد. دستگاه فکری او جمع‌آوری‌کننده و فرآوری کنند تمام افکار فلسفی عرفانی پیش از خود اوست. از افکار هرمس و حکمت خسروانی گرفته تا حکمت فهلویون باستان تا افکار افلاطون و... بدین جهت دستگاه فلسفی او برای کسانی علاقه‌مند به فلسفه و حکمت و عرفان هستند بسیار قابل توجه و قابل استفاده‌است.


خوشبختانه در این سال‌ها اقبال به شیخ اشراق و افکار او بسیار بیش از پیش است. اما متأسفانه هنوز آنطور که باید ما به حکمت اشراق توجه نکرده‌ایم. یکی از وجوه توجه به یک اندیشمند، بازخوانی آثار او و بازتولید افکار او است.


به‌دلیل ظرفیت بالای مباحث عرفانی و رازآلود بودن آنها و دارا بودن عنصر تعلیق و موقعیت، بسیاری از عرفا و فلاسفه مباحث خود را در قالب داستان بیان می‌کنند. شیخ اشراق شاید بیش از هر فیلسوف ایرانی دیگر از فرم داستانی برای انتقال افکار خود استفاده کرده است. نوشتن کتاب‌ها و رساله‌های داستانی چون آواز پر جبرئیل، عقل سرخ، غربت غربی، لغت موران و... خود گواهی بر این مسئله است. حال امروزه چقدر این داستان‌ها مورد بازخوانی قرار می‌گیرد. در برخورد با نوجوانان و جوانان وقتی می‌گویم شیخ اشراق کتاب‌های داستانی داشته است، اکثراً اطلاعی ندارند. آن هم نوجوانان و جوانانی که اهل ادبیات و داستان هستند. این متأسفانه ما نسبت به تُراث خود بیگانه هستیم.


 درست در مقابل غرب و غربی‌ها، آنها آثار گذشتگان خود را مورد مداقه و وارسی قرار می‌دهند و آن را باز تولید و باز تعریف می‌کنند. برای مثال سوفوکلس نمایشنامه نویس یونانی متوفای 406 قبل از میلاد مسیح است. چند نمایشنامه دارد که بسیار مورد توجه ادبا و فلاسفه بعد از خود قرار گرفته است. او سه تراژدی دارد به نام ادیپ شهریار، ادیپوس در کلنوس و آنتیگونه که تمام این نمایشنامه‌ها مورد توجه غربی‌ها قرار گرفته است. به‌خصوص داستان آنتیگونه بارها توسط فیلسوفان غربی مورد بازخوانی قرار گرفته است. از فیلسوفان ایده‌آلیست آلمانی تا فرانسوی‌ها و اسولوونیایی‌ها به بازتولید و بازتعریف آنتیگونه با نگاه خود پرداخته‌اند، مانند هگل، هایدگر، لک ان، ژیژک، زوپانچیچ، باتلر و....


حالا سؤال اینجا است چرا اساتید فلسفه و فلاسفه امروزی برای توضیح و تشریح افکار خود به بازخوانی قصه‌های شیخ اشراق با نگاه خود نمی‌پردازد، چرا سید جواد طباطبایی به بازخوانی و بازتعریف قصه‌های شیخ اشراق با نگاه ایرانشهری نمی‌پردازد. نه‌تنها اساتید فلسفه و فیلسوفان حاضر نسبت به این میراث گران‌بها بی‌توجه هستند، بلکه اهالی ادبیات نیز با این تراث خو نگرفته‌اند مثلاً برتولت برشت فیلم نامه نویس و شاعر آلمانی قرن یبیستم آنتیگونه را دوباره به روایت خودش بازنویسی و بازتولید می‌کند.


آن‌وقت ما قصه‌های شیخ اشراق به روایت خود او را ندیده‌ایم. چه برسد به بازتولید و بازتعریف قصه‌های او در افق اندیشه‌ای خود و باز طراحی و بازنویسی ادبی آن. پس بهتر است در سالروز بزرگداشت شیخ اشراق به این بیاندیشیم چرا میراث خود را نگاه نمی‌کنیم که بعد از آنها را با توجه به نیاز روز و مخاطب امروز باز طراحی کنیم. کاری که اندیشمندان اروپایی بعد از رنسانس با میراث ادبی و حکمی یونانی خود انجام دادند و یونان را وسعت بخشیدند و نه‌تنها اروپا را بلکه جهانی را درگیر هلنیسم کردند. اما ما هر روز وسعت ایران فکری خود را به‌جای گسترش، کاهش می‌دهیم.

تاریخ انتشار: 1403/05/08

نظر بدهید
user
envelope.svg
pencil

آنچه ممکن است بپسندید

همراه فکرت باشید.

شما میتوانید با وارد کردن ایمیل خود از جدید ترین رویداد ها و اخبار سایت فکرت زود تر از همه باخبر شوید !

ویژه‌های فکرت

مجموعه فکرت درصدد است، مسائل روزِ حوزه اندیشه را با نگاهی جدید و در قالب‌های متنوع رسانه‌ای به تصویر بکشد.